حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 12 شوال 1445 Saturday, 20 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
سبک زندگی اسلامی
۲۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۲
شناسه : 624
17

خلاصه درس سبک زندگی استاد ارجمند: علی فتحی تلخیص کننده: موسی حسین لی “برخی از نیاز های آدمی جز با دین و خدا باوری بر آورده نمی شود.” علامه طباطبایی؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم یکی از روانشناسان غربی می گوید بیشتر مراجعین من انسان های بی دین هستند. امروزه درخشانترین دانشمندان جهان موحد هستند. […]

ارسال توسط : نویسنده : موسی حسین لی
پ
پ

خلاصه درس سبک زندگی

استاد ارجمند: علی فتحی

تلخیص کننده: موسی حسین لی

“برخی از نیاز های آدمی جز با دین و خدا باوری بر آورده نمی شود.” علامه طباطبایی؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم

یکی از روانشناسان غربی می گوید بیشتر مراجعین من انسان های بی دین هستند.

امروزه درخشانترین دانشمندان جهان موحد هستند.

غربی ها نیز فهمیدند تنها راه نجات مراجع به دین و خدا است. دینی که تحریف نشده باشد.

با مراجع به دین چگونه از بن بست خارج شویم؟ سبک زندگی اسلامی چیست؟ دین چیست؟

سبک زندگی اسلامی باید مبتنی بر دو محور باشد:

باور (باور های اسلامی) ۱٫

۲٫ارزش ( ارزش های اسلامی)

سبک زندگی با این دو محور ما را از بن بست خارج می کند و الا راه دیگری وجود ندارد. سبک زندگی اسلامی یعنی آمدن خدا به زندگی انسان، دست خدا را در زندگی دیدن.

مَنۡ عَمِلَ صَـٰلِحࣰا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنࣱ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةࣰ طَیِّبَةࣰۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُوا۟ یَعۡمَلُونَ (نحل ۹۷)

کسی برخوردار از حیات پاک و طیِّب است که حیات الهی داشته باشد. این حیات غیر از حیات نباتی، حیوانی و انسانی است و همین حیات را انسان با اختیار خود می گزیند. این حیات با عمل به معارف قرآنی به دست می آید.

امام علی علیه السّلام فرمودند:

.”الله الله بالقرآن لا يسبقکم بالعمل به غيرکم

توصيه مي کنم شما را به قرآن، نبايد در عمل به قرآن ديگران بر شما پيشي گيرند. (نهج البلاغه، نامه ۴۷)

 وَأۡتُوا۟ ٱلۡبُیُوتَ مِنۡ أَبۡوَ ٰبِهَاۚ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ (بقره ۱۸۹)

علت در بن بست قرار گرفتن ما به خاطر نشناختن راه ورود است. امام جواد عليه السلام می فرماید: “مَن لَم يَعرِفِ المَوارِدَ أعيَتْهُ المَصادِرُ”

كسى كه راه ورود به كارى را نشناسد ، راه برون شدن از آن درمانده اش مى كند.

‌کسب معارف دینی راهی دارد. امام علی (ع) همین راه است.

انا مدینه العلم و علی بابها. حضرت پیامبر(ص)

خداوند می فرماید دوست دارم عبادت شوم از آن راهی که من می گویم. امام صادق (ع) – مضمون حدیث

وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : يَا عِبَادَ اَللَّهِ أَنْتُمْ كَالْمَرْضَى وَ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ فَصَلاَحُ اَلْمَرْضَى فِيمَا يَعْمَلُهُ اَلطَّبِيبُ وَ يُدَبِّرُهُ لاَ فِيمَا يَشْتَهِيهِ وَ يَقْتَرِحُهُ أَلاَ فَسَلِّمُوا اَللَّهَ أُمُورَكُمْ تَكُونُوا مِنَ اَلْفَائِزِينَ.

