حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 12 شوال 1445 Saturday, 20 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
پژوهشی در خصوص سبک زندگی اسلامی(پروین رییسی)
۰۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۵
شناسه : 45
19

بسم الله الرحمن الرحیم. پژوهش درس سبک زندگی از استاد فتحی حفظه الله … موسسه آوای توحیدپروین رییسی ۱…سبک زندگی توحیدی۲…سبک زندگی غربی۳….دعا کردن۵….انفاق۶….شرایط انفاق۷…انواع انفاق۸….اثار انفاق۹….بررسی روانشناسانه مقدمه…. ?بسم اللّه الرحمن الرحیم▫️از هایدگر پرسیدن، شما که می‌گی غرب به آخر رسیده، چه پیشنهادی داری برای خطری که در آینده در انتظارشه؟??جواب داد که «تنها […]

ارسال توسط :
پ
پ

بسم الله الرحمن الرحیم.

پژوهش درس سبک زندگی از استاد فتحی حفظه الله …

موسسه آوای توحید
پروین رییسی

۱…سبک زندگی توحیدی
۲…سبک زندگی غربی
۳….دعا کردن
۵….انفاق
۶….شرایط انفاق
۷…انواع انفاق
۸….اثار انفاق
۹….بررسی روانشناسانه

مقدمه….

?بسم اللّه الرحمن الرحیم
▫️از هایدگر پرسیدن، شما که می‌گی غرب به آخر رسیده، چه پیشنهادی داری برای خطری که در آینده در انتظارشه؟
??جواب داد که «تنها هنوز خدایی هست که می‌تواند مارا نجات دهد»
??ادعای دین هم همینه که بعضی از نیاز های آدم جز با خدا باوری برطرف نمی‌شن،
دین چون با فطرت آدم هماهنگ هست نیاز های اصیل دنیایی و آخرتی آدم رو به بهترین وجه برطرف می‌کنه ??ینی دین رو بزاری کنار نیازهات برطرف نمی‌شه!

▫️یونگ می‌گه: «ما عقیده داشتیم می‌تونیم دنیا رو به وسیله‌ی عقل نظم و ترتیب بدیم ولی حالا با یک کیفیت وحشتناک روبه‌رو شدیم! و فهمیدیم که زندگی دنیا رو نمیشه نظم و ترتیب داد به جز با مراجعه به دین!

▫️متفکران آمریکایی در دهه های اخیر به این نتیجه رسیدن که معنویت دینی تنها نقطه امید برای تحول مثبت اجتماعی و برای پاسداری از ارزش های واقعا مهم است.

(پس خود غرب به این نتیجه رسیده که فقط خود دین میتونه مشکل حل کنه)

▫️یکی از پست مدرنیست های آمریکایی، تنها راه حل رو احیا گری دینی می‌دونه و میگه «اعتقاد دینی در پیوند با ایمان به سنت سبب میشه هویت های کاملا پیدا کنند و از امنیت برخوردار بشن»

مجله تایمز میگه « در دو دهه قبل هیچکس فکر نمی‌کرد خدا داره برمیگرده،و شگفت انگیزه که این این انقلاب بین متکلمین و متدینین رخ نمیده بلکه بین فیلسوفان دانشگاهی داره رخ میده که سالها قبل خدا رو حذف کرده بودن!»

??این مجله معتقده که دلیل الحاد در سالها قبل ملحد بودن فیلسوفان درخشان اون زمان بوده ولی الان فیلسوفان درخشان خداباور هستن…

??پس غربی ها از این حرفشون که سکولاریسم آینده ی اجتناب ناپذیر تاریخ است برگشتن، یه دلیلش ظهور دین در ایرانه و خود غرب..
. یعنی آینده‌ی تاریخ به سمت دینی شدن می‌ره!
. یعنی اگه مردم رو رها کنی خودشون به سمت دین حرکت می‌کنن!
??پس چاره‌ای جز مراجعه به دین نمونده! اونم دینی که تحریف نشده باشه!
??اسلام ??
▫️انسان فطرتا بی‌نهایت طلب و جاودانه جوست. ??روانشناسا هیچ راهی برای تامین این دوتا نیاز آدم ندارن!
☝?ولی دین می‌تونه حلش کنه!
بی‌نهایت طلب هستی؟ خدا بی‌نهایته
جاودانه جو هستی؟ دین برای تو معادی ترسیم میکنه که هیچ وقت نیست و نابود نشی!

??اینا که گفتیم از لحاظ اعتقادی بود، از لحاظ عملی هم هیچ چاره‌ای جز مراجعه به دین نیست.
آرامشی که توی دینداری هست توی بی‌دینی نیست!

▫️خب ،حالا یه سری هستن توی دین هستن، به دین مراجعه کردن ولی هنوز تو زندگی بن بست دارن! تو زندگی شون مشکل دارن! راه حلش چیه؟

??نکته‌ی مهم اینه که، نیاز های دنیوی و اخروی انسان برطرف نمیشه مگر با مراجعه به دین، اونم دین اسلام،
ادعای ما اینه که دین اسلام راهکار داره اون راهکار تضمین شده!

??حالا یه بنده خدایی که دین داره تا حدی هم سعی میکنه پایبند باشه میاد میگه من دین دارم ولی بدبختم، مشکل دارم وووو… ولی اوناییه دین ندارن میبینم مشکل ندارن!
☝? اینا با دین حل میشه

??مشکل اول ما اینه که دین رو اونطوری که لازمه، نشناختیم و اونطور که لازمه، عمل نکردیم!

▫️مثلا میگیم توسل کنیم، دعا کنیم، حاجت میگیریم!
??عزیزم! بدون عمل اگر قرار بود همه حاجت بگیریم که دعاهام ن مستجاب بود همه! باید عمل کنیم تا حاجت بگیریم، توسل و دعا بدون عمل فایده نداره!
☝?البته گاهی حاجت بهمون میدن که نشون بدن راه بازه…
▫️سبک زندگی اسلامی اون چیزیه که اگه محقق بشه، هم غرب رو از بن بست ها رها می‌کنه هم متدینین رو!

??مقام معظم رهبری : «پیشرفت همه جانبه را به منزله تمدن سازی نوین اسلامی میگیریم»

▫️تمدن دو بخش داره، یک بخش ابزاری و یک بخش متنی اصلی و اساسی و حقیقی!
??اون چیزهایی که متن زندگی مارا تشکیل می‌دهد همان سبک زندگی است.

اگر ما در این بخش که متن زندگی است پیشرفت نکنیم همه پیشرفت هایی که در بخش ابزار داریم نمی‌تونن مارو رستگار کنن و بمون امنیت و آرامش درونی بدن!
همونطور که توی غرب نتونستن!

▫️اصل قضیه اینه که ما متن زندگی رو درست کنیم!
مثلا چرا دروغ زیاد می‌شه تو جامعه؟ چرا مصرف گرایی هست؟ چه کنیم طلاق زیاد نشه؟

▫️سبک زندگی میتونه غیر اسلامی یا اسلامی باشه که به لحاظ اسلامی بودنش شکل خاصی خواهد داشت،

??عناصر اصلی فرهنگ باور و ارزش هستن،
سبک زندگی اسلامی مبتنی بر باور های اسلامی (مثلا توحید) میشه ارزش اسلامی. (این میتونه آدمو از بن بست رها کنه)
??اگر به توحید اعتقاد داریم، در عمل سبک زندگی‌مون اسلامیه، پس عملم باید مطابق با اعتقادم باشه.

??شهید مطهری میگن که «اگر به توحید اعتقاد داشته باشیم اما در عمل به آن ملتزم نباشیم رسم بندگی را به جا نیاوردیم و گرفتار نوعی متریالیسم اخلاقی و شرک عملی هستیم!»

??ما معمولا در عمل مشرکیم، توحید صرفا یک اعتقاد و باور نیست بلکه روشی برای زندگی است یعنی خدارا در زندگی حاکم کردن.

??سبک زندگی اسلامی هم یعنی این اعتقاد بیاد توی زندگیت،
اگه توحید تو جامعه تحقق پیدا کنه دنیای بشر هم آباد میشه، دنیا در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان قرار می‌گیره.
??توحید ینی ریشه کنی فقر و استضعاف است به معنای تأمین سلامت اخلاقی و معنوی و پیشرفت علمی کشور است، تأمین عزت ملی و هویت ملی و تأمین اقتدار بین المللی.
??به عبارت دیگه سبک زندگی بستر ساز عبودیت است.
ینی اینطوری بگیم که، اگر اعتقاد درونی به صورت اعمل در بیاد هر آینه اعتقاد به توحید به صورت اعمال در بیاد و میشه سبک زندگی اسلامی،یا این که اعمال به صورت اعتقاد درونی در میان و این اعمال صالح میشن اعتقاد به توحید.

▫️بعضی آدما، از نظر معنوی زنده هستن، یعنی علاوه بر حیات مادی، حیات نباتی، حیوانی و انسانی که دارن، حیات دیگه‌ای دارن به نام حیات طیبه!
(حیات نباتی رشد و نمو هست حیات حیوانی اینه که علاوه بر رشد و نمو احساس و حرکت داره، و حیات انسانی اینه که زندگی با تعقل داشته باشه لذا توی زندگیش پیشرفت داره.)

??حاکم کردن توحید توی زندگی، به حیات طیبه منجر میشه، یعنی حیات دیگری هست که انسان باید به دستش بیاره، که به دست آوردنش اختیاریه!
و همین داشتن حیات طیبه تفاوت انسان و حیوان است یعنی انسان اگر این حیات طیبه را به دست نیاورد به زندگی حیوانی برمی‌گردد!

??حضرت علی علیه السلام ?می‌فرمایند :
«آیا همانگونه که گوسفندان غذا می‌خورند و در آخر ها استراحت می‌کنند علی هم باید بخورد و استراحت کند؟ در این صورت چشمش روشن باد که پس از سالها عمر به چهارپایان رها شده و گوسفندان بیابان اقتدا کرده است.»

??پس ما یک حیات الهی داریم به نام حیات طیبه، که همه چیز توش هست، فردی و اجتماعی…

??مقام معظم رهبری?:
« حیات طیبه برای یک ملت به معنای روفاه و رونق مالی، تامین امنیت، پیشرفت علمی، عزت سیاسی و استقلال اقتصادی همراه با آراسته شدن به اخلاق والای الهی تقوا و ایمان به خداست،
اسلام پل ورفاه را همراه با ایمان و معنویت و پیشرفت مادی و معنوی، اخلاق نیک و غلبه بر دشمنان، فقط از راه عمل به معارف قرآن به دست می‌آید»

??اگر ملت‌های اسلامی بتوانند سبک زندگی اسلامی داشته باشند، اون وقت کل بشر سعادتمند می‌شوند،
یعنی معارفی که قرآن به ما داده رو ما بهش عمل نکردیم در صورتی که دارو هامونم باید از قرآن طلب کنیم!
قرآن با ما حرف داره ولی ما نرفتیم سراغش، به جاش رفتیم سراغ نماز و روزه و حجاب، ??اینها لازم هستن ولی اصل قرآن اینا نیست(لازم هستن ولی کافی نیستن)

▫️حضرت علی علیه السلام :
«خدارا خدارا در مورد قرآن مراعت کنید که نیاد روزی که غیر شما مسلمانان در عمل به قرآن سبقت بگیرند.»

??اینجا منظور اون چیزهایی هست که اگر در کنار نماز و روزه بهش عمل میشد، اعجاز می‌کرد…

??قرآن نوره و انسان مرده رو حیات طیبه بهش می‌ده…

▫️نتیجه زندگی اسلامی، غایت آرامش هست، با سبک زندگی اسلامی آدم به اوج آرامش میرسه چون لازمه بندگی و تقرب به خدا، آرامش و شادی و نبودن هیچ درد و رنجی هست، اوج نشاط و در سختی ها جز زیبایی ندیدن!….

??از بو علی سینا پرسیدن، شادترین موجود چیه؟ و بالاترین شادی چیه؟
فرمود: بزرگترین شادی نزد خداست و شادترین موجود خداست، چون بیشترین دارایی ها مال خداست، و بیشترین ادراکات مال خداست.
??انسانم اگه بیشترین کمالات رو داشته باشه آرومه ??پس باید بره سمت خدا..

??راه رسیدن به این آرامش رجوع به دین اسلام است، اگر به اسلامِ واقعی رجوع نکرده باشیم یا عمل نکرده باشیم،
از خدا دور می‌شیم ??هرچی هم از خدا دورتر بشیم غمگین تر می‌شیم!

▫️بر این اساس اولیای خدا شادی وصف ناپذیر دارن!
اومدن سمت دین خوشبختیه و دور شدن از دین رفتن سمت بدبختیه…

◽️ هر کاری یه راهی داره!
آدم باید از راهش وارد بشه و راهش رو هم بشناسه، اگر از راهش وارد نشه شکست می‌خوره صد در صد!

??علت این بن بست ها و شکست ها هم راه ورود به زندگی رو درست نشناختیم..

??امام صادق علیه السلام ?: «کسی که راه های ورود را نشناسد راه های خروج اورا خسته می‌کنند»
مثل پروانه ای که اومده توی خونه راه خروج بلد نیست هی میخوره به پنجره تا می‌میره……
متن مقاله
«وأتوا البیوتَ مِن أبوابها»

می‌فرماید: هرکاری راهی داره و از راهش وارد بشید.

زندگی کردن هم همینطور، انسان باید از راهش وارد بشه تا موفق بشه.
گ
برای همین ائمه آیه‌ی «وأتوا البیوتَ مِن أبوابها» به همین معنا تفسیر فرمودند.

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: یعنی هرکاری باید از راهش وارد بشه و انجام بشه.

راهش رو باید پیدا کنیم. اگه راهش رو پیدا کنه دیگه نمیلغزه. مستقیم میره جلو.
به فرضم اگر لغزشی پیدا کرد میتونه برگرده به راه اصلی.

لذا امام رضا علیه السلام فرمودند: کسی که کار رو از راهش بره جلو، نمی لغزد. اگر هم به فرض لغزشی پیدا کرد خدا براش راه خلاص میذاره.

معارف دین راه داره. لذا حضرت پیامبر (ص) میفرمایند: «أنا مدينة العلم، وعلي بابها، فمن أراد العلم فليأته من بابه»

دعا کردن هم راه داره.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت موسی ابن عمران بر مردی گذشت که دستش را رو به آسمان بلند کرده و دعا میکرد. حضرت موسی هفت شبانه روز رفتند دنبال کار خودشون وقتی برگشتند دیدند این بنده خدا دستانش رو به آسمان دراز است و دارد گریه زاری می کند و حاجت طلب می کند.

حضرت موسی عرض کردند: «خدایا این بنده توسط دستانش را به سویت دراز کرده و هفت روز است از تو حاجت می طلبد اما دعایش را مستجاب نمی کنی.»
خدا وحی فرمود: «اگر انقدر مرا بخواند که دستانش ساقط شود یا زبانش بند آید، دعایش را مستجاب نمی کنم. مگر از راهی که من دستور دادم.»

پس دعا راه دارد. حتی توبه کردن.

امام صادق علیه السلام: « امر شد به ابلیس که به حضرت آدم سجده کن.
پس گفت خدایا تورا به عزتت قسم می دهم اگر مرا معاف کنی از سجده بر آدم طوری عبادت می کنم که تا به حال احدی عبادت نکرده.»
خداوند خطاب فرمود: «من دوست دارم از راهی که من می‌گویم عبادت شوم.»

یعنی عبادت کردن همراه دارد آن راهی است که من می‌گویم.

بعضی وقت ها می شود در ۱۰ ثانیه کاری را به انجام رساند. اما چون راهش را بلد نیستیم دوسال، صد سال، هزار سال و… می‌رویم و به نتیجه هم نمی رسیم.

یک سجده شیطان چهار هزار سال طول می‌کشید. اما خداوند می فرماید این راهش نیست. چون اینطوری تکبر تو باقی می‌ماند.
کبر و تکبر این است که تو حق را کنار بگذاری.من می خواهم از راهی که من می‌گویم عبادت شوم.

حتی بعد از رحلت حضرت آدم شیطان گفت: می‌خواهم توبه کنم.
خداوند فرمود: برو بر قبر آدم سجده کن.
شیطان گفت: وقتی زنده‌بود سجده نکردم، الان بر مرده‌اش سجده کنم؟

و می‌شود شیطان رجیم. خب ده ثانیه سجده کن و تمام! می شوی بهترین بنده خدا!

پس هر کاری راهی دارد.
دین آمده راه سعادت دنیا و آخرت را بگوید. یعنی ما دردهایی داریم که راه های درمانش در دین آمده است.

پیغمبر(ص) میفرمایند: « بندگان خدا، شما مانند مریض‌ها هستید و خداوند مانند طبیب. صلاح مریض در آن چیزی است که طبیب تشخیص میدهد»

طبیب گاهی می گوید شما برای درمان باید جراحی شوی. یعنی شکمت پاره شود. درد هم دارد.
شما می گویی نمی خواهم!
خودت ضرر کردی!
صلاح مریض را خودش تشخیص نمی دهد. طبیب است که می داند.

متقین اینگونه هستند. داروی بیماری شان را از قرآن طلب می کند.

ناپلئون بناپارت می‌گوید: اگر مسلمانان به فرامین قرآن عمل کنند، دیگر روی ذلت نخواهند دید و تسلیم ما نخواهند شد مگر بین این کتاب و آنان فاصله ایجاد شود.

پس هر کاری راهی داره. خوشبختی ما، چیزهایی که نیاز ماست مثل مسکن، ازدواج، ثروت و…

❓درمان چنین دردهایی راهش چیست؟
❓آیا قرآن برای اینها راه دارد؟
✅بله
دو تا راه قرآن برای اینها بیان کرده؛
عملی و فکری

اگر این دو راه را واقعاً برویم مشکلات ما حل خواهد شد.

این دو راه چه چیزهایی است؟
١. ایجاد تغییر در تفکر و نفس و ذهن
۲. تقوا

«ایجاد تغییر در تفکر و نفس و ذهن»:
قرآن می فرماید:
“إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم”
خدا هیچ چیز را برای مردم تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان در نفسشان تغییری ایجاد کنند.

یعنی زندگی ما تغییر نمی‌کند، مگر خودمان تغییر کنیم. در ذهنمان، در نفسمان، در تفکراتمان تغییر ایجاد کنیم. بین اینها رابطه است.
تغییر تفکر از خیر به شر بدبختی به دنبال دارد و تغییر در ذهن از شر به خیر خوشبختی به دنبال دارد.

علامه طباطبایی ذیل همین آیه می فرمایند:
یعنی میان تمامی حالات انسان و اوضاع خارجی؛ چه از جانب خیر و چه از جانب شر، یک نوع تلازم هست.

احوالات روحی انسان با خارج تلازم دارد. خیر باشد، خیرش می‌کند و شر باشد، شرّش می کند.

در قالب یک روایت توضیح میدهیم:
«بعد از تاکید به حرمت شراب (آیه شراب که نازل شد)، روزی پیامبر در راهی می رفتند، جوانی را از انصار دیدند که روی سرش ظرفی داشت از شراب.
پیامبر را دید، به شدت رسید و رنگ چهره اش تغییر کرد. راهی هم برای فرار نداشت.
به خدا پناه برد (نگاهش و تفکرش عوض شد).
گفت خدایا؛ اگر تو مخفی بکنی این شراب من را، من توبه می کنم و واقعاً عوض می‌شوم (عوض شدن واقعی?? به مرحله یقین برسد انسان. که اثر عجیبی هم دارد)
به پیامبر صلوات الله علیه رسید. ایشان پرسیدند چه بر سر داری؟
گفت سرکه.
پیامبر صلوات الله علیه فرمودند: بیاور تا مقداری بنوشیم.
با ترس ظرف را بر زمین گذاشت. بدنش می لرزید.
پیامبر ظرف را باز کردند و مقداری نوشیدند. سرکه خالص بود.
شراب تبدیل به سرکه شد!
جوان خودش تعجب کرد از این واقعه.
عرض کرد: یا رسول الله؛ به حق کسی که تو را به پیامبری مبعوث کرد این شراب خالص بود.
پیامبر فرمود: راست میگویی. ولی وقتی مرا دیدی و توبه کردی و خواستی امر تو مخفی باشد، خدا شراب تو را تبدیل به سرکه کرد تا تو مفتضح نشوی.
تو واقعاً از خدا خواستی و خدا هم واقعاً اثر گذاشت.
خداوند به صدق نیت تو نگاه کرد.
و سپس این آیه را تلاوت فرمودند:
“إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم”

این که حضرت موسی عصا را تبدیل به اژدها می کنند هم شبیه همین است.
بین نیّت، ذهن، تفکر، نفس و بیرون رابطه هست.

امام علی علیه السلام: بدن مطلقاً احساس ضعف نخواهد کرد موقعی که نیت قوی شده باشد.

همچنین در نامه ۳۱ نهج البلاغه فرمودند: اجابت شدن دعایت اگر به تاخیر می‌افتد، موجب ناامیدی‌ات نشود. بخشیدن خداوند به اندازه‌ی نیت توست.

نیت ضعیف باشد حاجت نمی‌دهد. قوی باشد همان جا حاجت می دهد.
اینها واقعیت هایی است.

نگاه مثبت?? ثروت کلان
پس خودت بخواهی می توانی خودت را ثروتمند کنی

دو برادر بودند یکی متاهل یکی مجرد. یک زمین کشاورزی داشتند و با هم شریک بودند. گندم را جمع می کردند و بعد مساوی تقسیم می کردند.

❌اگر ما باشیم اینطوری فکر میکنیم?? او که مجرد است پیش خودش می‌گوید: این برادر من نمی داند من مجردم و می خواهم ازدواج کنم و سرمایه می‌خواهم؟ چرا کمی از گندمش را روی گندم من نمی ریزد؟
برادر متاهل می گوید: تو که یک نفری خرجت کمتر است. ما چند نفریم. چرا از گندم خودش به من نمی دهد؟
ما اینجوری هستیم. خداوند هم برکت را میبرد.

✅ اما این دو برادر برعکس پیش می‌روند. برادر مجرد نگاه مثبت و کاملاً خوشبینانه دارد (که این خوشبینی عجیب اثر دارد??حسن ظن)
می گوید: خوب من یک نفرم. خرج من خیلی کمتر است. بگذار از گندم خودم به او بدهم که خرجش بیشتر است.
برادرش می‌گوید: من زن دارم، بچه دارم و زندگی تشکیل داده‌ام. اما برادرم مجرد است و چیزی ندارد. پس نیازش بیشتر است. از گندمش روی گندم او میریزد.
بعد هرچه گندم برمی‌دارند تمام نمیشود!

نگاهت به برادرت خوشبینانه باشد، خداوند هم برکتِ شدید می دهد. آن هم همان لحظه.
حسن ظن زندگی انسان را تغییر میدهد.

از جهت ذهنی و نیت یقین بکنیم که خدا به ما می‌دهد. ولو ابتدا الکی بگوییم.
روایت داریم که اگر حلم نداری، خودت را به حلم بزن. امید این است که حلیم شوی.
واقعاً یقین نداری؟ خودت را بزن به توکل. بگو خدا کمک می کند. خدا بزرگ است.

امام صادق علیه السلام از امام حسن علیه السلام فرمودند:
من (امام حسن علیه السلام) ضمانت می کنم برای کسی که در قلبش خطور نکند مگر رضایت خدا، که اگر دعا کند مستجاب شود.
ما اگر دعایمان مستجاب نمی شود چون یقین نداریم. تمرین هم نمی‌کنیم.

روایت در مورد ذهن و زندگی بیرونی ما: پیغمبر صلوات الله علیه فرمودند:
اگر واقعا از کسی بترسید (ذهن) خداوند او را بر شما مسلط می کند (بیرون).

گوش دادن موسیقی ولو کلمات مربوط به زنا در آن نباشد، زمینه محقق شدن زنا را در خارج ایجاد می‌کند.
چون موسیقی گوش دادن یعنی من احساس نیاز به چنین چیزی دارم و این موجب می‌شود شما را به این سمت بکشاند.

چنانکه روایت داریم فکر کردن به گناه شما را به گناه می‌اندازد.

پس اگر خودت را به حلم بزنی، حلیم می شوی. خودت را از جهت ذهنی به گناه کردن بزنی، گناه واقعی می کنی.
لذا کودک را نباید آزاد بگذاریم در موبایل، در تلویزیون و غیره هر چیزی را ببیند ذهنش مشغول می‌شود. (حالا اسمش را بگذار زنای ذهنی. این به معنای واقعی منجر خواهد شد)

مدل دیگر رابطه ذهن و دنیای خارج:
جزع کردن

مثلاً ورشکست شده‌ای.
شما دیگر ورشکستگی برایت محقق شده است. میتوانی جزع و فزع کنی و بگویی بدبخت شدیم و این چه بلایی بود و…
این نتیجه اش این است که دوتا بلا سرت می‌آید.
یک بلا سرت آمده بود، با جزع کردن و ناله کردن و این فضای ذهنی، بلای دوم هم می آید.
لذا ائمه علیهم السلام فرمودند: وقتی به یک مصیبت گرفتار شدی، اگر جزع کنی، همین مصیبت دوم را برای شما می آورد.

امام علی علیه السلام: برای چیزهای کوچکی که از آنها بدتان می آید ناله نکنید.
اگر ناله کردی تو را در بدبختی بزرگتر قرار می‌دهد.

روایت داریم: اگر کسی اظهار فقر کند، فقیر واقعی می‌شود.

روایت دیگر: گدایی کردن درِ فقر است.

ذهن خیلی کارها می کند. مرتاض ها با استفاده از همین قدرت ذهن است که مثلاً قطار را نگه میدارند.

خدا هم طبق همین ذهن به ما زندگی می دهد. سلامتی بخواهد بدهد طبق همین ذهن و فکر و نیت خوب می دهد?? حسن ظن.
بدی هم بخواهد بدهد طبق همین می‌دهد.

امام باقر علیه السلام از امام علی علیه السلام از پیامبر صلوات الله علیه: قسم به خدایی که جز او خدایی نیست خیر دنیا و آخرت به مومنی داده نشده است مگر به حسن ظن نسبت به خدا.

روایت دیگر از امام علی علیه السلام: این سه با هم رابطه دارند?? حسن ظن، آرامش قلب، سلامتی بدن.

پس بین ذهن ما و زندگی واقعی ما رابطه واقعی و رابطه‌ی تقریباً عِلّی و معلولی هست.
می خواهی زندگی‌ات خوب شود؟
ذهنت را تغییر بده.

انشاالله خداوند به ما توفیق بدهد ذهنمان اسلامی شود و به دنبال آن زندگیمان هم اسلامی شود.

در جلسه قبل بیان شد ، که بین ذهن ، اراده ، نیت و واقعیت خارجی طبق دین، رابطه هست.
و زندگی خارجی ما رو ?نیت ، اراده ، یقین و آنچه در ذهن ماست تشکیل می دهد.
✨ان اللّه لا یُغیّرُ ما بِقومٍ حتّی یُغیّروا ما بِانفسِهم✨ خداوند چیزی از واقعیت بیرونی زندگی ما را (از خوشبختی و سعادت،بدبختی و خیر و شر ) تغییر نمیده، مگر آنچه در نفس و درون ماست، تغییر پیدا کنه.
بایدنگاه و نیتمون به خدا?مثبت باشه
خوش بین باشیم ، یقین پیدا کنیم ، ایمان بیاریم…
اگر اینا عوض بشه ،مانند مثالی که زده شد فردی که در خارج واقعا شرابی داره ولی نیتش عوض میشه توبه می‌کنه و میگه:خدایا این شراب را تبدیل به سرکه کن?نیتش که عوض میشه واقعا شراب تبدیل به سرکه میشه.

◽️مثال بعدی ? حلیم نشان دادن است.

✨امام صادق علیه السلام در حدیث عنوان بصری فرمودند که حلم و انفاق جزء درجات اول تقوا هستند.

حلم یعنی ⬅️ اگر شخصی به شما بگه یه فحش بدهی، ده تا فحش میدهم.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: تو بگو اگر ده تا فحش هم بدهی، از من یک فحش هم نخواهی شنید.
✨اگر طرف بد و بیراه گفت و تو جواب دادی و تندی کردی یعنی حلیم نیستی. نباید تندی کنی.

امام علی علیه السلام فرمودند: ” إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ ” اگر حلیم نیستی خودت رو به حلم بزن .

?راهکار: بر خودت تکرار کن که حلیم هستی وبگو من نباید جواب بدم ، من میتونم کوتاه بیام.
حالا اگر حلیم نبودی وتندی کردی? برو عذرخواهی کن و بگو که اشتباه کردی و خودت رو بزن به اینکه صبر داری ولو اینکه نداشته باشی.
✨ فإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَک أَن تسیرَ مِنهُم؛✨
کمند افرادی که خودشان را شبیه دیگران در بیاورند و شبیه آن نشوند.

✅اگر خودت رو شبیه حَلیم ها درآوردی ،حلیم میشی. اگر خودت رو شبیه خلاف کارها درآوردی، خلاف کار خواهی شد.
اگر نیت کنی موهاتو درست کنی شبیه غربی ها بشی ،شبیه آنها خواهی شد.

?رابطه است بین ذهن و نیت و اراده شما و واقعیت زندگی شما

◽️ مورد بعدی تفأل زدن به بدی و خوبی در زندگی
امیرالمومنین فرمودند :” الفَألُ حقٌ “
تفأل زدن واقعیت است . نمیشه انکار کرد.
علامه طباطبایی میفرمایند: تفأل به خیر را ? تفأل میگویند . اگر شرّ باشد? به آت تتیّر می گویند.
تفأل زدن :استدلال به حادثه ای ، از حادثه ای دیگر (چیزی را ببینی و فال بد بزنی )⬅️ اثر واقعی دارد . و آنچه را انتظارش را دارند، پیش می آید.

? نگاه شما تأثیر دارد. چه خیر،چه شرّ
و فال بد زدن? موثر تر است.
علامه طباطبایی می فرمایند : این تأثیر مربوط به نفس صاحبِ آن کلام است .

