در فرهنگ قرآنی از ایمان بالله صریحا در باب حاکمیت اجتماعی استفاده میشود. به عنوان نمونه:
آیه «فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی»
موید این معنا، روایتی است که پایههای اسلام را بر میشمرد و بعد میفرماید:
«و هیچ یک از اینها مانند ولایت نیست.»
حضرت امام ره میفرمایند منظور از ولایت در اینجا حاکمیت دینی است.
همچنین درآیه ۳۶سوره نحل آمده است که در هر امتی رسولی فرستادیم تا خدا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.
«خدا را بپرستید»، در اینجا یعنی در صحنه اجتماع از خدا تبعیت کنید.
روش انبیا همواره اینگونه بوده است که با سردمداران کفر و ائمه مجرمین در اجتماع مبارزه میکردند، نه با یک تعداد شخص کافر؛
یعنی در مقابل کل حرکت اجتماعی مقابل دین، می ایستادند و معنای حاکمیت الهی و ایمان بالله در مکتب انبیا همین است.
نمونه دیگر، مقبوله عمر بن حنظله است که میگوید امام صادق علیهالسلام شیعیان را منع میکند از اینکه مسائل حقوقی خود را نزد حاکمان عباسی ببرند و آنها را به فقیه جامع الشرایط ارجاع میدهد. به دلیل عدم مقبولیت حاکمیت جور.
این بیان که «قبول ولایت امیرالمومنین، شرط ایمان است»، برگرفته از آیه اولی الامر و ناظر به پذیرش حاکمیت دینی به این معنا است که ایمان در صحنه اجتماع یعنی تولی و اطاعت.
ثبت دیدگاه