سبک زندگی قرآنی و حیات طیبه
قرآن بایدها و نبایدهای بسیاری برای زندگی دارد که رعایت آنها در زندگی، از عوامل شکلدهنده سبک زندگی میشود. قرآن برای سبک زندگی، الگوی خاصی را مدنظر دارد و میتوان از مجموع مباحث اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، عبادی و احکامی قرآن به سبکی خاص در زندگی رسید.
در قرآن زندگی به دوره تولد تا مرگ، خلاصه نمیشود. بلکه زندگی پس از مرگ نیز ادامه دارد «نحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدنْيَا وَ فىِ الاَخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَدعُونَ» (فصلت: ۳۱). این نکته بسیار مهمی است که مرگ مرحلهی دگرگونی در نظر گرفته شود نه نقطه پایان. دوره پیش از تولد و پس از آن، با یکی از حیاتیترین ابعاد زندگی انسان مواجه بوده و آن تربیت است که در پرتو آن انسان بهسعادت مطلوب میرسد. نوع زندگی، رفتار، اخلاق و حتی خوراک مادر در آن دوران دارای اهمیت ویژهای بوده و در سبک زندگی فرزند اثرگذار است. اما بهشکل مطلق نمیتوان آن را در نظر گرفت، بلکه بهعنوان عاملی برای سبک زندگی فرد بهشمار میآید. این عامل بهشکل ژنتیکی از مادر و حتی پدر به فرزند منتقل میشود. پس سبک زندگی والدین را باید بهصورت عاملی اثرگذار در سبک زندگی فرزند در نظر گرفت نه بهشکل مطلق. اصل تربیت برای رسیدن به هدف نهایی آفرینش، امری بسیار روشن است.
از نظر قرآن زندگی دنیایی یا همان مادی و پایینی، اهمیت چندانی ندارد و بازی و سرگرمی دانسته شده که گذرا و کوتاه است. «وَ مَا الْحَيَوةُ الدنْيَا إِلا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدارُ الاْخِرَةُ خَيرْ للذِينَ يَتقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (انعام: ۳۲). اما اینطور نیست که زندگی دنیا را رها کرده و برنامهای را برای آن طراحی نکرده باشد.
از دیدگاه قرآنکریم، جهان آفرینش بیهوده و باطل آفریده نشده، بلکه بهحق و رو بهسوی هدف معینی در حرکت است (ص: ۲۷، روم: ۸، آلعمران: ۱۹۱، عنکبوت: ۴۴، جاثیه: ۲۲، تغابن: ۳، انعام: ۷۳، یونس: ۵، ابراهیم: ۱۹، نحل: ۳، انبیاء: ۱۶، زمر: ۵) از دیگر طرف، خداوند تمامی آنچه را در آسمآنها و زمین است، خلق کرد تا در خدمت حیات و کمال انسان باشد (جاثیه: ۱۳، حج: ۶۵، لقمان: ۲۰، بقره: ۲۹) (مدرسی، ۱۴۱۹، ۱۳: ۸۰) اما حيات حقيقي در قرآنكريم از آنِ خداوند است و همهی موجودات دارای بهرهاي از آن هستند. درواقع جهان خلقت مظهر رحمت رحماني پروردگار است و مسيري است كه از طريق آن هر موجودي بهكمال خويش دست مييابد. انسان نيز بهواسطه همين رحمت، به كمال خويش میرسد كه همان رسيدن به مقام خليفهاللهي و مظهريت صفات الهي است (قمر: ۵۵) حياتي كه خداوند در اين زمينه به انسان معرفي ميكند، حيات طيبه است كه مظهري از حيات حقيقي خداوند است؛ حياتي كه عاري از هر نوع خباثت و آلودگي است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ۱۹: ۱۹۷ـ۱۹۶ و مدرسی، ۱۴۱۹، ۱۵: ۱۹۴ و قرشی، ۱۳۷۷، ۱۱: ۷۷) در حقیقت حیات طیبه حیاتی است که با گزینش آن از میان دو حیات مادی و معنوی، انسان به آرامش در دنیا و آخرت دست مییابد. این حیات بهنوعی حیات اخلاقی است؛ زیرا انسان، زمانی شایسته نام انسان است و توانایی رسیدن به مقام قرب الهی را دارد که از اخلاق انسانی برخوردار باشد. برخورداری از اخلاق انسانی، باعث تعالی شخصیت معنوی انسان گشته و نه تنها در همین دنیا، بلکه در آخرت نیز مایه سعادت انسان است، در غیر این صورت، وی حیوان خطرناکی میشود که با استفاده از هوش و استعدادهای