حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ 19 رمضان 1445 Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
خلاصه ای از شرح عنوان بصری
۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۴
شناسه : 918
14

                                                                                                عنوان بصری درعلوم فقه ، اخلاق، حدیث و روایت  شاگرد مالک بن انس بود و مالک هم شاگرد امام صادق(علیه السلام) بوده است . عنوان بصری تصمیم می گیرد از محضرعلمی امام صادق (علیه السلام) هم بهره مند شود . او در واقع در ذهنخود ، این دو شخصیت را در یک ردیف و […]

ارسال توسط :
پ
پ

                                                                                               

عنوان بصری درعلوم فقه ، اخلاق، حدیث و روایت  شاگرد مالک بن انس بود و مالک هم شاگرد امام صادق(علیه السلام) بوده است . عنوان بصری تصمیم می گیرد از محضرعلمی امام صادق (علیه السلام) هم بهره مند شود . او در واقع در ذهنخود ، این دو شخصیت را در یک ردیف و پایه ی علمی قرار داده بود در حالی که امام بر خلاف مالک بن انس از علم الهی و عصمت برخوردار بود . در محضر انسان کامل بودن ، شایسته ی هر کس نیست و لیاقت می خواهد .در واقع این مسأله به سادگی امکان پذیر نیست و بایستی در متعلم هم عطش آموختن باشد و هم چنین حتما باید در او حالت فقر، فنا، دلباختگی، انکسار و شکست باشد. او برای بدست آوردن دل امام ، به مزار رسول الله(صلوات الله علیه) رفته و از ایشان کمک می گرفت و عاجزانه از خداوند متعال می خواست که دل امام رانسبت به او مهربان کند.

هرکس به دیگران علم بیاموزد و قبل از آن هم خودش یاد گرفته باشد این علم آموزی انسان را در ملکوت آسمان ها بزرگ می کند یعنی به اعتبار ملکوت، شخص عظمت پیدا می کند انسان با مطالعه ی تنها ، عالم نمی شود علم واقعی نزد عالم ملکوتی و الهی و آن سویی است که خودش چشیده. استاد الهی می تواند دست انسان را بگیرد و قدم به قدم او را راه ببرد مثل رابطه ی مادر با فرزندش.رابطه ی بین انبیا و امت ها هم همین گونه است ولی هر محضری سازنده نیست و حدیث عنوان بصری شاهد بسیار زیبایی برای این حقیقت است. البته شخص هم باید خودش قابل باشد که امام صادق در وجود عنوان بصری ایجاد انگیزه و تشنگی کرد زیرا عطش او کارگشا بود. این حدیث یک دوره عرفان عملی است. در قرآن آمده« فلینظر الانسان الی طعامه » منظور از طعام انسان ، علم است. وقتی عنوان با هزار آرزو و عطش به خدمت امام رسید ایشان را با لفظ شریف خطاب کرد که امام او را منع فرمود زیرا شریف جنبه ی تشریفاتی دارد و این برای ما درس است که خود را دچار عناوین نکنیم و دیگر این که عبودیت هم زمینه ای است  برای فراگیری علوم و معارف حقه و همچنین داشتن ادب برای بنده و عبد شدن، بسیار لازم و ضروری است و باید توسط عبد مراعات شود.نکته ی آغازین تدریس انسان کامل این  بود که علم به تعلم نیست البته منظور این نیست که به دنبال علم ویادگیری نرویم بلکه به این معنی است که علم و یادگیری باید به تأیید الهی برسد یعنی بدون خداوند هیچ تاثیری در عالم ایجاد نمی شود برای کسی که خداوند او را هدایت می کند علم هم نوریست که از جانب خداوند حواله می شود پس منظور امام این است که معلم واقعی خداوند است و تا او توجه و عنایت نکند انسان عالم نمی شود هرچند زمینه را آماده کرده باشد.

آشنایی با حقایق عالم بر چند وجه ممکن است:۱-از طریق تعقل مثل روش حکمای مشاء ۲- از طریق تزکیه و تذهیب مانند صوفی ۳- از طریق تعقل و تهذیب با هم مثل فلاسفه اشراقی . پیامبر عظیم الشأن هم اگر چیزی از کسی می شنید می فرمود برهان خود را بیاورید. علم نورانیت می آورد ولی تعلم آن علت معده است و تمرکز بر تزکیه است « اتقواالله و یعلمکم الله» تعلم زمینه ی به دست آوردن علم است نه این که خود علم باشد. تعلم کاری است که عبد سامان می دهد و خداوند به آن برکت می دهد و آن علم حاصل می شود لذا باید حتما بخواند و بنویسد و به محضر استاد برود و علوم رسمی را دنبال کند و در کنار کارها نگاهش به حق تبارک و تعالی بوده باشد که به علم و تعلیمات او برکت عنایت کند و آن نور علم حاصل شود. در کنار مشرب هایی که بیان شد ، مشرب اَتمّی به نام حکمت متعالیه موجود است که برای عقلانیت و تهذیب و آیات و روایات ، هم زمان اهمیت قائل است و معتقدند که قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند. پس ما هم باید به دنبال تعقل و تهذیب و تفکر باشیم ولی بر اساس صدق و صداقت که همان فلسفه ی صدرایی است . قرآن نیز جامع همه ی علوم و معارف است و این مشرب برای همه یاین ها ، حساب باز می کند (چون که صد آمد نود هم پیش ماست) خداوند انکشاف را به دست انسان های پاک جاری می کند . اگرانسان خواستار عالم شدن به علم حقیقی و نورانیاست تا متحول شود ابتدا باید در وجود خود حقیقت عبودیت  را بیابد یعنی به وجود آورد. عبودیت مانند کلمه «عبد» شامل سه حقیقت است : حرف عین همان عدم است یعنی من به خودی خود معدوم هستم . حرف باء همان بدل است یعنی اگر از من وجودی هست ، اصلی نیست. حرف دال، دَک و مُندَک بودن در اوست ( فانی شدن در او) . خصوصیت اول برای حقیقت عبودیت که امام تأکید دارند این است که عبد در آن چه خداوند روزیِ او فرموده ، خود را مالک نبیند یعنی مال را مال خدا بداند و همان جا که خداوند فرموده مصرف کند. دومین خصوصیت ؛ این که عبد هیچ گاه برای خود تدبیر نمی کند و این خداوند است که باید برای او وظیفه مشخص کند و برنامه ی او را تدبیر کند. سومین خصوصیت ؛ این که عبد، اشتغال خود را حفظ می کند زیرا بی کاری با منطق عبد و عبودیت سازگاری ندارد. همان طور که جوانِ بی شغل مورد غضب پیامبر خدا قرار گرفت… خداوند باری تعالی خود همیشه در اشتغال است پس بندگانش هم نباید بیکار باشند. اشتغال عبد برای اوامر و نواهی خداست. عبد در کلاس اوامر الهی باید همیشه حاضر باشد و در کلاس نواهی الهی باید همیشه غایب باشد. وقتی عبد خود را مالک نداند ، راحت تر می تواند انفاق کند زیرا مال او نیست ف مال خداست و خداوند دستور فرموده این جا باید انفاق کند که در اهل معرفت این مسأله بسیار پُر رنگ است .                                                                                                                                       

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.