امام صادق علیه السلام: فال بد زدن (به نگاه شما بستگی دارد) اگر آنرا را سست بگیری و چیزی نشماری، اثر نمیگذارد و اگر محکم گرفتی(که فلانی فال بد زدن برایم اتفاق می افتد) برایت اتفاق می افتد .
✨نیت شما روی آنچه در درون اوست هم ، اثر می گذارد .

?این حدیث دلالت بر اینست که :
فال چیزی نیست،هر چه هست سرِ نفس آدمی است.
?نیت شما اثر می گذارد .
انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد،در راه خیر گام برمی دارد،و هنگامی که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شرّ خواهد افتاد .

فال بد زدن باعث? سوء ظن می شود . و موجب انتظار بلا و بدبختی کشیدن است.

محدث قمی روایتی را نقل کرده اند که پیامبر به عیادت یکی از انصار خود رفتند و او تب داشت . فرمودند تب کفاره گناهان مومن است. او گفت این تب تا مرا نکشد دست از سر من بر نمی دارد . و همان هم شد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : پس چون فال بد زدی، همان برای تو پیش می آید. و وقتی پیامبر بیرون آمدند، آن بیمار از دنیا رفت.

◽️خیلی از بلاها به رفتار و اعمال ما ربط دارد .
روایت است که✨ بلاها در هوا معلق اند .اگر شما فال بد بزنید، فرود می آیند.✨
“إن اللّه لا یُغَیّرُ ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم”

? راهکار : بیاییم نیت مان را تغییر دهیم. نیت خوب و نگاه مثبت داشته باشیم.

در ماجرای حضرت یوسف و زلیخا
(در آیه ۳۳)حضرت یوسف خواستند که خدایا زندان افتادن برای من بهتر است و نیتش این بود که زندان را دوست دارم.
خداوند هم میفرماید :برو به زندان . (خودش زندان را خواست )
می توانست عافیت طلب کند.
و خداوند فرمود چرا نگفتی عافیت برای من بهتر است؟

در داستان حضرت یعقوب? حضرت یعقوب نیت کرد که اگر یوسف را ببرید، گرگ یوسف را میدَرد.
?در ذهنت هر چه باشد ، همان برایت اتفاق می افتد.

  • در داستان فرعون و فال بد زدن
    جبرئیل به صورت یک انسان پیش فرعون رفت و گفت من چند غلام دارم و امکانات فراوانی به آنها دادم و به یکی از آنها امکانات بیشتری دادم.
    و او امروز یاغی شده است .و ویژگی های فرعون در برابر خداوند را گفت و فرمود: بگو من با این بنده یاغی چکار کنم؟
    فرعون گفت این غلام را باید در آب غرق کرد،
    جبرئیل گفت این مطلب را بنویس و امضا کن. فرعون فال بد زد و امضا هم کرد. و غرق شد.

✨میتوانست بگوید به این غلام مهلت بدهید تا توبه کند. یا نصیحتش کنید.

وقتی به یک بدهکار مهلت نمی دهید یعنی همین را از خداوند درخواست کرده اید.
عملا خواسته اید که از یکی قرض بگیرم و نتونم قرضم را بدهم و همین حرفی که زدم بر من انجام شود.

وقتی فرعون غرق شد از خداوند پرسید چرا مرا غرق می کنی؟اسبی آمد و نوشته خودش را به او نشان داد.
(خودت نوشتی و خودت امضا کردی)

? آنچه برای خود میپسندی ، برای دیگران هم بپسند.
✨ هر چه برای خود نیت داری برای دیگران هم داشته باش.
چون نیت خوب و بد اثر دارد.
◽️خواب و فال بد زدن
امام موسی کاظم(ع)فرمودند:خواب همانگونه میشود که تعبیر میکنی.
چقدر نیت شخص اثر دارد.
آيه «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» واقعیت بدست خود ما است.

✨امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: در زمان پیامبر زنی در خواب دید که ستون خانه اش شکسته.
پیش پیغمبر آمد و پیغمبر فرمودند که شوهرت با خوبی از سفر برمیگردد و شوهرش سالم برگشت
برای بار دوم همین خواب را دید و پیش پیغمبر رفت و پیغمبر همین تفأل به خیر را زدند و شوهرش سلامت برگشت
بار سوم همین خواب را دید و به ابوبکر یا عایشه نقل کرد و آنها تفأل به بد زدند، گفتند:ستون خانه ات شکست یعنی شوهرت خواهد مُرد(در صورتی که میشود تفأل به خیر کنند و بگویند خانه ی جدیدی میسازی و…)
زن گفت صحیح نیست من دوبار دیگر این خواب را دیده ام و پیغمبر گفتند شوهرت برمیگردد ولی عایشه(یا ابوبکر) گفته نه شوهرت خواهد مُرد.
زن پیش پیغمبر بازگو کرد و پیغمبر گفتند: چرا این شخص تفأل به خیر نزده و تعبیر به نیکو نکرده؟
در بعضی جاها آمده که شوهرش مُرد.

✨ روایت داریم: “تَفأل بالخَیر تَجِدوهُ” تفأل به خیر بزنید همان را میبینید.

?اگر خوابی دیدید به
انسان مومن و با تقوا و خوش بین خوابتان را بگویید تا تعبیر به خیر کند، اگر تعبیر به بد کند، بد بخت میشوید،
به کسی که حُسن ظن ندارد خوابتان را نگویید.

?اراده ی انسان و نیت شما اثر دارد،در بحث های فلسفی ملا صدرا هم این هست.
ملاصدرا میگوید:در بهشت،این اراده شماست که خواسته های شما را آماده میکند،اراده شما مثل اراده خداوند میشود و هرچه بخواهی ایجاد میکنی.

✨ إذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ✨ “
یعنی بین ذهن ما و بیرون انقدر رابطه هست در آن دنیا که اراده کنی لیوان آب تبدیل بشود به شربت و تبدیل میشود.✨
همین حرف، برای این دنیا هم هست ولی در این دنیا ضعیف تراست، چون عوامل مادی نمیگذارند این امر بروز پیدا کند ولی واقعیت دارد.

❗️در مورد احساس فقر هم همینطور است.
شیطان دائما به ما وعده فقر میدهد و به ذهن ما میندازد که انفاق نکن فقیر میشی
این در ما احساس فقر ایجاد می کند.

✨وقتی احساس فقر ایجاد شود? انسان فقیر واقعی میشود.

✅ تأکید دین بر انفاق⬅️ درصدد مبارزه بر احساس است.

بسیاری از مشکلات را ما خودمان ایجاد کردیم. ” المسئله مفتاح الفقر” بروز دادن نیاز و احساس فقر ذهنی،کلید فقر واقعی است.

چنانچه گدایی که سر راه ایستاده همیشه خود را فقیر ببیندو احساس نیاز به دیگران کند? پس واقعا نمود بیرونی پیدا خواهد کرد و فقیر واقعی خواهد شد.

خداوند در قرآن میفرماید: ✨وضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ✨
▫️کفران نعمت، لباس فقر و خوف بر تنشان کرد.
? خوف، ناامنی ایجاد میکند.
باید مسئولین و مردم نگاهشون عوض بشه.واِلا ناامنی بر ما جاری می شود.

❌شیطان وعده فقر می دهد.

در بحث فلسفه هم چنین چیزی داریم بهش میگویند? علم إنایی خداوند

اگر به شخصی بگویند روی این ردیف موزائیک سی سانت راحت راه برو، خیلی راحت این کار را میکند(مطمئن است که هیچ اتفاقی برایش نمی افتد) ولی اگر همین سی سانت موزائیک را ببری روي آسمان یا صدمتر بالاتر و جاده ای بسازی وپایینِ آن آتش و مار و عقرب باشد و بگو برو ، دیگر نمی تواند و می افتد .

علم إنايي? علم همان و فعل به آن، همان
✨علم به افتادن پیدا می کنی و می افتی
✅ پس همه چیز برمی گردد به ذهن انسان، نیت انسان، اراده انسان و اینها به هم ربط دارد.
آنجا یقین دارد که نمی افتد(نگاه مثبت دارد) و ?نمی افتد.

✨یقین به استجابت همان، استجابت است.
? در مسائل مالی هم همینطور است.

حتی نگاه آنقدر اثر دارد که بی اعتمادی به همسر زندگی را جهنم می کند.
چرا شک میکند؟ چون نیتش خراب شده و اکنون در عمل بروز داده. و با این بی اعتمادی و شک، طرف مقابل را به خلاف خواهد کشاند.

?راهکار : قدم اول همه باید جملات مثبت،تفأل خیر زدن،خوش بینی را داشته باشند.
✨به راحتی این نیت های مثبت،زندگی شان را تغییر میدهد.
ولی نیت های منفی و تفأل بد هم زندگی شان را تحت تأثیر قرار میدهد.

? بچه ی هشت ساله ، ترسی از زندگی ندارد و آنها ذهنشان آرام است.و نگران آینده نیستند، مگر آنکه ما نگرانشان کنیم.
همان که لقمان میگوید چه بد بنده ای است کسی که سه مرحله روزی از خدا گرفته و خیلی راحت با اعتماد خدا بهش روزی داده و در مرحله چهارم ترس داره و به خدا بی اعتماد است.

✨خداوند ما را در رحم مادر، از سرما و گرما و همه ی اینها حفظ میکند بدون آنکه نگران باشیم.
با به دنیا آمدنمان خداوند نیازهایمان را فراهم می کند بدون کوچکترین احساس فقر و ناامیدی و بدبختی.
پدر و مادر مهربان، شیر و غذا را برایت تهیه میکنند بعداز هشت سال هم هرآنچه نیاز دارید برایتان تهیه میکنند چرا؟چون ما احساس نیاز نمیکنیم و خدا همه را فراهم میکند.
بعد از ۱۷-۱۸سال یعنی مرحله چهارم خدا ترا به خودت واگذار میکند میگوید: ?با عقلت تصمیم بگیر.?
✨ میتوانی نگاه مثبت داشته باشی و بگویی خدایی که تاحالا به من روزی داده از این به بعد هم قطعا میدهد ولی بدبینی به خدا پیدا میکنی،از کجا میخوام غذا بیارم؟دانشگاه قبول نشم بدبخت میشوم،اگر من شغل دولتی پیدا نکنم که زندگی ام اداره نمی شود، سوظن به خدا پیدا میکنی و بدبختی هایت هم شروع میشود. به دست خود ماست.
◽️اثر ذهن بر واقعیت خارجی ما
روانشناسان آزمایشی انجام دادند روی دو نفر مجرمین محکوم به اعدام
مجرم اول را با چشم بسته در حضور مجرم دوم حاضر کردند و با بریدن شاهرگ دستش او را مجازات کردند. و نفر دوم این صحنه را مشاهده کرد.
هفته بعد نوبت نفر دوم شد ، چشمش را بستند و دستش رو فقط با تیغه ای یک خط کشیدند و آبی با دمای ۳۷ درجه بر روی دستش ریختند (در حالیکه دستش به هیچ وجه زخمی نشده بود) و شاهدان که پزشکان و روانشناسانبودند در حال ناباوری دیدند که مجرم دوم بعد از چند دقیقه جانش را از دست داد .
?چقدر رابطه است بین یقین و واقعیت بیرونی چون یقین کرد که خونی جاری شد و خواهد مرد و واقعا هم مُرد.

◽️ اثر نیت ما
مردی شبی را دریک اتاق کوچک در روستایی سپری کرد نیمه شب احساس خفگی کرد ، نتوانست در را باز کند.شیشه را شکست و هجوم هوای تازه را احساس کرد و تا صبح راحت خوابید،صبح که بیدار شد دید پنجره اتاق مجاور را شکسته و تا صبح با تصور اکسیژن تنفس کرد. یعنی گمان کرد که پنجره به فضای بیرون راه داشته .و با نیت هوای تازه تا صبح راحت خوابید.

جلسات قبل عرض کردم برای خروج از بن‌بست ها و مشکلاتی که هست از جمله : خانومی اگر خاستگار براش نمیاد راهکار دین ارائه میده براش خاستگار بیاد، اگر کسی بیکاره دین راهکار ارائه میده از بیکاری در بیاد..
از همه بن بست‌ها در میاد.
این رو گفتیم دین راه براش ارائه داده.
۲ تا راه رو گفتیم وجود داره؛
یکی ایجاد تغییر در درون انسان
دومی زندگی واقعی انسان

و عرض کردیم که بین نیت، فکر، ذهن، اراده انسان، اون چیزی که درونِ انسانِ، با زندگی واقعی انسان رابطه وجود داره.
نیت و اراده‌ی انسان درست بشه زندگی واقعیش طبق اون عوض میشه!

اولین راه مفصل بحث شد
دومین راه که ربطی به نیت و ذهن و ..نداره،
مربوط به زندگی واقعی بیرونی ماست که اگر اینها انجام بسه، انسان از بن‌بستها در میاد و به همه مشکلات غلبه پیدا می‌کند.
همین فقری که داریم طبق دین میشه از فقر در بیاد انسان و این تضمین دین و ائمه است.

قاعده دوم که مربوط به عمل بیرونی هست که راه اصلی در سعادت مادی و معنوی‌ست و مصداق ایه ” وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا “
هرکاری راهی دارد از راهش وارد شوید.

زندگی کردن راه داره باید از راهش وارد بشیم تا در زندگی به اوج نشاط برسیم.

دومین مورد مربوط به عمل واقعی و بیرونی؛
تقواست، و اینکه تقوا به چی است؟ در مورد بحث‌های بعدی ماست..
دین معیار کلی برای سعادت دنیا و آخرت در بعد فردی و اجتماعی تقوا میدونه و براش آثاری ذکر کرده.
چندی از آثار:
۱. خروج از بن‌بست و رزق من حیث لایحتسب
یعنی گاها به بن بست میخوریم، دین و قران میفرماید یکی از آثار تقوا، خروج از بن بسته.
اگه از اول بلد باشی به بن بست نمیرسی، اگر هم فرضا رسیدی، راه دین و بری خدا در باز میکنه.

پیامبر صل الله علیه و آله راه اصلی رندگی را دائما به این صورت بیان میفرمودند که من آیه ای در قران میشناسم که هرکسی با این تمسک پیدا بکند، خداوند کفایتش می‌کند و مشکلش رو حل می‌کنه.
این رو دائما تکرار میکردند…
و این ایه رو فرمودند؛
” من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب “
هرکس که تقوای الهی پیشه کند از بن بست‌ها خداوند اورا خارج کرده و از جایی که گمان نمی‌کند خدا بهش روزی میدهد.

عکس نقیض این ایه :
هرکسی که من حیث لایحتسب روزی نگیرد و هرکسی که از بن بست خارج نشود و در بت بست بماند، این تقوایی که قرآن بیان کرده رو نداره…
یعنی هرکه تقوا داشته باشه از بن بست در می اید و کسی که از بن بست در نیامد این نوع تقوا را ندارد، اینجا تقوا خیلی بالاست گویا همه اعمال رو شامل میشه.
بعدا برای این تقوا برترین مصداق ها را بیان می‌کنیم.
یعنی اینها را انجام بدهی از بن‌بست می آیی بیرون. اگر یک تقوا رو واقعا داشته باشه من حیث لا یحتسب خدا بهش روزی می دهد و او را از بن‌بست خارج می کند.
مثلا یه روزه درست بگیرد.
مثل بیان آیت‌الله بهجت که میفرمایند کسی که موقعیت بشود نمازش را اول وقت بخواند از بم بست‌ها در میاد. به هر آنچه که تصورش هست از مقامات معنوی، می‌رسد .
پس اولین مورد این است از معنای من حیث لا یحتسب:
خروج از بن بست ،
ائمه فرمودند مراد از ایه و من یتق الله، این دنیاست… یعنی در این دنیا مشکلات حل می‌شود و از بن‌بست خارج میشویم..
و دومین مورد از من حیث لا یحتسب یعنی کسی که تقوا پیشه کند.
یعنی هر آنچه که برای کسب سعادت دنیا و آخرت وظیفه دارد را انجام دهد، خدا بهش روزی می‌دهد که قدمی برای آن برنداشته است.

این مصداق ” من یتق الله یجعل له مخرجا” میشود‌
و جالب این است که اگر انسان تقوا پیشه کند و من حیث لایحتسب روزی بگیرد، قشنگ دست خدارو توی زندگیش میبینه یعنی ما سبک زندگی اسلامی را معنا کردیم حاکم کردن توحید در زندگی، خدا بیاد تو زندگیش و خدا حی است و حیات جدید به انسان میدهد.
اگر تقوا پیشه کند نشاطش دائم میشود.
پس خود به خود ایمان و اراده‌اش تقویت میشود.
نسبت به این خروج از بن بست ها و روایت زیاد داریم،

از مولا علی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه وآله که فرمودند از برای متقین راهی که از آن چیزی که خوشش نمی آید قرار داده، ( ازاین کار بدت میاد، گرفتاری، خدا برات راه باز میکنه.)

مولا علی علیه السلام فرمودند ای ابوذر اگر آسمانها و زمین بر بنده ای بسته شود، همه راه ها اگر از برای بسته شده باشد و تقوا پیشه کند خداوند برایش راه خروج از سختیها و بن بستها قرار میده.
همین معنا از پیامبر هم هست.

آیه هم داریم؛ مائده ۶۶
اگر مردم تورات و انجیل که بر آنها نازل شده و آن چیزهایی که به شان نازل شده مثل قرآن اگر عمل کنند، برکت اسمان‌ها و زمین برشان نازل میشه.

پس اگر تقوا پیشه کرد از بن بست ها خارج می‌شود
و اگر تقوا پیشه نکرد و خدا را فراموش کرد قطعا خودش رو هم فراموش میکند

” مثل کسایی که خدارا فراموش کردن نباشید اگر خدا را فراموش کردند خدا کاری میکند که خودش را فراموش کند”
“در این حال انسان دیگر منافع دنیوی و اخروی را تشخیص نخواهد داد. لذا زندگی انسان جهنم میشه و مالش عذابه و مثل بدبختان و سفیهان زندگی خواهد کرد.”

دومین مورد از آثار تقوا برکت آسمانها و زمین است.

اگر این چهار پنج سالی که برای تبلیغ برجام وقت گذاشته بودیم را بر روی تبیین تقوا وقت گذاشته بودیم ، مشکلات رفع میشود

ایه :
اگر اهل روستا یا شهری ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، قطعاً برکات دائمی از آسمانها و زمین بر انها گشوده میشود.

آیه:
اگر بر راه حق استقامت می ورزیدند با آب فراوان انهارا سیراب میکردیم. یعنی در دنیا به آنها وسعت رزق و راحتی می‌دادیم.

سومین اثر تقوا:
ضمانت خدا به تغییر از مکروه به محبوب.
امام صادق علیه السلام در جواب یکی از اصحابش فرمودند :
( شما از چیزی بدت میاد مثالش رو زدیم مثل دختر ۳۵ ساله ای که خواستگار ندارد،از این حال بدش میاد،از ازدواج خوشش میاد )
من شما را سفارش می کنم به تقوای الهی چون که خداوند ضمانت کرده است ، (چند تاکید اینجا هست یعنی صد در صدِ صد در صد شما به خواست و آرزوت می رسی) برای کسی که تقوا پیشه کند این را ضمانت کرده است که از آنچه که بدت میاد و دوست نداری تو رو خارج کنه به سمت چیزی که دوست داری و محبوبته. ( محبوبته ازدواج کنی ، خداوند برات محقق می کنه)

مورد بعدی از آثار تقوا اطاعت دنیا و آخرت است ،
پیغمبر فرمودند:
ویژگی هست که هر کسی ملتزم به آن شود دنیا و آخرت مطیع او می گردد و به بهشت خداوند میرسه.
از ایشان سوال شد، انچه ویژگی است که داشته باشیم دنیا و آخرت اطاعت از ما میکنه ؟
پیغمبر فرمودند تقواست.

آثار بعدی که علامه طباطبایی فرمودند ،
برآورده شدن نیاز ها نه توهم نیاز، هر چی نیاز واقعی داشته باشی با تقوا براورده میشه.
این ایه اعجاز قرآن است.
علامه طباطبایی ذیل این ایه ” من یتق الله یجعل له مخرجا ” می‌فرماید آنچه را آرزو می کند خداوند انجام می دهدو هر آرزو برآورده میشه.

البته آنچه را با فطرت مایه خوشی و سعادت می داند نه آنچه را که با وهم کاذب سعادت و خوشی میدانه.
نیاز به پول هست برای زندگی،
نیاز به ازدواج است،
نیاز به خانه است نیاز به تفریحات است
همه اینا رو برطرف میکنه
تقوا پیشه کند هرچی آرزو داشته باشه فردی اینا رو قرآن گفته بر طرف می کنه برای شما.
بگویید کسی یک میلیون تومان درآمد دارد می‌خواهد بشود دو میلیون تومان چه کار کند جوابی ندارند مگر اینکه بگویند نیتش را درست کند، که خوب این یک مسئله جدایی است که باز هم همین را از قرآن می گیرند.
علاوه بر نیت، عملکرد انسان…

جواب قرآن به این مسئله:
من یتق الله …
شما تقوا پیشه کن از جایی که گمان نمیکنی بقیه پول را به شما میدهم.

در مورد ششم از آثار تقوا :
و تشخیص مصلحت و حفظ انسان در پرتو تقوا
یعنی بعضی جاها انسان میرسه به جایی که مصلحت و مفسده رو تشخیص نمیده بعضی از مردم میرند سراغ استخاره که گاها این استخاره رفتارهای غلط به ما نشون میده.
چکار کنم مصلحتم رو بفهمم؟
تقوا….

امام باقر علیه السلام فرمودند:
توضیح مقام معظم رهبری را ذیل این میگوییم که فرمودند که اگر شما تقوا پیشه کنید یعنی تکلیف الهی و شرعی خود را تشخیص دهید و عمل کنید از آن مشکلات بلاها و نتایج سوءی که عقل شما قادر نبود آنها را بفهمد رها میشوید روایت طبق تفسیر مقام معظم رهبری می‌فرمایند که اینجا اگر تقوا پیشه کرد کمک میکنه تشخیص بده…
یعنی برکنار انسان میماند از راه اشتباه ،
نجات پیدا میکنه…
ایشان می فرمایند که گاهی انسان نمی تواند تشخیص دهد، گاهی هم که تشخیص می دهیم خطاست اما مثال واضح تراین است که جایی که انسان نمی تواند تشخیص دهد، می‌ماند که چه کار کند و کدام مصلحت است؟!
اینجا معیار و شاخص تکلیف الهی است انسان که وطیفه اش را انجام داده باشه ، اون جایی که عقلش دیگه راهکار نداره، نمیدونه کدوم مصلحت است راه رو بهش نشون میدهند و راه روشن مشخص میشود.
اینجا اگر آن عمل را انسان انجام داد وظیفه اش را انجام داد، تقوا پیشه کرد، خدای متعال با این توافق شما را حفظ می‌کند،
یعنی آنجایی که عقل به آن دسترسی ندارد و نمی تواند قضاوتی داشته باشد در اینجا خداوند انسان را از ضرر دور می کند.
و حتی در فتوا اثر دارد و بواسطه تقوا کوری باطن و جهل از بین میرود، حقایق رو درک میکنه.

تقوا رو خراب کرد دنبال حق هم باشه بهش نمیرسه..
پس کسانی که برای پرونده قضاوت می‌کنند تنها بر یک پرونده نباید اکفتا کنند، باید تقوا پیشه کنند… زندگی و نیت و عمل قاضی در حکمش دخیله.

اگر نیت و عمل چند مرجع یکسان باشد به یک فتوا خواهند رسید.

امام علی علیه السلام.
بعد از من با خوارج نجنگید زیرا کسی که به دنبال حق است و به آن نمی رسد مثل خوارج، مانند کسی نیست که به دنبال باطل است و به آن می رسد. مثل معاویه.
هردو هم شمشیر به روی مولا می‌کشند.

امام صادق علیه السلام:

طلب کن علم را با عمل به آن، از خدا طلب کن که بهت بده بهت میده.
عمل کردی حالا علم را بخواه بهت میده.

ریشه‌های گناه بر شناخت؛

ایمان و اعتقاد و نیت ، تاثیر در عمل انسان دارد.
برعکسش هم هست.
نیت ددست شد، عمل درست میشه
عمل درست شد، نیت را درست کرده.

عملت بد شد،تکذیب خدا میکنی.

رابطه بین تقوا و گناه و شناخت رو برخی قبول نداشتن مقل ماتریالیسم ها ،، اما دیدن رابطه هست. متجددان قبول کردند این رو. و گفتن نکند اشتباه کردیم که می‌گفتیم گناه در شناخت انسان اثر ندارد!!

در میان متفکران جدید مثل هابز،
که ماتریالیسم هم بود معتقد بود که خطای اخلاقی در شناخت انسان از عالم واقع اثر دارد یعنی خطای اخلاقی بکنیم شناخت نسبت به واقع عوض میشه.
کانت و فروید و …!
متفکران متجدد اند و به جای لفظ گناه، خطای اخلاقی رو به کار برده و بعضا خدارو هم قبول ندارند اما میگویند خطای اخلاقی در شناخت انسان از عالم واقع در تاثیر است.

یه گناه اخلاقی، مثل شراب خواری..
شما شراب خوردی، حق و باطل عوض میشه..

پیامبر صل الله:
شراب خوردی حق برای تو باطل میشود.
و باطل میشه حق اما ته دل خود می فهمند که این باطل هنوز باطل است. کار بد انجام می‌دهند گمان می‌کنند که کار خوب است و ته دل میدونند کار بده پس عذاب وجدان میگیرند.

مورد بعدی،
رابطه اعمال حسنه و سیئه با حوادث،

بین نیت اراده اعتقاد ایمان و عمل صالح و زندگی واقعی بیرون رابطه هست.
تقوا پیشه کنی، زندگیت قشنگ میشه.
توحید را حاکم کنید در زندگی.

مورد بعدی،
رابطه اعمال حسنه و سیئه با حوادث،
کار بد کردی، اتفاق بد میفته مثلا.
بنابراین هر گرفتاری میرسد نتیجه عملکرد ماست.
بدبختی وقتی به انسان میرسد عملکرد خودتان است، عملکرد اعتقادی باشه چه عملی باشه..
خداوند هر نعمتی را که داده است از انسان نمی گیرد مگر اینکه خودش باعث شده .

کفران نعمت را جبران کن.
بدبختی فردی و اجتماعی به دست خودمون اتفاق افتاده.
پس از حوادث که در عالم حادث می‌شود تابع عمل مردم است. اگر طبق رضای خود عمل کند و راه طاعت را پیش گیرد باز شدن درهای برکات را در پی دارد و اگر کار بد کرد هر نوع کشته و شر و فساد را دنبال کنند و مرتکب اعمال زشت می شوند در این باید منتظر بود تا در خشکی و دریا به هلاکت برسد و شاهد سلب امنیت و شیوع و بروز جنگ ها و سایر بدبختی‌ها باشند.

پس فردی یا اجتماعی فرق ندارد.
فرد به نعمت اجداد و گذشتکان دچار و به کار بدشان هم دچار میشه. فردی انفاق می‌کند تا هفت نسل از انفاق او بهره می‌برند.

(کهف ۸۳).
آن دیواری که درست شد برای بچه یتیم هایی بود و …

اگه آدم بدی بودی باید نسبت به بچه هات بترسی.

یکی از عجایب قرآن این است که بین اعمال ما و حوادث خارجی ارتباط است.
ثمره عمل را میبیند.

بین اعتقاد و نیات و حوادث اینده ارتباطه.
یا از جهت عمل تقوا پیشه کنی یا از جهت نیت تغییر ایجاد کنی که این دو ملازم اند.

روایات زیادی در این باب داریم؛
نهج البلاغه؛

هیچ گروهی نیست که راحت زندگی بکنند و نعمت نیکویی داشته باشند و در زندگی آرامش داشته باشند و این مورد از آنها سلب شود مگر به خاطر عملکرد آن ها.
امکان نداره نعمت نیکویشان زائل بشه مگر جز گناهانشان باعث این بشود‌‌.

عذاب نازل شده میشود برداشته شود بستکی به نیت و تقوای مردم دارد.
اگر کفران نعمت کردی، نعمت گرفته میشه اگر توبه کردی و جبران کردی، باز میگردد، این قاعده خداست.

میخواهید تقوا پیشه کنید،تقوا به چیه؟.

اولین تذکر؛
اگر انسان بخواهد به سمت خدا حرکت کندو تقوا پیشه کند، سختی‌ها و امتحاناتش شروع خواهد شد.
یک شخصی برای مشاوره تماس گرفت این دختر خانم خیلی عصبانی بود، ۱۳ ساله پدرش فوت شده و پول دانشگاه میدم و پر قرض ام و سرکار میرم و نیاز ازدواج دارم و ….
گفتم توکل به خدا کن!
دختر گفت این حرفهارا نزن، ما خدایی رو که ندیدیم..
بهش گفتم دستورات دین را عمل کن ۳ ماه، نتیجه نگرفتی بگو الکی میگم.. دختر گفت من باید ضمانت ای داشته باشم که اگر عمل بکنم نتیجه بگیرم ضمانت من همین باشد که اگر نتیجه نگرفتم شما طلبگی را رها کن.
یکم ترسیدم اما گفتم که این همه ما می گوییم تقوا پیشه کنید از بن‌بست خارج میشوید خوب باید راست باشد اگر هم نباشد نعوذبالله قرآن دروغ گفته، من هم قبول کردم پس…
دختر گفت من ۱ ماه انجام میدم.
بهش گفتم ا اولین کاری که مدنظر تو است که گناه است و میخواهی توبه کنی آن می‌آید در نظرت سربزنگاه آن را ترک کن.
گفت من دوستیم رو با یه پسری که ارتباط اشتباه از من میخواست را ترک میکنم.
من به او گفتم اگر این کار را بکنی یا همان پسر یا یک شخصی بهتر از آن می آید سراغ تو این امتحان خداوند است اگر این اتفاق نیفتاد بدان که تصمیم درست نیست.

(اعراف ۱۶۳ ) در این باره است‌‌‌‌…

▫️تذکر اول :
«اگر تصمیم بگیریم برویم سمت خدا، حتما سخت امتحان خواهیم شد.»