و حضرت رسول صلّى اللّٰه عليه و اله فرمود: اى بندگان خدا شما مانند بيمارانيد و پروردگار عالمين مثل دكتر است پس صلاح مريض در دست طبيب است كه هر چه در باره‌ى بيمار پيش بينى كند در آنچه كه ميل مريض نميكشد آگاه باشيد امر خدا را بخدا واگذاريد تا بهره‌مند شويد. (إرشاد القلوب , جلد 1 , صفحه 153)

اگر مسلمانان به فرامین قرآن عمل کنند دیگر روی ذلت نخواهند دید، و تسلیم ما نخواهند شد مگر بین آنها و قرآن فاصله ایجاد شود. (ناپلئون بناپارت)

خوشبختی ما و به آن چیز های که نیاز داریم بستگی دارد به:

۱٫ راه فکری (ایجاد تغییر در تفکر، نفس و ذهن)

۲٫ راه عملی (تقوا)

إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا۟ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ (رعد ١١)

زندگی ما خود به خود تغییر نمی شود، خودمان باید آن را تغییر دهیم.

علامه طباطبایی: “میان تمامی حالات انسان و اوضای خارجی(چه از جانب خیر و چه از جانب شر) یک نوع تلازم است.

مصادیق آیه بالا

۱٫ نگاه مثبت و نیت درست

قال الصادق (علیه‌السلام)

ما ضَعُف بَدَنٌ عمّا قَوِیَتُ علیه النّیّة (وسائل الشیعه؛ ج ۱، ص ۷)

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:

در موردی که نیّت و اراده آدم قوی باشد، بدن دچار ضعف و ناتوانی نمی‌شود.

امير المؤمنين علي (ع) مي‏فرمايد: «فَلا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى‏ قَدْرِ النِّيَّةِ (کشف المحجة، ص۲۲۸؛ نهج البلاغه؛ نامه ۳۱)

مثبت نگری در هر کار سبب خوشبختی وتغیر است. اگر ذهن خودت را به حلم بزنی، حلیم می شوی؛ اگر زیاد به گناه کردن فکر کنی، گناه واقعی می کنی.

إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ; فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْم إِلاَّ أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ.

امام(عليه السلام) فرمود: اگر حليم و بردبار نيستى خود را به بردبارى وادار كن (و همانند حليمان عمل كن) زيرا كمتر شده است كسى خود را شبيه قومى كند و سرانجام از آنان نشود. (نهج البلاغه؛ حکمت ۲۰۷)

عنه عليه السلام : مَن كَثُرَ فِكرُهُ في اللذَّاتِ غَلَبَت علَيهِ

امام على عليه السلام : هر كه زياد درباره لذّتها بينديشد، آن لذّتها بر او چيره آيند. (غرر الحكم، ح۸۵۶۴)

امام علی علیه السلام

مَن كَثُرَ فِكرُهُ فِي المَعاصِي دَعَتهُ إلَيها؛

آن‏كه در گناهان، بسيار انديشه كند، [اين كار،] او را به گناه مى‏ كشانَد. (غرر الحكم، ح۸۵۶۱)

قد تَعَرَّفتم البرکة فی معاملة الله عز و جل فدوموا علیها. امام صادق (ع)

نیت و نگاه نیز باید واقعی باشد نه لفظی. خدا با قلب و یقینمان کار دارد. بین ذهن ما و زندگی ما رابطه واقعی (تقرباً علّی و معلولی) وجود دارد.

بین ذهن، اراده، نیت و واقیت خارجی طبق معارف دینی رابطه بر قرار است و زندگی خارجی ما اراده، نیت ، یقین و هر آنچه در ذهن است تشکیل می دهد.

إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا۟ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ (رعد ١١)

خداند چیزی از واقعیت زندگی بیرونی ما تغییر نخواهد کرد تا اینکه ما در نفسمون تغییر ایجاد کنیم.

فال خوب یا بد زدن حتما در زندگی انسان تاثیر گزار است (مثال الو برای فال بد: عیادت پیامبر(ص)  از یکی از اصحاب که تب داشت و در مقابل سخن پیامبر که گفت این کفاره گناهان تو گفت نه این تب تا مرا نکشد رهایم نمی کند. فال بد همین صحابه پیش آمد؛ مثال دوم در خواست زندان حضرت یوسف و اتفاق افتادن برایش‌؛ مثال حضرت یعقوب که گفت می ترسم گرگ ها یوسف بدرند و همین اتفاق افتاد).

حضرة النبي “ص”: تفائلوا بالخير تجدوه.

وقتی انسان احساس فقر و بدبختی کند واقعا فقر می شود.

