مهمترین آفات و موانع در راه تحصیل علم یقینى، آفات روانى هستند كه انسان را از جستجوى حقیقت و وصول به علم قطعى باز مىدارند. كسى كه تابع هواى نفس است، از آنجا كه كشف واقعیّت ممكن است برایش درد سر ایجاد كند و وى را از رسیدن به خواستههایش باز دارد، تمایلى به آن ندارد و از رفتن به دنبال حقیقت و تحصیل علم قطعى خوددارى مىكند.
در تحلیل این وضع به اینجا مىرسیم كه چنین شخصى در واقع، خود را بطور كامل نشناخته و به گمان آن كه تمام حقیقت و هستى وى همان بدن اوست، زندگى خود را در همین زندگى دنیوى و رسیدن به خواستههاى نفسانى خلاصه مىكند. تمام توجهش در امور مادّى، متمركز خواهد شد و سایر ابعاد وجودى خود را به دست فراموشى مىسپرد. او علمى را دنبال مىكند كه فقط در خدمت هواى نفس و اشباع تمایلات مادّى باشد و در غیر این صورت، رنج تحصیل علم را نه تنها تحمّل نخواهد كرد؛ بلكه، اگر علمى برخلاف مقتضیات هواى نفس باشد و جلوى خواستههاى نفسانى او را بگیرد مورد انكار او قرار خواهد گرفت. خداوند در یكى از آیات قرآن مىفرماید:
«وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَیْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْمَاً وَعُلُوَّاً.» (نمل/۱۴)
از روى ظلم و برترى طلبى آن را انكار مىكنند در حالى كه بر آن یقین دارند.
انگیزه برترىطلبى و تجاوز به دیگران منشأ مىشود تا به دنبال علم یقینى نروند و حتى اگر زمینهاش هم فراهم شده انكارش بكنند. بنابراین، هواى نفس یكى از آفات روانى است كه انسان را از جستجوى حقیقت و تحصیل علم قطعى باز مىدارد.
آفت دیگر تحصیل علم قطعى «تقلید» است. فطرت انسان اقتضا دارد راهى را براى كسب علم برگزیند كه او را به واقع برساند و اگر صرفاً به تقلید كردن از نظر و رفتار دیگران اكتفا كند و اعتقادات گذشتگان و آباء و اجداد خود را چشم و گوش بسته بپذیرد بدون توجه به اینكه آیا مطابق با واقع یا خلاف واقع است، در این صورت، او برخلاف فطرت خود قدم برداشته است. قرآن به شدّت تقلید بىدلیل را محكوم كرده چنانكه پیروى از هوا و هوس و نرفتن به دنبال درك حقایق را نادرست مىداند و از آنجا كه ما در گذشته به تفصیل در این زمینهها پرداختهایم در اینجا به همین مقدار خلاصه، بسنده مىكنیم و طالب تفصیل مىتواند به بحثهاى گذشته رجوع كند. آفت و یا رذیلت دیگر آن است كه معلوماتى را كه به نحوى یا براى دنیا و یا براى آخرتش مفیدند رها كرده و به سراغ چیزى برود كه به دردش نمىخورد نه براى زندگى دنیوىاش مفید است و نه براى آخرتش. در این صورت، كار او لغو و بیهوده است و آیاتى كه كار لغو را مورد مذمّت قرار دادهاند شامل این كار نیز كه مصداقى از كارهاى لغو است مىباشد.
ثبت دیدگاه