??آیه ٩۴ سوره مائده می‌فرماید، خداوند شمارا با صید آزمایش می‌کند به گونه ای که دست شما و نیزه ی شما به صید می‌رسد،(یعنی وقتی مُحرِم شدی و صید بر تو حرام شد صید به سمت تو میاد تا امتحان بشی..)

??و یا داستان ماهی گرفتن قوم بنی اسرائیل در روز شنبه…. (اعراف آیه‌ی ١۶٣)

▫️تذکر دوم:
«دل کندن مقدمه‌ی رسیدن است»
??اگر دل کندن واقعا محقق شود می‌رسیم، اگر انسان واقعا تقوا پیشه کند و از دنیا دل بکند به آنچه آرزوی فطری اوست می‌رسد.

?امام علی علیه السلام :
کسی که دنبال دنیا نرود خود دنیا به سراغش می‌آید.
?امام علی علیه السلام :
اگر تو رو به دنیا کنی، دنیا به تو پشت می‌کند، ولی اگر پشت به دنیا کنی خدا تورا به آنچه میخواهی می‌رساند.
??پس باید دل کند از دنیا.

??اگر از این راه نری، میرسی ولی خیلی دیر میرسی و به چیز مطلوبی هم نمیرسی!

▫️مثلا زلیخا سالها به دنبال یوسف دوید ولی جز بدبختی نصیبش نشد،
کی به یوسف رسید. وقتی که از یوسف دل کند و رفت سمت خدای یوسف..

بعدش خدا یوسف هم بهش داد، اما اون دیگه یه چیز بالاتر پیدا کرده بود..

???پس دل کندن، مقدمه‌ی رسیدن با آرامش است.

▫️تذکر سوم:
«بخواهی سمت خدا بروی شیطان شدیدا در کمین است.»

??یک شخصی که سنی بود شیعه شده بود از امام باقر? علیه السلام پرسید، من وقتی سنی بودم راحت عبادت میکردم ولی از وقتی شیعه شدم، عبادت برایم سنگین شده چرا؟

? امام فرمودند : عبادت تو آن روزی که سنی بودی برایت راحت تر بود زیرا حق، بسیار سنگین است و شیطان موَکَّل است نسبت به شیعیان ما.

و اصلا شیطان با بقیه کاری ندارد، بقیه با اعمالشان شیطان را بی نیاز کرده اند..

??یه کسی شیعه بوده سنی شده، ازش پرسیدن چرا به این نتیجه رسیدی که اهل تسنن مذهبشون حقه؟
یکی از دلایلش این بود که می‌گفت من وقتی شیعه بودم اصلا از عبادت لذت نمی‌برم و اصلا حضور نداشتم ولی حالا خیلی لذت میبرم و خیلی حضور دارم!
??جواب ،اگر اینطور نبود باید به حقانیت شیعه شک می‌کردیم!

?امام رضا علیه السلام می‌فرمایند:
شیطان دنبال این است که اساس ولایت را از شیعیان ما بگیرد.

ولی اون کسی که سنیه یا مسیحی اصل ولایت را ندارد، پس دیگر نیازی نیست که شیطان درگیر گناهشان کند!
▫️تذکر چهارم:
«فرق هست میان پاداش مومن و کافر»

می‌پرسند، چرا وضع کفار از مؤمنین بهتر است؟ چرا راحت تر است زندگی شان؟و….
??در گرفتاری ها میان مؤمن و کافر، ( اینجا منظور از مؤمن کسی ست که اعتقادات درستی دارد و اعمال هم تقریبا دارد..)

▫️ مؤمن و کافر اگر کاری انجام بدهند جزایش را می‌بیند، کار شر هم همینطور،

اما پاداش مومن رو خدا نگه می‌دارد و در آخرت به او می‌دهد ولی پاداش کافر را در دنیا به او می‌دهد،

و مؤمن نتیجه ی کار شرش را در دنیا می‌بیند و کافر نتیجه‌ی کار شرش را در آخرت می‌بیند.

??پس فقط در ظاهره که وضع کفار بهتر هست ولی در واقع نه…

? «الا بذکر اللّه تطمئن القلوب»?? غیر از راه خدا هیچ راه دیگه‌ای برای رسیدن به آرامش وجود نداره..

◽️ قرآن می‌فرماید :
?هر کسی دنیا و زینتش را بخواهد، اعمالی که انجام می‌دهد جزایش را کاملا می‌بیند و در آن هیچ نقصانی نمی‌یابد (هود/١۵)

?کسی که دنیا را می‌خواهد تنها از دنیا به او بهره می‌دهیم و از آخرت نصیبی ندارد (شوری/٢٠)

?ای رسول خدا تورا به تعجب وا ندارد اموال و اولاد کفار، صد در صد این است و جز این نیست که خدا اراده کرده آنها را عذاب کند با این اموال

???اگر مومن باشی و عمل نکنی بدبخت میشی، اگرم کافر باشی هم که بدبخت میشی!

خدا سرنوشتت رو عوض نمیکنه مگر این که اعتقادت و عملت رو درست کنی..

▫️تذکر پنجم‌:
«اولیا ی خدا با مردم عادی تفاوت دارند. »
??ما هر مشکلی که برایمان پیش میاد به خاطر گناهانمان است، با دست خودمان به دست آورده ایم.
اگر هم توبه کنیم و اثرش را از بین ببریم مشکل هم از بین می‌رود.

??اما فرق هست بین مشکلات ما و اولیای خدا…

?امام علی علیه السلام :
برای خداوند در مخلوقاتش، ثواب به خاطر فقر و عقاب به خاطر فقر است،

علامت فقر وقتی ثواب است(فقر اختیاری) این است که اخلاقش بهتر شود، خدارا اطاعت می‌کند شکایت نمی‌کند و رضایت کامل دارد و از این که فقیر شده شکر خدارا به جا می‌آورد.

و علامت فقر وقتی عقوبت است است که، سوءخلق پیدا می‌کند، می‌نالد، عصیان می‌کند، شکایتش بیشتر می‌شود، به قضا و قدر راضی نیست.
??این همان فقریست که پیامبر اکرم ص از آن به خدا پناه می‌برند…

???خداوند اولیایش را به مصیبت‌ها گرفتار می‌کند تا اجرشان بدهد، ثوابشان بدهند و درجه شان را بالا ببرد.

?بحث های گذشته ما تا اینجا رسید که عرض کردیم دو راه برای رسیدن به سعادت و خوشبختی در این دنیا و آن دنیا یکی تغییر درون هست تغییر فکر؛ باور؛ نیت ؛ذهن؛ احساس و عاطفه و دوم تغییر عملکرد بیرونی ما که این دو تا اگه تغییر پیدا بکنه در همدیگه اثر می‌گذارند یعنی نیت عوض بشه عمل ما درست میشه خوشبختی را به دنبال دارد عمل ما اگه درست بشه نیت ما را درست میکنه
من اون قسمت اول راتوضیح دادم که استنادبه آیه قرآن کردیم:
? ان الله لایغیرمابقوم حتی یغیرمابانفسهم?

و این قسمت راهم توضیح دادیم که تغییرنگاه اثردارد
به عنوان مثال تو صلح حدیبیه وقتی از طرف قریش شخصی آمدباپیغمبر (ص) مذاکره بکنه
، پیغمبر اسمشان راپرسیدند گفتند :سهیل
پیامبر(ص) تفعل به خیر زدند وفرمودند : خداوند امر شما را آسون کرد
یا وقتی پیغمبر(ص) نامه فرستادن برای دعوت خسروپرویزبه دین اسلام ایشان درپاسخ پیامبربرای توهین مقداری خاک فرستاد برای پیغمبر وپیغمبر تا این خاک را دیدند تفعل به خیر زدن که انشالله به زودی ما مالک این خاک خواهیم شد
یعنی ایران را به تصرف خوددرمی آوریم
ایناتفعل خیره

امام علی علیه السلام فرمودند:
?ازغیرت الکی وبیخودکه درجای خودش نباشد بپرهیزید? امام علی علیه السلام فرمودند این ناامنی ذهنی این تغایر غلط زن صحیح و سالم را هم به فساد میکشونه یعنی انقدر نگاه ما تاثیر داره نیت غلط من باور غلط من میتونه تا دیگران را هم به گناه بکشونداین بحث‌های قبلی ما بود که بین ذهن و خارج رابطه است بحث بعدی ما عمل بود عرض کردیم آیه قرآن فرموده اند: ?هرکسی تقوا پیشه کند از همه بن بست هاخارج می شود و من حیث لایحتسب هم روزی می گیرد?
توضیح مقداری دادم تذکر هایی رو هم دادم و آثار تقوا را چند تاشو عرض کردم رسیدیم به علامات تقوا یعنی من تو عملکردم چیکار باید بکنم که به خوشبختی برسم؟
یه جمله از حضرت علی علیه السلام من خوندم عرض کردم امام فرمودند:
?خدارابه یادبیاریدخدارابه یادبیاریدمراعات کنیدخدا را در مورد قرآن به قرآن عمل کنید? نیادروزی که غیر مسلمانان سبقت بگیرند از شما در عمل به قرآن

غیر مسلمان یعنی کفار کفار نیا یند سبقت بگیرند درعمل به قرآن اینجا می گه الله الله فی القران
یعنی تمام قرآن
این به معنای نماز نیست
فی القرآن نماز نیست چون کافر نماز نمی خونه
روزه نیست ،
حج نیست
،خمس نیست
زکات واجب هم نیست،
حجاب هم نیست
امثال اینها نیست،پس چیه ،نیاید یه وقت اونا آمده بر ما سبقت بگیرند بر ما،مثلا،المان ،ژاپن ،کره جنوبی،سوئد،سوئیس اینها
نیایند عمل به قرآن کنند،یعنی نماز بخونند نه، پس چه کار باید بکنند،اساس قرآن کَانَه میشه،
اینها را ما میگیم نماز نیست
نماز ی که ما بخونیم،این نیست نماز واقعی باشه ،بله همه چی درست میشه ،اما نمازی که ما می خونیم مراد نیست
امام صادق علیه السلام فرمودند: ?لا یَغُرَنَکُم بُکاُ هُم فَاِنَ تقوا فِی القَلب?
گریه آنها شما را فریب نده مثلا زمان حضرت علی علیه السلام گریه خوارج که زار بزنند اینها شما را فریب نده گریه هاشون پس گریه معیار نیست
لا تنظُر الرَجُل الی طولِ رکوع وسُجودِه نگاه نکن به طولانی شدن رکوع طرف به سجده اش نگاه نکن ۵ دقیقه ،ده دقیقه سجده بره،این معیار تدین وایمان نیست،فَاِنَ شَیءُُذاتَ
اِعتاده این عادت کرده از بچگی تکرار کرده،اُنس باهاش گرفته نمی تونه ترک کنه،عادته
ولکِن اُنطُروا
الی صِدقِ حَدیثِ وَ اَداء اَمانَتِ
نگاه کنید به صدق حدیث واداء امانتِ،به راستگوییش،
راستگویی ما را مستقیم به بهشت میبره وبه همه خوبیها هم ما را هدایت می کنه البته
شرایطی داره روایت دیگه ای باز هست امام فرمودند:
فریب نماز وروزه اینها را نخورید
خو گرفته به نماز وروزه، رهاش کنی به وحشت می اُ فته وَ لکِن اِ
آزمایششون می کنیم ببینیم
راست میگند یادروغ می گند پس اینجا تا کید دین تو این دوتا روایت وروایتهای دیگه
روی صدق حدیث است روی نماز نیست حتی روایت خیلی قشنگی داریم امام صادق علیه السلام فرمودند:این منزلتی که حضرت علی علیه السلام پیش پیغمبر پیدا کردندوبه بالاترین منزلت
پیغمبر‌رسیده،امام فرمودند با چی‌حضرت علی به این منزلت رسید.حضرت علی علیه السلام به اون جایگا هی که پیغمبربودند نرسید اِلابا صدق حدیث این صدیق است صدیق سه نفرند یکی از آنها علی علیه السلام هست
اینقدر هستندکه وقتی خلیفه دوم۶نفر گروه تشکیل دادند
عبدالرحمن نامی به حضرت علی علیه السلام پیشنهاد میده :آقاشما قبول میکنید طبق کتاب وسنت پیغمبروسیره شیخین بری جلو
که من بهت رای بدهم؟
?حضرت علی علیه السلام می فرمایند:( من طبق قرآن وسنت پیغمبر جلو میرم ..)
به خلیفه سوم که عثمان باشه پیشنهاد مید هند فوری قبول می کنه
پس این مقامی که حضرت علی علیه السلام پیدا کرده پیش پیغمبر با صدق حدیث بوده ویکیش هم اینکه امانتدار بودند،
?????
روایتهایی راجع به صدق حدیث داریم که راس دینه،،قویترین ستون ایمانه،کلا همه چیز بر می گرده به صدق حدیث هر چند دروغ گفتنها بر می گرده به نیت نا پاک
شوپنهاور جمله قشنگی داره می گه : نقل قول نادرست اغلب معلول یک نیت نا پاک است
یعنی باز بین دروغ گفتن وذهن ونیت رابطه است♻️
?????
.شخصی پیش پیامبر اومد گفت آقا عمل بهشت چیه من چه عملی روانجام بدهم؟! یه دونه به من بگو تا اون عمل را انجام دهم تا صد در صد بهشتی شوم.پیغمبر فرمودند قال الصدق:☘️
راست بگو
اِذا صَدَقَ العَبد بَرَ:وقتی انسان راست بگه به مقام ابرار می رسه..
.
بِر انجام میشه، ولکنَ البِر مَن آمَنَ بِا للهِ وَ الیَومَ الا خِر،اگر صدق باشه همه چیز درش می آید..

پیغمبر فرمودند :اِذا صَدَقَ العبد بَرَحتی بِرِّ به والدین هم محقق میشه بااین وَاِذابَرَ امَنَ وقتی
بِر انجام بده ایمان قطعا می آورد واِ ذا امَنَ دَخَلَ الجَنَه….

قالَ یارَ سولَ الله وما عمل النار قال الکذب دروغ وسیله وعملی است که انسان را به جهنم می رسونه….?? آخرش،اِذا کَذِ بَ العَبدُفَجَرَ
?????
به جای بِر فجور انجام میده، نسبت به پدر ومادر عاق شده اونجا هم فسق وفجور انجام میده وقتی انسان دروغ بگه فاجر میشود،وقتی،اِذافَجَرَ
کَفَرَ وَ اِذا کَفَرَ دَ خَلَ اَن النار،
وارد جهنم میشه☘️،پس فقط راستی میتونه ما را به بهشت ببره،در مقابلش دروغ میتونه ما رو به جهنم ببره،کلید تمام بدیها عجیبه این دروغ که ما متا سفانه لحاظ نمی کنیم
به امام حسن عسکری علیه السلام طرف عرض کرد،در مورد دروغ از امام پرسید گفتند:تمام نا پا کیها در خونه گذاشته شده کلید آن دروغ گفتن است…

?????
امام صادق می فرمایند :اگه می خواهید دعوت کنید دیگران رابه خیر مثلا همین کسانی که بی حجابند،کسانی که دین را قبول ندارند ،با زبان امام فرمودند نَکونوا دُعاتَ الناس بِا الخَیر بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم مردم را دعوت به خوبها بکنید بدون زبان،لَیَروا مِنکُم الاجتهادَوَ الصِدق ،والورَع?

عاملش زهده یکیش میشه تلاش را توی اینها ببین
از اون طرف هم صدق را نشون بده مردم به سمت دین می آیند،ولی اگه دروغ را نشون بدی،امانت نداشتن را نشون بدهی،تنبلی را هم نشون بدهی
حالا هرچه بخواهی موعظه کنی مردماز دین فراری میشوند،خلاف دین میشه اینها

امام صادق علیه السلام فرمودند :می خواهید مرا خوشحال کنید،۴ تا چیز داشته باشید ورع، صدق حدیث،اداء امانت وعامل حُسن خُلق
وَیَدخُلُ عَلَیَ مِن ذالِکَ السرور باعث سرور وشادی میشه من واقعا خو شحال می شوم ،واگر خلاف این باشه،که بر عکسه ،دروغ بخواهد بگوید میگه من احساس شرم می کنم.

امام صادق علیه السلام در روایت دیگه ای حضرت علی علیه السلام فر مودند :یا کمیل
ارزش نیست که انسان نماز بخونه وروزه بگیره ارزش به اینه که نماز ی که می خونی ، روزه ای که می گیری قلب باید پاک باشد، قلب پاک هم محقق نمیشود مگر اینکه از غذایی که خوردی قلبت پاک باشه همه اینها بر میگردد به حلال بودن غذا یعنی دروغ ،راست شما امکان نداره بگویی،مگر اینکه وابسته است به رزق حلالهِ، اگر بخواهی محقق بشی امکان ندارد مگر
اینکه اگر دنبال مال حرام بودی مجبوری،دروغ بگویی بخواهی
صدق وابسته به چیز دیگه هست اینه که من می گم‌الآ اگر کسی بخواهد سبقت بگیره بر شما اینجا‌بخواهم توضیح بدهم

ژاپنیها سبقت گرفتند
بر ما مسلمانها در عمل کردن به قر آن
آلمانیها ،سوئدیها سبقت گرفتند
چرا؟ژاپنیها صدق الحدیث دارند،جون پشتوانه ای به نام مال حلال دارند،ما صدق الحدیث نداریم چون مالمون حرامه،اونها۸ ساعت کار می کنند ،۸ ساعت حقوق می گیرند ،ما ۸ ساعت حقوق را می گیریم۴۵ دقیقه کار می کنیم
اونی که پایه دین است اینه،پایه قرآن ودین به مال حلاله،شما حتی بخواهی انفاق بکنی که قرآن فرمود:لَن تَناالبر حَتی تُنفِقُ مِما تُحبون مطلقا به بِر نخواهید ر سید
یعنی اگر اذاصَدَقه البِرَ اگر راست بگویی که به بِر برسی به بِر امکان نداره برسی مگر اینکه انفاق بخواهی بکنی،نمی تونی به بِر برسی وخود بخود صدق هم نخواهی گفت

مگر اینکه انفاق کنی
انفاقت هم هیچ ارزشی نداره
مگر اینکه مالت حلال باشه
توی جمله قبلی این بودیا کمیل نماز بخونی روزه بگیری صدقه
هم بدی فایده نداره انفاق هم بکنی فایده نداره مگر اینکه یا کمیل این زبان راز دل را می گوید،زبان هرچه می گه والقلب یقوم بالغذا قلب قائم است به غذایی که بهش می دهی جسم،وروح وعقل ما غذا داره
با چی به قلبت وجسمت غذا می دهی امام ادامه می دهند نماز وروزه وصدقه ات هیچ اثر‌وفایده ای ندارد .پس مالت باید حلال باشه اینجا آیا واقعا
ژاپن از ۸ ساعت کار ۸ ساعت کار می کنه یا نه،بله حتی بعضی از ژاپنیها از کار زیاد مرده اند،
نمی‌گیم اینقدر افراط بکنه ولی ۸ ساعت کار می کنه ولی در ایران متاسفانه نیم ساعت کار ۴۵ دقیقه کار مفید یعنی متاسفانه اکثر ماها حرام می خوریم خالا یکی کار می کنه می زنه،یکی ممکنه درس بخونه بزنه، یکی ممکنه تدریس بکنه،
یعنی شما این موضوع را خوب
یاد گرفته باشی جا بیندازی ،کار
نکرده باشی پولی که بابتش بگیری حرام میشه.معلم تدریس میکنه درست کار نکرده باشه پولی که بابتش بگیره حرام میشه،پزشک درست کار نکنه حرام میشه، فقط مربوط بمال کارمندان تنها نیست،اینجاست که میگیم الله الله فی القرآن
سبقت نگیره در عمل به قران
غیر شما،که متاسفانه این اتفاق هم افتاده یکیش صدق الحدیث بود که مبتنی بر مال حلال بود
ودومیش،اَداء امانت،بسیار مهم الان کسانی که ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفتند که کالا وارد کنند،این
پول دست اینها امانت بوده ،بسیاری از اینها خیانت کردند ،مطلقا تقوا ندارند ،مسئولین ما تو انتخابات وعده ای می دهند ومی دانند که نمی توانند عمل کنند،دروغ صد در صد می گویند ،از زنا کار گناهشون بیشتره
یعنی این دروغ از شرابخوار بدتره ،ولو روحانی باشه،یا پزشک باشه فرقی نمی کنه
می خواد دکتر باشه ،مهندس باشه یا روحانی باشه،دروغ گفتی وعده دروغ دادی ومی دونی عمل نمیشه کرد از شرابخوار تو بدتری،از ربا خوار وزنا کار بد تری ،از زنایی که در کعبه با محارم واقع شده باشه از اونم بد تری ولی ما متا سفانه اینها را لحاظ نمی کنیم ،همین که دیگه دکتری شد،مهندسی شد،طلبه ای شد دیگه کاری با دروغهاش نداریم،اون وقت یکی تار نوش بیرون باشه واویلا ،جنجال است انگار کل دین شده تار موی طرف نه کل دین صدق الحدیث است کلا دین نداری اگه واقعا با این دروغهات ادامه بدی نتیحه اش جهنم است .پس معیار دین میشه صدق الحدیث
که اگر این صدق نباشد،طعم ایمان را انسان نخواهد چشید .خود صدق الحدیث مبتنی برمال حلال است تا مال حلال تحقق نشه نوبت به صدق الحدیث هم نخواهد رسید

مال حلال مراحلی داره
یک…۸ ساعت کار بکنی بعد پول ۸ ساعت را بگیری
حقوقی باز به این مال حلال تعلق میگیره از جمله خمس از جمله زکات باید بدی تا مالت حلال بشه دوباره یه حلیت دیگه ای داره باید انجامش بدی اون دیگه چیه یک اسمش رو بزارید مال انفاق مستحبی واجب علما در رساله نیاوردن به عنوان واجب این رو چون میگن خمس داده و زکاتش را هم داده استحبابه … به گردنش حقیقی نیست لذا فعلاً اسمش رو میزاریم استحباب ولی ی حقوق دیگه به این تعلق میگیره و وجوبم داره واجبه پرداخت کنه یعنی پرداخت نکرد اگرفقیری به مرحله ضرورت رسید و حقش را ادا نکردن میتونه از این مال برداره و فتوا دادن بعضی ها مثل شیخ طوسی ها که اگر جلوشو شخص گرفت داره این بنده خدا از گرسنگی میمیره داره از بی زنی به گناه شدید گرفتار میشه جلویش را گرفت میتونه طرف را بکشه پس مبتنی بر حلال باید باشه مال حلال مشروط به انفاق است هم انفاق واجب هم انفاق مستحبی مورد بعدی صدق الحدیث که مبتنی بر مسائل مادی و حلال بودن مال بحث انفاق میریم سراغ مورد دوم که خود صدق الحدیث مبتنی بر اوست انفاق و حلال بودن مال و قرآن دراین مورد فرموده به مقام بر نخواهید رسید مگر از آن مالی که محبوبت است انفاق کنیم این انفاق همون انفاق مستحبی استحبابی واجب است یعنی اگر شما انفاق استحبابی انجام ندی مطلقا به خیر و سعادت نخواهی رسید
فقط اکتفا به واجبات بکنی با مشکل روبرو خواهی شد اینم از دست دادن نیست طبق اون بحثهایی که ما داشتیم تو ذهنت داشته باشی بگی من اینقدر دارا
هستم که این پول را می دهم خودش باعث جذب پول میشه
از دست دادن نیست که ما میگیم انفاق مال پایه هست حتی پایه تر از صدق الحدیث است نگی من که ندارم،بر عکس
که نداری می گیم انفاق کن،مشکلات اصلی ما مشکلات مال است .یعنی درس می خونم که به مدرک برسم ،مدرک برا چی بگیرم که کار پیدا کنم،مقام
پیدا کنم،شغل پیدا کنم،شغل برا چی پیدا کنی،تا پول در بیارم تمام اینها به خاطر پول است.
اگر واقعا بتونیم مشکل پول را حل کنیم،اینکه بُت مسلمانهاست
بُت اُمت پیغمبره،پیغمبر فرمودند:هر امتی گوساله سامری دارد که او را می پرستند
اُمت من هم بُت وگوساله سامری دارد واون گوساله سامری درهم ودینار است.پول است که به اون دل می بندند ،مراد نیست سجده در مقابلش بکنیم ،مراد
نیست حتما براش رکوع کنیم،
دلبستگی بهش پیدا کنید
۴دلبستگی پیدا کردن مقابلش زُهد است،دلبستگی پیدا کردن یعنی پرستیدن،این میشه گوساله سامری،این باید از بین بره،وفقط با انفاق محقق میشه،
شما اگه بخواهی از جهت اخلاقی رشد پیدا کنی ،می خواهی اولین درجه تقوا را داشته باشی،می خواهی به حقیقت عبودیت برسی ،من می خواهم به حقیقت عبودیت برسم،می خواهم اولین درجه تقوا را پیدا کنم،اولین درجه اش چیه ،اولین درجه را امام صادق فرمود حقیقت عبودیت،اول درجه تقوا سه چیز است .اولین اونها اینه ،یعنی اینکه بنده برا خودش تو اون چیزی که خدا بهش لطف کرده عنایت کرده مثل مال،مِلکیتی نبینه .چرا؟
بنده را چکار با مالکیت،بنده که مالکیتی نداره اونم،مالکیت حقیقی فرض می کنیم،انگار که مال منه،نه از دست بناست بدم این اعتباریست اگه من مالکیت نبینم،

اگر من تو این مالی که خدا به من داده مالکیت نبینم،مِلک خدا ببینم راحت می تونم انفاق کنم
خدا توی زندگیم آمده واگر‌خدا را در زندگیم آوردم گفتم این مال خداست من چیکاره هستم
راحت می‌تونی اتفاق کنی،خُب حالا چه جورمی تونیم راحت انفاق کنیم ومالکیت نبینیم از کم شروع کنیم یواش یواش که اتفاق کنی احساس می کنی مالک نیستی،احساس درونی برات درست میشه نیتت عوض
میشه واحساس مالکیت نمی کنی،وقتی احساس مالکیت نکردی راحت می تونی انفا ق کنی
اون موقع شما به اولین درجه تقوا وحقیقت عبودیت میرسی بقیه اش،صدق وبِر وایمان وعمل صالح به همه اش می تونی برسی،لذا اینقدر بحث مسائل مالی مهم بوده ائمه فرمودند این بحث از مکارم اخلاق است،بحث انفاق وبخشش،حتی کلید بهشت است
شما می خواهی به هر چه بخواهی برسی باید از لین شروع کنی،مسئله مالی،باز حالبه که غیر مسلمانان از ما در این مورد جلو زدند ،سوئد از ما حلو زده حداقل قانون گذاشتند که از ما جلو بزنه،ماها درآمد داریم نهایت یه خمسی بدیم تمام،خُب حالا من دو شیفت کار کنم،همش برای خودم هست،ولی سوئد وسوئیس وامثال اینها آمدند قانون گذاشته،اگه شغل دوم داشته باشی چند درصدش را باید به دولت بدی ،بعضی جاها ۶۰ درصد از درآمدت را باید به دولت بدییعنی اگر یه شیفت کار می کنی،۳ میلیون تومن می گیری،شیفت بعدی ۳میلیون گرفتی،۲ میلیونش را باید به دولت بدی تا دولت برای کسانی که کار ندارند ونمی تونند کار کنند هزینه کند
دین ما این را داره که باید انفاق
کنیم بعد میگه چقدر۷۰درصد ۶۰درصد فوق اینها را گفته باید انفاق کنی اونا قانونیش کردند اما ما عمل نکردیم،ما نه مالمون حلاله چون عمل نکردیم نه انفاق داریم

