فلاسفه دین، نظریّات مختلفی را در باب زبان دین ارائه دادهاند که بهطورکلی با توجه به معیار تحقیقپذیری یا ابطالپذیری در تحلیل زبان دینی، معتقد به دو دیدگاه شناختاری و غیرشناختاری هستند. باورمندان به دیدگاه غیرشناختاری، گزارههای دینی را صرفاً ناظر به ارزشها، اعمال و بیان احساسات دیندار میدانند. دیدگاههایی که زبان دین را نمادین، شعری و اسطورهای میدانند در این گروهاند. 1 در دسته دیگر، معتقدان به دیدگاه شناختاری، گزارههای دینی را ناظر به واقع و توصیفکننده واقعیّتها میدانند. 2 حکمای اسلامی در این گروه به شناختاری و معرفتبخشبودن زبان ادیان معتقد هستند. در میان حکمای اسلامی، ملاصدرا معتقد است که خدا، صفات خدا و جهان برتر شناختپذیر است و امکان دریافت مدلولات قرآنی نیز وجود دارد. وی در باب زبان دین، نظریّهای مخصوص دارد که در قیاس با سایر آرای فلاسفه و متکلّمان حتی در دوران معاصر دارای ویژگیهای متمایزی است. البته مقایسه میان آرای صدرا به جهت رویکرد وجودشناسانه آن با دیدگاههای جدید که آبشخوری اپیستمولوژیک دارند تا انتولوژیک کار سادهای نیست. دیدگاه صدرا برساختة حکمت متعالیّه است و شناخت این دستگاه فکری نشان میدهد که این حکیم به مدیریت 3 و استفاده از بخش بزرگی از حوزههای دردسترس علم و اندیشه اهتمام داشته است؛ چنانچه وی تصریح دارد که اصول اولیه نظریّه خود را از مشکات انوار غزالی فراگرفته است و وی را برای چنین رهیافتی تمجید کرده است (ملاصدرا، ۱۳۶۳: ۹۷-۹۸) یا مثالهای متعددی از ابنعربی میآورد و همچنین توجه بسیاری به نقل آیات و روایات دارد.
مبحث زبانِ دین در آرای صدرا با حل مسئلة تأویل و طرح الگوی هرمنوتیکی وی پیوندی تنگاتنگ دارد. میتوان ورود ملاصدرا را به مبحث زبان دین از دو مدخل بررسی کرد: الف) بحث در زبان و کلام با ماهیّتی درون دینی؛ ب) بحث در مسئلة متشابهات قرآنی؛ 4 اما آنچه درنهایت میتوان در این باب ارائه کرد فواید متعدّدی دارد؛ ازجمله اینکه میتواند در حل تعارض میان عقل و دین تاثیرگذار باشد که یکی از عوامل مهم، مطرحشدن بحث زبانِ دین در غرب است. لازم است برای تدوین جامعِ نگاه صدرا درباره زبان دین، تفاسیر آن را بررسی کنیم و همچنین آیات فراوانی که در آثار فلسفی خود نقل و تفسیر کرده است را واکاوی کنیم. تفاسیر صدرا از مهمترین تفاسیری است که یک فیلسوف مسلمان نوشته است و تا قرن حاضر و پیش از تفسیرالمیزان علّامه سیدمحمدحسین طباطبایی از حجیمترین تفاسیر یک نماینده سنّت فلسفه اسلامی بوده است. مطالعهکردن «مفاتیحالغیب»، «متشابهاتالقرآن» و همچنین «اسرارالآیات و انوارالبیّنات» که در بخشی از آن به معنای تأویلی حروف مقطعه قرآن میپردازد، در این رابطه بهعنوان سه اثر ویژة صدرا، طرحی مطلوب را از آراء وی ارائه میدهد. در میان این سه اثر، مفاتیحالغیب در گروه مهمترین آثار ملاصدرا و در عرضِ اسفاراربعه، الشواهدالربوبیّه و شرح اصول کافی قرار دارد که صدرا بویژه در دو فصل اول آن (المفتاحالاول و المفتاحالثانی) از شیوهاش در تفسیر قرآن میگوید (ر.ک نصر، ۱۳۸۷: ۲۰۱ و ۲۰۷). وی هنگامی که تصمیم گرفت تفسیری جامع و کامل را بر قرآن نگارش کند، ابتدا مفاتیحالغیب را بهعنوان مقدمهای بر آن نوشت و سپس شروع به تفسیر سوره حمد و سوره بقره کرد. صدرا مطالب این کتاب را از رموز الهی و مسائلی از علوم قرآن و اشارات نبوی میداند که سرچشمه حقایق الهی، گنج معرفت ربّانی و متعلّق به عجایب کلام خداوندی و غرایب تأویل آن است. وی مطالب مفتاح اول و دوم را مقدماتی میداند که فهم آنها به فهم معانی قرآن کمک میکند و علم تأویل منوط به آن است (فلاحپور، ۱۳۸۹: ۲۶۰-۲۶۱ و همچنین ر.ک ملاصدرا، ۱۳۶۳: ۱-۹). صدرا علاوه بر اینکه در این کتاب و همچنین در تفسیر آیتالکرسی به موضوع متشابهات پرداخته است، رسالهای مفصّل و مستقل به نام «متشابهاتالقرآن» نگاشته است که خلاصهای از مباحث مربوط به آیات متشابه قرآن در مفاتیحالغیب است (ر.ک ملاصدرا، ۱۳۸۷: ۷۷). محتمل است که ملاصدرا این رساله را پس از مفاتیحالغیب نوشته است تا مطالب دیگری نیز به آن بیفزاید؛ اما توفیق بهپایانرساندن آن را نیافته است (فلاحپور، ۱۳۸۲: ۷۶).
این مقاله بر آن است تا ضمن ترسیم الگوی هرمنوتیکی صدرا و بررسی مهمترین عوامل در فرایند فهم متن به تبیین وجه معناداریِ زبان دین و گسترة آن با بهرهگیری از این الگو بپردازد؛ ازاینرو، لازم است تا ضمن ارائه مقدمات فلسفی لازم، نقش سهگانه فرد، متن و مؤلّف و تأثیر آن بر وجه معرفتبخشی متن مقدّس و چگونگی فهم آن بررسی شود. همچنین تأثیر سهگانه مذکور در فرایند فهم، نشاندهنده گسترة شناختاری زبان دین در ساحت متن است. پاسخ به مسئله داوری میان تأویلها نیز در این الگو، معناداری متن مقدّس را تضمین میکند. انحصارشکنی هرمنوتیکی صدرایی از تأویل متن به تأویل فرامتن از ویژگیهای دیگر این الگو است که نشاندهندة بخش فرامتنی گستره زبان دین در نگاه اوست.
ثبت دیدگاه