سرشارش، در راهی غیر از آنچه خداوند برای او در نظر گرفته حرکت خواهد کرد (انفال: ۲۲ و ۵۵؛ اعراف: ۱۷۹، فرقان: ۴۴) هر حیاتی نیازمند محوری است که تمامی پرسشهای زندگی در پرتو آن محور، معنا و مفهوم یابد. همین محوریت است که انسان را بهسوی خود کشانده و اعمال و رفتار او را سازماندهی میکند. محوریت زندگی در حیات طیبه، خداوند است؛ از اینرو، هرآنچه در این مرحله از زندگی از انسان سر میزند با محوریت او و برای رضای اوست. هرقدر انسان به این محور پایدارتر باشد، بهرهمندی او از حیات طیب بیشتر است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ۱: ۱۱۵) یاد خداوند، از راههای بهرهمندی از این حیات با محوریت الله است: «يَأَيها الذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَ سَبحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلا» (احزاب: ۴۱-۴۲). فراموشی یاد خداوند، مساوی است با سقوط انسان در دامن حیاتی دیگر، با محوریتی غیر از الله که نتیجه آن جز گمراهی و تحیر، چیز دیگری نخواهد بود. بهواسطه حیات طیبه، انسان به مقام قرب ربوبی و به مظهریت صفات الهی میرسد.
تفاوت سبک زندگی صحیح با دیگر سبکهای زندگی در نوع هدف آنها است؛ چراکه یک فرد فاسد نیز در زندگی خود دارای هدف است و آن رسیدن بهدنیاست. «فَأَعْرِضْ عَن من تَوَلىَ عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلا الْحَيَوةَ الدنْيَا» (نجم: ۲۹) همانطورکه یک فرد پاک دارای هدف است و آن رسیدن به آخرت است. «رِجَالٌ لاتُلْهِيهِمْ تجَِرَةٌ وَ لَابَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللهِ وَ إِقَامِ الصلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزكَوةِ يخََافُونَ يَوْمًا تَتَقَلبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَار» (نور: ۳۷) و «أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الذِينَ قِيلَ لهَُمْ كُفواْ أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُواْ الصلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزكَوةَ فَلَما كُتِبَ عَلَيهِْمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ منهُْمْ يخَْشَوْنَ الناسَ كَخَشْيَةِ اللهِ أَوْ أَشَد خَشْيَةً وَ قَالُواْ رَبنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْ لَا أَخرْتَنَا إِلىَ أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدنْيَا قَلِيلٌ وَ الاَْخِرَةُ خَيرٌْ لمَنِ اتقَى وَ لَاتُظْلَمُونَ فَتِيلا» (نساء: ۷۷)؛ اما تفاوت آنها در نوع هدف شان در زندگی است. «مَن كاَنَ يُرِيدُ حَرْثَ الاَْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فىِ حَرْثِهِ وَ مَن كاَنَ يُرِيدُ حَرْثَ الدنْيَا نُؤْتِهِ مِنهَْا وَ مَا لَهُ فىِ الاَْخِرَةِ مِن نصِيب» (شوری: ۲۰) و «زُينَ لِلذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَوةُ الدنْيَا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الذِينَ ءَامَنُواْ وَ الذِينَ اتقَوْاْ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَاب» (بقره: ۲۱۲؛ طباطبايي، ۱۴۱۷: ۱۲: ۴۹۱). سبک زندگی صحیح درواقع همان شیوه زندگی انسان است که برای رسیدن بههدفی خاص تلاش میکند که همان رسیدن به کمال انسانیت است. محوریت زندگی در سبک زندگی صحیح، رسیدن به ایدهآل انسان یعنی انسانیت است. محوریت زندگی در حیات طیبه خداوند است. در حقیقت رسیدن انسان بهکمال انسانیت هنگامی میسر میشود که انسان در تمام وجوه زندگی خود، خداوند را محور قرار دهد.
