در آیه کریمه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (بقره، ۱۶۵) آدمیان به دو گروه مشرک و مؤمن تقسیم شدهاند. مشرکان کسانی هستند که غیر خدا را دوست دارند، آنگونه که باید خدا را دوست داشته باشند؛ اما محبت مؤمنان به خداوند شدیدتر است. بیشتر متکلمان محبت مؤمن به خداوند را بهمعنای تعظیم و مدح و ثنای خداوند و عبادت خالص برای او میدانند که همراه با امید به پاداش و ثواب و ترس از عقاب است؛ اما عارفان محبت را نتیجه معرفت میدانند؛ ازاینرو هرکه معرفتش به خداوند بیشتر باشد، محبتش شدیدتر است (رازی، ۱۴۲۰، ج۴، ص۱۷۸).
ملاصدرا با تقسیم محبت آدمی به محبت نفسانی و محبت الهی، چنین بیان میکند (صدرالدین شیرازی، ۱۳۶۱، ج۵، ص۳۳۶- ۳۳۵) که هر محبتی نوعی عبودیت است. ازاینرو محبت نفسانی انسان به هر چیزی – خواه بتی که از سنگ و چوب تراشیده شده باشد و خواه اموال و اولاد و مقامهای دنیوی – شرک محسوب میشود؛ زیرا محبت نفسانی توجه به غیر خدا و عبادت اوست. اما محبت الهی که میتوان آن را «محبت معرفت و حکمت» نیز نامید، محبتی است که ملائم با شهوات نفسانی نیست و در حقیقت به خداوند تعلق میگیرد، گرچه در ظاهر، محبت به امور دنیوی باشد؛ چراکه مؤمن حقیقی همه چیز را جلوه خدا میداند و نتیجه چنین معرفتی جز محبت به خدا و عبادت او نخواهد بود.
آنچه سبب محبت خداوند در دل آدمی میشود، معرفت به کمال و زیبایی اوست بنابر حدیث «إنّ اللّه جمیل یحبّ الجمال» (کلینی، ۱۴۰۷، ج۶، ص۴۳۸) خداوند زیباست و ازآنجاکه عالَم آینه حق است و خداوند آن را براساس شاکله خود آفرید «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» (اسراء، ۸۴)، عالَم نیز در نهایت زیبایی است. عارف با نظر در عالم و تفکر در آن، محبتش به خدا افزون میشود؛ زیرا ویژگی زیبایی، ایجاد ابتهاج است و این نوع ابتهاج فقط برای کسی حاصل میشود که قلب او پیراسته از کدورتها باشد (صدرالدین شیرازی، ۱۳۶۱، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۳)؛ چنین شخصی به «مقام محبت» نائل آمده است. این مقام در میان کائنات مختص آدمیان است؛ زیرا آدمی دارای ویژگیهایی است که او را از موجودات دیگر متمایز میکند.
ثبت دیدگاه