لله الله فی القرآن،عمل به قرآن انفاق کردنه ،شیعه واقعی شدن عمل به اینه ،عبودیت هم اینه اولین درجه تقوا هم اینه،شیعه واقعی شدن به چیه ؟امام باقر علیه السلام در پاسخ کسی که به شیعه بودن خودش فخر فروشی می کرد فرمودند:مالی که بدست آوردی اینو به مومنین
انفاق کنی،این برات محبوبتره یا
خودت استفاده کنی.اون شخص گفت برا خودم خرج کنم محبوبتره امام فرمودند:تو شیعه ما نیستی،شیعه می خوای این مسیر شیعه شدنه،ما اینگونه هستیم این مال مونو اگر به دیگری کسانی که ادعای دوستی ما را دارند،به اونها که ادعای‌دوستی ما را دارند انفاق کنند برا ما محبوبتره تا خودمون استفاده کنیم ازش این رااگر انجام بدی میشه شیعه،وجالبه آیات قرآن بعد به بحث مواسات
رسیدم توصیح میدم که بدون این نمی تونید شیعه بشیدونمیشه به مقام ابرار برسید ونمیشه صادق باشید
انفاق باید بکنی از دست دادن
هم نیست،ذهنت درست میشه
باورت عوض میشه،
مالت هم زیاد میشه هم ذهنت درست میشه وهم مالت زیاد میشه ،هم شیعه واقعی میشی رابطه بین اینها هست،خوشی هم سراغت آمده دیگه مطلقا دغدغه نخواهی داشت ولی اگر این اتفاق نیفته ،هیچ کدوم را نداریم انفاق نداریم ،صدق الحدیث نداریم، مال صدق الحدیث که نداشتیم خودبخود حرامخواری هم،شروع خواهد شد می خواهیم به دنیا برسیم مجبوریم دروغ بگیم،اینکه من اشاره کردم انفاق مترتب بر همند پس،انفاق کردن موجب صدق میشود مقابلش انفا ق نکردن موجب کذب میشود
صدق وکذب ،کذب اگر بود شما شراب راترک خواهی کرد،ربا کنار خواهد رفت،زنا وبی حجابی کنار خواهد رفت
ولی اگر انفاق صورت نگرفت
کذب خواهد آمد کذب اومد فجور خواهد آمد فجور آمدکفر خواهد آمد وکفر که اومد جهنم را به دنبال داره،
پایه شد انفاق کردن از مال حلال اگر این اتفاق محقق شد انسان صد در صد بهشتی است
چنان که در صدق گفتیم اگر صدقه یه پله پایین ترش شد انفاق ،خود آیه قرآن این را بیان کرده که شما مطلقا جهنم نخواهی رفت،با چی،بایک عمل
یکی صدق بود قبل از صدق حتی،از جهنم صد در صد ،قطعا دور خواهد شد القتعا ،کسی که با تقواترین است ،به تعبیری کسی که با تقواست ،در تفاسیر است،کسی که با تقواترین است یا کسی که باتقواست،از جهنم صد در صد دور میشود.با تقوا ترین کیست ،سوره لیل آیه ۱۷ و۱۸،اون کسی که مالش را در راه خدا انفاق می کنه،وموحب تز کیه اش میشه،پس اگر انفاق کردید وارد بهشت خواهی شد .مادنبال چی بودیم
،دنبال این که گفتیم دو تا حالا راه وجود دارد برای خوشبختی دنیا وآخرت یکی،
تغییر درون آنچه در درون است
دو ،عملکرد ما ،عملکرد ما یعنی تقوا پیشه کن ،تقوا به چی شد،
تقوا به صدق الحدیث شد،که صدق الحدیث مبتنی شد بر انفاق مستحبی،انفاق اگر محقق بشه انسان را به بهشت وارد می کنه، انفاق بر ترین مصداق تقوا
است ،یکی ازبرترین مصداقهای تقوا ست،با تقواترین از جهنم دورمیشود،با تقواترین کیه،که
من اونو محققش بکنم از بن بست در بیایم لَم یَتقِ الله یَجعَل لَه مَخرجا،بشه هر کسی تقوا پیشه کند از بن بست در می آید
تقوا به چیه،اساس تقوا بر انفاق است،از جهنم دور میشود الاتقا
کسی است الاتقا که مالش رادر راه خدا انفاق کنه وتز کیه شود
مصداق تقوا را ما مشخص کردیم،سیجَنَبُهَا الاَتقی این اگر درست بشه بقیه هم درست میشه،قبلا اشاره کردم این را ،آسان شدن انسان،چیه؟
چه جوری انفاق باید محقق
بشه،سَیَجَنَبُهَا الاَ تقی این باید محقق بشه که روایت را داریم باز به این معنا،پیغمبر فرمودند:
لَوتَعلَمونَ اگه اونی که من از دنیا می دونستم
شما می دونستید ،راحت به آرامش می رسیدید دغدغه ای
نداشتید،همینهاست که قرآن وروایت بیان کرده است.اگر ما بتدریج به بچه هامون انفاق کردن را یاد بدیم ،این آثار را داره انفاق کردن،رابطه بین عمل تقوا وتغییر درون،گفتیم درون تغییر پیدا کنه عمل من درست میشه،تقوای عملی محقق میشه
تقوای عملی من درست بشه درون من تغییر می کنه، اینها جفتش باید با هم تغییر پیدا کنه
هر جفتش یعنی اِنَّ الِانسانَ لَفی خُسر الا الذین امَنوا وعملو ا لصالحات این دوتاش با همه رابطه با هم دارند.حتی بعداََ خواهیم گفت اینها با هم یکی هستند.کامل ،۱==اگر تمرین بکنیم به انفاق کردن به بچه هامون یاد بدیم ،خودمون هم انجامش بدیم،این آثار را داره
۱==احساس ثروت وتمکن،احساسمون عوض میشه بخشش مال کسی است که تمکن دارد،کی می بخشه ؟ کسی که داراست می بخشه،احساس دارایی خواهی کرد،اگر بخشیدی
احساس،دارایی همان ودارایی همان ،این جا رابطه هست معنای کلمه علی علیه السلام در نهج البلاغه روشن میشه آقا من فقیرم چه کار کنم ؟اِذا اَملَقتُ فَتاجِرُاللهُ بِاالصَدَقَه وقتی فقیر وبی چیز شدید با خداوند تجارت بکنیدتجارت کنم بده ،بسون با خداوند داشته باشم یه جیزی بدن ،یه جیزی بگیرم بله،با چی،با صدقه ،با انفاق،با انفاق کردن مال خودتو زیاد بکن،انفاق که کردی احساس درونت عوض خواهد شد،
احساس تمکن خواهی کرد ،
احساس تمکن همان ورسیدن به مال همان،ربطه تلازم بین اینها هست.احساس ثروت وتمکن اعتماد به نفس را هم زیاد می کنه،عزت نفس را هم زیاد می کنه موحب آرامش میشه
امام علی علیه السلام
فرمودند اُمَ الذنوب هَوانُن النفس مادر وریشه گناهان بر پستی نفس است قیمت نداشتن خودت پیش خودته اعتماد نفس نداشتن خودت به خودت است
عزت نفست را از دست بدهی
عزیزومحکم برای خودت نباشی
اگر ام الذنوب واهوانن نفس ریشه همه گناهان است،پس
انفاق کردن خیلی اثر داره،احساس ثروت به شما دست میده،ام الذنوب ازبین میره،

خلاصه ی انچه گفتیم اینکه
همه اینها مبتنی بر صدق الحدیث است وصدق الحدیث بر پاکی مال است و
بعدش هم انفاقه مال باید درست شودهمه چی توی ماله
ام الفساد ماله شما اگر اینو
ریشه اش را نزنی بری تو غیبت ونماز واینهااونجاها نمی تونی امروز با غیبت مشغول میشی
فردا تهمت آمده پس فردا نگاه به نامحرم می آید پس فردا دزدی اومده مال مردم خوردن میاد.پسین فردا ،م پسین فردا گناهان مختلف می ایدسراغ شما ولی اگر بری ریشه که
مسئله مالیه،ریشه را زدی اصلا جایگاه برا گناه پیدا نمی کند.اصلا جایی برای دروغ نیست بخاطر مدرک دیگه دروغ
نمی گی دیگه دنبال پول نیستی به خاطر رسیدن به پست ومقام
دیگه دروغ نمی گی اصلا درس نمی خونی برا غیر خدا برا اینکه
به مدر ک برسی تا به قدرت برسی به شغل برسی پول دربیاری ،از اول میگی من
پول کم می خوام وبهش هم
می تونم برسم ام الفساد اینه
باانفاق نگاه من عوض میشه
ریشه هم زده میشه با تقوا ترین می شوی وصددرد صد به بهشت می روی اگر انفاق بکنی انفاق مقابلش عدم انفاقه یکی از آثار انفاق احساس ثروت است عنوانهای بحثهای بعدی:::
دومین موردش احساس کرامت هست وبسیار اثر گذاره کسی که انفاق می کنه احساس کرامت بهش دست میده
احساس خیر خواهی ودلسوزی که بسیاردخیلیه در رابطه بین زن وشوهر
احسا س قدرت برای جلسه بعد ان شاء الله
خود انفاق چنین آثاری را داره وزندگی انسان را زیر ورو می کنه

⚪️ جلسه قبل راه آسان شدن انفاق، گفته شد، ملاک اول تقوی، انفاق است، اگرچه قبل از اون صدق هم هست،

کسی که فقط مقید باشه، صادق باشه منجر میشه که به نیکی ها برسه یعنی همه‌ی خوبی هارو داره و مشکلاتی نداره و در اون دنیا قطعا به بهشت وارد میشه
ولی شرط داره، شرط صداقت اینه که مالش حلال باشه!

مال حلال چند مرحله داره،
یک این که، هشت ساعت کار کنه و هشت ساعت حقوق بگیره(یعنی به اندازه‌ی حقوقی که میگیره زحمت بکشه)
مرحله‌ی بعد اینه که، خمسش رو بده، اگه خمس ندی مالت حلال نیست، حتی اگر مرحله اول رو رعایت کرده باشی!
اگر زکات ندی مالت حلال نیست ولو کارتم درست باشه و مالت حلال بوده باشه!

مرحله بعد انفاقه، یعنی علاوه بر کسب حلال و خمس و زکات، انفاق هم باید بکنی!
مستحبه ولی بهش میگیم مستحب واجب یعنی اگر این رو هم ندی مالت حلال نیست.

⚪️انفاق آثار و نتایجی داره:
١.احساس ثروت و تمکن،
کتاب قانون جذب میگه «موثر ترین راه برای پول درآوردن، پول دادن است»

وقتی پول می‌دی احساس میکنی دارا هستی، ما معمولا انفاق نمیکینم چون میگیم چراغی که به خونه رواست بر مسجد حرام است، میگیم ندارم بدم به دیگران بدم!

ولی انفاق یعنی من دارم که به دیگران میدم، این احساس دارایی به انسان میده( ذهن رو درست میکنه)

اگر احساس دارایی کنی قطعا به پول هم می‌رسی، احساس تمکن و دارایی اعتماد به نفس عزت نفس و آرامش به انسان میده.

اساس گناها به خاطر سستی نفسه، مادر همه‌ی گناها اینه که خودت پیش خودت ارزشی نداشته باشی

پس بهترین راه پول در آوردن پول دادن است چون نگاه مارا عوض می‌کند و به ما احساس دارایی می‌دهد.

آیه قرآن می‌فرماید «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»، شما برو به خدا اعتماد بکن، خدا داره یانه؟ بله
پس به او تکیه کنی او بی نیازت می‌کند.

.احساس کرامت به انسان میده،

یعنی شما چاره‌ای نداری برای زندگی باید کریم بشی،
کریم یعنی چه؟ یعنی بخشنده ( اگرچه کریم به کسی گفته میشه که ۴٠ ویژگی داشته باشه، یکیش بخشنده هست.)

کریم یعنی کسی که می‌بخشد، با انفاق شما به کرامت میرسی، احساس کرامت خودش به آدم آرامش می‌ده.

?امام علی علیه السلام می‌فرمایند:
«انسان با تقوا خیر زیاد خودش را کم می‌بیند و خیر کم دیگران را زیاد می‌بیند»
??کرامت این ویژگی رو به آدم میده..

?و روایت دیگری از حضرت علی علیه السلام هست که می‌فرمایند :
«انسان کریم کم دیگران را شکرگزار است و انسان لئیم و پست، زیاد دیگران را هم کفران نعمت می‌کند »

??انسانی که کم خودش رو زیاد میبینه و زیاد دیگران رو کفران نعمت میکنه آدم لئیمی هست، چطور از این حالت دربیاد؟
با انفاق
آیه قرآن هم میگه به نیکی ها نمی‌توان رسید، مگر با انفاق.

ائمه علیهم السلام هم که شرط ازدواج رو ایمان گذاشتند و دین، علتش همینه
می‌تونیم از اینجا وارد بشیم که ببینیم شکرگزار هست یا نه؟

ایمان چه ربطی به شکرگزاری داره؟
خداوند این اعضای سالم بدنمان را بدون هیچ درخواستی به ما داده است و از ما هم هیچ نمی‌خواهد فقط می‌گوید از اینها درست استفاده کن مثلا نماز بخون که باز بهت نعمت بدم بهت بهشت بدم،
خب از اینه درست استفاده نمیکنه کفران نعمت میکنه

مادر نه ماه زحمت کشیده برای فرزند و سختی را تحمل کرده و بچه رو پرورش داده، حالا این بچه میاد زحمتها همین مادر رو نادیده میگیره!
این همان «… اللئم یکفر الجزیل» می‌شه!
??میگیم با این ازدواج کنی خوشبخت نمیشه چون کریم نیست!
چرا؟ چون هرچی بهش خوبی کنی بیشتر از خوبی های خدا نمیشه..
و حتی به اندازه خوبی های مادرش هم نمیتونی..
خب پس اگر باهاش ازدواج کنی این شکرگزار شما هم نخواهد بود نه کار کمتون نه کار زیادتون

لذا انفاق کردی به مرحله کرامت میرسی و میشی کریم
کریم که شدی قدردان زحمات بقیه خواهی بود. ولو کارهای کوچیک..
پس یکی از آثار انفاق کرد کریم شدن است.

و بدون کریم شدن زن و شوهر زندگی توش خوشبختی نیست.

٣.اثر دیگر اینه:
احساس خیر خواهی و دلسوزی،
انسان رحیم می‌شه،

? آیه قرآن میگه:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً»
این رحمت به این معنا میشه، یعنی انسان نیاز دیگران رو ببینه و دلش بسوزه و از روی دلسوزی نیازش رو برطرف کن
رحم داره، رحم میکنه.

نیاز رو درک میکنه و نیاز رو برطرف می‌کنه، خدا هم همینطوره نیاز رو میسنجه و راهکار ارائه میده و نیاز رو برطرف می‌کنه

??ولی برای خدا دلسوزی معنا نداره، چون خدا دل نداره

اوصاف خدا همه اینگونه است، رحیم هست ولی نه به این معنا که دلسوزی داره
غضب دارد ولی نه به این معنا که تغیر حالت در خدا هست.

مبدا برطرف کردن نیاز در انسان دلسوزی بود ولی در خدا نه
غایتش که برطرف کردن نیاز بود، هست ولی این مبدأ که دلسوزی هست در خدا نیست.

مثلا مردی خلق کرده با نیاز به زن، زن رو خلق کرده، همچنین زن را و..

حالا کسی که انفاق میکنه یعنی نیازی رو در یه عده میبینه و دلش میسوزه و انفاق میکنه، و این فرد کم کم میشه رحیم، یعنی یاد میگیره نیاز ها رو برطرف کنه و کم‌کم ملکه ش میشه اگر تکرار کنه.

??این آثارش باز تو ی زندگی بین زن و شوهر هست، یعنی مرد نیاز های زن رو قشنگ میفهمه و برطرف می‌کنه و زن هم نیاز های مرد رو میفهمه و برطرف می‌کنه
و مشکلی که توی زندگی ها هست، اکثرا به خاطر همینه،

لذا آمار طلاقی که هست از هر دهتا نه تاش تو ایران و نه تاش تو آمریکا به خاطر این است که زن و شوهر نیاز های هم را درک نکرده و برطرف نکرده اند.

از آثار انفاق کردن اینه این نیاز های رو راحت می‌تونند بفهمند و برطرف کنند.

پس انفاق انسان رو به مرتبه رحیمیت می‌رسونه و صفت رحمت در او ایجاد میکنه.

و باعث میشه محبت بین زن و شوهر و بچه و پدر و مادر بره بالا

چکار کنیم استحکام روابط زوجین و زوجین با پدر و مادرشان بیشتر بشه؟
بهترین راه انفاق است.

۴. یک مورد دیگه (که با مورد اول یکم تفاوت داره)
احساس قدرت کردن

کسی انفاق میکنه که دارا باشه یا احساس قدرت کنه، ??این خیلی اثر داره
چون معمولا قوی به ضعیف کمک میکنه
یعنی من قوی هستم من میتونم برای خودم درآمد کسب کنم، یعنی دید انسان رو عوض میکنه.

انسان وقتی احساس قدرت کنه شهوتش میاد پایین،
شهوت مصداق های زیادی دارد
با احساس قدرت، شهوت جنسی و خوردن و… کم می‌شود.

لذا اگر جوانی هجده ساله بود منعش کردن از ازدواج و تضعیفش کردن شهوتش زیاد می‌شه.

«الانسان حریص علی ما مُنِع..»
داری میگی پسرم الان پول نداری ازدواج نکن، دقیقا داری تشویقش می‌کنی که بره سمت گناه!

برعکس انفاق کردن یکی از آثارش اینه که از این حرص شمارو در میاره، به خاطر احساس قدرت!

وقتی شما احساس میکنی به یه جیزی نمیرسی، احساس نیاز پیدا می‌کنی، حریص می‌شی!

کسی که احساس میکنه نعمتی رو از دست میده یا نعمتی که داره رو دیگه نخواهد داشت حریص می‌شه.

وقتی شما انفاق میکنی دیگه احساس نیاز نمیکنی، و دیگه حریص نیستی
آرامش داری و احساس قدرت می‌کنی.

دوتا خانومی که یکی همسرش فوت کرده و یکی همسرش رفته مسافرت، با هم تفاوت دارند اونی که همسرش فوت کرده شهوتش بیشتره چون احساس نیازش بیشتره چون دیگه همسر نداره
??و به مقداری که احساس قدرت بکنه شهوتش کم می‌شه

در جوان هجده ساله به جای این که حریصش بکنیم می‌تونیم قدرتش رو زیاد کنیم شهوتش کم می‌شه!
از جمله ش اینه که،
میگیم میخوای ازدواج کنی؟ هروقت خواستی یه دختر خوب پیدا می‌کنیم میریم خاستگاری خونه هم میدیم بهت، هیچ مشکلی هم نداریم و…

حتی اگر عملم نکنه و فقط این جملات رو به مار ببره نتیجه میده، اون جوان از حرص در میاد، از منع درمیاد، شهوتش هم کم میشه.

لذا انفاق کردن و دل کندن، این اثر رو داره که فرو حس کنه من مشکلی ندارم، من دارم میتونم…..

«وای بر اولاد آخر الزمان از پدر و مادرشان!» ??به جای این که قدرت بهشون بدن گمراهشون میکنن…

انفاق که کردی، دل می‌کنی، احساس نیاز نمیکنی، احساس قدرت می‌کنی،
این شهوت مالی و خوردن و… و همه رو برطرف می‌کنه..

حتی راه کم کردن شهوت جنسی هم انفاق کردنه، یک تقوای عجیبی به انسان میده!
۵.مورد بعدی،
احساس لذت و خوشی به انسان دست میده، به خاطر حل مشکل دیگران

چون جز نیاز های ما هست محبت کردن به دیگران و رحمت به دیگران داشتن، انسان نیاز داره بهش محبت و رحمت داشته باشند و به دیگران محبت و رحمت داشته باشه

میخواهی رضایت باطن داشته باشی باید انفاق کنی، چون انفاق میکنی دل دیگران رو به دست میاری دل خودت به دست میاد،
و احساس نزدیکی به خدا می‌کنی وصل به خدا میشی،
«أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»?? موجب آرامش میشه انفاق کردن….

۶.یک چیز دیگه،
تمرین از دل کندن از مال و دیدن دیگران است، انفاق میکنی غیر از این که به دیگران کمک می‌کنی، تمرین می‌کنی مال حلال خودت رو هم نخوری
وقتی مال حلال خودت رو هم ببخشی به دیگران و نخوری، دیگه نمیای مال حرام دیگران رو بخوری!
اگر این ملکه شد یکی از آثارش اینه که به راحتی زن به شوهر اعتماد میکنه و شوهر به زن اعتماد می‌کنه و زوجیت به بچه هاشون اعتماد میکنند

یعنی اگر من تمرین کنم انفاق کنم و خودم رو موظف کنم از مال حلال یک سومش رو مثلا بدم به دیگران، خانمم می‌بینیه من از مال حلال دارم می‌گذرم خانمم میبینه من از مال حلال خودمم می‌گذرم بهم اعتماد میکنه و به راحتی از مهریه ش میگذره (چون دیگه ترس از شوهر نداره!)

یا مثلا نمی‌گه خونه رو بزن به نامم چون دیگه ترس از شوهرش نداره که نکنه یه وقت طلاقم بده مهریه مو نده!

ولی اگر مرد انفاق کرده باشه و زن دیده باشه اعتماد داره بهش که این که به بقیه می‌بخشه من که همسرش هستم..

یکی از آثار انفاق تمرین دل کندن هست،
لذا دیگه اختلاف ایجاد نمیشه،

اسلام، به مرد میگه واجبه مهریه ی زنت رو بدی، به زن هم میگه سعی کن مهریه ت رو حتما به شوهرت ببخشی!

اگر خانمی می‌خواد همنشین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ?، بشه مهریه اش رو ببخشه

اینه که امام حسن مجتبی علیه السلام می‌فرمایند، حضرت فاطمه سلام الله علیها شب تا صبح دعا می‌کردن و هیچ برای خود ما دعا نکردن، پرسیدم چرا؟
فرمودند «الجار ثم الدار..»

یعنی توی دعا هم تمرین کن دیگران رو به خودت ترجیح بدی در انفاق هم همینطور..

اگر اینطور بشه دیگه هیچ طلاقی به خاطر مهریه صورت میگیره و زن دیگر دقدقه ای نداره…

٧. و اگر انفاق صورت گرفت دیگه هیچ اختلاس در جامعه اتفاق نمی‌افتد..

??اینها آثار و نتایج انفاق در جامعه بود..

⚪️شرایط انفاق کردن:

از مالی که بهش رغبتی دارید انفاق کنید نه مالی که بهش رغبتی ندارید.

?آیه ی قرآن میگه :«…… وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ» یعنی خودش دوست داره اون پول رو ولی انفاق می‌کنه،

?آیه ی دیگری میگه: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ»
خودت دوستش داری، حتی نیاز داری و انفاق کنی!

اگر آمدی در این دنیا و میخواهی از گردنه ها بالا بروی که وسعت دید و سعه وجودی پیدا کنی، باید اطعام بکنی به دیگران در روز گرسنگی و نیاز (این گردنه های سعه ی وجودی به انسان میده و غذای روح انسانه..)

از این مالی که محبوبت هست باید انفاق کنی که به برّ برسی، که اگر به بر برسی مساوی است با ایمان به خدا ایمان به ملائکه و بقیه ی خوبی ها..

اگر از مالی که محبوب نیست انفاق کنی ارزشی ندارد.

شما خودتون اگر فقیر باشید و نیاز داشته باشید، یکی غذای پس مونده بتون بده می‌خورید؟ بله، ولی این دلیل نمیشه که اون آقا به مقام ابرار رسیده باشه!
از روی اضطرار مجبور شده اون بنده خدا

پس ??اگر چیزی انفاق کنی که اگر خودت بودی جز از روی چشم پوشی اون رو قبول نمی‌کنی هیچ ارزشی نداره اثر منفی هم داره!

?امام رضا علیه السلام وقتی می‌خواستند غذا انفاق کنند، از غذایی که می‌گذاشتند جلوشون خوب هاش سوا می‌کردند می‌داند به فقرا

فقط سیر کردن گرسنه انفاق نیست، سیر کردن گرسنه ماری عاطفی است، این در جوامع غیر اسلامی هم انجام می‌شه!
ولی انفاق از روی عقل است نه عاطفه ی صرف!

سیر شدن گرسنه، گوشه ای از اتفاقه! چون انفاق، دوجهت دارد،

. یکی این که نیاز طرف برطرف بشه..
. یکی این که شما تهذیب نفس کنی و به کمال برسی..

?امام رضا علیه السلام فرمودند :
«غذای جسم خوردن است، غذای روح اطعام مردن است.»

??ما یک روح داریم و یک جسم، هر کدوم از این ها یک نیاز هایی دارند، نیاز هاش باید برطرف بشه تا به کمال برسی
مخصوصا نیاز روح..

جسم نیاز های مختلف (شهوت های مختلف) داره، این هارو باید برطرف کنی
در حد متعادل باید اینها برطرف بشه

نیاز روح چیه؟ این که از گردنه ها بالا بره! غذای روح اطعام است (اون موقه ای که از محبوبت میگذری)

تهذیب نفس با اطعام کردن از غذایی که محبوبته محقق میشه، نه غذایی که خوردی حالا میخوای بریزی دور می‌دی به فقیر ??این کمالی توش نیست..

اگر این کار رو کردی (از محبوبت گذشتی) از ابرار میشی و نامه شمارو به دست راستت میدن..

???بعد از این که امام رضا علیه السلام غذاهای خوب رو جمع کردن و به فقیر دادن فرمودند مگر آیه قرآن نفرموده است که: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿۱۱﴾وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿۱۲﴾فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿۱۳﴾أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿۱۴﴾»
??انفاق کنی نتیجه این میشه که «أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۱۸﴾» میشی اصحاب یمین و به مقام ابرار میرسی

اگر این کار رو نکردی به این مقام نمی‌رسی،…

?حضرت علی علیه السلام در نامه ٣١نهج البلاغه یک تعبیری دارند:
«جلوی تو عقبه هایی هست، که خیلی دشوار است، تا میتوانی بارت را سبک کن بارت را بگذار به دوش دیگران»

با انفاق کردن بارت سبک میشه! اینطوری بارت رو دادی به دست اون فقیر در واقع دادی دست خدا،
بارت رو سبک کردی..

??ادامه نامه… «کسی که بارش رو داده دیگران زندگیش توی همین دنیا قشنگ تره از اونی که بارش سنگینه»

لذا ما چاره‌ای نداریم، دوتا بحث هست،
سبک بار تو مسائل مادی و سنگین بار تو مسائل معنوی،در مسائل معنوی هرچه میتونی بارت رو سنگین کن چون پروازت رو راحت تر می‌کنه…

ذوالقرنین از جایی می‌گذشت با سپاهیانشان، به جایی رسیدند که ظلمت و تاریک محض بود، به لشکریان گفت که زیر پاتون سنگهایی هست، هرکسی از این سنگ ها برداره پشیمون خواهد هرکسی هم بر نداره پشیمون خواهد شد!
یه عده یک دونه برداشتند یه عده سه چهارتا برداشتند، یه عده خورجین هاشون رو پر کردند یه عده هم گفتن شماها شعور ندارین براچی سنگ برداشتین! ؟ آزاد باشین و برندارین!

رفتن و رسیدن به روشنایی، و دیدنده سنگ های همه طلا و جواهرات و سنگ قیمتی بوده، همه پشیمان شدند!

اونهاییه سبک بار بودن و دنبال آزادی بودن و بقیه رو مسخره میکردن خاک بر سر شدن!

اونهایی که یکی برداشته بودن (مثل اونهایی که فقط به نماز و روزه اکتفا کرده بودن) خیلی احساس ندامت و پشیمونی کردن

و هر کدوم به مقداری احساس ندامت و پشیمانی کردند..

ذوالقرنین گفت، این چیزی که شما دیدید دقیقا مثل رابطه‌ی اعمال شما در این دنیاست با نتیجه‌ی اعمالتون!

شما در این دنیا در ظلمت هستید و آثار نماز و روزه و انفاق رو نمی‌بینید، وقتی برید در اون دنیا تازه می‌فهمید چی بوده این انفاق کردن ها و چه درجاتی از بهشت رو رفتید!

پس شما با این سختی ها که با نماز و روزه و انفاق می‌کشید درجاتتون میره بالا..

✨??شخصی مهمان ابوذر شد و از او خواست بهش انفاق بکنه، ابوذر گفت من الان مشغول کاری هستم خودت برو یکی از شتر هارو بردار، و شتر خوب بردار
اون رفت شتر لاغری رو برداشت و گفت شتر خوب رو گذاشتم برای وقتی که خودت نیاز داری،
ابوذر گفت، تو حق برادری رو در حق من ادا نکردی!
شدت احتیاج من توی قبره، بهترین نیاز من اونجاست و من باید از الان برای اونجا غذا و طعام بفرستم! مگر قرآن نفرمود به مقام بر نخواهی رسید مگر از اونی که محبوبه انفاق کنی
بعد هم رفت شتر بهتر رو برداشت آورد داد بهش..

✨??شخصی داشت میرفت مکه، هزار دینار پول داشت و داد به قاضی به عنوان ارث و گفت من اگر مردم هر مقدار که دوست داری خودت بردار بقیه رو بده به بچه هام
بعدا زن و بچه‌ها بعد رفتن پیش قاضی، قاضی گفت بله هزار دینار پیش من پول گذاشته بود ولی گفته بود هرچه که خودت دوست داری بردار و بقیه رو بده بده به بچه هام،
برای همین صد دینار به بچه ها داد و نهصد دینار برای خودش برداشت!

بچه ها ناراحت شدن! که همشو برداشت برای خودش، هر کاری کردن قاضی راضی نشد گفت پدرتون وصیت کرده..

بچه ها ناراحت داشتن میرفتن، بهلول رو دیدند، بهلول گفت چی شده؟ تعریف کردند…
بهلول گفت برگردیم من پس میگیرم، بهلول به قاضی گفت آقای قاضی، اون طرف وصیت مرده بود آن مقداری که دوست داری را به بچه های من بده،
معنای این جمله اینه که اون مقداری که خودت دوست داری (برای خودت) رو به بچه‌ها بده!
اون نهصد دیناری که دوست داری رو به بچه‌ها بده….

??انفاق هم همینه…

٢.مال حلال باشه و حلال هم استفاده بشه!

مال باید حلال باشه! نیاد روزی که غیر مسلمان ها در عمل به قرآن از شما سبقت بگیرند! یعنی مالشون حلال باشه!

اونا سبقت گرفتن چون هرچی کار می‌کنند همونقدر حقوق می‌گیرند!

پس اگر مال حلال نباشه انفاق هم بکنیم فایده ندارد.

روایت و آیه قرآن، میگه که مال باید حلال باشه تا اون آثار (رحمت کرامت و برّ و..) رو داشته باشه..

انفقوا من طیبات ما کسبتم…

?امام صادق علیه السلام فرمودند :
«امکان نداره از مال حلال انفاق بشه مگر این که برگرده به دست خودتون..»

هرچی انفاق کنی خدا برمیگردونه..

??شخصی از امام علیه السلام، پرسید که من این آیه رو نمی‌فهمم چون انجام دادم نتیجه نداد!
و همینطور آیه ادعونی استجب لکم..

امام علیه السلام، فرمودند، گمان میکنی خدا دروغ گفته است یا وعده‌اي داده و خلف وعده کرده؟
گفت، نه ولی نمی‌دونم..

?امام فرمودند، اگر یکی از شما مال رو از راه حلال به دست بیاره و در راه حلال خرج کنه! امکان نداره انفاق کنه مگر این که خدا جایگزینش میکنه….
همه چیز به مال حلال بستگی داره و همه چیز مشروط به همونه..

?پیامبر ص فرمودند، «عبادت ده جز است نه جز آن طلب حلال است.»

?امام علی علیه السلام فرمودند
«کسی که می‌خواد عقل متعارف به دست بیاره باید اصول و زوائد دین رو بشناسه، اکثرمردم دنبال زوائد، هستند و اصول و پایه هارو رها می‌کنند!
پس هرکس این اصل رو بدون و بهش عمل کنه براش کافیه
اصل امور در انفاق طلب حلال است.»
✍️شرایط انفاق

۱? از مالی که دوست دارید انفاق کنید
۲?از مال حلال انفاق کنید
۳? انفاق باید احترام امیز باشد

✔️طبق روایت ،صدقه قبل از اینکه به فقیر برسد به دست خدا می رسد .