از نظر قرآن مرتبه بالای سبک زندگی در حیات طیبه است. «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا من ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنهُ حَيَوةً طَيبَةً وَ لَنَجْزِيَنهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون» (نحل: ۹۷). درواقع میتوان ادعا کرد سبک زندگی صحیح، جوهر اصلی حیات طیبه را تشکیل میدهد و حیات طیبه در ساختهها و اندوختههای مادی و معنوی جامعه انسانی، در قالب سبک زندگی نمایان میشود. «يَأَيها الذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلكمُْ عَلىَ تجَِارَةٍ تُنجِيكمُ منْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فىِ سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِكمُْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَالِكمُْ خَيرٌْ لكمُْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُون» (صف: ۱۰-۱۱؛ طباطبایی، ۱۴۱۷، ۱۲: ۳۴۳ـ ۳۴۱؛ جوادی آملی، ۱۳۷۵، ۱: ۲۱۵).
تعبیر حیات طیبه تنها در یک آیه قرآن به صراحت بیان شده است. «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا من ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنهُ حَيَوةً طَيبَةً وَ لَنَجْزِيَنهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (نحل: ۹۷). درباره معنای حیات طیبه نظرات گوناگونی توسط مفسران مطرح شده است.
۱٫ رزق و روزی حلال، زندگی شرافتمندانه همراه با قناعت و خشنودی، بهشت پرطراوت و زیبا و زندگی خوش در آنجا، زندگی خوشبختانه در بهشت برزخی (طبرسی، ۱۳۷۲، ۷: ۷۳۴-۷۳۵)؛
۲٫ حیات طیبه، عبادت همراه با رزق حلال (طیب، ۱۳۷۸، ۸: ۱۸۴)؛
۳٫ حیات طیبه، زندگی تازهای که حریم آلودگی در آن نیست و فقط قرب الهی مدنظر است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ۱۲: ۳۴۳)؛
۴٫ حیات طیبه، همین حیات دنیوی است که مقارن با قناعت و رضا به قسمت خدای سبحان باشد؛ زیرا چنین حیاتی پاکیزهترین زندگی است (حویزی، ۱۳۷۳، ۳: ۸۴)؛
۵٫ حیات طیبه، قناعت است؛ زیرا قناعت سبب عزت و بینیازی از مردم است (سیدرضی، ۱۳۷۹: ۶۵۹)؛
۶٫ حیات طیبه یعنی سعادت (طبری، ۱۴۱۲، ۱۴: ۲۲۴)؛
۷٫ حیات طیبه، شناخت پروردگار است (قرطبی، ۱۴۰۵، ۱۰: ۱۷۴).
ریشه حیات به معنای زندگی، ۱۸۴ بار در قرآنکریم بهکار رفته که تنها ۱۵ مورد آن به معنای زندگی نبوده و به معانی، انسان (حج: ۶۶) طبیعت (فرقان: ۴۹) و خدا (بقره: ۲۵۵) آمده است. ریشه طیب نیز ۵۰ بار در قرآن بهکار رفته است و برخی از معانی آن شامل: خوردنیهای پاکیزه (بقره: ۱۷۲)، زندگی پاکیزه (نحل: ۹۷ و آل عمران: ۳۸)، رزق پاکیزه (انسان: ۲۶) مسکن پاکیزه (توبه: ۷۲) و گفتار پاکیزه (حج: ۲۴). حیات طیبه درواقع نتیجه و پاداش عمل آدمی بوده که بهسبب عملصالح مشروط به ایمان راستین، نصیب انسان میشود. همچنین پاداش صبر پرهیزگاران بوده که پیمان خدا را نشکسته و آن را به بهای ناچیز نفروختهاند. زندگی پاک از هرگونه نابودی، کمبودی، ناکامی، بیم و اندوه ازجمله ویژگیهای این سبک زندگی است. در برابر سبک زندگی سالم اسلامی، زندگی فرومایگی، زیر نفوذ شیطان وجود دارد و آن برای کسانی است که فرمانبر شیطان هستند. سبک زندگی اسلامی در «حیات طیبه» حیاتی جدید، غیر از آن حیاتی است که دیگران زندگی میکنند. درواقع سبک زندگی در حیات طیبه، زندگی حقیقی و واقعی است نه مجازی. حیات طیبه و لقای پروردگار، هر دو، با ایمان و عملصالح بهدست میآید. از آن جهت که «حیات» سبب حرکت در همه موجودات است «حیات طیبه» نیز سبب شهود حقتعالی و سیر در تجلیات انوار الهی شده و سبک زندگی جدید و نورانی را برای آدمی بهدنبال دارد. پژوهش در حیات طیبه که اصطلاحی قرآنی است و بررسی ویژگیهای زندگی مرتبط با آن میتواند ما را به سبک زندگی مد نظر اسلام رهنمون کند.
