در مسیر کسب صفات انسانی، چگونگی تلاشها، به چگونگی اندیشهها وابسته است. اختلاف در عقیدهها و نگرشها، منجر به اختلاف اعمال انسانها میگردد. هر کسی بسته به نوع اندیشهاش، نوع خاصّی از رفتار را، دارد؛ همانگونه که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) میفرماید:
«الْعُقُولُ أَئِمَّةُ الْأَفْكَارِ وَ الْأَفْكَارُ أَئِمَّةُ الْقُلُوبِ وَ الْقُلُوبُ أَئِمَّةُ الْحَوَاسِّ وَ الْحَوَاسُّ أَئِمَّةُ الْأَعْضَاء[۱]».
عقول انسانی، راهبران افکار هستند و افکار آدمی، راهبران قلوب انسانها و قلوب آنها منشأ تحریک حواس و حواس نیز، محرّک اعضای بدن انسانند و او را به عمل وا میدارند». به عبارت دیگر، عمل؛ متأثر از حواس، حواس؛ متأثّر از قلب و باطن قلوب؛ متأثر از افکار و در نهایت، افکار؛ متأثر از عقول و اندیشهی انسانهاست. در نتیجه، عقیدهها و نگرشها، منشأ تلاش و حرکات انسانی هستند.
برای رسیدن به انسانیت، گذر از سه اصل ذیل، ضروری است:
الف. شناخت اصل انسانیت؛
ب. شناختِ مسیرِ دستیابی به انسانیت؛
ج. حرکت در مسیر انسانیت.
از سویی دیگر، عقیده، هم تعیینکننده مقصد و مسیر انسانیت است و هم محرّک و انگیزه تلاشهای انسان است و لذا اهمیت زیادی در زندگی انسان دارد.
[۱]. مجلسی، همان، ج۱، ص۹۶٫
ثبت دیدگاه