بسم الله الرحمن الرحیم
استاد حسینی آملی
مناجات خمسه عشر ۱ ،جلسات ۷ تا ۱۴
دعای چهارم :مناجات الراجین
ابتدای دعا لحن امیدوارانه دارد، خداوند ساتر است گناهان را می پوشاند قرار نیست که در این دنیا آبروی بنده اش را ببرد. در این دعا هم توأمان خوف و رجا با هم است. نه از رحمت خدا در مورد بخشش گناهان باید ناامید شد و نه امید بیش از حد به اعمالی که انجام می دهیم.
انسان اگر خوف نداشته باشد موفق به توبه نمی شود اگر خطایی کردی امید به بخشش الهی داشته باش.
نفس انسان دو تعلق دارد: یکی تعلقات مادی و دیگری تعلقات الهی.در جنبه مادی حصول نتایج تدریجی است ولی در جنبه الهی اینطور نیست یعنی ممکن است به تدریج گناه کرده باشی اما دفعتاً به خدا روی آورده و توبه کنی این از تفضلات الهی است.
هفت نکته است که باید به آن توجه کرد که در این صورت توبه واقعی محقق نمیشود:
۱-کسی که به زبان استغفار کند ولی قلبش نادم نباشد.
۲-کسی که درخواست توبه از خدا دارد و تلاشی در این مسیر نمی کند.
۳-کسی که بهشت می خواهد و مشکلات را تحمل نمی کند.
۴-کسی که از آتش جهنم می ترسد ولی لذایذ دنیوی را کنار نمی گذارد.
۵-کسی که یاد مرگ می کند و آماده مرگ نیست.
۶-کسی که یاد خدا می کند و مشتاق دیدار خدا نیست.
۷-کسی که بر گناه اصرار دارد و طلب مغفرت از خدا می کند.
آنچه در این میدان اصل است عبودیت است اصل دعا ارتباط با حق جل اعلا است.
عشق اول از معشوق سر می زند هر کس به سوی من یک وجب بیاید من به سوی او یک زرع می آیم.
اعمال وجه الهی باقی و برقرار است برای همین برای انسان لذت بخش است.
ستر گناهان وجوه مختلف دارد:
_ستاریت منتهی به غفران الهی و شفاعت می شود.
_ستاریت منتهی به فراموشی عبد میشود چون یادآوری گناه ارزشمند است.
_ممکن است ستر خدای نکرده انسان را به وادی استدراج بکشاند.
باید در کل زندگی ذاکر بود برای خدا عملی را انجام و یا ترک کنیم.
تمام نعمتهای دنیا نور است اگر حق من نیست ظلمت می شود.
یقین که باشد تمام مسائل ما حل می شود.
مناجات خمس عشر بنیانی از زندگی صحیح مرضیه رضای حق تعالی است.
دعای پنجم: مناجات الراغبین
سبک این مناجات هم سبک دلال است خدایا ما اینگونه این وتو اینگونه در یک کلام از اینجا به کجا برویم.
گاهی باید ریشه یابی کرد که چرا کار به اینجا کشیده ، مرا کشته است و استعدادهایی مرا ضایع کرده، حضور و مراقبت در میدان سرمایه است غیر خدا هرچه باشد غفلت است.
غفلت و معرفت دو مقام دارد:نظری و عملی. نظریه یعنی سیر مطالعاتی سپس به مقامی برسد که در عمل در خود پیاده کند آنچه آموخته است.
گاهی وقتها علم ما می شود حجاب می شود عجب، اما اگر کسی استعدادش را به کار گیرد تا عملش نور شود باید در مقام عمل باور انسان شود در این صورت وجه الهی عبادات باقی می ماند.
تکالیف فقهی وظیفه ماست ما باید به عمودن تألّهی امید داشته باشیم کسانی شامل رحمت الهی می شوند که عمل صالح انجام دهند.
در سیر و سلوک گام اول مراعات احکام خمسه الهی است.
آمده ایم به دنیا تا عبد شویم شب اول قبر هم میپرسند در عبودیت چه نمرهای گرفتهای؟
انسان سالک احتیاج به زاد و توشه دارد که زاد و توشه این راه چیزی جز تقوا نیست.
گام اول تهیه زاد و توشه توکل بر خداست با مراعات احکام خمسه الهی زاد توشه که لطف خداست شامل حال تو می شود.
مرتبه به مرتبه سعی کنیم که حضورمان قوی تر شود، خوف و رجا داشته باشیم و بگوییم خدایا اگر من معصیت زیادی دارم به اندازه رحمت تو نیست.
نور ولایت اهل بیت در دلمان است بنابراین ما برترین مرتبه را میخواهیم.
برحمتک یا ارحم الراحمین: این عبارت در پایان مناجات ها نشان می دهد که ما بیراهه نیامدیم مسیر درست است.
مناجات ششم: مناجات الشاکین
خدایا نعمت های پی در پی تو باعث شد که من از شکر نعمت غفلت کنم.باید مراقب بود که نعمت هایی را که داریم شکرگزار باشیم و فقط موقع کمبودها خدا خدا نکنیم.
غفلت در زمان نعمت خطرناک است در عرفان عملی روزی از زندگی که خیلی خوش می گذرد اعلان خطر است.