علامه طباطبایی مینویسد: «معنای حیات طیبه این نیست که خداوند زندگی طبیعی و مادی او را خوب و پاکیزه میکند؛ زیرا زندگی طبیعی محکوم به زوال و دگرگونی است و این نمیتواند طیب باشد. بنابراین، خداوند پرهیزگاران را به زندگی جدیدی زنده میکند که آن غیر از زندگی است که به دیگران نیز داده است. خداوند در این آیه، نفرمود اگر کسی پرهیزگار بود و عمل خوب کرد، ما زندگی موجود او را پاکیزه میکنیم؛ یعنی تنها صفت زندگی او را که برای مثال، خبیث بود، به طیب تبدیل میکنیم، بلکه فرمود: ما او را به زندگی پاکیزه زنده میکنیم و از این تعبیر، استفاده میشود که مقصود از «حیات طیبه» زندگی تازهای است که در حریم آن آلودگی راه ندارد و آثار حقیقی بر آن مترتب میشود» (طباطبایی، ۱۳۷۴، ۱۲: ۳۴۲). علامه طباطبایی آنگاه به آثار حیات طیبه اشاره میکند و مینویسد: پرهیزگاران در حیات طیبه دارای علم و قدرتی هستند که میتوانند حقیقت اشیا را ببینند، از اینرو، اشیا در نگاه آنان، به دوگونه حق و باطل نمودار میشود. آنان از امور باطل دوری میکنند که زندگی مادی دنیا و ظواهر فریبنده آن است و به عزت خداوند اعتزاز میجویند. وقتی عزت پرهیزگاران از خدا شد، دیگر وسوسههای شیطان و هوا و هوسهای نفس اماره و فریبندگیهای دنیا نمیتوانند آنها را ذلیل کنند؛ زیرا دریافتهاند که دنیا و نعمتهایش فناپذیرند. صاحبان حیات طیبه دل در گرو پروردگار خویش سپردهاند و جز او را نمیخواهند و جز تقرب به درگاه او را دوست نمیدارند. آنها تنها از عذاب خدا در هراسند و برای خویشتن زندگی پاک و جاودانهای سراغ دارند که جز پروردگار بخشنده و مهربان آن را اداره نمیکند و در مسیر زندگی خود، جز معصیت و نافرمانی خدا، همه چیز را جمیل و زیبا میبینند. وقتی انسان به چنین جایگاهی برسد، در نفس خود نور، کمال، قوت، عزت، لذت و سروری مییابد که نه میتوان اندازهاش گرفت و نه میتوان توصیفش کرد. و چرا اینگونه نباشد و حال آنکه او در حیاتی جاودانه و نعمتی فناناپذیر و لذتی خالص از درد و کدورت و سعادتی خالی از شقاوت غرق است؟ و اینهمه، آثاری است حقیقی و ماندگار از آن حیات طیبه. بنابراین، زندگی پاکیزه، حیاتی است خالص که هیچ خباثتی در آن نیست تا آن را فاسد و یا آثارش را تباه کند (همو: ۱۲: ۳۴۲-۳۴۳).
چنین بهنظر میرسد که علامه، بین رسیدن به حیات طیبه و زندگی دنیا ارتباط تنگاتنگی قائل شده است. رسیدن به حیات طیبه در گرو گذر از زندگی دنیا بوده و به هر اندازه که انسان در زندگی دنیا از امکانات خود برای رشد استفاده کند به همان اندازه به حیات طیبه نزدیک شده است. زندگی دنیا باید به مثابه پلی در نظر گرفته شود که آدمی از روی آن میگذرد. انسان نمیتواند روی پل بماند، دیر یا زود باید از آن بگذرد. پس زندگی دنیا پلی برای رسیدن به حیات طیبه است. فرستاده شدن پیامبران، نزول کتب آسمانی همگی برای این بوده که انسان را در زندگی دنیا به حیات طیبه رهنمون کند که زندگی ایدهآل است.