✔️در قران امده است که: وقتی انفاق می کنید ،نباید منت گذاشته شود

♦️برای مثال ?شما یا راننده تاکسی مقداری از پول باقی می‌ماند،بگویید یک صلوات برای پدر ومادر خودت بفرست ثواب می برید ومنت هم نگذاشتید.

✔️روایت است که: فقیر هدیه خداست به غنی

?نوع نگاه باید هدیه باشد نه منت گذاری

امام زمان (عج الله ) می فرمایند:این فقیر هدیه من به شما اگر نیازش را برطرف کردید غنی می شوید

✔️اصحاب امام صادق (ع) صحبت کردند که : من غذا نمی خورم ،مگر یک یا دونفر را شریک می کنم ،امام فرمودند : فضل فقیر ها بر تو بیشتر است از فضل تو بر ان ها.
اصحاب فرمودند :چطور ؟اقا امام صادق (ع )فرمودند :
?رزقت کثیر می شود
?گناه هان تو را پاک می کند

۴?انفاق کتید چه در تنگ دستی وچه در دارایی
✔️ ضرب المثل اشتباه جا افتاده است که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است چنین چیزی در دین نداریم

?در تنگ دستی بیشتر انفاق کنید این چنین بهشتی اماده است برای متقین

✔️متقین چه کسانی هستند؟
کسانی که در حالت سرور وشادی وغمگین و ناراحتی اتفاق میکنند
▪️رابطه نیت وزندگی بیرونی
▪️رابطه عمل و زندگی بیرونی

✔️عقبه چیست ؟مقام معنوی پیدا نکرد مگر اطعام دهد به یتیم ومسکین بر روی خاک نشسته .
♦️ویکتور هوگو فرموده است که:هرچه از کوه بالا رویم چشم انداز گسترده تری را می بینیم
✔️در قران امده است که:چرا از گردنه بالا نمی روید و به بالا کوه برسید فضای بیشتری می‌بینید، وسعت وجودی پیدا می کنید پست در موقع تنگدستی باید صدقه بدهیم اسراف نداریم
✔️ روایت داریم امام صادق و امام علی (ع) از پیامبر نقل کردند :درباره صدقه تمام تلاش تلاش خود را به کار ببریم بگونه ای که بگویند در صدقه دادن اسراف کردی در حالی که چنین نیست و اسراف نکردید

✍️در حالت عادی چقدر انفاق کنیم ؟یک سوم مال خود را انفاق کنید

✔️امام صادق با گروهی به تجارت رفتند ، در مسیر خبر رسید دزد ها امدند امام فرمودند: بسپارید به خدا ونیت کنید که اگر رسیدیم به شهر به فقیر ها یک سوم دارای خود را صدقه دهیم

۵?انسان خودش را در انفاق کردن مالک نبیند
✔️ موثرترین راه برای ثروتمند شدن و برای بیرون آمدن از ففر چیست؟
در آیه قرآن امده است که :هر انچه شما انفاق کنید خداوند جایگزین خواهد کرد

✔️گمان می کنیم انفاق از دست دادن است وبی فایده است وفقیر سود می برد
وخود سود نمی برد .

♦️برای مثال ?پیرمردی قصد بازنشستگی داشت به کار فرما گفت اگر اجازه دهید می خواهم بازنشسته شوم
کار فرما ناراحت شد وگفت:یک خانه بساز وبعد بازنشسته شو
پیرمرد یک خانه ای با وسایل نامرغوب ساخت وتمام کرد ونزد کار فرما رفت ،وکار فرما کلید را دو دستی تقدیمش کرد
ایا پیرمرد ضرر کرد یا سود؟؟
انفاق هم همین طور است گمان میکنند که،برای دیگران است .

✔️ پیامبر به سه چیز به خدا قسم میخورم که حق
?هیچ مالی از صدقه دادن کم نشده است نه تنها از دست نمیدی بلکه خدا به او می گرداند.
?مال انفاق شده را باعث رشد ونمو وهم اصلش را وهم سودش را بر می گرداند .
✔️علامه طباطبایی فرمودند :لازمه قهری صدقه دادن نمو کردن
?رشد ونمو جان
?رشد ونمو مال

✔️امام صادق ع فرمود : انفاق کنی دو کار محقق می شود
۱?اثر از طرف خدا
? گناه را می بخشد
? وسعت مال به انسان می‌دهد
۲? اثراز طرف شیطان
? فقیر خواهد شد
?امر به فحشا می کند
✔️ علامه طباطبایی می فرمایند : خصوصیات صدقه این است که نمو می کند و این نمو لازمه قعری صدقه است و از ان جداشدنی نیست،چون باعث جذب محبت، حسن تفاهم ،جذب قلوب و امنیت را گسترش می‌دهد دلها را از فسق و اختلاس ودزدی به دور باز می دارد.

✔️ امام علی علیه السلام فرمودند :
شما اگر احساس ثروت کنید،ثروتمند می شوید .

?تو احساس ثروت می کنی باعث جذب پول می شود ،حتی اگر پول نداری احساس ثروت می کنی
? هم نیت جذب پول می کند وهم مال شما جذب پول می کند
✔️روایت چه دوای برای درد فقر است؟

? فقر خود و و نداری خود را با صدقه و بخشش مداوا کنید.

? نیکی کردن و صدقه دادن فقر را از بین می برد.
? امام صادق می فرماید: آیا میدانید هر چیزی کلیدی دارد؟ و کلید روزی صدقه دادن است
✔️ ائمه فرمودند:۳بار در روایت به کار بردند صدقه شی عجیبی است که مال انسان را زیاد می کند.

✔️مستحب است قرض کنید و صدقه به دیگران دهید ؛اگر شده ۳کیلو خرما ،اگر نداشتی یک مشت ،اگر نداری یک دانه خرما ،اگر نداری قسمتی از خرما ،واگر نداری کلام نرم بگو

✔️ صدقه ۱۰ قسمت دارد

♦️یک جز ۱۰ برابری? برعموم مردم

♦️یک جزء از صدقه ۷۰ برابر? بر فامیل یا همشهری و همسایه

♦️ یک جز از صدقه ۷۰۰ برابر ? زول ارحام

♦️یک جز صدقه ۷هزار برابر ?علما

♦️یک جزء از صدقه ۷۰هزار برابر ?
پدر و مادر اموات و دیگران اتفاق کند که پدر توقع بیشتری دارد

✔️ تذکر صدقه را با دست خودمان بدهیم

✔️ آثار انفاق چیست؟
۱?مال را برمی گرداند
۲?رشد و نمو می دهد

۳?اگر انفاق نکنیم چه می شود؟ همین مال را خدا کار می کند که در مال حرام انفاق شود
پول از دستت خواهد رفت وثواب هم بدست نیاوردی، گناه هم پاک نشده، چون در راه حرام خرج خواهی کرد .

✔️امام باقر فرمودند : انفاق کنید و یقین بدان خدا جایگزین می‌کند هیچ بنده و کنیزی در راه رضای خدا انفاق نکردبخل نورزید مگر اینکه چند برابر منفعت خدا و انفاق خواهد کرد.

✔️ امام صادق فرموند:اگر کسی در راه اطاعت خداوند اتفاق نکند مبتلا می شود.

۴?انفاق وشفای جسم
✔️شخصی نزد امام موسی کاظم ع امدند وعرض کردند من عیالم زیادند وهمه مریض هستند .
اقا فرمودندکه:درمان کن با صدقه دادند .

عرض شد دین برای خوشبختی در دنیا و خروج از بن بست ها دو راهکار ارائه کرده است

۱. تغییر در درون(که مربوط به اعتقاد و باور و نیت می‌شود و گفتار را هم ما داخلش می کنیم)
٢.عمل بیرونی

نیت و باور را مفصل بحث کردیم.

عمل بیرونی را داشتیم بحث میکردیم که عرض کردم در مرحله عمل قاعده کلی دین این است که کسی تقوا پیشه کند از بن بست ها در می آید.
عرض کردم تقوا مصداق هایی دارد و برترین مصداق هایش را میخواهیم بحث کنیم نمی‌خواهیم کل دین را بحث کنیم.

شما نماز بخوان روزه بگیر غیبت نکن تهمت نزن و کل دین!
این شدنی نیست.

برترین مصداق هایش را بیان می کنیم اینها را کسی عمل بکند، به بقیه هم میرسد.
مثلاً فقط کسی صدق داشته باشد قطعا خوشبخت است.
سعادت دنیا و آخرت یعنی تغییری در مرتبه عمل داشته باشد و چیزی به اسم صدق را داشته باشد، پیغمبر صلوات الله علیه فرمودند او قطعاً بهشتی است.

بعد از بحث صدق عرض کردم برترین مصداق که خود صدق هم مبتنی بر این است مال حلال است و انفاق.

مال حلال را عرض کردم این است که اگر اندازه ۸ ساعت حقوق میگیری باید هشت ساعت کار کنی عرفا.
و حالا نمی گویم وسطش ۱۰ دقیقه چای نخورید.
۸ ساعت کار نکند بقیه کارهایش هم به درد نمی‌خورد صدق و تقوا هم ندارد بعد از عرض کردم اگر مالش هم حلال باشد و ۸ ساعت کامل کار کرده باشد دلیل نمی‌شود مالش حلال باشد مگر اینکه خمس و زکات داده باشد. اگر نداده باشد تصرف درمان غیر شرعی و حرام است.

اگر خمس و زکات هم داده باشد باز هم بعضی جاها حق تصرف ندارد. مگر انفاق کند.
انفاق غیر خمس و زکات که من تعبیر می کنم به انفاق مستحبی واجب.

بنده شرایط انفاق و آثار انفاق را عرض کردم. آثار انفاق تیتروار این بود:
? خداوند مال انفاق شده را برمیگرداند. یعنی اگر می خواهید تجارت کنید دین راهکار قرارداده. طبق دین امکان ندارد کسی فقیر شود. فقیر شد راه زندگی را بلد نیست.

? مال انفاق شده را خداوند در رشد و نمو می دهد. بعضی جاها ۱۰ برابرش را برمیگرداند. مالی که باید انفاق کنید اگر نکنی مجبور می‌شوی در راه حرام انفاق کنی.

? اگر انفاق کنی از گناهان پاک می شوی یعنی یکی از راه های توبه کردن انفاق مال است
خَُذ من اموالهم صَدقَة تُطهرهم و تُزکیهم بها
که مفصل بحث کردیم
مال را هم حتی طیب و طاهر می‌کند اصلاً این نوع انفاق موجب رشد و نمو روح است می خواهی روحت به کمال برسد با فلسفه و کلام و عرفان نظری و کمال نخواهد رسید

ماده فساد، جرثومه فساد آن موقعی برطرف می‌شود که چنین انفاقی واقع شده باشد.

در کتاب آداب الصلاه حضرت امام بحثی دارند راجع به همین بحث انفاق. از جمله بحث «لن تنالوا البر» هست.

? صدقه رفع غم و اندوه می کند. حتی اگر دِین و بدهکاری داری یکی از بهترین راه هایش این است.
طبق این ائمه علیه السلام فرمودند: ما ضمانت می کنیم کسی که اقتصاد بلد باشد مطلقا فقیر نشود. فقیر شد معلوم است طبق دین جلو نرفته.

? راه رسیدن به علم، حقیقت عبودیت و اولین درجه تقوا هم انفاق کردن است.

پس بعد از مرحله تغییر درون که چند جلسه بحث شد، نوبت به مرحله عمل رسید.
در مرحله عمل بعد از صدق، انفاق بود. بعد از انفاق میرسیم به حد کفاف زندگی که بسیار مهم است.

یعنی با این ما می توانیم تشخیص بدهیم این آقای پزشک و مهندس و روحانی و آیت الله تقوایی ش در چه حدی است.

پس نباید فقیرانه زندگی کرد. حالا بعداً بحث می‌کنیم که سر جای خودش فقر هم درست است. فقر اختیاری. الان بحث حد کفاف است.

به امام رضا علیه السلام اشکال کردند که آقا شما چرا ساده زیست نیستید و لباس امام علی علیه السلام و اجدادتان را نمی پوشید؟
فرمودند: آن ضعیف الایمان از دوستداران ما دوست دارند من بر الاغ بی پالان بنشینم یا بجای فرش روی پالان الاغ بنشینم و لباس خشن و ساده بپوشم. زمان زمانی نیست که تحمل چنین لباسی را داشته باشد.

زمانه عوض شده لباسش هم تغییر کرده. نمی شود چون پیغمبر الاغ سوار می شدند ما بگوییم ماشین سوارنمی شویم.

سفیان ثوری به امام صادق علیه السلام همین اشکال را کرد. امام هم به او هم این را فرمودند:
امام علی علیه السلام در زمانی بود که زندگی برای همه مردم سخت و تنگ بود. از زمانی که زمان و توسعه پیدا کرد ابرار اولی تر هستند برای استفاده از بهترین‌ها تا کفار.

ما نمی‌گوییم سطح زندگی مالی را بالا نیاور، میگوییم متوسط را بالا بیاور. نه فقط پولدار ها وضعشان خوب شود و اکثر مردم فقیر شوند.

لذا ائمه حتی در بحث خوردن و پوشیدن و نوشیدن و نکاح و سواری گفتند در حد کفاف باید باشد.

امام صادق علیه السلام :
آیا تو گمان می کنی خداوند اگر مالی را به کسی داده چون او خیلی کرامت دارد و اگر کسی را فقیر کرده چون دوستش ندارد؟ این گونه نیست. مال را خداوند در اختیار این پولدار و ثروتمند به امانت گذاشته است. تجویز کرده به این پولدار که شما در حد متوسط میتوانی از این مال بخوری، بپوشی، سوار شوی، نکاح کنی.
اگر اینطور بود همه اینها حلال است. اما اگر بالاتر از این بود حرام است.

وقتی گندم در مدینه کم شد امام به یکی از افراد فرمودند:
چقدر دارید
عرض کرد: انقدر داریم که چند ماه کفایت کند
فرمودند: بیاورشان و آنها را بفروش
عرض کرد: آقا در شهر غذا نیست. قحطی آمده.
فرمودند: بفروش و مثل بقیه مردم باید تو هم یک کیلو یک. کیلو بخری.
در ادامه فرمودند:
من میتوانم غذای مرغوب بخورم، اما دوست دارم خدا مرا ببیند که تقدیر در معیشت دارم.

تقدیر در معیشت یعنی در حد کفاف.

فوق کفاف را پس منع کردند و فرمودند اسراف و حرام است.

امام صادق علیه السلام: خذ من الدنیا بلاغا(بلاغ یعنی حد کفاف) و دنیا را هم رها نکن که هیچ چیز نداشته باشی و دیگران خرجت را بدهند. به گونه ای هم وارد نشو که آخرت را رها کنی(ثروتمند شوی)

روایت زیاد داریم.
بعد در آثار حد کفاف عرض میکنم.

حد کفاف یعنی متوسط مردم.
متوسط مردم را میگوییم واجب است حتی خمس و زکاتش را داده و درست کار کرده و ماش حلاله، اگر حد کفاف را نگه ندارد و مابقی را انفاق کند معصیت کرده و حرام خورده و مال فقیر است.
و میتواند به زور بیاید بگیرد و حتی اگر کشت و کشتار اگر شد، میتواند بیاید من را بکشد!

«خدارا مراعات کنید در قرآن که نیاید غیر شما(کفار) از شما بهتر به قرآن عمل کنند»
حد کفاف حق دیگران است و ما بابد بدهیم
اگر ندادیم به مقام برّ نمیرسیم
اسم این را میگذاریم حد مواسات که بعدا توضیح میدهم.

«به بر نخواهید رسید مگر اینکه انفاق کنید»
بر چیست؟
یکی از مواردش همین حد کفاف است

از ائمه سوال کردند آیا غیر از خمس و زکات واجب به گردن ما حق دیگری هست؟
فرمودند: بله

امام باقر علیه السلام فرمود:
مواسات شما باهم چگونه است؟
عرض کرد: خوبه.
فرمودند: یکی از شما دستش را در جیب برادرش میکند و به مقدار نیازش بردارد و او ناراحت نشود؟
عرض کرد: گفتم خوب است اما اینجوری نیست
فرمودند: اگر چنین کاری انجام میدادید مطلقا نیازمند نمیشدید
(نیاز به مذاکره با آمریکا و FATF نداشتید)
و بالاترش حالت معجزه به ما شیعیان دست میداد.

امام صادق علیه السلام:
ای مفضل حال شیعیان چگونه است؟
عرض کرد: خیلی خوبند
فرمودند: آیا در جیب همدیگر دست میکنند و مال بردارند؟
عرض کرد: به خدا قسم اینطور نیستند
فرمودند: به خدا قسم اگر اینگونه بودند سپس شیعیان ما همگی جمع میشدند بر یک ران گوسفند، همه شان را کفایت میکرد.

چرا الان هرچی میخوریم سیر نمیشیم؟
چون مواسات نداریم، حد کفاف را اصلا رعایت نمیکنیم خداوند هم برکتش را از ما برمیدارد.

خب این از کجایش وجوب در می اید؟

مومن نیبت به مومن هفت حق واجب دارد. یکی از آنها این است:
مواسات داشته باشد در مالش.
بیش از حد کفاف داشتی مومن فقیر حق واجب دارد در مال تو

در هرچیزی که جایز است باید مواسات و برابری داشته باشیم. اگر انجام نشد برادری و برابری نداریم

لذا روایت میگوید اگر دو تا کنیز داشتی باید یکی را بفرستی کارهای برادر مومنت را انجام دهد.

حد کفاف یعنی چه؟

حتی با این می توانیم بفهمیم که کسی خوشبخت هست یا بدبخت؟ محبت به پیغمبر صلوات الله علیه دارد یا ندارد؟ گناه می‌کند یا نه؟ رابطه‌اش با زن و بچه اش خوب هست یا نه؟ بالاتر، آیا این شخص عقل دارد یا نه؟

حد کفاف یعنی چه؟
ما اگر سه مرحله دارایی و نداری تقسیم بکنیم؛ یک مرحله اش کمتر از نیاز داشتن است، اسمش را می گذاریم فقر. یک مرحله بیش از نیاز داشتن است، اسمش ثروت و غناست.
یک مرحله در حد نیاز داشتن است به این می‌گوییم حد کفاف.

در واقع حد کفاف مرز بین دو امر دیگر است. به تعبیر بحث‌های کلامی امرٌ بین الامرین.

این در حد نیاز داشتن، در مقابل ثروت و فقر اصطلاحی است که من توضیح می‌دهم. چون خَلط زیاد صورت می گیرد.

مثلاً خیلی جاها تا حد کفاف را مطرح می‌کنیم، بعضی بزرگان می فرمایند پس این روایت‌ها را چه می کنید؟ :
از سعادت مردم این است که خانه واسه داشته باشد.

مراد را بگویند چیست:
گاهی غنا در مقابل فقر به کار می رود. مقصود از این غنا دست یافتن به مال به اندازه‌ای است که نیاز من را برطرف کند. کاری به این ندارد آیا بیش از حد نیاز باشد یا در حد نیاز باشد.
مقابل فقر است. پس غنا و ثروت و سعه درمال، مقابل فقر، یعنی فقیر نباشد. حالا چه در حد کفاف داشته باشد که در حد ثروت داشته باشد.

گاهی هم اینطور نیست می‌گوییم غنی و بی‌نیاز مقابلش دوشی است. حد کفاف و فقر.

لذا بعضی جاها از غنا و غنی تعریف شده است بعضی جاها گناوه غنی مذموم داشته شده.
آن موقعی که فقیر نباشد اطلاق غنا به او می کنند. که این مورد تایید دین است. آن موقعی که مذموم است، نه فقر است نه در حد کفاف داشتن. بیش از حد کفاف داشتن است.
که این را فرمودند: آرامش ندارد، محبت شبه پیغمبر صلوات الله علیه کم است، حقوق دیگران را نداده است. به تعبیری که میشود غنی متکاثر.

پس باید ببینیم کدام است. چون بعضی جاها تعبیر ائمه این است: خدایا ما را وسعت رزق بده در حد کفاف.

یعنی فقیر نباشیم ولی ثروتمند هم نباشیم پس اینها باید تفکیک شود.

بعضی جاها کلام ائمه این است: الغناء و ضده فقر.
شق سوم ندارد. این غنا با حد کفاف هم می سازد.

تعبیر علامه مجلسی: میان تنعم، زیاده طلبی و رفاه پرستی به تعبیر من از یک سو و ضرورت و تقریباً در حد فقر درجه ای است، که از آن به نام حاجت و نیاز یاد می‌شود. در حد نیاز در حد کفاف

تنعم و زیاده طلبی و رفاه پرستی. اینکه می‌گویم مرفهین بی‌درد مال اینجاست.
که فاتحه انقلاب خوانده می شود اگر مسئولین و روحانیون رفاه طلب شوند. یعنی ثروتمند شوند در مقابل فقر و حد کفاف. این است که مذموم است.

این حد کفاف در زمان های مختلف فرق دارد یعنی چه؟

اگر ما برگردیم به ۵۰۰ سال قبل نه پرایدی بود نه کابینتی نه کولر و تلویزیون. اصلاً کسی ماشین سوار نمی شد. لذا اگر کسی ماشین نداشت کولر و تلویزیون نداشت به او فقیر اطلاق نمی شد.

و بر عکس اگر کسی اینها را داشت زندگی شاهانه و مرفه داشت.

الان اگر کسی اینها را داشته باشد در حد متوسط است.
پس در زمان های مختلف فقر و غنا و حد کفاف مشخص می‌شود.

علامه طباطبایی در مورد حد کفاف بحثی دارند که سریع اشاره می‌کنم و وارد روایت می شوم.
می فرمایند: غرض از انفاق کمک به طبقات پایین است؛ ۱.تا سطح زندگیشان بالا بیاید و اختلاف طبقاتی کم شود.
۲. جلوگیری از تظاهر به ثروت و تجمل برای طبقه مرفه.
۳. می‌گویند چرا جلوگیری کنیم از تجمل؟ غرض از اینها ایجاد یک زندگی متوسط است برای نوع مردم.
این زندگی متوسط حاصل نمی‌شود مگر در محیطی پاک که زندگی نوع مردم شبیه به هم باشد.
حدود ۱۰ قسمت برایش بیان می فرماید که خلاصه اش این می شود که نوع مردم باید زندگیشان در حد متوسط باشد. فقیر ها باید از مال انفاق شده بالا بیایند.

تا چه حد باید به فقیر انفاق شود تا حدی که تا حد کفاف داشته باشد. اگر این نباشد علامه می‌فرمایند جامعه خوشی نخواهد دید.
تا طبقه پایین جامعه از راه امداد و کمک دیگران به حد متوسط نرسد و ثروتمندان اسراف در زندگی بکند بشر روی رستگاری نخواهد.

زهدی که در روایت به کار برده شده به همین معناست.
زهد: مساوی است با حد کفاف و نیاز.
یعنی اکثریت مردم معیار است.
اگر این را کسی داشته باشد زاهد است.

زهد به معنای اینکه دل بکند نیست.
زهد به تعبیر شهید مطهری یعنی: برداشت کم و بازدهی زیاد. چقدر خود استفاده کنی چقدر به دیگران بدهی.

روایات

به امام صادق علیه السلام اعتراض کردند که آقا شما از حضرت علی علیه السلام تعریف می کنید ایشان لباس خشن و ارزان می پوشید اما شمای امام صادق لباس فقیرانه ندارید.
امام فرمودند: لباس حضرت علی علیه السلام در زمان خودش منکر نبود(بد نبود. یعنی نوع مردم آن موقع این گونه لباس می پوشیدند)

الان اگر مانند لباس آن زمان حضرت علی بپوشید لباس شهرت می‌شود. بهترین لباس در هر زمان لباس اهل آن زمان است.

جلسه قبل عرض کردم آیاتی وجود داره نسبت به (مواسات) واینکه که غیر زکات وخمس واجب یه حق دیگه ای تو اموال انسانها هست اونم واجبه وباید پرداخت بشه بعضی ایات را میخوانیم شاید بعضی دلالت دارند بر وجوب وبعضی دلالت ندارد بر وجوب ولی روایت ذیل اینها یا مضمون اینها زیاده که همون بحث قبلی مال مهمترین چیز مال حلالِ
از هفتاد جزء عبادت ۶۹ تاش مال حلال
یا از ده جزئ عبادت ۹تاش مال حلال
این به اندازه ای که پول میگیره انسان
باید کار بکنه یعنی اگه مزد ۸ ساعت رامیگیره ۸ ساعت باید بره سر کار که مالش بشه حلال اینکه حلال شد بعد از یکسال به مقداری که اضافه میمونه خمس تعلق میگیره زکات تعلق میگیره
حالا زکات دیگه اضافه واینها نداره در امدی که داره زکات؛ یک دهم یک بیستم تعلق میگیره اینو نده باز میشه مال حرام ؛ و
تصرف تو کل مال نداره
اینارا پرداخت کرد مال میشه حلال
دوباره به این مال یه حقِ دیگه ای تعلق میگیره : حقِ? فقراست!غیر از خمس وغیر از زکات . آیه اول این بود⬅️
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ……….
بِرّ ایمان به خدا و به معاد وملائکه وکتاب ونبیین هست .
وآت المال علی حبه ذوی القربی
تو ادامه آیه داره?
واقام الصلواه و آتی الزکاه ؛ آتی الزکاه⬅️
همان زکات واجبه ؛ قبلش آیه میفرماید :
وآتی المال علی حبه ذوی القربی
این آتی المال با اون اقام الصلوه باهم
فرق داره!
آتی الزکاه همین زکات واجب هست.
آتی المال علی حبه ؛ زکات واجب مشهور نیست. ولی باید یه مقداری از
مال رابه فقرا بدیم.
این همون مالیه که حضرت علی علیه السلام وحضرت فاطمه وامام حسن وامام حسین علیه السلام انفاق کردند.
یطعمون الطعام علی حبه ؛ اینجاهم همینه وآتی المال علی حبه ذوی القربی.
این را جلسه قبل بحث کردم که اگه ما چنین زندگی واقعا داشته باشیم،
ائمه فرمودند اگر مواسات اینجوری
داشته باشند ، مردم مطلقا محتاج نخواهند شد یک ران گوسفند برای
شیعیان ما کفایت خواهد کرد اینقدر خداوند برکت میده که
برکات از زمین واسمان جاری میشه ومردم هم بی نیاز میشن.
اینرا جلسه قبل عرض کردم ، روایاتی راهم خوندم ذیل اینکه ، حقی بر
مومن واجبه که یکیش همین بحث مواسات
مواسات در مالش، حقوق واجبه
یکیش مواسات: یعنی اگه انسان در حد کفاف داره یا یه مقدار مثلا زندگیش با دومیلیون تامین میشه دومیلیون اضافه تر داره ، فقیر حقی تو مال من داره باید اینو پرداختش بکنم غیر از خمس وزکات؛ این آیه اول بود.
آیه دوم ⬅️
امام صادق علیه السلام فرمودند که:
(سُماعه میگه از امام صادق پرسیدیم) این، الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل
این چیه ؟ فرمودند:
اون چیزی که خداوند فرض کرده یا واجب کرده یا تقدیر کرده اندازه گرفته
در مال غیر از زکات ؛
کسی که این را ادا بکنه همین اسمش را میذاریم زکات یا انفاقِ مستحبیِ واجب
اون‌چیزی که به گردنش بوده را انجام داده ؛ چقدر باید بدن؟
امام صادق در روایت دیگه ای فرمودند که:
چقدر زکات باید بدیم؟
امام فرمودند : زکات باطن منظورت یا زکات ظاهز منظورته ؟ ایشون هم گفتن هر جفتش را میخوام.
تو زکات باطن ، که الان بحث ما همینه
میگیم◀️ مستحب واجب
امام فرمودند : از برادرت انچه را که بیش از خودِ تو به آن نیاز مندِ دریغ مدار.
من ۴ میلیون پول دارم ۲ میلیون کفاف منه. زندگی من حل میشه، حالا من میخوام تلویزیون شیک تری بخرم ، اون بدبخت لباس نداره ، اون محتاجتر از منه پس چون این ، نیاز برا خوردن داره ، من نمیخوام تلویزیونم را شیکتر کنم ، گفته اینجا شما دریغ مکنید ؛ این میشه? زکات باطن.
که بعضی از اینها مثلا برای صله رحمِ.
صله رحم فقط این نیست بریم سر بزنیم به فامیلمون این دیگه خیلی هنر هست.
که قهر نکنیم‌ بریم مثلا به عمو ؛ دائی پسر عمو پسر دایی سر بزنیم رفت وامد بکنیم ببینیم فقیرن.
البته همینشم خوبه ؛ بریم ببینیم فقیرن
متاثر میشیم .
ولی فقط این نیست رفتی دیدی فقیرن صله رحم میکنی دردشو دیدی بعد درمان بکنی ؛ از همین زکات که میگیم زکات باطنه انفاق بکنی بهشون.
امام صادق فرمودند:با این انفاق کردن به بِرّ وصله رحم نزدیک بشید.
یعنی بِرّ انجام بدید.
یعنی لم تنالو البر حتی تنفقون مما تحبون این باید انجام بشه که واجبه
سومین مورد آیه ⬅️ حقُ معلوم
ایه قشنگی است
والذین فی اموالهم حقُ معلوم لسائل والمحروم بعدا ان شاالله بیشتر توضیح میدیم.
که اینجاباز سوال میکنند؟

اینجا باز سوال میکنن که ایا زکاتی غیر از اون زکات وجب تو گردن ما هست یانه
ائمه اشاره به
همین حق معلوم والذین فی اموالهم حق معلوم کردند هم ⬅️
امام صادق علیه ا و مام سجاد علیه اسلام از بقیه ائمه هم داریم ،
قال قلت فماذاالحق معلوم الذی علینا
این حق معلوم چیه به گردن ما؟
قال هو شی الذی یعمله الرجل فی ماله