ارتباط بیش از حد با دختران (دوست دختری) ایجاد اعتیاد به عدم اعتماد می کند که همین پسر اگر با دختر بسیار مدیّن هم ازدواج کند به او اعتماد نخواهد کرد چون به این عدم اعتماد عادت کرده است.

 رد المعتاد عن العادة كالمعجز.  امام صادق (ع)

نگاه منفی که آیا خانم با کسی در ارتباط است ، آیا به کسی پیام می دهد و … این شک ها به واقعیت می انجامد.

نگاه به نامحرم ایجاد اعتیاد ذهنی درست می کند. دیگر نمی تواند نگاه نکند. اعتیاد ذهنی سبب عدم اعتماد ذهنی درست می کند.

نتیجه تحقیقات در کانادا نشان داد که استفاده از دارو نما ها اثر دارو قطعی دارند.

یکی از راهای تغییر زندگی قربانی کردن خوش آیند ها است.

هر آنچه انتظارش می کشید همین را خواهید دید (خواه خوب باشد و خواه بد).

خیالات خوب بهتر است یا خیالات بد؟! و لو نرسی خیالات خوب، خوب هست. خوابتون رو نیز به کسی نگویید و خوب تعبیر کنید. (آقا دولابی)

دو راه برای زندگی

۱٫ایجاد تغییر در تفکر، اراده، نیت، ذهن و نفس

۲٫تقوی

تقوی

دین معیار کلی راه برای سعادت دنیا و آخرت فردی و اجتماعی را تقوی می داند.

آثار تقوی

۱٫خروج از بن بست و رزق لا یحتسب

وَقَالَ أَبُو ذَرٍّ -رَضِيَ اللهُ عَنهُ-: قَالَ النَّبِيُّ -صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وعَلَى آلِهِ وصَحْبِهِ وسَلَّمَ-: “إِنِّي لَأَعْلَمُ آيَةً لَو أَخَذَ بِهَا النَّاسُ لَكَفَتْهُم (به آنها همین آیه کفایت میکند)، ثمَّ تَلا: (وَمَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ)  الطلاق: ۲ –۳

اگر کسی مقید بشود نماز را اول وقت بخواند از بن بست خارج می شود (آیت الله بهجت-ر.ه-)

 امام على عليه السلام : لَوْ اَنَّ السَّماواتِ وَالاَرْضَ كانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه َ لَجَعَلَ اللّه ُ لَهُ مِنْها مَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ؛

اگر آسمان ها و زمين، راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پيشه كند، خداوند حتماراه گشايشى براى او فراهم خواهد كرد و از جايى كه گمان ندارد روزى اش خواهد داد. 

۲٫برکت آسمان و زمین

وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰۤ ءَامَنُوا۟ وَٱتَّقَوۡا۟ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَكَـٰتࣲ مِّنَ ٱلسَّمَاۤءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَـٰكِن كَذَّبُوا۟ فَأَخَذۡنَـٰهُم بِمَا كَانُوا۟ یَكۡسِبُونَ (اعراف ٩٦)

۳٫ضمانت خداوندبه تغییر از مکروه به محبوب

رَوَى أَحْمَدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ اَلْمِيثَمِيُّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ قَالَ قَرَأْتُ جَوَاباً مِنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اِتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ إِلَى مَا يُحِبُّ – وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاٰ يَحْتَسِبُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ يُخْدَعُ عَنْ جَنبِهِ وَ لاَ يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ.

احمد بن حسين ميثمى از مردى از يارانش نقل كرد كه جواب امام صادق عليه السّلام به مردى از را اصحابش خواندم كه در آن نوشته بود:اما بعد،من تو را به تقواى خداى سفارش مى‌كنم زيرا خداى تعالى ضمانت متقين را كرده است كه او را در امور نامطلوب به امور محبوب هدايت كند، و او را از راهى كه اميد ندارد روزى دهد،خداى عز و جل فريب نمى‌خورد و به آنچه نزد خداست نمى‌رسند،مگر آنكه طاعت شود ان شاء الله.