راههای رسیدن به حیات طیبه و نقش آنها در بهسازی اجتماع
حیات طیبه بر دو پایه استوار است: «ایمان» و «عمل صالح»؛ «من عَمِلَ صالحا مِنْ ذکرٍ أو أُثنی و هو مؤمن فَلنُحیینهُ حیاةً طیبةً» (نحل: ۹۷). فرد پرهیزگار و صالح از آرامش و صفای دل برخوردار است. قرآن در معرفی پرهیزگار میفرماید: کسی که در کردارهایش میانهرو است و از زندگیِ زجرآورِ تجملی، چشم و همچشمی، اسراف و تبذیر پرهیز میکند، او پرهیزگار است؛ «و الذین إذا أنفقوا لَمیُسِرفوا و لمیقتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلک قواما؛ مؤمنان کسانی هستند که چون هزینه میکنند اسراف نمیکنند و خست نمیورزند، بلکه میان این دو، راه اعتدال را میگیرند» (فرقان: ۶۷)؛ و این همان اعتدال و اقتصاد؛ یعنی برنامهریزی برای زندگی چه در اجتماع و چه در خانواده؛ چه توسط فرد و چه توسط دولت، است که زمینهساز رسیدن بهحیات طیبه و آرامشِ روحی و روانی ابدی است.
طبق همین آیه، حیات طیبه غیر از ایمان، بهعمل صالح نیز احتیاج دارد؛ البته ایمان راستین، عمل صالح را به وجود میآورد و عمل صالح هم ایمان را زیاد میکند. هر گامی که پرهیزگار در راه انجام اعمال صالح بر میدارد به ایمان خود میافزاید و ازدیاد ایمان و رشد و پرورش روحی، کردار شایسته را بهدنبال دارد. معیار برخورداری از حیات طیبه، ایمان و بردباری در جهاد با هواهای نفسانی است.
قرآنکریم در موارد دیگری نیز از عمل صالح، سخن گفته است و اصرار کرده که هر کس عمل صالح انجام دهد، برای خودش انجام داده و برای فرجام خود ذخیره کرده است. این فرجام خوش در آیه دیگری روشنتر آمده است: «مَنْ عَمِلَ سَیئَةً فَلا یُجْزى إِلا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ» (غافر: ۴۰). از این آیه فهمیده میشود، هرکس چه مرد و چه زن کار بدی بکند همان مقدار مجازات میشود، اما هرکس کار نیک انجام دهد و ایمان داشته باشد فرجامی که برای خود کنار گذاشته جزایی بهتر از عملی است که انجام داده، یعنی همان بهشتی که درآن روزی بیحساب خواهد خورد. پس کار نیک و ایمان، دو شرط زندگی پاکیزه در دنیا و بهشت بیحساب در آخرت است. این نکته در آیه «الذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب» (رعد: ۲۹) هم بیان شده است. این زندگی از سوی خدا به انسان پرهیزگار عطا میشود.
در مقابل کسی که بدی کند، به همان اندازه مجازات خواهد شد و در دنیا هم ممکن است از دارایی بسیاری برخوردار شود (هود: ۱۵) چراکه آخرت خود را بهدنیا فروخته (بقره: ۸۶) و خواهان سعادت اخروی نیست. این دسته از افراد که زندگی و مرگ را به ماده، طبیعت و دهر نسبت میدهند (جاثیه: ۲۴) آرزوی عمر هزار ساله دارند (بقره: ۹۶) چون زندگی دنیا که همان مال، فرزند، طلا و دیگر بازیچهها است (کهف: ۴۶) را بر زندگی آخرتی که حیات اصلی و جاویدان است (عنکبوت: ۶۴) ترجیح دادهاند. از اینرو، شاید امکانات خوبی داشته باشند اما در زندگی دنیایی خود هم عذاب میبینند و عذاب آخرتی آنان سختتر خواهد بود (رعد: ۳۴).
بنابراین، اگر انسان پرهیزگار و معتقد به خداوند باشد، اما عمل صالح انجام ندهد و یا اگرچه عمل صالح انجام داده، عملش خالی از ایمان و عقیده باشد، به حیات طیبه نمیرسد. اما باید در نظر داشت که اثر ایمان و عمل صالح در راهیابی انسان به حیات طیبه، خود مقید و مشروط به هدایت است که در آیه ۸۲ سوره طه بدان اشاره شده است. «وَ إِنىِ لَغَفارٌ لمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثمُ اهْتَدَی» و بهطور یقین من آمرزنده كسى هستم كه توبه كرد و ايمان آورد و كار شايسته انجام داد، سپس در راه مستقيم پايدارى و استقامت ورزيد. براساس جایگاه نزول وارده در مورد آیه یادشده، مراد از اهتدی در این آیه، پذیرش ولایت رسول خدا صلی الله علیه و اهل بیت : است؛ ولایتی که خداوند تشریع و اطاعت آن را نیز واجب کرده است (طباطبایی، ۱۴۱۷، ۱۴: ۱۸۹).