مثلا وقتی ما لی را بدست میاره اینو هر روز به فقیر بده ؛ یا نه هر جمعه ؛ به فقیر بده یا هر ماه بده
کم بده یا زیاد بده فقط مداومت باید داشته باشه اگه بنا شد هر روز بده
ادامه بده نه اینکه یه روز بده یماه نده اگر هفته ای بناشد هفته ای موظف باشه هر هفته ببره به
فقیرها بده ، امام فرمودند این چیزی است که به گردن پولدارها هست اصلا
حق فقیرِ این!
عین اینکه من به شما قرض دادم
یکماه دیگه داری که بدی
خب حالا حق منه باید بدی اگه ندا ی چی؟
من باید به زورِ شکایت دادگاه بگیرم؟
یا خودم باید به زور بگیرم
اگر نداد به زور باید بگیرم
متوسل به قانون بشم نشد خودم باید بگیرم به زور
اینجا علما بحث دارن
این حق معلوم که قبلا اشاره کرده بود م
جمله قشنگیه اینرا از حرف علما استفاده بکنم ببینم اونا چی میگن
علما تو اینجا بحث میکنن ⏮
اگر یکی فقیر باشه
اصلا نیازی هم به برداشت علما نیست
این ایه قرآن وروایات که جلسه قبل گفتیم
وجوب را ‌‌ گفتن فرض را گفتن لازم
را گفتن ” فرضا لازم واجب” همه اینها را بکار بردند که حق ا ونطرف را بپردازی
بحث کردند ازجمله کتاب : شیخ طوسی تو کتاب مبسوط جلد دو
شرائع الاسلام
مستند الشیعه نراقی جلد ۲
محقق حلی
قواعد علامه جلد ۲
سید ابوالحسن اصفهانی وسیله النجاه جلد ۲

صاحب جواهر جلد ۳۷
به این مضمون بحث دارن که یه بنده خدایی نیاز داره طرف غذایی داره منم نیاز به اون غذا دارم
حالا ، ۱_ پولش دارم بدم‌اون بمن نمیده غذارا ولی من نیاز به غذا دارم ولو پولشو دارم بزور میتونم ازش بگیرم
گرون هم داد میتونم پول زیادیش را ندم
احتکار که میکنن در حد همون قیمتش بهش بدم باز بزور بگیرم
بالاترش من اصلن پول ندارم
تو حالت اضطرارم من واقعا فقیرم
نیاز به غذا دارم نیاز به سرپناه دارم نیاز به ازدواج ضروری دارم و ا ن بنده ی خدا پول داره که بمن بده من از گرسنگی نمیرم تو حالت اضطرار نیافتم ایتقد ر فشار بمن نیاد که بخوام که بخاطر هفت تپه یه عده ای خودشونو آتیش بزنن
تو این حالت اضطرار رسید اونجا حقی فقیر داره تو مالِ ثروتمند ؛
معلوم لسائل والمحروم

اگه رفت سراغ اون نداد میتونه بزور پولو بگیره تا حدی که دعوابشه اونجا
اگه دعوا شد اون ثروتمند زد واین آقای فقیر را کشت ضامنِ و دیه اش راباید بده
اگه این فقیر زد اون ثروتمند را کشت
خونش هدر ِ
بعد میگن‌همینا که شما میگید کمونیستها هم میگن‌ ما یه چیزی فوق اونها میگیم
میگیم اونجا حق داره واجبه که اونرابده
تو حق نداری ندی ازکجا اوردی این مال را
طبق اعتقاد بخدا غیر اعتقاد بخدا تحت هر شرایطی تو مالک او ن‌نیستی حقیقتا
چون‌قبل از اینکه من وتو تو کره زمین باشیم این عالم ماده وکره زمین موجود بودو صاحبی نداشت من وشما مالکش نیستیم تصرف در ملک دیگران جایز نیست قطعا من وتو مالکش نیستیم

مالکش نیستیم تصرف در ملک دیگران جایز نیست قطعا من وتو مالکش نیستیم حالا طبق اعتقاد خداشناسها دبندارها خدا مالکشِ هست وخدامیگه بیخود؛ در حد متوسط برا خودت بردار بقیه اش ?
حق معلوم لِسائل والمحروم ؛ باید حق ابنا بدی
ندادی من دارم از گرسنگی میمیرم میتونم دعوا بکنم وحتی بکشم
حالا برا اینکه هرج ومر ج پیشن نیاد هرکی به هرکی نشه میگیم جناب آقای قوه قضائیه، جناب آقای لاریجانی ⬅️
شما موظفید .؛ قانونی بگذارید که حقوق را بگیرید
چجور تو سوئد میان‌ قانون میذارن اگر شغل دوم داشتی : ۵۰درصد ؛ ۶۰ درصد؛ ۷۰ درصد ؛ درامد شغل دومت را باید به دولت بدهی ودولت هم به فقرا بدهد نه فقط فقرا کسایی که هیجده سالشون شد در حدی که هزینه زندگیشون تا مین بشه شهرداری بهشون پول میده ، خب قانون ماهم که همینه که بالاتر از اون هست که میگیم؛ شما ۷۰درصد ۸۰ درصد حالا ۷۰ درصد نه همون ۵۰ درصد ؛ دیگه ۳۰ درصد بگیر اینرا که میتونید قانون بگذارید ؛ مجلس وقوه قضائیه؛ میتونید به زور بگیرید این حق این شخص باید بدهی
ماها باشیم همه میگن سرمایه دارها از ایران میروند خب به جهنم بروند
مگه سوئد این قانون را گذاشته با
سوئیس وامثال اینها شبیه این قانون را گذاشتند مگه همه ی سرمایه ها رفت
فقط به ایران که میرسه سرمایه دارها میرن خب به جهنم برن ؛ حداقل یکنواخت میشن همه ی مردم
چون اینجوری پدر مردم در میاد ثروت و
را میبینه ماشین دو میلیاردی سه میلیاردی ۵۰ میلیاردی الان وارد میکنند این بنده ی خدا هیچ الاغم نداره
پس اینا فرمودند که
لوامتنع صاحب الطعام صاحب غذا امتناع بکنه جایز هست قتال با اون
صاحب جواهر اینا میگه

روایت از امام رضا علیه السلام کسانی که وارد جهنم می شوند را اس می برد چند نفرند و یکی از اینها کسانی هستند که حق ما را پرداخت نکردند حق مال چی بوده این که فقیر ندارد و شما دارید و شما باید این ها را ببرید بدهید اگر ندادی جزوه اولین کسانی هستی که وارد جهنم می شویم حالا آقایان دقت کنند که میگن باید خانه ای داشته باشیم وسیع ماشین چند میلیاردی باید داشته باشیم و چون دلشون میخواد ماشین مدل بالا میخرن و اسلام هم ماندن کرده که من داشته باشم پرادوی فلان وزیر بشه پورشه اشکالی نداره که اسلام هم که منع نکرده پس روایت این چیه امام سجاد فرمودند یک لباس اضافه دارد کنارش و نزدیک شخصی هست مومنی هست بهش نیاز داره با صورت داخل جهنم می اندازد ش بله خدا که منع نکرده اما نیاز اون رو بده و بعد.
آیا این را انجام دادند، اینها و مومن اند.
امام صادق علیه السلام فرمودند : هر یک از شیعیان ما مومنین ما بیاد کمک بخواد یک شخصی که نیاز داره حاجتی بخواد و نیازش رو گفت،
تمام تلاش شان نکنه ، مبالغه نکنه تو تمام تلاشش ، (تاکید است)خیانت به خدا و پیامبر و مومنین کرده.
الان بعضی وقتها میرویم اداره میگویند لنگیم، خب مشخصه داره خیانت میکنه

ما میگیم نماز میخونیم کجا نشون میده که ما مومنین اگر خوارج هم کم نماز می خواندند بعضی از مسئولین ما از خوارج هم بدترند فرقی نمیکنه روحانی باشه یا غیر روحانی”ان الانسان لفی خسر” همه جنس انسانها در خطر است الذین آمنو و عملوا الصالحات ایمان موقعی واقعی است که مواسات داشته باشیم عملوا الصالحات یعنی چی امام صادق فرمودند همدردی و برابری و مساوات داشته باشی با برادران دینی ت اگر مواسات نداشته باشی نه عقل داره شخص نه ایمان امام باقر ع فرمودند آیا اگر کسی دست تو جیب شما بکنه اجازه میدهی به اندازه حاجتش برداره تو جیب نه من درامدم زیاد گفتیم فقیر میتونه حتی بره بجنگه قتال کنه نداد آخرش به قتل بکشه خون پولدار هدر برود
بره بگه‌من حق دارم ،حق العلوم دارم بگه در حد نیاز از مال تو بردارم بخواهد حق المعلوم اش را بردارد دور و بر شما شیعیان اینگونه هستند که اجازه دهند بردارند و دفعش نکنند؟
راوی می گوید من چنین کسی را نمیشناسم از دور و بری هامون
” پس از اخلاق دینی و انسانی اونها و شیعه خبری نیست “
پس همه دیگه هلاک؟ امام می فرماید:هنوز این‌ها به رشد عقلی نرسیده‌اند.
لذا امام زمان می آیند و دست می کشند روی عقول ، عقول کامل میشه اینه که میگرده دنبال فقیر کسی را پیدا نمیکنه.

چون‌مال هست الانم بدهند.۱۵۰ هزار ملیارد تومن اگه دلار ده هزار باشه.
ودلار ۴۲۰۰ دادند به عده ایی خبری هم نشد کجا خرج کردن.
به کل ایرانی‌ها که یارانه میدهند ۳۵۰۰ میلیارد است ۱۵۰ هزار میلیارد را شما تقسیم بکنید چهار میلیون دانشجو اگه داشته باشیم به هر کدوم ۳۰۰ میلیون میرسه به جای اینکه بدن برای ما تسبیح و چای ساز و اصلاً نمی دادند تا مردم آزاد می رفتند همه چی می خریدند و این پول را می‌دادند به ۴ میلیون دانشجو ۲۰۰ میلیون برای ازدواجشون و برای هر بچه ای سیصد میلیون بعد میخوایم بهشون بدیم میگی نرم نداریم پول نیست ست ولی اینجوری چقدر از این پول ۱۵۰ میلیارد خرج میشه خدا میدونه هر سال این برنامه هست انصافاً چه پولی میتونستن به مردم بدهند واقعاً هست �دشون هم میگن هست ولی می‌خورند به دیگران و نمیذارن بقیه برسه اون چیزی که دین میگوید که اینها بود

خلاف این باشه و حق فقیر را ندهد اونی که داره میگه سعادت مرد در این است که خانه وسیعی داشته باشد فقط سعادت را تو باید داشته باشی؟اون بدبختی که خانه ندارد چی

یه چیزی اطلاع ندارند به مسخره می گیرند کل دین را
مثلا دین ما میگه اولین شبی که خانمت را بردی پاهایش را بشوی و بریز دم در.
باعث میشه فقر از خونت بیرون رود
نمیفهمی چیه.
چه اشکالی داره ، زن هم پای شوهرش را بشوید

در مسائل مالی هم همینطوره طرف میاد رئیس جمهور میشه و با وقاحت تمامی من نکردم پس اینکه ما میخونیم جزء دین نیست ما حرف بزنیم در پزشکی می گویند آقای فتحی شما حرف‌نزن تخصص نداریم پزشکی نداری شما چقدر پزشکی خوندی نهایت شدی فوق تخصص چه جوری که شما اگر ۱۱ سال ۱۲ سال درس بخونی من حق اظهار نظر ندارم اما بنده طلبه‌ای که بیست و سه سال در حوزه درس می خوانم تو اجتهاد داری و من حق اظهار نظر ندارم اگر خونه بیا بسازه خون های باغی کاخی هرچی این را به هفت طبقه زمین باید حملش کند این مالی که داره به صورت طوق درش می آورند می اندازند به گردنش و می اندازند او را در آتش یعنی چی ریاءً وسمعتاً خونه بسازه؟ بیشتر از حد نیازش خونه ساخته باشه میره جهنم امام صادق فرمودند هر خونه ای که بیش از حد نیاز من باشه هر وسیله ای که بیش از حد نیاز من باشه هر خوراکی که بیش از حد نیاز من باشه هر لباسی که بیش از حد نیاز من باشه ساعت ۴۰ میلیون مثلاً ماشین چند میلیونی خونه چند میلیارد با استخر مکلفش میکنه اونا هم حمالی کنه و بال صاحبش تو روز قیامت یعنی میره تو جهنم حرام است استفاده کردنش محدودیت در وسائل سواری باید داشته باشه نمیتونه هر وسیله رو خواست سوار بشه پس می شود حرام در خوردنی در پوشیدنی هم به همین صورت می شود حرام مقام معظم رهبری جمله ای دارند هر کسی هر چه دلش خواست بپوشه هرچی رو دلش خواست بخوره و هرچی دلش خواست سوار بشه وارد جهنم میشه هرچی دلش خواست دیگه ۱ من دلم خواست بلند مدل بالای ماشین سوار شم اگه سوار نشم ریا می کنم اسلام که منع نکرده رفتم سوار شدم این همه اخلاص الله اکبر خواسته ریا نشه رفته خریده ۲ دلم میخواست روایت است که هرکی هرچی دلش خواست بخوره و سوار بشه بپوشه جاش تو جهنمه خدا نگاهم بهش نمیکنه نگاه نمیکنه یعنی جهنم ولی میگن ما داریم و حلال است دیگر ولی حلال نیست این صحبت مقام معظم رهبری مال همه بود فقیر ها حق المعلوم دارند از اموال ثروتمند ها اما جمله ای از رهبری به مسئولین آنها به طریق اولا مسئول هستند و باید باشند مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران و مقامات اجرایی در خوزستان سال ۷۵ مفصل از این بحث‌ها دارند بعد میگن دین منع نکرده چه جوری دیگه بگن مقام معظم رهبری می فرمایند در منزل فرزند شما اینطور نباشد که چون فرزند عزیزی است هر چه می خواهد برایش فراهم شود لباس وصل زده و لباس کهنه در بعضی اوقات بپوشد یک جا می خواهد برای گردش و تفریحی برود ماشین برای حاضر نباشد برای خریدن فلان چیز پول برایش حاضر نباشد این طور نباشد که بگوییم این مقدار پول همراه تو باشه که هیچ وقت معطل نباشی و هر موقع هر چی خواستی بخری و معطل نباشی بگذارید بچه ما احساس بکند یک وقت چیزی می خواهد بخرد ولی پول ندارد هرچی میخواد نتونه بخره همچنان که بچه های مردم وقتی چیزی می خواهند بخرند پول ندارند خانواده ما لباسی بپوشد که از سطح متوسط مردم پایین تر باشد در وسیله سواری هم همینطور پایین‌تر از سطح متوسط باشه در غذایی که میخورد همینطور خون های که داری از متوسط مردم پایین تر باشه اینها دین ندارند ایمان ندارند ارکان ایمان به پیغمبر شون سست است عقل هم ندارند سلامت دین هم ندارند مسئولینی که اینگونه نباشند اینها تمامش مضمون روایت دارد نسبت به کسانی که پولدار هستند این روایت را هم بخونم توضیح بدم جلسه آینده در مورد حد کفاف که در صحبت هایم از آن استفاده کردم توضیح می دهم با ۴ میلیون درآمد داریم میلیون تومن هست حد کفاف یعنی در حد نیاز داشتن ثروت بیش از نیاز داشتن کفاف یعنی در حد
خلاصه بحث اینطور بیان شد:
فرق است بین اخلاق و حقوق میخوای اخلاقی بار بیای حقوق حقوقی که در جامعه مطرح است نه اون حقوقی که اسلام گذاشته حقوقی که تو جامعه ما مطرح است یعنی که رفته کار کرده ۱۰۰ میلیارد هزار ریال داره این آقا هم نتونسته کار بکنه نداره میگن حقوق یعنی اینکه تو تجاوز به حق اون کن و او هم تجاوز به حق تو نکند که معمولاً مسئولین تجاوز نکنند پولدار نمی شوند این اخلاقی بار نمیاد حقوق یعنی تعدیه به مال شما نکنم و شما تعدی به مال من نکنید تا اینجا از جهت حقوقی مراعات کردیم اخلاقی هیچی رعایت نکردیم در روایت میخونیم بهترین وسیله اخلاق در کمک کردن در دین انفاق است حد کفاف است زهد است اخلاق اینه که
پرونده را تو اتاقش یه گوشه گذاشته ، میگه من کارم و وظیفه‌ام را انجام دادم ، باید بیان ببرم تو یه اتاق دیگه میری اونجا میپرسی میگه هنوز به من نرسیده.
بنا است از کره مریخ بیاد کره زمین هنوز نرسیده میای پیش اون یکی میگه من حلش کردم میگه.
باید پیگیری کنی، بعد از کلی گشتن میبینی این جا مونده .
بایدبگیری ببری به اتاق بعدی..
خیانت کردی به پیغمبر و مومنین اگه کار راه نیندازیم. نمیگیم همه غربی ها خوبن و مسلمان ها بد هستن.ما تو ایران داریم.
انصافاً اینجوری تو غرب هم داریم.
نمونه اش اینکه صادقانه کمک‌میکنن مثل آدرس دادن.
که خودش راه میافته مسیر را نشون میده وبرمیگرده.بله میگیم این وظیفه اش بود نشانه ایمان واقعی به خداست .
یا در فرودگاهی در اروپا که ۵ ساعت زودتر رفتم کارمندان آنجا خالصانه راهنمایی کرده و کارم را راه انداختند و با این که وظیفه ای نداشتند و حواسشون بهمم بود که اشتباهاً جایی دیگه سوار نشم، و کارمندای آونجا خالصانه راهنمایی و کمک کردند و کارم را راه انداختند.
اینو میگیم الله الله بالقران مواظب باشید قرآن را رعایت کنید غیر مسلمان در عمل کردن از شما سبقت نگیره قران قرار داده اینو میگه هر مومنی هر مردی که یکی بیاد ازش کمک بخواد کاری داشته باشه تمام تلاشش را به کار نبره که مشکلش را حل کنه به خدا به پیغمبر و مومنین خیانت کرده است اونی که دین میگه اینه چه کار این جوری باشه چه مشکل مالی باشه میتونی برای شما جور کنی وظیفة است برایش وام جور کنیم میتونی از آبروت مایه بزاری وظیفة است از آب رو دمای بزاریم به طرف جایی دارن زور میگن وظیفت ازش دفاع بکنیم این نیست که بگیم کاش تو کربلا بودی یزید ظالم بود امام حسین از این کوچیکها یاری بکن تا برسه به کربلا تو اگه اینجا تخم‌مرغ به دزدی بعدا شتر دزد میشی اونی که دین میگه اینهاست حق معلوم و امثال آنها حتی تو نصیحت کردن هم همین ها هست که انسان تمام تلاشش را باید بکنه مفصل ائمه بحث مواسات را دارندمواسات مالی و شیعه
شیعه واقعی اینه به طرف مواسات مالی بره شیعه واقعی اینه که باید انفاق کردن را دوست داشته باشه مواسات ای چه ما گفتیم ایمان واقعی است امام صادق از پیامبر روایت نقل کرده اند همدردی بکنیم شریک درد ش شوید چهار میلیون درامد داری دو میلیون اضافه است بنده خدا ۵۰۰ یا یه میلیون نیاز داره دردش را درک بکنی باهاش همدردی کنی دردش را درمان بکنی اگر این کار را کردی مواسات یعنی پولت را با او نصف کنی باهاش مساوی بشیم این مومن واقعیه
اخلاق اینکه از همین حق المعلوم که دیگران میگویند مال خودته و اختیارش را داری و دین میگه مال خودت نیست و حق فقیره از این مالت به دیگران بدی یعنی در ظاهر اون حقی به گردن من ندارد طبق ظاهری که مردم میدونند ولی من از مال خودم نیاز او را برطرف کنم اینجا تازه اخلاقی زندگی کردن شروع می شود و الا صرف اینکه کاری به کسی ندارم میرم آروم میام حق دیگران را نمی خورم فعلاً شما حقوق را رعایت کردیم آهسته می آیی حق کسی را پایمال نمیکنید تازه و رعایت کردیم از جهت اخلاقی و انسانی هیچ کاری نکردی اخلاقی میخوای مراعات کنی باید حتماً از مالی که داری که دیگران میگن احسان گفتیم مستحب واجب از این مال به دیگران بدهی اخلاقی زندگی کردی و پایه همه بدبختی ها هم از همین جاست بحث اخلاقی میگیم این انسان است پیشرفت کرده است یا نکرده است چقدر از جهت اخلاقی این فرد پیشرفت کرده است چقدر حد کفاف را برای خودش نگه می‌دارد و بقیه را به دیگران می دهد اگر این را رعایت می کردیم بسیاری از مسئولین ما اصولگراها و اصلاح طلب ها از حد کفاف خارج شد صلاحیت ندارد یعنی اون کسی که خونه هزار متری اول انقلاب بهشت دادند سال ۱۳۶۰ و اصولگرا باشه خونه خودش ۲۰۰ متر یا ۳۰۰ متر بوده به خاطر حفظ امنیت است گفتن باید بیاد اینجا نزدیک تر باشه کنار کاخ ریاست جمهوری دور و برها باشه و سال ۱۳۶۰ � ۶۵۰ میلیون تومن وام می‌دهیم کم کم میده دیگه همین خونه رو فردا میفروشه ۵۰۰ میلیون تومان پنجاه میلیون و اون موقع بهش میدیم به پول الان می شود ۵۰۰ میلیون تومان خونه خریدم از کجا آوردی خریدی میگه وام دادن چرا به من نمیدن تازه اون موقع صد هزار تومان و � هزار تومان وام می‌دادند چرا پس به این انقدر دادند اصولگراست این از اخلاق هیچی نداره حقوق را هم حتی مراعات نکرده چه جوری ما به اینا رای میدیم بعضی وقتا حقوق مردم را خورده به فرض هم که حقوق نخورده باشه از درآمدش کسب کرده باشه تازه میرسه به ابتدایی اخلاق هیچ بار اخلاقی نداره صلاحیت نداره اینها حرف های حضرت امام است روایتهای ماست که متاسفانه خیلی وقتها ما اینها را مراعات نکردیم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند ما نیامدیم برای جمع مال غایت ارسال پیامبران اینه خدا ما را مبعوث کرده نه اینکه پول را جمع کنیم برای خودمون مبعوث کرده تا میتونیم انفاق کنیم به دیگران لذا آیه قرآن به پیامبر می فرماید مطلقا به خوشبختی و برو ایمان و عمل صالح و به بر که همه این هاست نخواهید رسید مگر اینکه اون مالی که محبوب شماست از اون خونه هزار متری که مال حرام بوده گرفتی گرفتی خونه درست کردی خونه ای که اون آقایی که مسئولیت نظامی داره در یک خونه ی هزار متری چهل سال است نشسته یکی مسئولیت دیپلماتیک داره ۵۰ میلیون وام میگیره اون یکی یکی یکی واز ساده زیستی که رهبری می گویند خبری نیست در آنها از” لن تنالوا البر ” به مقام ” بر” نخواهند رسید حتی بره به والدین ندارند بر به همسر ندارند به فرزند ندارند به پیغمبر و دیگران هم نخواهند داشت این را اگر رعایت کنیم در انتخابات طبق اول بار این معیار ها برویم جلو دومین بار مطمئناً عوض خواهد شد استقامت مردم اینجاست امام علی علیه السلام فرمودند یا باید مسئولین خوب شوند تا مردم خوب شوند یا مردم باید استقامت داشته باشند در راه تا مسئولین عوض شوند استقامت یعنی همینا بقیه معیارها را بد می گویم اینها را داشته باشیم که مسئولان مجبور می‌شود اصلاح شوند یا نه.

? آثار حد کفاف از زندگی
۱?حد کفاف یعنی: مرز بین ثروت(بیشتر از نیاز داشتن) و فقر (کمتر از نیاز داشتن)

*در روایتی رسیده که روزی سفیان ثوری از امام صادق علیه السلام در مورد لباس آراسته و نرمی که پوشیده بودند سؤال کرد و اظهار کرد که: جد شما امیرالمؤمنین علیه السلام،چنین لباسی نمی پوشیدند؟!
ایشان فرمودند: در آن زمان نوعِ مردم به آنگونه لباس می پوشیدند و الان اوضاع تغییر کرده و من هم مثل طبقه متوسط مردم لباس میپوشم که اگر مثل این جماعت زندگی نکنم، متهم به ریاکاری میشم…
بعد لباس زبر و خشنی رو که زیر لباسشون پوشیده بودند،نشان دادند و گفتند: این لباس را برای خدا پوشیدم.
*چرا امام صادق به پوشیدن اون لباس نرم اکتفا نکردن و از زیر اون،لباسی زبر پوشیدند؟
*آیا اون لباس آراسته و مردم پسند،از نظر مقامات معنوی ضرری حاصل میکرد؟؟

?امام صادق علیه السلام فرموده اند:
حضرت عیسی بن مریم فرموده اند که« دینار دردِ دین است و عالِم طبیب دین است…»
یعنی دینار دین انسان رو دردمند و خدشه دار میکنه و عالم وظیفه داره کسی که دینش مریض شده را درمان کنه.
*این عالم طبیب باید چه خصوصیاتی داشته باشه؟؟؟
-باید اهل ساده زیستی باشه و به کمترین حد زندگی اکتفا کنه تا دینارها رو به سمت خودش جذب نکنه!
در غیر اینصورت، باید این طبیب رو در دین متهم کرد چون خودش در دین مریضه و‌سلامت دین نداره،در نتیجه نمیتونه مصلحت دیگران رو بسنجه و ناصح دیگران باشه…

?سؤال؟؟؟
*وضع مالیِ خوبِ پیامبران چطور توجیه میشه؟؟؟
-آنها ممکنه به خاطر اجتماع و شخصیت حقوقی شون، از یه وسیله ای استفاده کرده باشند،اما شخصیت حقیقی آنها اینطور نبوده و لباس و امکانات زندگیشون از حد متوسط پایینتر بوده.
-حضرت داوود با اینکه امکانات مالی فراوانی داشتند اما حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۶۰ نهج البلاغه، ساده زیستی پیامبر صلی الله علیه و اله و حضرت عیسی و حضرت موسی و حضرت داوود را مثال زدند.
«که اگر میخواهی نفر سوم برای تو مثال بزنم در ساده زیستی،به داوود مثال میزنم و او کسیست که با دست خود از لیف خرما زنبیل میساخت و از فروش آن قرص نانی تهیه میکرد و مصرف مینمود»
-حضرت یوسف هم با اینکه عزیز مصر بود، زندگی بسیار ساده ای داشت…

?وقتی درهم و دینارها در زندگی ما مقدارش بالا بره، میشه گوساله پرستی ما…تعلق و حب مال داشتن ما..که پیامبر صلی الله علیه و اله فرموده اند:
« هر امتی گوساله ای دارد،گوساله امت من درهم و دینار است»
آنهایی که انفاق کردند،در واقع بنده درهم و دینار نشدند و در حد کفاف از اونها برخوردار گشتند…

?سؤال؟؟
*اگر مال خوبه،چرا پیغمبر صلی الله علیه و اله آنرا برای پیغمبر و ال پیغمبر و دوستاران پیغمبر،نمیخواهند؟؟؟
-روزی پیامبر و اصحابشون از جایی میگذشتند
به جماعتی گرسنه و تشنه برخوردند.به اصحاب فرمودند نزد فلانی که صاحب شترانی هست بروید و مقداری شیر تهیه کنید…اصحاب نزد اون مرد رفتند و تقاضای شیر کردند.
صاحب شتران با آوردن بهانه هایی از دادن شیر امتناع کرد و اصحاب دست خالی نزد پیامبر برگشتند! جلوتر رفتند به چوپانی رسیدند که تعداد اندکی گوسفند داشت.پیامبر فرمودند نزد او رفته و اندکی شیر تهیه کنید…چوپان، هم شیر داد و هم یکی از گوسفندانش را…و گفت اگر باز هم خواستید بگویید تا بیشترش کنم!

-پیغمبر در حق آن شتربان و آن چوپان چنین دعا کردند:
*اللهم أکثِر مالَه و وُلدَه(در حق شتربان)
خدایا زیاد کن مالش و فرزندش را…
*اللهم ارزُقهُ الکٍفاف(در حق چوپان)
خدایا روی بده او را در حد کفاف و نیاز…
-اصحاب دلیل اینگونه دعا کردن پیامبر را پرسیدند؟!
پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند:
« إنّما قَلَّ و کفیٰ خیرٌ مِمّا کَثُرَ و ألهیٰ »
مالی که کم باشد اما در حد کفاف باشد بهتر است از مالی که زیاد باشد و انسان را از یاد خدا غافل کند…
و در ادامه فرمودند:
« اللهم ارزُق محمدا و ال محمدٍ الکِفاف »
خدایا به محمد و ال محمد در حد کفاف روزی بده…
و در جای دیگه داریم:
« اللهم ارزق محمدا و ال محمد و مَن أحبَّ محمدا و ال محمد الکفاف وَ ارزُق مَن أبغضَ محمدا و ال محمد المالَ و الوُلد.. یُضل من یشاء»
خدایا به محمد و ال محمد و کسی که دوست دارد محمد و ال محمد را در حد کفاف روزی بده…و به کسی که دشمن دارد محمد و ال محمد را، مال و فرزند روزی کن…
خداوند مال زیاد را وسیله گمراهی بعضی از انسانها میدونه.یعنی کسانی که در مسیر گمراهی و بغض محمد و ال محمد قرار گرفته اند را به وسیله مال و فرزند،گمراهتر کن…
?پس رازی در کلمه کفاف هست!
چون برای کسی که دوستش دارند در حد کفاف روزی خواستند و برای کسی که دشمنش دارند، فوق کفاف طلب کردند!!!
پس کفاف برای دنیا و زن و بچه و پدر و مادر و دینم، بهتر هست که پیغمبر دعا کردند.
?روایتی از پیغمبر صلی الله علیه و اله:
« ثروت به دنبال دارد طغیان را»
?آیه قرآن…
✨لو بسطَ الله الرزق لِعبادِه لَطَغوا ✨
اگر خداوند بسط روزی به همه بندگانش میداد، طغیان میکردند.
یعنی بسط روزی = طغیان
پس باید روزی کمتر از وسعت روزی باشه…
یعنی وسعت در حد کفاف باشد.