۴٫اطاعت دنیا و آخرت (دنیا و آخرت مطیع او می شود)

وَ رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: خَصْلَةٌ مَنْ لَزِمَهَا أَطَاعَتْهُ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةُ وَ رَبِحَ اَلْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ قِيلَ مَا هِيَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ اَلتَّقْوَى مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَعَزَّ اَلنَّاسِ فَلْيَتَّقِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ تَلاَ وَ مَنْ يَتَّقِ اَللّٰهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً `وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاٰ يَحْتَسِبُ

۵٫برآورده شدن نیاز ها

“یرزقه من حیث لا یحتسب…” آنچه او آرزو می کند خدا روزیش ی کند.. (علامه طباطبایی ذیل آیه ۲ سوره طلاق)

۶٫تشخیص مصلحت و حفظ انسان در ترتو تقوا

امام باقر عليه السلام : اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقى بِالتَّقْوى عَنِ الْعَبْدِ ما عَزُبَ(بَعُدَ) عَنْهُ عَقْلُهُ وَيُجَلّى بِالتَّقوى عَنْهُ عَماهُ وَجَهْلَهُ؛

خداوند به وسيله تقوا بنده را حفظ مى كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد و كوردلى و نادانى او را بر طرف مى سازد. 

وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَۖ وَیُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمࣱ (بقره ۲۸۲)

رابطه اعمال صالح و حوادث

و ما اصابکم من مصیبة بما كسبت ايدهيم

ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس

وقتی ستمی به کسی می کنی(مثلا مال کسی را می دزدی) عملا یک دعای مستجاب داری (نه لفظا) یعنی درخواست واقعی از خدا می خواهی که همین ستم را به سر بچه خود یا نسل خود بیاورد. همین دعایت مستجاب می شود.

من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها (علامه طباطبایی).

تذکرات

۱٫امتحان خدا

اگر انسان می خواهد به سوی خدا حرکت کند (تقوا پیشه کند) باید منتظر امتحانات خدا و مشکلات باشد تا معلوم شود ادعای خدا خواستن و دل کندن او از دنیا واقعیت دارد یا نه.

أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُوا۟ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِینَ خَلَوۡا۟ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَاۤءُ وَٱلضَّرَّاۤءُ وَزُلۡزِلُوا۟ حَتَّىٰ یَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَاۤ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِیبࣱ (٢:٢١٤)

وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَیۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصࣲ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَ ٰ⁠لِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِینَ (٢:١٥٥)

وقتی انسان تقوا پیشه کند خداوند یا حاجتش را برآورده می کند یا کاری می کند که هیچ نیازی نداشته باشد و به آرامش برسد.

۲٫ دل کندن مقدمه رسیدن است

کسی دنبال دنیا نرود، دنیا سراغش می آید . امام علی(ع)

هر که دلت خواست مخالف کنی خواهید رسید.

۳٫شیطان در کمین راهروان راه حق است

امام باقر(ع): انّ عبادک یومئذ کانت اخف علیک من عبادتک الیوم لانّ الحقَّ ثقیل و الشیطان مُوَکَّل بشعتنا لِانّ َسایر الناس قد کففه انفسهم.

وظیفه شیطان آمدن دنبال شیعه ها است و با بقیه کاری ندارد. بقیه مردم با اعمالشان شیطان را بی نیاز کردند. مثال امروزه شیطان بزرگ آمریکا هیچ کاری با عربستان ندارد، تحریم نمیکند…

شیطان می خواهد ریشه ولایت را از شیعه ها بگیرد. بقیه چون این ریشه ندارند شیطان زیاد با آنها کاری ندارد. از شیعه ها هم وقتی نمی تواند این ریشه را بردارد با بقیه کارها (نماز؛ روزه …) آنها را ازیت و وسوسه می کند.

۴٫ فرق است بین پاداش مومن و کافر

چرا وضع کافر از مومن (در این دنیا) بهتر است؟

پاداش مؤمن برای آخرت ذخیره می شود ولی ‌جزای کار شرش در این دنیا می بیند تا برای آن روز نماند. اما کارهای کافر بر  عکس است. پس مومن باید در این دنیا گناه نکند که هم این دنیا را داشته باشد و هم آخرت.

مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ (هود ١٥)

أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ ۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (هود ١٦)

فَلَا تُعۡجِبۡكَ أَمۡوَ ٰلُهُمۡ وَلَاۤ أَوۡلَـٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ كَـٰفِرُونَ (توبه ٥٥)

همه خواهند مرد. ولی گاهی به خاطر یک عمل خیر کافر خداوند او پاداش می دهد تا برای آخرت نماند. گاهی نیز به خاطر کار بد مومن او را در این دنیا عذاب می دهد تا برای آخرت نماند. به این سبب حتی شاید اولی از مردن نجات یابد و دومی بمیرد.

۵٫ فرق اولیای الهی و بقیه مردم

اميرالمؤمنين( عليه السلام)مى فرمايد:

انّ لِلّه عقوبات بالفقر، و مثوبات بالفقر، فمن علامات الفقر اذا كان مثوبةً، ان يُحسن عليه خلقه، و يطيع به ربَّه، و لا يشكو حاله و يشكر الله تعالى على فقره، و من علاماته اذا كان عقوبة، ان يسوء عليه خُلقه، و يعصى ربّه بترك طاعته، و يكثر الشكاية، و يتسخّط بالقضآء (جامع السعادات، ج ۲، ص ۷۱)

فقر از جانب خدا براى بعضى كيفر و عقوبت و براى بعضى موجب ثواب و كرامت است. نشانه ى فقرى كه سبب ثواب است اين كه صاحب خود را خوش خلق نموده، و مطيع پروردگار مى نمايد، و هيچ گاه از حالش شِكْوه ندارد، بلكه بر همان حال فقر، شكر خدا را به جا مى آورد. ولى نشانه ى فقرى كه سبب كيفر است اين است كه، صاحبش را بد اخلاق نموده و نافرمانى خدا به ترك عبادت مى نمايد، و زياد شِكْوه و آه و ناله دارد و به قضاى الهى راضى نيست.

فقری که عقوبت داشته باشد پیامبر(ص) از آن به خدا پناه می برد ولی به فقری که موجب ثواب شود افتخار می کند.

درجات تقوی

قَالَ  اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ :  اَلتَّقْوَى عَلَى ثَلاَثَةِ أَوْجُهٍ تَقْوَى بِاللَّهِ فِي اَللَّهِ وَ هُوَ تَرْكُ اَلْحَلاَلِ فَضْلاً عَنِ اَلشُّبْهَةِ وَ هُوَ تَقْوَى خَاصِّ اَلْخَاصِّ وَ تَقْوَى مِنَ اَللَّهِ وَ هُوَ تَرْكُ اَلشُّبُهَاتِ فَضْلاً عَنْ حَرَامٍ وَ هُوَ تَقْوَى اَلْخَاصِّ وَ تَقْوَى مِنْ خَوْفِ  اَلنَّارِ وَ اَلْعِقَابِ وَ هُوَ تَرْكُ اَلْحَرَامِ وَ هُوَ تَقْوَى اَلْعَامِّ وَ مَثَلُ اَلتَّقْوَى كَمَاءٍ يَجْرِي فِي نَهَرٍ وَ مَثَلُ هَذِهِ اَلطَّبَقَاتِ اَلثَّلاَثِ فِي مَعْنَى اَلتَّقْوَى كَأَشْجَارٍ مَغْرُوسَةٍ عَلَى حَافَّةِ ذَلِكَ اَلنَّهَرِ مِنْ كُلِّ لَوْنٍ وَ جِنْسٍ وَ كُلُّ شَجَرَةٍ مِنْهَا يَسْتَمِصُّ اَلْمَاءَ مِنْ ذَلِكَ اَلنَّهَرِ عَلَى قَدْرِ جَوْهَرِهِ وَ طَعْمِهِ وَ لَطَافَتِهِ وَ كَثَافَتِهِ ثُمَّ مَنَافِعُ اَلْخَلْقِ مِنْ ذَلِكَ اَلْأَشْجَارِ وَ اَلثِّمَارِ عَلَى قَدْرِهَا وَ قِيمَتِهَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى:  صِنْوٰانٌ وَ غَيْرُ صِنْوٰانٍ يُسْقىٰ بِمٰاءٍ وٰاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهٰا عَلىٰ بَعْضٍ فِي اَلْأُكُلِ  اَلْآيَةَ فَالتَّقْوَى لِلطَّاعَاتِ كَالْمَاءِ لِلْأَشْجَارِ وَ مَثَلُ طَبَائِعِ اَلْأَشْجَارِ وَ اَلثِّمَارِ فِي لَوْنِهَا وَ طَعْمِهَا مَثَلُ مَقَادِيرِ اَلْإِيمَانِ فَمَنْ كَانَ أَعْلَى دَرَجَةً فِي اَلْإِيمَانِ وَ أَصْفَى جَوْهَراً بِالرُّوحِ كَانَ أَتْقَى وَ مَنْ كَانَ أَتْقَى كَانَتْ عِبَادَتُهُ أَخْلَصَ وَ أَطْهَرَ وَ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ مِنَ اَللَّهِ أَقْرَبَ وَ كُلُّ عِبَادَةٍ غَيْرِ مُؤَسَّسَةٍ عَلَى اَلتَّقْوَى فَهُوَ هَبَاءٌ مَنْثُورٌ(بحار. ج۶۷٫ ص.۲۹۶٫)