قرآنکریم اصل و اساس آرامش واقعی را در ذکر الهی دانسته، نه در فرو نشستن جنگها. جامعهای که آهنگ و قصد عمل صالح داشته باشد، جامعهای زنده با بخشهای پویا و سازمانهای سازنده دارد و بهطور یقین چنین جامعهای بهرهوریهای مختلف اقتصادی- فرهنگی- اجتماعی را بهدنبال داشته و جوانانش امید دارند و فاقد افسردگیهای روحی هستند. در حقیقت ايمان نوعی علم و آگاهي همراه با عقيده قلبي است و نوعی باور بوده كه در اعماق جان انسان نفوذ ميكند و سرچشمه فعاليتهاي سازنده ميشود که اگر همراه با عمل صالح شود «حيات طيبه» را به بار ميآورد.
ایمانی که در قلب بسته شده و در عمل بروز داده شد، به سالمسازی اجتماع کمک میکند و دوستی و محبت را در جامعه ایجاد کرده و مردمی شاداب و پرانگیزه تربیت میکند. در برداشت سبک زندگی از قرآن، باید به ساعات نیایش، کار، آرمیدن، شیوه برخورد با نعمات الهی، مصیبتها و گرفتاریها، سهم دنیا و سهم آخرت در زندگی، تربیت و آداب فردی، خانوادگی و اجتماعی، نگاهی کلان داشت و کلیتی از سبک زندگی پرهیزگارانه را برای طبقات گوناگون جامعه عرضه کرد. اگرچه پیامبر خدا صلی الله علیه ، الگوی مردم است (احزاب: ۲۱)؛ اما نمیتوان از هر فردی توقع داشت، همانند پیامبر و اولیای الهی زندگی کند، همانگونه که بین رسولان و انبیا تفاوت مقامی و فضیلت وجود دارد (بقره: ۲۵۳و اسراء: ۵۵).
تجلی سبک زندگی قرآنی در حیات طیبه
قرآن حیات دنیا و استفاده از نعم و امکانات آن را نفی نمیکند، بلکه دنیایی مورد مذمت قرآن است که بدون در نظر گرفتن آخرت برای برآورده کردن هوا و هوسها زندگی دنیا، سپری شود. از اینرو، پویندگان حیات طیبه، به زندگی دنیا و جلوههای آن از مال، زن و فرزند بیتوجه نیستند. در حقیقت تجلی سبک زندگی قرآنی در مرتبه بالاتر و در حیات طیبه بروز پیدا میکند. حیات طیبه مرتبهای از شناخت یقینی انسان است که پرهیزگاران خالص، در طی معرفت و عمل بهدستورات قرآنی بدان موفق میشوند. ویژگیهایی که این حیات ممتاز دربردارد، عبارتند از:
۱٫ زندگی به معنای واقعی: حیات طیبه از معنای واقعی زندگی پرده بر میدارد؛ زیرا اساس آن بر محوریت خداوند است. به دیگر عبارت تمام هدف انسان در این حیات، قرب الهی و خدامحوری است. از اینرو، اطمینان و آرامش عمیقی در این زندگی حضور دارد که ناملایمات و سختیها را تحملپذیر کرده و نقاط مثبت زندگی را گسترش میدهد و این طرز تفکر منوط به قوت ایمان و انجام اعمال صالح است. حیات طیبه، زندگی زیبا را در خود دارد. پس از آن، انسان مشمول نعمت الهی قرارگرفته و مورد رضایت او واقع میشود. حیات طیبه انسان پرهیزگار را آماده میکند تا حقیقت اشیا را آنطور که هستند، ببیند و بتواند بین حق و باطل تمایز برقرار کند. زندگی در حیات طیبه قویتر و دارای آثار بیشتری است.