?اللهم انی اسئلک حُسن المعیشةِ اَتَقَوّیٰ بها جمیع حوائجی و أتوسَلُ بها فی الحیاة الی آخرتی مِن غیر أن تُترِفنی فیها فَأطغیٰ أو تُقَتِّرَ بها علیَّ فَأشقیٰ أوسع علیَ من حلال رزقک
خدایا من از تو درخواست میکنم معیشت حسنه و نیکویی را(تقدیر نیکو) که با آن هر چه نیاز دارم برطرف بشه و به آن در زندگی به آخرتم برسم، نه به من زیاد بدهی به حد اِتراف و فوق حد کفاف که طغیان به دنبال دارد…یا به من تنگ بگیری و از حد کفاف کمتر بدهی که به شقاوت برسم و به من از مال حلال وسعت بده…(مرآة العقول/ جلد ۱۲)
*در روایات آمده که حسن المعیشة یعنی حد کفاف…
در بیانات مقام معظم رهبری،رفاه اومده…
اون رفاه یعنی مال در حدی که مشکلات مردم برطرف بشه…منظور حد متوسط هست…

*امام علی علیه السلام فرموده اند:
اگر خلیفه دوم ازدواج موقت را منع نمیکرد هیچ انسانی گناه نمیکرد الا اینکه شقی باشد…

*وسعت بده نه به معنای اینکه ثروت بده…و نه اینکه در حد اتراف بده…

  • در ادامه روایت میفرمایند که اونقدر مال بهم ندی که از کثرتش از واجباتم بمونم…
    و نه کم بهم بدهی که گرفتار بشم…
    پس ما بین این کثرت و قلت رو میطلبه…
    و در ادامه میفرمایند: أعطنی من ذٰلک یا الهی غنیً عن شرار خلقک و بلاغاً به الی رضوانک…
    *بلاغاً یعنی حد کفاف…
    به من ثروت نده، که ۱- طغیان و ترک وظیفه و غفلت و شقاوت و اندوه رو به دنبال داره…
    در حد کفاف به من بده…
    به من فقر هم نده…حد فقر نباشه…حد کفاف باشه
  • پس این روایت اشاره میکنه که ائمه علیهم السلام در حد کفاف را از خداوند برای خودشان میخواستند…قطعا این خوب بوده…برای ما هم همین خوبه.
    ?ذیل روایت فوق،علامه مجلسی فرمودند که:
    «مراد از حسن معیشت همان معیشتِ نیکوست که همان حد کفاف است.»
  • امام علی علیه السلام:
    «کسیکه اکتفا کند بر حد کفاف،راحتی اش منظم و دائمی میشود و به اوج سکون و آرامش خواهد رسید.»
    *دل کندن از ثروت زیاد و اکتفا کردن به حد کفاف = قناعت
    ✨من عمل صالحا مِن ذکرٍ او اُنثیٰ و هو مؤمنٌ فلَنُحیَّینَه حیاةً طیبةً…
    زندگی پاک و جان جدیدی به او میدهیم…
    حضرت علی در نهج البلاغه فرمودند منظور از جان جدید « قناعت » است…یعنی همون حد کفاف و آرامش
    -اگر دل نکنی از دنیا و راضی نشوی به حد کفاف،این میشه ۲-کلید بدبختی های تو…و به سختی افتادن ها و از دست دادن آرامش…

*علما فرمودند: حد کفاف از فقر و غنا، سالم تر است و خطرش کمتر است و لذا در اکثر ادعیه از طرف پیامبر و اهل بیت او،حد کفاف طلب شده است…

*به مقداری که ثروت انسان زیاد بشه،۳-معنویتش کم میشه و درنتیجه غم و اندوهش بیشتر میشه و آرامشش کمتر…
-هر چه معنویت بالاتر⬅️ آرامش بیشتر(نفس مطمئنه)

  • روایت…
    « به اندازه ثروت، حزن و غم و اندوه بیشتر میشود»
  • امام خمینی رحمة الله علیه:
    «هر یک قدم که برداری که خانه ات را بهتر کنی،به همان اندازه از معنویتت کم خواهد شد.»

*به مقداری که معنویت کم بشه،۴- حرص بیشتر میشه و بر عکس…به مقداری که دنیا به شما رو بکند به همون مقدار از معنویت شما کم میشود…و به همون مقدار حرص شما بیشتر خواهد شد…و به همون مقدار از یاد آخرت غافل خواهید شد…
*مَن أکثر مِن ذکر الموت رضی من الدنیا بالکفاف…
کسیکه زیاد یاد موت کند به حد کفاف اکتفا میکند.اگر به حد کفاف اکتفا نکند،یاد مرگ هم نخواهد کرد…
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
ما فتَح الله علی عبدٍ باباً من امر الدنیا إلا فتح الله علیه من الحرص مثلَه..✨
«هیچ بنده ای را نداریم که خداوند دری از نعمت به روی او بگشاید الا اینکه به همان اندازه حرص او هم زیاد خواهد شد…»
یک قدم بری به سمت دنیا،یک قدم از معنویتت کم میشه…یعنی یک قدم حرصت بیشتر میشه!
رابطه دنیا و آخرت،رابطه مشرق و مغربه…
به سمت هر کدام که بری،از اون یکی دور میشی…یک قدم حرص بیشتر، یک قدم معنویت کمتر…
اگر میخواهی ببینی طرف آرامش داره یانه، به وضع مادیش نگاه کن…اگر در حد کفاف رو اکتفا کرده و بیش از اون رو انفاق میکنه،ان شاءالله حرصش کمتره و معنویت داره و آرامش درونی و خانوادگی داره…در غیر اینصورت آرامش خانوادگی ندارد…بااااید مشغولیتی دنیایی پیدا کنن تا به آرامش برسند…وگرنه شالوده زندگیشون از هم میپاشه.

مال زیادتر از حد کفاف،۵- تشتُت خاطر میاره.
و کنترل زندگی از دست فرد خارج میشه…
مگر اینکه بتونه به حد کفاف اکتفا کنه و به همسر و خانوادشم این اکتفا رو یاد بده، تا بتونن با همه وجود، مال زیاد رو انفاق کنن…
پس مرد باید خانوادش رو تربیت کنه تا اهل اکتفا و قناعت شوند…
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
مَن أصبح و أمسیٰ و الدنیا اکبرُ هَمِّه جعل الله تعالی الفقرَ بَینَ عینَیهِ و شَتَّتَ امره و لم ینَل من الدنیا الا ما قسمَ الله له و من أصبح و أمسی و الاخرة اکبر همّه جعل الله الغنیُ فی قلبه و جمع له امرَه…
«کسی که صبح رو شب کنه در حالیکه تمام هم و غمش دنیاست،قرار میده خداوند فقر را جلوی چشمانش و امورش به هم میریزد و نمیرسد به آنچه خدا برایش تقسیم کرده و اگر که آخرت تمام همّش باشد خدا بی‌نیازی را در دلش قرار میده و امورش را جمع و جور میکند…»
انگار که مینویسه خداوند فقر را روی پیشانیش…احساس فقر میکنه ولو اینکه ثروتمند باشه! دغدغه هایی رو داره که فقرا دارند.زندگیش به هم می‌ریزه ولو درآمد داره!

کفاف،سلامت دین رو به دنبال داره…کفاف نشانه سلامت عقله…
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
«ای هشام،اگر کسی میخواهد بی‌نیاز شود بدون اینکه مالی داشته باشد و احساس نیاز اصلا نکند و قلبش از حسد راحت شود و سلامت در دین پیدا کنه؛ پس تضرع کند به خداوند و بخواهد که عقلش را کامل کند.چون
هر کسی که عقل داشته باشد به حد کفاف قانع میشود و در نتیجه سلامت در دین پیدا میکند و کسیکه اکتفا کند به حد کفافش،قانع و بی نیاز میشود»

*جمله فارابی:
«چقدر در این بازار وسایل زیاد است و من به هیچکدام از اینها نیاز ندارم.»
پس کسی که قانع باشه،به حد کفاف اکتفا میکنه و بر عکس، کسی که به حد کفاف قانع نشه ۶-عقل نداره و سلامت دینم نخواهد داشت…حسادت در درونش غوغا کرده و احساس بی نیازی هم نمیکنه.
-کفاف نشانه زهد است…
«ای پیامبرِ من اگر میخواهی با ورع ترین مردم باشی، زهد در دنیا داشته باش و رغبت به آخرت…یا احمد بپرهیز از اینکه مثل بچه باشی، که هر چه دید دلش بخواهد و با ترش و شیرینی فریب میخورد.فریب اشیاء رو نخور.»
زهد یعنی عدم دلبستگی، در باطن و در عمل!
و نشانه این زهد اینه که واقعا میخوای از گناه دوری کنی!
پس زهد در دنیا داشته باش…یعنی در حد کفاف از خوردنیها،نوشیدنیها و پوشیدنیها داشته باش…
-کفاف و کفایت به عمل کم در مقابلِ ثروت و نیاز به عمل زیاد قرار داره…
کسی که ثروتمنده نباید عملش مثل کسی باشه که در حد کفاف داره…

  • خدا به کسی که به حد کفاف اکتفا میکنه میگه: تقوای خدا پیشه کنید…بعضی از تقواها را رعایت کنید اگر چه کم باشد.
    یعنی وقتی قانع شدی به حد کفاف،خدا هم به کمِ تو قناعت میکنه و راضی میشه…

امام رضا علیه السلام فرمودند:
«کسیکه به روزی کم راضی و قانع نباشد مگر به زیاد،کفایت نمیکند او را از عمل مگر کثیر(خدا هم ازش عمل زیاد میخواد) و کسیکه به رزق قلیل کفایت کنه، عمل کم او کافیست برایش.»
*زهد یاری کننده ترین اخلاق بر دین است.
یعنی با زهد میتونی دینت را تقویت کنی…

امام علی علیه السلام فرموده اند:
«یکی از یاری کننده ترین امور اخلاقی نسبت به دین زهد در دنیاست»
به تعبیر مقام معظم رهبری،ثمره زهد اکتفا کردن به کم هست..
*« به مقداری که مالت زیاد بشه،حجت خداوند بر علیه تو بیشتر میشه،پس اگر قادری که مال رو از خودت دور کنی،این کار رو بکن…یعنی با این اموال حوائج برادران دینی تون رو برطرف کنین»
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
« پاکیزه ترین زندگی برای کسیست که یاد معاد بیفتد و عمل کند برای روز حساب و قانع شود به حد کفاف…»
خوشا به حال کسی که زندگی اش در حد کفاف است؛ که فوق کفاف وبال گردن انسان است.
«هر بنایی که در حد کفاف نباشه،در روز قیامت وزر و وبال صاحبش خواهد بود.»
« کسی که مالش را از راه حلال بدست نیاره، خدا در ساخت و ساز مسلط و مشغولش میکنه»
*کفاف و محبت پیغمبر صلی الله علیه و اله…
«کسی محبتش به پیغمبر زیاد است که در حد کفاف داشته باشد»
پیامبر فرمودند:
«خدایا کسی که مرا دوست دارد،در حد کفاف به او روزی بده»
یا به ابوذر فرمودند: «ای ابوذر از خدا خواستم کسیکه منو خیلی دوست داره،در حد کفاف بهش روزی بده…»
پس اگر کسی مال زیاد داشت و ادعای دوست داشتن پیغمبر رو هم داشت،بااااید از مالش انفاق کنه…
✍️جلسات قبل بحث در حد کفاف بود

✔️ قبل حد کفاف گفتیم که

دین ۲ راه برای خوشبختی بیان کرد

۱? تغییر دورن ،باور ونیت است

?اگر درون ، باور ،اعتقادونیت انسان تغییر پیدا کند زندگی او تغییر پیدا می کند که بحث شد.

۲? عملکرد بیرون

? عمل بیرونی موجب خوشبختی تغییر زندگی می شود

♦️ در عمل بیرونی برترین معیار
۱?صدق
۲ ?انفاق که مفصل بحث کردیم و چاره‌ای جز حد کفاف زندگی نیست
? نه ثروت زیاد و نه کمتر ازحدنیاز فقر که هر دو آفات دارد .
ادامه بحث در حد کفاف روانشناس و روایات و آیات قران ادامه می‌دهیم.

? آقای دکتردیوید مایزر تحقیقاتی که انجام دادند ادعاشون این است که کلیه مقالات در آمریکا ،کانادا و کشورهای اروپای غربی و برخی دیگر از کشورها در رابطه با ثروت و شادی چاپ شد.

✔️ همه را بررسی کرده و نتیجه اش این شده که رابطه ای بین ثروت و شادی وجود ندارد ،آرامش و شادی را با پول نمی‌شود خرید برخلاف آن چیزی که در ذهن مردم است.
♦️برای مثال ?مسابقه ای باشد چند میلیارد دست شما بیاد ظاهرش را دریافت میکنند که خوشبخت شد عملا می بینیم که این طور نیست.

? تحقیقات این را نشان داد که آرامش، شادی،خوشبختی را با پول نمی‌شود خرید ،برعکس هر چه ثروت بیشتر آرامش کمتر می شود?رابطه عکس دارند .
✔️کلام ائمه
ثروت زیاد سرچشمه ی غم و اندوه است این هم همین را بیان می‌کند برخلاف چیزی که تبلیغ می‌شود در دنیا، در کشورما مدرنیته جامعه مدرن همین را تبلیغ می‌کنند.
? همین هست فریبنده ترین ارزشیابی مدرن که بیش از دیگران داشته باشیم.

✔️فریبنده ترین ارزشیابی مدرن چیست؟
?این است که داشتن به اندازه کافی مطرح نیست ، بلکه بیش از دیگران داشتن مطرح است، این خود از عوامل
از دست دادن آرامش است، چون همیشه در زمینه های مختلف کسانی هستند که بیشتر از ما دارند.
♦️برای مثال پراید
?۱۰۰سال قبل پراید شاهانه است ⬅️ هیچ کس پراید ندارد ومن احساس شادی دارم چون بیشتر از بقیه دارم

?الان متوسط یا پایین⬅️ همه دارند حتی مدل بالاتر ودرد من شروع میشه

?۵۰سال بعدزیر خط فقر⬅️ همه پورشه دارند وفقط من پراید دارم احساس فقر مطلق میکنم ،چون دیگران بیش از من دارند ومن بیش از دیگران میخواهم داشته باشم.
?طبق این مثال هیچ وقت انسان به خواسته اش نخواهد رسید وبه اندازه کافی نخواهد داشت.

✍️علامه علامه طباطبایی در المیزان همین را بحث می‌کند و ۲ مشکل پیدا می شود .
۱?کسانی هستند که بیش از تو داشته باشند
۲? تو غصه نگهداری این هم را باید بخوری که اگر از دست رفت چه می شود
?چون این مشکلات هست
علامه بیان می کنند که ،در این صورت انسان همیشه احساس می‌کند که به چیزی فراتر از آنچه دارد نیاز دارد.

✔️ نتیجه اش این می شود که، افراد با گرایش مادی بیشتر
احتمال این علائم ، اضطراب و احتمال خطر افسردگی بالاتری را دارند.

?از جمله کسانی که تحقیقات خوبی انجام دادن آن آقای تیم کسر است و دیگران تیمی که در کتاب تاثیر فسنیسم بر دختران در غرب چاره‌ای غیر از قناعت نیست که به انی که دارای قانع باش .

? جامعه شناسان نیز همین را بیان می‌کند هیچ راهی وجود ندارد غیر این که بدون قناعت به حدکفاف امکان خوشبختی نیست.

♦️برای مثال ?به حد کفاف
قانع نیستید یخچال مد روز آمده است کارخانه دارهاقطعا به این مد روز اکتفا نخواهد کرد شش ماه یا یک سال بعد مدل جدید قشنگ وشیکتر در بازار خواهد امد چه کار کنیم؟
? اگر نخری به این عنوان در حدنیازم اکتفا کردم
? اگر اکتفا به حد کفاف نکنیم باید یخچال را بخریم و عوض کنیم .
?جامعه شناسان بیان می کنند که، چاره‌ای جز حدکفاف نیست.

✍️ مصرف گرایی چرا موجب پایین آمدن سعادت می شود؟
۱?تبعات مصرف گرایی هدف زیستن است نه نردبان
۲?خدا، پیغمبر ،ومعاد یادش می رود.
یکی از اینکه مصرف زدگی فلسفه وجود زندگی را می گیرد ما امده بودیم که زندگی کنیم به چیزی ارزشمندتر از زندگی دست پیدا کنیم این زندگی چیز بهتر برسیم.
۲? زندگی جمادی داشتند نگاه ابزاری داشتن ومصرف زدگی ارزش انسان را در حدجمادات پایین میاره یعنی همه چیز را ابزارمی بینیم .
✍️دلیل اینکه مادی گرایی یا عدم خوشبختی انسان قرینه است چیست ؟ آرزوی دارایی‌های بیشتر و بیشتر مادی آدمی را در زندگی آشفته و از خود بیخود می کند به طوری که برای تامین این منظورنه تنها باید بیشتر کار کند بلکه پس از مالکیت کالاها نیز مجبور است از آنها نگهداری کند و آنها روز به روز نو کند و جایگزین کند و به جای زندگی کردن و عشق ورزیدن به پدر و همراه و امثال این هاوقتش را صرف کارهای بیهوده انجام می دهد بعضی وقت ها عملا نتیجه اش عدم امنیت است .
در ظاهر اگر امکانات داشته باشیم خوشبختیم اینها امنیت روانی را می گیرد و پیامد این شرایط فرزندهای هستند که در خانه پرورش می آیند که هم وغم ان ها مال ودارایی است.
✍️در کشور مثل سوئیس وسوئد چرا رابطه عاطفی خانوادگی به صفر می رسد؟
چون همه امکانات را فراهم کردند با خوشبختی می‌خواهند به آرامش برسند امکان ندارد .
از خانوم سوئدی سوال شد که سگ برای شروع بهتر است یا فرزند پاسخ دادند سگ برای تو بهتر است از داشتن یک فرزند چون هم مشکل ایجاد نمی کند
بچه داری?نمیتونی بری بگردی بچه رو باید نگه داری
نگه داری کردن ?بعد از ۱۸ سال راحت تو را رها می کند و می رود خیلی زاهد هستند .
زهد یعنی دل بستگی ندارند ،
دلبستگی به پدر و مادر ندارد ان ها را رها می کند و تنها می شود باید برود سگ بیاورد .
مشکلات می شود افتخار مانند جشن طلاق
✍️چرا درخواست طلاق بالا رفت؟
خود ما خراب کردیم ان واقع که خواستگاری رفتی نگاه ابزاری به زن داشتیم این هم می فهمد نگاه
ابزاری را مهریه را اجرا بگذارد. پرخاشگری، تهدید در این صورت است که احساس به شما دست می دهد که همسر برای دستیابی به اعتماد به نفس پیش بردن در زندگی سوء استفاده می‌کند و در این صورت فضای بین فردی محدود و پاسخگوی نیاز و نخواهد بود .

✍️حقیقت این است که میزان طلاق تر فرهنگ های مصرف گرایی کاملاً بالاست عاملش چیست ؟هر چه جامعه بیشتر مادی گرایی باشد این میزان بالاتر نیز می رود لذا در ایران هر چه بیشتر مادی گرایی از حد کفاف بالاتر برویم قطعا امار طلاق بالاتر خواهد رفت که به فرض هم که نرود روابط زن و شوهر به صفر خواهد رسید.
✔️این شیوه زندگی به جای که مفرح و نشاط اور وحیات بخش باشد ، امیخته با احساس نارضایتی وشتاب زدگی ومصرف گرایی می شود.
هر چه وسیله بیشتر شود آرامش کمتر خواهد شد .
امروزه به دلیل اینکه امکانات و وسایل بیشتر در اختیار داریم نارضایتی بیشتر از گذشته شده است.

? روانشناسان فریاد می زنند تحقیقات میدانی انجام دادند وقتی درآمد و امکانات پایین بود راحت بودیم در حد کفاف خوب است هرچه می‌رویم بالاتر دغدغه بیشتر می شود شاید به نظر عجیب آید.

✍️کسی گوید هر چه وسیله تنظیم و بهره برداری از دنیا بیشتر باشد نارضایتی و بیشتر می‌شود روانشناسان هم می‌گویند اما در واقع وضع به همین منوال است.

♦️ برای نمونه? یکی از اساتید نوشته تلویزیون یک کانال بود اگر قرار بود از همان یک کانال فیلم یا مستند پخش شود لذت می بردیم اگر لذت نمی بردیم تلویزیون را خاموش می کردیم.
امروزه با ۴۰ شبکه انواع دستگاه گیرنده بچه ها شبکه و امکانات خوبی که دارند اگر از یک برنامه خوشت نیاید خاموش می کنید یا اعضا خانواده شبکه بعدی می زنند و لذتی هم نمی برند و اختلاف بین اعضای خانواده پیش می اید و با این اختلاف چاره ای نیست باید سه تا تلویزیون بگیریم یکی این اتاق و یکی ان اتاق دیگر و کم کم جدا بشه محدودیت ایجاد می شود و مرز من اینجا و مرز شما اونجا و کشورداری شروع می شود.

✔️پس نتیجه این که ? امکانات بیشتر بشود آرامش کمتر دغدغه انسان ها بیشتر ومصرف زدگی هدف می شود.

?ملاک بعدی برای تقوا پذیرش حق است. اشاره ای به معیارهای گذشته بکنم عرض کردم که برای خوشبختی در زندگی دو تا راه وجود دارد: یکی تغییر باور، اعتقاد و نیت و دومین تغییر رفتار…عمل بیرونی ما اگه تغییر پیدا کند انسان به خوشبختی میرسه.
درمرحله عمل عرض کردم اولین مورد صداقت بود که فقط انسان تصمیم میگیره صادق باشه، اونوقت به مقام ابرار میرسه… بعد به ایمان می رسه و بعد وارد بهشت می شه. در دنیا هم خوشبخت میشه و برعکسش کذب بود… از پیغمبر سوال شد یک عمل که انسان راوارد بهشت کنه چیه؟؟ فرمودند: « صدق »
دومین مورد انفاق مال بود که مفصل عرض شد..ذیل انفاق مال که سومین مورد است اکتفا به حد کفاف بود…بیشتر از کفاف نداشتن وکمتر از کفاف نداشتن…
چهارمین مورد حق گویی، حق پذیری و عمل به حق است…
پذیرش حق است…
پذیرش حق یکی ازبرترین مصداقهای تقواست که در مرحله اعتقاد میتونه باشه… در مرحله ی گفتار و رفتار.
پذیرش حق در مرحله اعتقاد خیلی اثر دارد. خیلی وقتها ممکنه سوال بشه برای مردم که مثلا بعضی افراد کافرند اما خدمت به خلق کردند،اینها جهنم میروند و بعضی شیعه ها اعمال خوب ندارن اما بهشت میرن؟جواب بله است…
چون پذیرش حق بسیار سخت است… یک اعتقادی، دوم گفتاری وسوم رفتاری… مهمترینش اعتقادی است…
شیعه از نظر اعتقادی درست است.
پیامبر در روایتی فرمودند: یا علی مَثل تو مثل قل هو الله احد است،کسی که یکبار بخواند یک سوم قران را خوانده است و دو بار بخواند. دو سوم و سه بار بخواند، ختم قران کرده است!
ایمان کامل به اینه که قلبا علی را دوست داشته باشه…یعنی تسلیم حق هست. مثل نعمان ابن حارث نیست وقتی شنید پیغمبر علی را به عنوان جانشین انتخاب کرده آمد و پرسید یا رسول الله آیا خودت انتخاب کردی یا خدا؟ پیغمبر فرمودن به دستور خدا…گفت خدایا اگر تو انتخاب کردی علی رابه عنوان جانشین پیامبر من طاقت دیدنشو ندارم… یه عذاب نازل کن من بمیرم..کبر هست دیگه اجازه نمیده کسی تسلیم امامت حضرت علی علیه السلام باشه…
کسیکه قلبا ایمان به امام علی علیه السلام داره لسانا هم دوست داره به زبان هم میاد میگه من امام علی رادوست دارم.دوسوم ایمانش کامله… و میمونه یه بخش دیگه که عمل است… کل اعمال ما یک سوم ایمان است. کسی که این سه را داشته باشد ایمانش کامل و ایمان کامل باشه وارد بهشت میشود.
و اگر دو بخش اول را داشته باشه اما عمل نداشته باشه همه گناها را نمیتونه بکنه نهایت یک سوم گناه میکنه.. اگر شیعه باشه
تو همین دنیا چوبشو میخوره و جبران شده وقتی میمیره وارد بهشت میشه… لذا شیعیان بعد از مرگ نوعا وارد بهشت میشوند… اگرم خیلی گناه داشته باشند یا با دو دقیقه سوختن تو برزخ میرن وارد بهشت میشوند یا بدون سوختن وارد بهشت میشوند…
اشاره به روایت جریدتین( به امام باقر علیه السلام عرض کردند : وقتى انسان مى میرد چرا ((جریدتین )) با او دفن مى کنند؟ حضرت فرمود: براى این که تا زمانى که آن دو چوب تر باشند عذاب از میت برداشته مى شود و حسابرسى از او نمى کنند؛ زیرا عذاب قبر و حساب در یک روز و یک ساعت مى باشد و آن هم از وقتى است که میت را داخل قبر مى کنند تا موقعى که بستگان از سر قبر او بر مى گردند. اما بعد از خشک شدن آن دو چوب ، دیگر میت را عذاب نمى کنند.
و نیز حضرت صادق علیه السلام فرمود: ((جریدتین )) که با انسان دفن مى شوند، هم براى مؤمن نفع دارد و هم براى کافر).

نشانه اعتقاد یعنی همین مقدار شما چوب رو میذاری، اعتقاد دارد به نبوت، پیغمبر، اعتقاد داری که امام صادق فرمودند…قلبا دوست داری ائمه را، لسانا هم نشون دادی، در عمل هم نشون دادی… یه چوب تر گذاشتی ایمانت میشه کامل بدون هیچ مشکلی وارد برزخ میشی…
انسانها وقتی واردب برزخ میشوند سه گونه اند:
یک…کسی که محض ایمان است
دوم..محض کفر است
سوم بین این دو… اینها نه عذابی دارن نه حساب کتاب… حالت خواب دارند تا قیامت اینها مستضعفان فکری هستند!

پیامبر فرمودند باتقواترین شما کسی است که حق را بپذیرد حتی اگر به ضرر خودش باشد…
مقابلش بی تقوا کسی است که با حق عناد داشته باشد مثل کسی که اسید بپاشد به صورت شخص ، طلبکار هم باشد…

از امام سجاد علیه السلام از تمام شرایع سوال شد؛فرمود حق بگید ،حق را بپذیرید ،تسلیم حق باشید، مقابل این حقی که ما میگیم کبر است…

از امام صادق در مورد جمیع شرایع سوال شد فرمودند:حق بگی، حق را بپذیری، و به حق باشی…مقابلش کبر است. حق را ترک کنی و به غیر حق رو بیاری…
?مومن نسبت به مومن ۷ تا حقوق واجب دارد واجبترینش قول حق است…

اعراض نکنیدازحق ..مبادا برخلاف حق عمل کنید.وقتی امیرالمومنین علی علیه السلام برای زره شکایت میکنه میره دادگاه، قاضی نگاهش به امیرالمومنین بهتر بود و امام اعتراض کردند…
امیرالمومنین ع وقتی میخواند مشخصات کسانی که مسئولیتی به عهده گرفتند را بیان کنند میفرمایند:
کمترین خرج را دارن ،ساده زیست هستند
بیشترین کمک را به تو میکنند…
و آخرین روایت میفرمایند: بهترین شانس برای کسی است که در حق گویی صریح باشد…
اگر چنین شخصی نبود صلاحیت ندارد.
نه مثل ما در ایران که آقای صیف را انتخاب کردیم که بعد از اینکه از ریاست بانک مرکزی کنار رفت لو داد کارهایش را…
خب چرا قبلش نگفتی؟چون به مصلحتش نبود دیگه…

امام هادی علیه السلام فرمودند : هیچ عزیزی باعزت نبوده که حق را ترک کند الا اینکه ذلیل شده است…

خانم اگر عزیزب بشه خواستگار براش میاد… پسر اگر عزیز بشه بهش زن میدن…
من مثال بزنم برای عدم حق پذیر… چند مثال به ما کمک می‌کند، چند مثال علمی، غیرعلمی و مثالهایی برای انتخابات،
و بعد انشالله حقوق اشیاء را بگم؛ حتی مال حق دارد.هر کدوم از وسایل حقوقی دارند که باید مراعات بشه…اینها هم جز تقواست…✨

شخصی میگفت که در انتخابات سال ۸۸ تقلب شده این ها که حق را نمی‌پذیرند…
از همونایی بود که بالا پشت بوم شعار الله اکبر می دادند…
امدند منزل ما و گفتند تقلب شده…گفتم خوب اگه انتخابات برگزار کردیم به نظرتون آیا احمدی نژاد رای میاره یا میرحسین؟ گفت معلومه میرحسین. گفتم بسیارخب دوباره انتخابات میکنیم، میرحسین رای میاره ۳ میلیون نفر از طرفداران احمدی نژاد میریزن در خیابان که واویلا تقلب شده است…
چیکار کنیم چه راهکاری شما ارائه میدی برای اینها؟؟؟
مثال دیگه اقای منتظری که خدا از سر تقصیراتش بگذره…
خودش گفت برای قائم مقام رهبری اعلمیت شرط است.
اگر چنین است در زمان امام خمینی در سطح امام ایت الله خویی بودند..تو چرا قائم مقامی راپذیرفتی؟

✨مثال در مورد عدم حق پذیری:
در مورد آقای احمدی نژاد: ایشان در انتخابات ۸۸ از پسر آقای رفسنجانی اسم بردند ولی آن موقع گناهکار بودن ایشان ثابت نشده بود و به ایشان اتهام وارد کردند ولی بعد از اینکه به آقای رحیمی اتهام وارد کردند آقای احمدی نژاد گفتند چرا چیزی راکه ثابت نشده را مطرح میکنید و با ابروی مردم بازی میکنید
✅این نشانه عدم حق پذیری است و این طوری حق پذیری پایین میآید
✅نمی شود که معیار ( من) باشم
✨مثال عدم حق پذیری در مورد آقای روحانی:
ایشان قبل از ریاست جمهوری می گفتند تحریم ها ۲۰ تا ۳۰ درصد تاثیر دارد اما الان پذیرش همین حرف برایشان سخت است
✨مثال عدم حق پذیری آقای رفسنجانی:
در انتخاباتی که آقای احمدی نژاد رای می آورد ،آقای رفسنجانی بدون بسم الله نامه به رهبری می نویسد و انتخابات را زیر سوال می برد اما در انتخابات بعدی که اقای روحانی که خودش طرفدارش هست رای میاره میگن دموکرات ترین انتخابات است
این ها می شوند تناقض و عدم حق پذیر بودن حداقل در این زمینه
✔️برای اینکه حداقل متهم نشوی باید گاهی اوقات ظواهر را مرعات کنی نه این قدر واضح باشی
✨مانند علامه حلی که فتوا داده بود اگر در چاه خانه ای حیوانی،سگی افتاد باید درِ این چاه را ببندی اما بعد فتوایش را عوض کرد و فرمود اگر چاه ماده داشته باشد و بجوشد و آبی را که برداری دوباره جایگزینش شود و شی نجس را بیرون بیاوری دیگر اب پاک است اما بعد از اینکه در چاه خانه خودش حیوانی افتاد با اینکه قبلش فتوایش را عوض کرده بود ،برای اینکه متهمش نکنند فرمود چاه خانه ی من را هم ببندید

✅معیارِ اینکه بدانیم خودمان ویا دیگران چقدر تقوا داریم باید ببینیم چقدر حق پذیر هستیم

⚪️معیارهای حق پذیری

هرکاری میخواهی انجام بدهی اگر دقیق انجام ندهی حقش رو ادا نکردی
باید نظم داشته باشی و تدبیر داشته باشی
??تدبیر یعنی هرچیزی سر جای خودش باشه
??از مصداق های حق پذیری هست تدبیر

??تدبیر انجام وظیفه است،
اگر پول نداری کار هم نکنی این حق پذیری نیست، تو یک وظیفه ای داری عقل میگه وظیفه تو این است کارت رو باید درست انجام بدی

▫️تشخیص حق و وظیفه خیلی مشکل هست، تو باید وظیفه ت رو تشخیص بدی انجام بدی و بقیه اش با خداست.

