کمال نیز همین است که انسان به آن رفعت مقام و جایگاهی که شایستۀ مقام انسانیِ اوست، برسد. کسب این کمال منوط به پذیرش فیض از جانب حق است که این مورد نیز به سهم خود وابسته به میزان استعداد است. خود استعداد نیز یک مُعد میخواهد که همان ریاضت است. ریاضت ما را آماده میکند تا استعداد پذیرش فیض را از ناحیۀ حق داشته باشیم.
ابوعلی سینا پس از بیان سههدف ياد شدۀ ریاضت، برای رسیدن به هرکدام از این اهداف، اسبابی را برمیشمارد.
همان طور كه پيشتر نيز گفتيم شیخ برای رسیدن به هدف اول، زهد حقیقی را مطرح كرده و فرموده است: «فالأوّل يُعين عليه الزهد الحقيقي»
و امّا اسباب رسيدن به هدف دوم ریاضت ! ـ كه عبارت از اين بود كه: نفس امّاره تابع نفس مطمئنه بشود و به تعبیر بهتر از امّاره بودنش، دست بردارد و کمکم لوّامه و سپس مطمئنه بشود ـ شيخ دربارۀ آنها چنین مي فرمايد: ” والثّانی یُعینُ علیه عدّة أشیاء» يعني: چند چيز است كه ما را به اين هدف مي رساند؛ نخست مي فرمايد: «العبادة المشفوعة بالفکرة» يعني: عبادتهایی که همراه با فكر و با حضور قلب صورت بگیرند.
این نوع عبادت، خود نوعی ریاضت است. خود عبادت هم، یک نوع ریاضت است که انسان تمرین میکند به ملکوت توجه کند. سالک در این مسیر به حق التفات خواهد داشت و سعی میکند جلوی قوۀ خیال و قوۀ واهمه را بگیرد. از پرشهای قوۀ واهمه ممانعت میکند. قوۀ خیال او را به بازی نمیگیرد. گاهی انسان برای خواندن یک نماز با حضور قلب، بسیار در زحمت میافتد. ابتدای نماز در حال حضور و توجهات قلبی است؛ اما ناگهان در اواسط سوره میبیند که حضور قلبش از دست رفته است. این روند تا سلام نماز ادامه دارد. چنین نماز گزاری مدام هی ملتفت میگردد و باز دوباره دچار غفلت میشود. گاهی این حالت غفلت و توجه پنج یا شش بار در یکنماز به انسان دست میدهد. دلیل این عدم التفات این است که شخص قوۀ خیالش را تربیت نکرده است. لذا او به ریاضت نیاز دارد تا به کمک آن به حضور قلب دست یابد.
ثبت دیدگاه