۲٫ برخورداری از مواهب دنیوی و اخروی: حیات طیبه زندگی آباد دنیوی را در پی دارد. منظور از آبادانی زندگی، رفاه کامل زندگی نیست؛ بلکه آسایش خاطر و انگیزه متعالی و تلاش وافر در زندگی است. توصیف خداوند از این زندگی بهحیات طیبه بدین دلیل است که حیاتی است خالی از پلیدی و در آن انگیزه و تلاش انسان در محور خداوند بوده و از مواهب دنیوی و اخروی بهرهمند میشود. خیر حیات طیبه بر دنیا و آخرت گسترده شده و برخورداران از آن در همین دنیا از آن بهرهمندند: «فَعِندَ اللهِ ثَوابِ الدُنیا وَ الاخرَةِ؛ پس پاداش دنیوی و اخروی نزد خدا است» (نساء: ۱۳۴).
۳٫ معیار و میزان بودن: از آنرو که حیات طیبه، نهایت کمال الهی انسان است، بههمین دلیل آن عالم و برخورداران از درجات آن، معیار و میزان است. راه یافتگان به حیات طیبه به اوج درجات کمال نایل میشوند و این بهعلت محور قرار دادن خداوند در تمام شئونات زندگی خود بوده و هدف قرار دادن خداوند در سیر حرکتی خود باعث رسیدن به این کمال شده است. این افراد در حقیقت، معیار و میزانی میشوند برای در راه ماندگان و این ویژگی خاص حیات طیبه بوده که در آن انسان به نهایت کمال میرسد.
۴٫ علم: با پیشرفت علم و دانش در مظاهر هستی، حیات انسان تغییر کرده و انسان حیات تازهای را تجربه میکند. بنابراین، از برترین شاخصهای حیات طیبه، علم است. اهل بیت: معدن و منبع این علم و سرآمد اهل حیات طیبهاند؛ شاخصه کسانیکه به حیات طیبه رسیدهاند، ویژگی دارا بودن علم است. طبق آیه اِنما العِلمُ عِندَ الله، تمام علم نزد خداوند است. جامعهای که سبک زندگیش بر طریق حیات طیبه باشد روندی علمی دارد و عقبافتادگی در این جامعه معنا ندارد. در چنین جامعهای هیچگونه هرجومرجی وجود ندارد؛ چراکه همه اصول آن براساس علمی بوده که این علم در طی معرفت خداوند و عمل بهدستورات قرآن میسر شده است.
۵٫ نور: کسانی به حیات طیبه راه پیدا میکنند که دل و جان خود را صاف کرده و از همه تعلقات و تیرگیها رها ساخته و آیینهگون شده باشند. اینها کسانی هستند که خدا را با تمام وجود درک کرده و آینه دار نور و نام او شدهاند و در میان مردم با این نور حرکت کرده و مایه هدایت خلق هستند؛ «أَ وَ مَن کَانَ مَیتاً فَأَحْیینَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی الناسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظلُمَاتِ لَیسَ بِخَارِج مِنْهَا» (انعام: ۱۲۲). اینچنین انسانی که به حیات طیبه رسیده در نفس خود به چنان نور و کمالی میرسد که نمیتوان اندازهای برایش معین کرد. این افراد به مقدار میزان درکی که از خداوند در وجود خود پیدا کردهاند، توان انعکاس نور را دارند و در جامعه با این نور، حرکت میکنند.
۶٫ جایگاه راستی: در حقیقت جایگاه صاحبان حیات طیبه، قرب الهی و رسیدن بهخدا است. در چنین جامعهای ایشان راه درست را یافته، به جایگاه و موقعیت راستین میرسند و با حق به سرمیبرند، نه با فریبها و سرابها. «وَ قُلْ جاءَ الْحَق وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِن الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» (اسراء: ۸۱). زندگی معمولی انسان سرشار از سرابهایی بوده که آدمی برای خود ساخته و انسان بارها گرفتار آن سرابها شده و در آن غرق میشود. به هر اندازه که انسان بتواند راه راست را از سراب گونههای زندگی تشخیص دهد به همان اندازه به جایگاه راستی که از ثمرات حیات طیبه بوده، نزدیک میشود. در چنین جایگاهی انسان هرگز در پیشگاه خداوند به استکبار رفتار نمیکند؛ چراکه تمام هستی خود را ملک خدا دانسته و میداند که بدون حمایت الهی از هیچیک از آنان برخوردار نمیگردد.
ثبت دیدگاه