??شمای جوان در زمینه ازدواج وظیفه ات اینه که کار کنی جون دار باشی بعدش بری خاستگاری
شما وظيفه‌ رو باید انجام بدی،

▫️تشخيص بین واجب و مستحب مشکل هست، اصول رو باید تشخیص بدی
فضول رو باید کنار گذاشت و به اصول اکتفا کرد.

▫️کیا حق این که از دین دفاع کنند رو ندارند؟ کسانی که غلط دفاع می‌کنند..

⚪️مثال‌های حق

حق فرزند در ازدواج، بر پدر و مادر لازمه برای فرزند زن بگیرند، دلیل گناهایی که انجام اینه که حقوق رعایت نشده!

??روایت هست که، دختر مانند میوه روی درخت هست، اگر رسید و نکندیش خراب می‌شه.
اگر به موقع میوه رو از درخت نچیدی و به گناه افتاد تو مقصری،
میگن بچه ست، خب تربیتش کن که بچه نباشه!

??حق فرزند این است که روزی بهش نده مگر روزی حلال و اگر روزی حلال نداد ظلم کرده، و اگر ظلم کرد یعنی دوستش نداره واقعا
دلیل این که در قیامت از فرزند فرار می‌کنند همینه که دوستی واقعی بینشون نبوده…
▫️هیچ جوانی نیست که در سنی که به سن بلوغ رسید به گناه نیوفته مگر اینکه ازدواج کنه، وقتی ازدواج مرد دو سوم دینش تامین می‌شه

??اگر به سن بلوغ رسیدی برو تلاش کن بیل بزن بعد برو بگو میخوام ازدواج کنم اگر این کارو نکنی عقل نداری!

??کسی که باغ می‌خره کلی هم زحمت میکشه بعد میوه هارو نمیشینه تا خراب بشن و بگندن عقل نداره
لذا قواعد تربیت خودش حق بچه هست که گردن پدر و مادر و مشاور ها و روحانی ها هست…
▫️هر کاری رو از راهش رفتن خودش پذیرش حقه،
از راهش باید بری،اگر مشاوری، آخوندی، یا هرچی، وقتی مشاوره بده که بلدی! اگر نمیتونی، اگر بلد نیستی خب نده، حقوق رو رعایت نکردی!

▫️مورد بعدی حق لباس و دیوار و تمیزی و سفید کاری

??حق لباس
لباس حقوقی دارد، اشیا حقوقی دارد، حق اشیا اگر رعایت نشه نوبت به گاو و گوسفند و بعدش انسانها نمیرسه

??اگر حقوق اونهارو رعایت نکنی رعایت حقوق انسان خیلی سخت تره، لذا از پایین باید شروع بشه..
??برای همین خیلی از پیامبران قبل از مبعوث شدن چوپان بودند.

??کسی که لباسی خرید وظیفه اش هست که تمیز نگهش داره، اگر تمیز نگهش نداری جلوگیری مردی از تسبیح گفتن این لباس!

??از لباس‌های شما چیزی بهتر از لباس سفید نیست، چون زود چرکش رو میفهمی تمیزش می‌کنی

??وقتی میری پیش کسی حقش اینه که بوی خوب بدی و خودت رو زینت کنی، اگر سیر خوردی نباید بری مسجد باعت رعایت کرد?…

?امام علی علیه السلام فرمودند وقتی کسی میره پیش دوستش باید خودش رو زینت کنه.

??چنان که دوست داری میری پش کسی به بهترین وجه باشه توهم با بهتری وجه باش

?خداوند دوست داره تجمل رو در حد متعادل

خدا وقتی نعمتی به کسی داد دوست داره به دیگران نشونش بدی
▫️خدا دوست داره کاری که انجام میدی متقن باشه اگر دیوار درست کردی سفیدش کن، درستش کن!

??دیوار حقش اینه که سفید کاری بشه و تمیز بشه، اشیای خونه حقشون اینه که تمیز بشن
??گردگیری بشه، در دیوار تمیز بشه
هر روز باشه چرا فقط عید؟

??چراغ رو قبل از غروب روشن کنید خونه روشن بشه! اینها فقر رو از بین می‌برند و روزی رو هم زیاد میکنند.

?وقتی حقوق رو رعایت کنی غم و اندوه از بین میره..

▫️حق عقل

??بعضی چیزها رو عقل ما میفهمه باید مراعات کرد حتی اگر دین نگفته باشه
و در روایات اومده که حتی اگر کسی نیت خدایی نداشته باشه!

▫️آیه میگه شما انفاق کنی به بهشت خواهی رفت، نگفته در راه خدا فقط گفته انفاق کنی..??این حق عقله

▫️روایت هست که کسی که شراب را برای غیر خدا ترک کنه خدا از شراب بهشتی بهش میده ??چون این پیروی از عقله

??یا این که پیامبر ص فرمودند خدا فرمود
من شکرگذار جعفر طیار هستم به خاطر ۴ خصلت، یک، مطلقا شراب ننوشد
کار منافی عفت نکرد و بت نپرستید

▫️و پیامبر ص دستش رو روی شونه پیامبر ص زد و گفت وقتی این حقوق رو رعایت کنی حقی بر خدا واجب میشه گه در بهشت دو بال به تو بده

▫️حق بعدی کفش خوب است
گاهی وقت بزاری برای کفش و لباس خریدن،
شما حتی حیوانات رو هم بهش برسی چه رسد به خود..

??باید کفش زیبا بخری نه کفش گرون نه ها مثل همه مردم باشه ولی زیبا باشه

خونه میخوای اجاره کنی یا بخری باید خونه خوبی باشه باید وقت بزاری…
✨مثال در مورد عدم حق پذیری:
در مورد آقای احمدی نژاد: ایشان در انتخابات ۸۸ از پسر آقای رفسنجانی اسم بردند ولی آن موقع گناهکار بودن ایشان ثابت نشده بود و به ایشان اتهام وارد کردند ولی بعد از اینکه به آقای رحیمی اتهام وارد کردند آقای احمدی نژاد گفتند چرا چیزی راکه ثابت نشده را مطرح میکنید و با ابروی مردم بازی میکنید
✅این نشانه عدم حق پذیری است و این طوری حق پذیری پایین میآید
✅نمی شود که معیار ( من) باشم
✨مثال عدم حق پذیری در مورد آقای روحانی:
ایشان قبل از ریاست جمهوری می گفتند تحریم ها ۲۰ تا ۳۰ درصد تاثیر دارد اما الان پذیرش همین حرف برایشان سخت است
✨مثال عدم حق پذیری آقای رفسنجانی:
در انتخاباتی که آقای احمدی نژاد رای می آورد ،آقای رفسنجانی بدون بسم الله نامه به رهبری می نویسد و انتخابات را زیر سوال می برد اما در انتخابات بعدی که اقای روحانی که خودش طرفدارش هست رای میاره میگن دموکرات ترین انتخابات است
این ها می شوند تناقض و عدم حق پذیر بودن حداقل در این زمینه
✔️برای اینکه حداقل متهم نشوی باید گاهی اوقات ظواهر را مرعات کنی نه این قدر واضح باشی
✨مانند علامه حلی که فتوا داده بود اگر در چاه خانه ای حیوانی،سگی افتاد باید درِ این چاه را ببندی اما بعد فتوایش را عوض کرد و فرمود اگر چاه ماده داشته باشد و بجوشد و آبی را که برداری دوباره جایگزینش شود و شی نجس را بیرون بیاتوری دیگر اب پاک است اما بعد از اینکه در چاه خانه خودش حیوانی افتاد با اینکه قبلش فتوایش را عوض کرده بود ،برای اینکه متهمش نکنند فرمود چاه خانه ی من را هم ببندید

✅معیارِ اینکه بدانیم خودمان ویا دیگران چقدر تقوا داریم باید ببینیم چقدر حق پذیر هستیم
✨یا در مورد رهبری ، برفرض ایشان بر مذاکره رضایت داشتند اما ۱۹ شرط گذاشتند که این ها هم مراعات نشد با این حال رهبری اعلام کردند که من اشتباه کردم در مذاکره،ولی این من اشتباه کردم مرادش دیگران اند چون رهبری صراحتا گفتن که هرآنچه غرب می گوید ،دیکته می کند را هم اگر شما بپذیرید بازهم تحریم برداشته نخواهد شد،که این حرف خیلی بزرگیست

✅ولایت مطلقه داشتن یعنی گاهی مصلحت اقتضا می کند که ولی فقیه دستوراتی را بدهد و حکم اولیه مدتی تعطیل شود
اسلام و جامعه به آن نیاز دارد
✨اطلاق یعنی⬅️ همین که به خاطر مصلحتی جلوی یک حکم اولیه مدتی گرفته شود
مثلا در بحث حکومت هر جا اقتضا می کرد امام علی علیه السلام می توانست دخالت کند
✨برای مثال: ائمه علیه السلام گاهی بعضی حکمهای اولیه را تعطیل می کردند مانند ازدواج موقت که پیامبر اکرم مدتی آن را تعطیل کردند و یا رنگ کردن محاسن که ایشان دستور دادند که حتما باید انجام شود.

در مورد ولایت مطلقه هم تا زمانیکه مقام معظم رهبری هستند عده ای نمی پذیرند اما می بینی همان رئیس جمهور یا وزیر و…. برای خودشان ولایت مطلقه قائل هستند.
اینها نشانه ی عدم حق پذیری است

✨معیار برای رای دادن در انتخابات:
۱_ ساده زیست هست یا نه
۲_ حق پذیر هست یا نه

اگر رای اشتباه بدهیم تا خود مردم آگاه نشوند هیچ کس نمی تواند کاری
مثل امام علی علیه السلام که نتوانست کاری کند یا امام خمینی و…

✨مثال در مورد حق پذیری و تسلیم حق شدن:

اگر بین دونفر که دعوا کرده اند بخواهیم صلح برقرار کنیم اول باید مقصر را مشخص کنیم بعد آنها را آشتی دهیم .
در صورت عدم مشخص کردن مقصر و ندانستن اینکه حق با کیست ،خلاف حق پذیری و خلاف عدالت رفتار کرده ایم.
مانند بحث ما با آمریکا که می گویند صلح کنید ،که این خودش خلاف حق پذیری است

باید کنار مظلوم باستیم نه ظالم ،اول باید حق را به حق دار بدهیم و بعد بگوییم گذشت کنید
خداوند هم درآن دنیا اول نامه ی اعمال را دستمان می دهد و ما می بینیم پر از غلط هاست و بعد که پذیرفتیم اشتباه کردیم بعد می گوید حالا برو به بهشت.

✨خلاصه ی ادیان این سه مورد است:
۱_ وفای به عهد
۲_ انفاق
۳_ حق پذیری

?کسی که تسلیم حق باشد خیلی راحت وجود خدا و نبوت و امامت و حتی ولایت فقیه را که همگی بدیهی هستند را می پذیرد ، اما خیلی ها انکار می کنند چون حق پذیر نیستند
وقتی اشتباهی کردی ،اشتباهت را بپذیر
مثالی که در مورد رانندگی گفته شد که راننده ای حق دیگری را ضایع کرده بود اما اشتباهش را پذیرفت و طرف مقابل هم خندید و رفت
یا مثال بنده خدایی که مسئول هم بود ساعت ۱۲ شب در جایی فوتبال بازی می کرد اما شب قبل ،خود این شخص عده ای را که ساعت ۱۱ شب فوتبال بازی می کردند را نهی کرده بود و سرشان داد زده بود

?آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند

✨مثال: اگر لیوان آبی را روی زمین گذاشته باشیم و بچه ی ما اشتباهی آن را بریزد می گوییم مگه کوری ولی اگر بچه لیوان را آنجا بگذارد و ما اشتباها آن را بریزیم می گوییم کی لیوان را اینجا گذاشته
یعنی متاسفانه تحت هرشرایطی حق با منه

بیت المال و مراعات اموال خیلی سخته

✨مثال: مانند نکته ای که آقای عزالی در کیمیای سعادت در مورد یکی از بزرگان نوشته اند
که یکی از بزرگان از موش بسیار در خانه، رنج می بردند به او گفتند چرا در خانه ات گربه ای نمی آوری گفت: می ترسم که موش صدای گربه را بشنود و به خانه ی همسایه رود و آنوقت چیزی را که برای خود نپسندیده بودم، برای همسایه پسندیده باشم
این یعنی حق پذیری ، تقوای بالا این هاست و مراعات همین چیزهای کوچک است
حیات طیبه یعنی از حیوانیت عبور کنیم
حیوانات فقط به فکر شکم خودشان هستند و رعایت حقوق دیگران اصلا برایشان معنا ندارد لذا اصلا حق پذیر نیستند‌.

✨مثال: پیامبر اکرم( ص) فرمودند؛ از حقوق حیوان بر گردن ما این است که موقع ذبح گوسفند حق نداری چاقو را جلوی خودش تیز کنی یا اینکه نباید گوسفندی را جلوی گوسفند دیگر ذبح کنی چون با این کار دوبار جان او را می گیری

حالا شما داعش را در نطر بگیرید
بله گاهی ممکن است اعدام کردن در بین عموم انجام شود که آن هم برای عبرت گرفتن دیگران است و با هزار تذکر و …. نه اینکه بدون دلیل تمام مردم را گردن بزنی

✨مثال: پیامبر اکرم( ص) ماده شتری را دیدند که زانوانش بسته است و بار هم پشتش هست ،پرسیدند که صاحب این شتر کجاست؟ به او بگویید که خودش را برای شکایت آماده کند

وقتی حقوق ینگ و چوب مراعات نشد،حقوق حیوانات هم مراعات نمی شود و به طریق اولی حقوق انسان هم مراعات نخواهد شد
مثال: مراسم گرین دارم در دانمارک
که نوجوان هایی که به سن بلوغ میرسند در مراسمی کنار دریا به دلفین ها حمله میکنند و با چاقو این دلفین ها را می کشند و دریای خون راه می افتد آن هم فقط به دلیل تفریح و سرگرمی
?پس به راحتی در همین دانمارک به یک میلیارد و خورده ای انسان توهین میکنند و کاریکاتور می کشند.
البته این مورد را در بین خودمان هم داریم: ما که دم از شیعه بودن میزنیم کجا امام علی علیه السلام به ما دستور داده که به اعتقادات دیگران فحش بدهیم؟
باید استدلال و منطق بیاوریم ولی حق فحش دادن نداریم

✨پیغمبر ( ص) فرمودند: خداوند دوست دارد وقتی یکی از شما کاری انجام می دهید آن را متقن و به بهترین وجه ممکن انجام دهید

معنای حکیم بودن خداوند⬅️ فعل خداوند به بهترین وجه ممکن است

✨مثال: حقوق قبر
پیغمبر ( ص) قبری را کندند و وقتی خواستن لحد را بگذارند سورخ کوچکی دیدند و فرمودند که برایم گل و سنگ بیاورید به ایشان گفتند این قبر است و میخواهیم روی آن خاک بریزیم چه نیازی به این همه دقت است؟ ایشان فرمودند که میدانم که از بین میرود و کهنگی عارض آن می شود اما باید اتقان داشته باشد و به بهترین وجه ممکن انجام شود.

?در آشپزی،نان پختن، جارو کردن ،لباس شستن ،درس دادن و….. هرکاری انسان انجام میدهد باید متقن باشد و این جزو حقوق آنهاست

نباید فرق استاد و شاگرد فقط در حد نیم ساعت مطالع ی قبلش باشد و استاد تحقیقات انجام نداده باشد در این جا متقن نیست و پولی را هم که می گیرد اشکال پیدا می کند

این مورد در بحث طلبه ها هم هست. و طلبگی هم برای من حقوقی ایجاد میکند

✨مقام معظم رهبری فرمودند: ذی طلبگی در دوجمله است
۱ _ پارسایی باعزت( زهد داشته باشی و دلبسته دنیا نباشی و زندگی ات متوسط و یا پایین تر از مردم باشد)

۲_ نظم در تحصیل
?تدبیر و نظام اقتصادی و عدم فقر( حسن المعیشه)

?در حد کفاف باید به زن و بچه ات انفاق کنی اگر بیشتر باشه ان ها را بی دین کردی و اگر کمتر باشه به حد کفر کشاندی

✨مدیریت زندگی خیلی فکر می بره

✨الان هنر این هست که کشور را با بودجه کم مدیریت کنی نه اینکه رها کنی

متاسفانه ما حتی اگر فکر ام نمی کردیم بهتر از بعضی مسئولین مدیریت می کردیم

✨مثال شهید دستغیب در مورد شخصی که یک بز و یک میمون داشت و کاسه ی ماست اینجا مطرح می شود

?یعنی یک میمون می فهمد که باید تدبیر کند و حتی بتواند آدم را گول بزند ولی مسئولین ما گاهی در این حد هم تدبیر ندارند

✨فردی به امام صادق ( ع) عرض کرد
به مارسیده از مدر شما که تدبیر و اقتصاد در زندگی نصف کسب و درامد است
امام فرمودند : خیر اقتصاد و تدبیر تمام در آمد است

?یعنی اگر نتوانستی جوانها را سر کار ببری مشخصه که تدبیر نداری و اگر بیکار کردی به طریق اولی بی تدبیری
?اولئک کالعنعام بل هم اضل می شود

✨تدبیر در معیشت جزو دین هست

✨اگر تدبیر نکردی و فقیر شدی ،دین می گوید حق را سرجایش نگذاشتی

اینهمه موسسات مالی که پول مردم را می خورند بدلیل بی تدبیری مردم هست که پولشان را آنجا می گذارند

✔️دلیل فقیر شدن ما هم بی تدبیری خودمان است و هم مسئولین

✨ترک التدبیر فی المعیشه یورث الفقر( امام علی علیه السلام)

✨شخصی خدمت امام صادق گفت که وقتی دنبتل روزی می روم تکلیفم چیست ؟
امام فرمودند تو برو مغازه ات را باز کن یا اجاره کن و قرض بگیر آن وقت چیزی که گردن تو بود انجام دادی و بقیه آن را خدا جبران می کند

✅هرجا حقی هست وظیفه و مسئولیتی هم هست

✨تشخیص وظیفه خیلی سخته
تو وظیفه ات را نجام بده و این یعنی توکل

✨مثال: شهید حججی که زمانی که از پدر و مادر شان رضایت گرفتند ،شهید شدند
هر کس خواست از زندگی لذت ببرد، باید درون خودش را عوض کند و کسی که درون خودش را تغییر مناسب ندهد نمیتواند از هیچ چیز لذت ببرد .

?از حضرت زینب درباره وضعیتشان از واقعه کربلا پرسیدند؟ ایشان فرمودند من جز زیبایی چیزی ندیدم.
✨ ما رأیت الا جمیلا ✨
چیزی که در زینب بود باعث شد همه را زیبا ببیند. او همه سختی ها را زیبا دید.

◽️ شناختِ منِ واقعی
من باید خودم را بشناسم. باید نگاهم را تغییر دهم . تا نگاهم تغییر نکند،همین وضع است.
نگاه یعنی?کاری نداشته باشید به اینکه دیگران در مورد من چه تصوری می کنند.

امام باقر علیه السلام به یکی از اصحابشان درّ نشان دادند و فرمودند اگر تمام مردم به تو بگویند این درّنیست و یا یک گردویی را بیاورند و به تو بگویند این درّ است تو چه میکنی؟
امام فرمودند اگر تمام مردم به تو بگویند این گردو،درّاست خوشحال میشوی؟گفت نه
و اگر گوهری در دست داشته باشی و همه بگویند: این گردوست . آیا بدحال می شوی؟ گفت نه
گفت:چون می دانم این چیزی که در دست من است، آن چیزی نیست که مردم می گویند. فرمودند پس چرا در مورد خودت اینگونه نیستی. خودت را به گونه ای نشان می دهی که نیستی.
◽️قربانی کردن خوشایندها نسبت به چیزهایی که مصلحت است.
?خیلی جاها باید به خاطر مصلحت ها، از خوشایندها دل بکنیم .
موبایل را از بچه میگیری و او بدش میاد ولی میدانی که مصلحتش نیست با موبایل زیاد بازی کنه.

?روزی فارابی در بازار راه میرفت و میگفت چقدر جنس در این بازار وجود دارد که من به آن احتیاجی ندارم .
اگر این نیت را داشته باشی و نخواهی،راحت زندگی میکنی. ولی اگر دائما خواهش های بسیاری داشته باشی ، راحت زندگی نمیکنی.

◽️رابطه نیت و زندگی در سخن روانشناسان? همان قانون انتظارات است.
?یعنی هر آنچه که انتظارش را بکشی، به سرت می آید.
اگر انتظار خوب شدن آن کار را داشته باشی، یعنی حسن ظن به خدا داری.

اگر عملی را که انجام می دهی،انتظار خوب شدن داشته باشی، یعنی حُسن نیّت داری.
◽️ قانون اعتقادات یعنی هر آنچه که ایمان داشته باشی،چه درست چه نادرست،به عینیت در می آید.
✅ افکار و اندیشه ما می توانند پدیده های زندگیِ ما را بسازند. و یا جسم را تحت تاثیر قرار دهند.
?ذهن هر آنچه را تصور کند می ت.اند به آن برسد.
کلمون استون در کتاب قانون جذب میگه. ذهن هر آنچه را تصور کند ، می تواند به آن برسد. اگر در ذهنت بیاری که میخوام پولدار بشم میشه.
میگه یک فردی گفته میخوام سالی صد هزار دلار داشته باشم ولی عملا نمیدونستم چطوری؟نه راهکار داشتم و نه امکانات . گفتم و باور کردم. باید تکرار کنی که میتونم و ان شاءالله میشه.

? فردی به آقای دولابی گفت شما دائما میگویی خدا ما را می آمرزد و به بهشت میبرد . آیا اینها خیالات نیست؟
ایشان فرمودند: فرض کنید که اینها خیالات باشد . آیا خیالات خوب بهتر است یا خیالات بد؟ اگر بگوییم ان شاءالله بیمار ما خوب میشود بهتر است یا اینکه بگوییم او بدبخت میشه ومی میرد؟
✨اینها همه اثر واقعی روی ما دارد.
شخصی رفت پیش پیامبر و درخواست کمک کرد و گفت من فقیرم.
قبل از اینکه حرف بزند حضرت فرمودند : هر کس از ما در خواست کمک کند. ما به او کمک خواهیم کرد ولی هر کس از خدا در خواست کمک کند، خدا او را کفایت می کند.
آن فرد دوباره رفت سراغ پیغمبر همین جملات را تکرار شد.
✅اگر واقعا نیتت خوب و درست باشه، خدا راهش را بهت نشون میده.
قدم اول? یک تیشه از کسی امانت میگیره،میره هیزم جمع میکنه و میفروشه یه مقدار پول بدست میاره از دست رنج خودش(خدا به او کمک کرد) بعد از یه مدت یک تیشه برای خود میخرد،یک الاغ میخرد بعد از مدتی کارگر گرفتند و… پولدار شدند. بعد از مدتی پیش پیامبر رفت و پیامبر فرمودند نگفتم هر کس نزد ما برای کمک بیاید به او کمک میکنیم ولی اگر از خدا کمک بخواهد او را بی نیاز میکند؟ الان هم خدا بی نیازت کرد.
✨توصیه اسمیت این بود که هر روز چشمانم را ببندم و تصور کنم به هر چه خواستم رسیدم. تصور کنید دارید،طبق روایت اینکه میگوید اگر فقیر شدی با خداوند تجارت کن همین است وقتی صدقه دهی کمک کنی احساس داشتن و دارایی به تو دست میدهد.
خیالات خوب بهتر است از خیالات بد حتی اگر نرسی به آنها (که میرسی).
اسمیت میگوید تا ۳۰ روز هیچ تغییری رخ نداد ولی بعد از آن راه کسب صددلار به ذهنم رسید.(خدا به ذهن میرساند) کتابی که نوشته بود را تصمیم گرفت ۴۰۰هزار تا از کتابش را از طریقی بفروشد و اتفاقاتی رخ داد و جایی کتابش را معرفی کرد و فروخته شده و متوجه شد این روش خوشبینانه و نگاه مثبت نتیجه میدهد پس به یک میلیون دلار فکر کرد و بعد از مدتی امتیاز کتابش را به مجله ای با این قیمت فروخت…
باید وانمود کنید و فکر کنید بیش از نیاز خود پول دارید و با اندیشه خود جلوی آن را نگیرید، وقتی به پول احتیاج دارید و به نداری فکر میکنید و صحبت میکنید پس احساس درون شما احتیاج و فقر است.
بنابراین عالم به شما فقر هدیه میدهد به هرچه فکر کنید همان را بدست می آوردید.
باید بخاطر پولی که دارید سپاسگزار باشید و اینکه بیشتر دارید.
✅ بخشیدن آن (صدقه) روش موثر برای بدست آوردن بیشتر آن است.
نقل دیگر از کتاب قانون جذب دکتر جان مارتینی: تازه فهمیدیم ذهن چه تاثیری بر روی جسم و بدن ما دارد و ذهن انسان برای التیام از هر عاملی قدرتمند تر است و تأثیرش از دارو بیشتر است.توجه به بیماری باعث ادامه یافتن آن است،جزع و صحبت درمورد آن باعث تشدید آن میشود. اندیشه های شما موجب سلامتی و یا بیماری میشود،پس جملات مثبت بکار ببرید.

?موضوعات روانشناسی مثبت گرا:
امید، شادی، احساس رضایت، خوش بینی،بخشش اخلاقی،شکر و تشکر و معناجویی در زندگی است.
✨تمام این ها در قرآن ما وجود دارد. نگاه مثبت،آرامش،خوش،خلقی،بخشش

?که توصیه شده حتی اگر ندارید به دروغ جمله اش را بگویید و تکرار کنید تا اثرش را ببینید.
?دوراه برای زندگی طبق دین وجود دارد:
اول: تغییر در تفکر،اراده نیت،نفس،ذهن
دوم: تقوا است.

✨راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت در زمینه فردی و اجتماعی،تـــقوا است.

نتیجه…

▫️نتیجه زندگی اسلامی، غایت آرامش هست، با سبک زندگی اسلامی آدم به اوج آرامش میرسه چون لازمه بندگی و تقرب به خدا، آرامش و شادی و نبودن هیچ درد و رنجی هست، اوج نشاط و در سختی ها جز زیبایی ندیدن!….

هر کسی که عقل داشته باشد به حد کفاف قانع میشود و در نتیجه سلامت در دین پیدا میکند و کسیکه اکتفا کند به حد کفافش،قانع و بی نیاز میشود

من باید خودم را بشناسم. باید نگاهم را تغییر دهم . تا نگاهم تغییر نکند،همین وضع است.
نگاه یعنی?کاری نداشته باشید به اینکه دیگران در مورد من چه تصوری می کنند.

ایمان کامل به اینه که قلبا علی را دوست داشته باشه…یعنی تسلیم حق هست. مثل نعمان ابن حارث نیست وقتی شنید پیغمبر علی را به عنوان جانشین انتخاب کرده آمد و پرسید یا رسول الله آیا خودت انتخاب کردی یا خدا؟ پیغمبر فرمودن به دستور خدا…گفت خدایا اگر تو انتخاب کردی علی رابه عنوان جانشین پیامبر من طاقت دیدنشو ندارم… یه عذاب نازل کن من بمیرم..کبر هست دیگه اجازه نمیده کسی تسلیم امامت حضرت علی علیه السلام باشه…
کسیکه قلبا ایمان به امام علی علیه السلام داره لسانا هم دوست داره به زبان هم میاد میگه من امام علی رادوست دارم.دوسوم ایمانش کامله… و میمونه یه بخش دیگه که عمل است… کل اعمال ما یک سوم ایمان است. کسی که این سه را داشته باشد ایمانش کامل و ایمان کامل باشه وارد بهشت میشود

پایان

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.