حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
بعد چهارم
۳۰ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۵
شناسه : 1752
12

بعد در فارسى دورى و از نظر لغوی در مقابل قرب است. نزد قدما به معنى کوتاه‌ترین فاصله بین دو چیز است. در میان قدما آنها که به خلأ معتقد بودند بعد را به عنوان امتداد مجرد از ماده و قائم به خود تصور مى‌کردند. و آنها که منکر خلأ بودند بعد را قائم به […]

ارسال توسط : نویسنده : حسن رضایی منبع : پژوهه
پ
پ

بعد در فارسى دورى و از نظر لغوی در مقابل قرب است. نزد قدما به معنى کوتاه‌ترین فاصله بین دو چیز است. در میان قدما آنها که به خلأ معتقد بودند بعد را به عنوان امتداد مجرد از ماده و قائم به خود تصور مى‌کردند. و آنها که منکر خلأ بودند بعد را قائم به جسم مى‌دانستند. متکلمان بعد را عبارت از امتداد موهومى مى‌دانستند که آن را متکى به جسم یا قائم به خود فرض مى‌کردند و آن را داراى خاصیتى مى‌دانستند که به موجب آن جسم مى‌توانست آن را اشغال کند.

ابعاد سه گانه عبارت است از طول و عرض و عمق. امتداد اول را طول گویند. امتداد دوم را که با قطع امتداد اول یک زاویه قائمه مى‌سازد عرض گویند. امتداد سوم را که بر حد مشترک طول و عرض با زاویه قائمه فرود آید عمق گویند. آنچه داراى یک بعد( طول) است خط آنچه داراى دو بعد( طول و عرض) است سطح و آنچه داراى ابعاد سه گانه است جسم تعلیمى( حجم) نامیده مى‌شود.[۱] در اجسام متحرک علاوه بر این ابعاد سه گانه ، بعد چهارمی نیز وجود دارد که امتداد و گستردگی در زمان است و به واسطه متحرک بودن بر ان عارض می شود.نسبت زمان به حرکت و رابطه ان دقیقا شبیه نسبتامتداد جسم تعلیمی(حجم) به جسم است. [2]یعنی همانگونه که جسم طبیعی جوهری است که در سه جهت امتداد دارد ، اما مقدار این امتداد و اندازه ان نامعین است و هیچ اقتضایی نسبت به حجم خاصی ندارد و نسبت به همه حجم ها یکسان می باشد و این جسم تعلیمی است که بر ان عارض گشته و مقدار امتداد انرا مشخص می کند حرکت نیز یک وجود ممتد و کشش دار است اما مقدار امتدادش نامعین است و ذاتا اقتضایی نسبت به یک امتداد خاص ندارد و زمان به عنوان یک کمیت نا پیوسته بر ان عارض گشته واندازه امتداد انرا مشخص می کند.[۳]

همانطور که مبدا و منتهی حرکت به عنوان اغاز کنند و پایان دهنده حرکت هستند، موضوع حرکت، پذیرنده و قبول کننده است و مسافت، تعیین کننده مقدار حرکت است، این سوال مطرح می شود که زمان چه رابطه ای با حرکت دارد. پاسخ این است که هر حرکتی منطبق بر زمان است و زمان بعدی برای ان می باشد؛ یعنی همانطور که جسمی که در مکانی وجود دارد به یک نحوی منطبق بر ان می باشد هر حرکتی که محقق می شود بر قسمتی از زمان انطباق دارد[۴]. بدین صورت که حرکت، موضوع زمان است و زمان بر ان عارض می گردد زیرا هرگاه حرکتی در خارج محقق شود زمان نیز که کمیتی گذرا است ثبوت می یابد و هرگاه حرکتی زائل شود، زمان ان نیز از بین می رود و وجودی ندارد.[۵] پس همانطور که هر جسمی در درون خود امتدادی گایدار دارد، هر حرکتی نیز در درون خود دارای امتدادی پایدار وسیال است که زمان نامیده می شود و همانطور که به تعداد اجسام ، امتداد پایدار وجود دارد ، به تعداد حرکان نیز زمان وجود دارد.[۶]

هر حرکتی دارای زمان است و یا به عبارتی بهتر، هر حرکتی در درون خود زمنی خاص به خود را دادر و به همین علت است که زمان هر حرکتی ، عین وجود ان حرکت است نه بیرون از ان و مستقل از ان. ممکن است که سوال شود که این زمان، همان زمانی است که مختص به هر حرکتی است ولی زمانی که به گستره ازل تا ابد است، از این قاعده بیرون است و ان زمان مشترک در میان حرکات است. ولی این پنداری نادرست است و اینطور نیست که ما دو زمان داشته باشیم؛یک زمانی که گستره اش از ازل تا ابد است و هر حرکتی که روی می دهد بر قطعه ای از ان انطباق یاقته باشد و این زمان مشترک میان همه حرکت ها باشد و دیگر، زمانی که مختص به هر حرکت باشد.[۷] بلکه هر حرکت که روی می دهد ، در حقیقت در طول یک زمان گسترده روی میدهد و ان زمان نیز بعد حرکات است نه اینکه ان زمان مشترک میان حرکات باشد و مستقل از حرکات باشد وزمانی که بعد حرکت است، زمان مختص به هر حرکت باشد و این جداسازی میان زمانها پندار و توهمی بیش نیست و زمان مختص به هر حرکت امری جدا از زمان گسترده ازلی و ابدی نیست.[۸]

منابع :

[۱] – فرهنگ فلسفی، ج۱، ص ۱۹۷

[۲] – طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق، چ شانزدهم، ص ۲۶۹٫

[۳] – شیروانی، علی؛ترجمه و شرح نهایه الحکمه، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶، چ هفتم، ج۲، ص ۳۳۷

[۴] – عبودیت، عبدالرسول؛ در امدی بر فلسفه اسلامی، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش، چ ششم، ص ۲۲۲٫

[۵] – شرح نهایه الحکمه، شیروانی، ج۲، ص ۳۳۶٫

[۶] – در امدی برفلسفه اسلامی، ص ۲۲۲٫

[۷] – مطهری، مرتضی؛ حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۶ش، ج ۱، ص ۴۱۳

[۸] – حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۲، ص ۱۷۱

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.