در میان شرایطی که برای مقدمات برهان بر میشمارند، ذاتی بودن محمول برای موضوع را نیز نام میبرند. به همین دلیل بحث مستقلی را تحت عنوان ذاتی باب برهان گشوده و در آن مراد از ذاتی را بیان کردهاند.
ذاتی دارای معانی مختلفی است که به اختصار هر یک بیان خواهد شد:
۱٫ ذاتی باب ایساغوجی: یا کلیات خمس که در مقابل عرضی است و در مدخل ذاتی و عرضی و کلیات خمس مورد بحث قرار میگیرد. مراد از ذاتی یعنی چیزی که ذات موضوع را قوام میبخشد و عرضی یعنی چیزی که خارج از ذات است.
۲٫ ذاتی باب حمل و عروض: این ذاتی در مقابل غریب است، در این معنا مراد از ذاتی چیزی است که موضوع یا یکی از مقومات موضوع در تعریف آن اخذ میشود و این را اصطلاحا ذاتی باب علوم مینامند، زیرا گفته میشود: موضوع کل علم مایبحث فیه عن عوارضه الذاتیه.
۳٫ ذاتی باب حمل در مقابل شایع: در باب حمل گاهی حمل ذاتی و ناظر به این همانی میان مفاهیم موضوع و محمول است مانند این که گفته میشود: “انسان حیوان ناطق است” و گاه حمل شایع یعنی این همانی میان مصداق موضوع و محمول است، مانند اینکه گفته میشود: “انسان خندان است”.
۴٫ ذاتی در باب حمل: در این معنا مراد از آن محمولی است که ذات موضوع برای انتزاع آن و حمل کافی است، مانند این که گفته میشود: “سفیدی سفید است”. در مقابل محمول بالضمیمه که باید چیزی به موضوع ضمیمه بشود تا بتوان محمول را بر آن حمل کرد. مانند این که گفته میشود: “دیوار سفید است”؛ دیوار خود به تنهایی برای این که سفید از آن انتزاع شده و بر آن حمل شود کفایت نمیکند، بلکه نخست سفیدی بر آن ضمیمه میشود، آنگاه گفته میشود: “دیوار سفید است”.
۵٫ ذاتی در مقابل اتفاقی: این کاربرد در باب علت و معلول رواج دارد. وقتی گفته میشود: “آتش مشتعل شد و خانهای سوخت”، رابطه میان سوختن و اشتعال آتش ذاتی است، ولی “اگر هرگاه سعید وارد کلاس شود، برق میرود”، رابطه میان رفتن برق و آمدن سعید یک رابطه اتفاقی است.
آنچه در باب برهان مورد نظر است، اصطلاحی است که شامل ذاتی به هر دو معنای اول و دوم میشود. بدین ترتیب میتوان در تعریف ذاتی باب برهان چنین گفت:
ذاتی محمولی است که در حد موضوع اخذ میشود یا موضوع یا یکی از مقومات موضوع در تعریف آن اخذ میشود.
عبارتی که زیر آن خط کشیده شده بر ذاتی باب کلیات خمس صادق است و باقی عبارات بر ذاتی در مقابل غریب تطبیق میکند. این تعریف، تعریفی است که میان منطقدانان و فیلسوفان مسلمان از ذاتی باب برهان متداول است، ولی متکلمان مسلمان به دلیل آنکه در تفسیر ذاتی در مقابل غریب دیدگاههای آشفته و مختلف و مخالف را اتخاذ کردهاند طبعا در باب برهان نیز که اعم از ذاتی باب کلیات و ذاتی در مقابل غریب است سخنشان متفاوت خواهد بود.
منابع :
۱) ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات مع الشرح للمحقق الطوسی، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵، ج۱، ص۵۸-۶۲٫
۲) طوسی، نصیر الدین، اساس الاقتباس, به تصحیح مدرس رضوی, (انتشارات دانشگاه تهران, ۱۳۲۶) ص۳۸۰-۳۸۳٫
۳) علامه حلی، جمال الدین حسن بن یوسف، الجوهر النضید فی شرح منطق التجرید، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۲ش، ص۲۰۸-۲۰۹٫
۴) مظفر، محمد رضا، المنطق، (نجف اشرف، مطبعه النعمان، ط۳). ص۳۶۶-۳۶۸٫
۵) حسن ملکشاهی، ترجمه و تفسیر تهذیب المنطق تفتازانی، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۶۷، ص۳۷۷-۳۷۸٫
ثبت دیدگاه