عدم انحصار ادراکات در مبصرات(استاد ضیایی) نفس دارای منشأ مادّی(حضرت استاد ضیایی) نقد استدلال مرحوم نراقی اسباب تلطیف سِرّ(استاد رمضانی) اهمیت و تأثير موسیقی در ايجاد تمركز و كنترل وهم و خيال حصول حضور قلب در نماز(استاد رمضانی) حقیقت کمال مفهوم شهوت و غضب انا لله و انا الیه راجعون پیام تسلیت پیام آیت الله استاد حسن رمضانی در پی ارتحال علامه ذوفنون استاد حسن حسن زاده آملی ره اجتهاد مخصوص فقه هم نیست کلیاتی راجع به مثنوی معنوی مولانا(نعمت الله رادی) دیدار مدیر جدید کانون و موسسه حضرت خدیجه سلام الله علیها با حجت الاسلام خداداده ادله شرعی فناء فی الله عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهداء علیهالسلام توحیدیههای پیر جماران خواجه نصیرالدین طوسی و عرفان علل نشر علنی اسرار و معارف در عصر اخیر آیت الله خویی و وحدت وجود ملامحمدتقی مجلسی و وحدت وجود
آقای کولپه در مورد بعضی از انسانها که از آینده خبری میدهند چه میگوید؟ اموری که هنوز در خارج تحقق نیافته است تا بگوییم میبیند؛ آیا آن هم در سلول مغزی جا گرفته؟ یا بعضی مسائل که در غرب هم جریان خیلی قوی پشت سر آنها است؛ مثلاً از انسانها که با ارواح ارتباط پیدا میکنند چیست؟ آیا اینها را هم بگوییم از سنخ مادّه است؟ ممکن است صاحب روح بدنش پودر شده باشد و چیزی به لحاظ جسمی باقی نمانده باشد ولی با روح او ارتباطی برقرار میکنند و خبرهایی دریافت میکنند. بسیاری از اشیای گم شده از طریق ارتباط با ارواح پیدا شده است.
عالِم چه کسی است؟ یعنی آیا همین اعضا و جوارح ما عالِم هستند؟ این اعضا را بیست سال پیش هم داشتیم و چه بسا قوی تر از امروز هم داشتیم در حالی که بسیاری از حقایق که من امروز در اختیار دارم را در آن زمان پی نبرده بودم. این آقای علامه و مجتهد که الآن در سن هشتاد سالگی به سر میبرد در سن بیست سالگی از جهت بدنی خیلی سرحالتر بوده در حالی که بسیاری از مطالب علمی که امروز در اختیار دارد در سن بیست سالگی نداشته است. پس نمیتوانیم بگوییم بدن ما عالِم است.
همان طور که گفتیم مرحوم نراقی به دفاع از قائلین به جزء لایتجزی فرموده که حق دارند بگویند به جزء تقسیم نمیشود؛ چون اگر دایرهای را رسم کنیم که مماس با یک سطح مستوی باشد در یک نقطه با او تماس دارد و آن نقطه قابل تجزیه نیست
در مجموع عشقِ پاک به زیبایی، خصوصاً زیباییِ معنوی، انسان را از خشونت و خشکی خارج میکند. باعث میشود که طبع انسان نیکو و لطیف شود و این خود سبب میشود که او با لطافتِ به دست آمده به ملاقات لطیف برود.
موسیقی مورد نظر با غنای مُحرَّم شرعی تفاوت دارد. " غنا" آن لحن و صوت یا اشعار و ابیات و سخني است که حیوانیت انسان را تقویت و انسانیت او را تضعيف مي كند. امور پست دنیایی را در دید انسان زیبا جلوه میدهد و از سوی دیگر امور ماورائی و ملکوتی و الهی را از یادش میبرد. این همان غنای مُحرَّم شرعی است که مادۀ أصلي آن " غَنِیَ يَغني" است. كه به باب تفصيل رفته است؛ و به معنای لحن و صوت و محتوایی است که انسان را از ملکوت، دور كرده و احساس نياز به ملكوت را در او مي ميراند و در نتيجه شخص خود را از خدا و ارزش های الهی بي نياز مي پندارد.
وقتی که وهم و خیال، هنوز تربیت نشده اند و منتظر بهانهای هستند تا پرشی را صورت دهند، دور نساختن خود از عوامل حواس پرتی مزید بر علّت است.
به نظر میرسد ایشان در این عبارات، از شیخ الرئيس ابوعلی سینا در نمطِ " مقاماتالعارفین" اشارات تأثیر پذیرفته است. چون شیخ در نمط ياد شده در قسمتی که بحث " ریاضت" و اهداف آن مطرح شده است، عباراتی دارد كه عبارات خواجه شبيه آنهاست.
نیاز به توضیح است که ما یک " غِیبَت" داریم و یک " غَیبَت" ؛ " غَیبَت" در برابر حضور است؛ و امّا " غِیبَت" گناهی است که در " غَیبَت" افراد صورت میگیرد، يعني: اگر پشت سر افرادی که حاضر نیستند حرفی را بزنیم که آنها راضی نباشند، این " غِیبَت" است.
شهوت، یعنی جلب منافع و غضب نیز به معنای دفع مضرات است. نفس در دفع مضرات و جلب منافع، میخواهد هرطور که دوست دارد، بي حساب و بي كتاب عمل کند. دفع مضراتِ بي حساب و بي كتاب، به این معناست که من را راحت بگذارید تا آن چه را که مخالف میل من است بطور دلخواه از میان بردارم.