حضرت صادق عليه السّلام فرمود مراحل و مراتب تقوى سه قسم است:

 ۱-تقوائى كه هيچ عاملى جز احساس عظمت و لطف او و فانى شدن در راه خدا و نديدن خود و نيازهاى شخصى خود در آن دخالت ندارد كه چنين انسان كاملى از استفاده از حلال هم خوددارى ميكند تا چه رسد بموارد شبهه‌ناك بحد اقل خوراك و پوشاك قناعت مينمايد و بيش از اين حتى از كارها و غذاهاى مباح و حلال هم اجتناب ميورزد كه اين مرحله مربوط‍‌ است بخواص اولياء و نخبه از برگزيدگان

 ۲-تقواى از خدا كه از ترس خدا و مقام الوهيت كه البته در اين مرحله امور شبهه‌ناك را هم علاوه بر محرمات كنار ميگذارد كه اولياء الهى و خاصان و برگزيدگان چنين هستند

 ۳-تقوى و خوف از آتش دوزخ و عذاب الهى انگيزه او است كه در اين صورت فقط‍‌ محرمات را ترك نموده ولى از مباحات و حتى موارد شبهه چندان خوددارى نميكند كه اين مرحله تقواى عوام و توده سطحى است

و اگر بخواهيم مثلى براى تقوى و مراتبش بياوريم بايد بگوئيم تقوى مانند آبى است كه در نهرى جريان دارد و در اطراف و حاشيه اين نهر درخت،درختهاى گوناگون از هر رقم ميوه و رنگ و طعم هست كه هر درختى بر طبق جوهر و ماهيت خود و ظرافت و بزرگى خود از آب نهر استفاده نموده و بتناسب رنگ و طعم و بوى خوى خود پس از جذب آب جلوه‌گر مى‌شود و بهره و استفاده مردم هم از اين اشجار و ميوه‌هاى آنها بميزان ارزش و اهميت آنها مختلف و ديد و ارزيابى مردم نسبت بآنها بر طبق كيفيت و چگونگى آنها است. خداوند ميفرمايد صِنْوٰانٌ‌ وَ غَيْرُ صِنْوٰانٍ‌ يُسْقىٰ‌ بِمٰاءٍ وٰاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ‌ بَعْضَهٰا عَلىٰ‌ بَعْضٍ‌ فِي اَلْأُكُلِ‌ شاخه‌هاى بهم پيچيده و غير بهم پيچيده كه همه آنها از يك آب سيراب ميشوند ولى در طعم و رنگ بعضى بر بعضى برترى و ارزش بيشترى دارند.نسبت بتقوى در باره اطاعات و عبادات نسبت آب است در باره درخت كه زنده‌كننده و روح بخش عبادت است و ارزشهاى متفاوت انسان در درجات و مراتب ايمان نظير انواع مختلف و گوناگون درختان و ميوه‌ها است كه در رنگ و طعم و مزه و بو با هم متفاوت و مختلف است هر كس در درجه بالاتر از ايمان قرار گرفته و روح باصفاترى داشته باشد تقوى و پرهيزگارى بيشترى دارد و هر كه با تقوى‌تر باشد عبادت او پاكتر و خالص‌تر است و هر آن كس كه چنين باشد به خدا نزديكتر و در درگاه الهى مقرب‌تر است و هر عبادتى كه بر پايه تقوى استوار نباشد هباء منثور است….

والحمد لله رب العالمین

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.