مناجات الشا کرین آغازش نعمت های الهی است و هوشیار شدن و از غفلت بیرون آمدن.
فرق حمد ،مدح،شکر:
_مدح برای جمیل غیر اختیاری است مثلاً گلی که خیلی زیباست
_حمد برای جمال اختیاری است مثلاً کسی که با سواد است چه به من سوادش را بیاموزد چه نیاموزد.
-شکر برای جمال اختیاری است که به من هم برسد.
بنابراین خداوند متعال هم حمد وهم شکر دارد ،اعمال و رفتار انسان همه باید در جهت شکر الهی باشد.
خوشی ها و ناخوشی ها همه امتحان و آزمون هستند مراقب باشیم که در هیچ حالی از یاد خدا غافل نشویم.
باورمان این است که در مجموعه هستی مقصریم یعنی خداوند ناگفتهای نگذاشته بلکه این ما هستیم که غفلت می کنیم.
بهشت تفضل الهی است هر چه نیکی کنی و عمل صالح انجام بدهید سعع وجودی خودت بیشتر میشود.
امتحان یک ارزش است آموخته ها را تثبیت می کند.اگر جایی رسیدی که گفتی همینقدر بس است آغاز بیچارگیست ، تمام مسیر احتیاج به فضل الهی داریم.
مناجات هفتم: المطیعین لله
این مناجات زبان گویای کسانی است که اهل اطاعت هستند، اطاعت غیر از عبادت و بندگی است ،اطاعت یک امر باطنی است.
شما در جهاد اصغر ممکن است سرباز دشمن را اسیر که گرفتید هرچی بگو ای عمل کند ولی این لفظی است و اطاعت باطنی نیست در عبادت و شرعیات نیز همچنین است.
در اطاعت معنای رضایت هم خوابیده است ولی در عبادت الزاما ممکن است رضایت لحاظ نشده باشد .
در اطاعت کشش و محبت است ، مقام اطاعت این است که دست در دست مولا هر جا که میخواهد بروی ،در اینجا گام اول دلدادگی است.
از ترس جهنم و به شوق بهشت عبادت نکنی این دلدادگی و بندگی نیست.
اطاعت اکسیری است که انسان را با خود میبرد ، جاذبه دارد آهنرباست.
از اطاعت راهی کوی ولایت میشوی اطاعت تورا ولی خدا می کند در عبادت مقطعی عمل انجام میشود بعد تکلیفی نیست ولی در اطاعت دل وقتی به کوی حقیقت رفت دیگر غفلت و معصیتی نیست حضور دارد و حضور با غفلت نمی سازد.
نکته این است که اینها فقط به زبان نیست دو امر دارد: یک سیر علمی و حکمت و دو سیر عملی و عرفان عملی، هر دو در گام نخست توفیق الهی می خواهد اگر خدا الهام نکند کسی ادعای حرکت نمیکند.
اگر از مقام رضای باطنی بالاتر رفت و حب شد دو طرفه می شود و محبوب محب را از یاد نمی برد، آن وقت است که محرم اسرار عالم میشویم که این قدم اولش در روزه است.
رضای باطنی معرفت میخواهد محبت مبتنی بر معرفت است بنابراین سیر مطالعاتی را باید در نعمتهای الهی آغاز کرد.
نعمت ابدی نعمت ولایت اهل بیت است نعمت رضای الهی است نعمت دلدادگی به اولیای الهی است.
پس باید در مسیر اطاعت الهی باشیم و این کار توفیق الهی می خواهد.
انسان برای حرکت نیازمند دنیاست ولی باید از طغیان نفس در بهره گیری از نعمت های مادی جلوگیری کرد که احکام فقه به همین منظور آمده است.
احکام فقهی یک محدودیت قابل قبول عقل است.
نور الهی همیشه هست ولی گاهی ابرهای گناه نمیگذارد نور الهی به ما برسد خدا توفیق دهد که گناه شناس باشیم و دچار نفس اماره نشویم ، باطل به باطن ما هم راه دارد خدا دستگیری کند تا آن را از ریشه وجودمان بکنیم.
خدا کمک کند تا به یقین برسیم اگر یقین نداشته باشیم با شک و گمان بذر فتنه وتردید در ما کاشته می شود. یقین فطری است پس شک ها و ظن ها عارضی هستند.
در جمع توحیدی شک و تردید راه ندارد.
در مقام عمل باید به ائمه توسل یافت که همگی کشتی نجات هستند اینکه گفتند کشتی سید الشهدا اسرع است شاید چون در مقام رقّت قلب رویکرد الهی بهتر است.
لذت مناجات عنایت الهی است وقتی نماز می خوانیم و لذت نمی بریم این عفونت گناه است که باعث تب شده باید از بین برود تا طعم مناجات را چشید.
اگر با خدا و اولیا اش دوستی کنید خودشان بهتر می دانند چه معاملهای با ما بکند اگر دل الهی شود گیرفرد نمی ماند.
بهترین باقیات الصالحات برای اساتید و معلمان است که جان ها را نورانی می کنند .
رفیع الدرجات بر اساس حروف ابجد ۳۶۰ می شود که حرکت نامتناهی می باشد.
والسلام
لیلا حاجوی
ترم سوم۲۳/۰۳/۱۴۰۰
ثبت دیدگاه