کار در یک تعریف کلی، شامل هر نوع فعالیت میشود چه به قصد دریافت ما بهازای مالی آن انجام شود یا نه؛ هدف آخرتی داشته باشد یا دنیایی؛ عملِ موجود مادی باشد یا مجرد؛ کار یدی باشد یا کار فکری؛ کار صنعتی و تولیدی باشد یا کار خدماتی؛ عمل عبادی باشد یا عمل اقتصادی (نیکفر، ۱۳۸۳: ۲۰).
اهداف مهم کار از دیدگاه اسلامی عبارت است از:
– کسب درآمد و تأمین معیشت زندگی خود و خانواده؛ شاید نخستین انگیزه هر شخصی در انجام کار این است که به واسطهی کار، نیازهای خود را تأمین کند. از امام صادق علیه السلام نقل شده: «وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله از جنگ تبوک مراجعت کرد، سعد انصاری به استقبال وی آمد. حضرت با او مصافحه کرد، دست او را زبر و خشن دید. فرمود: چه آسیبی به دستت رسیده است؟ گفت: با طناب و بیل کار و درآمد آن را صرف معاش خانوادهام میکنم. حضرت دست او را بوسید و فرمود: هذه ید لاتمسّها النار «این دستی است که آتشجهنم به آن نمیرسد» (جزری، ۱۹۷۰، ج۲: ۳۳۷). کسب درآمد فقط برای تأمین ضروریات زندگی نیست؛ بلکه شخص میتواند برای تأمین وسایل رفاهی خود و خانواده کار کند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «از سعادتهای مسلمان، داشتن منزلی گشاده، همسایهی صالح و وسیلهی سواری مناسب است» (حرّعاملی، ۱۳۸۳، ج ۳: ۵۵۸ ). امام صادق علیه السلام فرمود: «هرچه برای خرید عطر بپردازی، اسراف نیست و مخارج مربوط به عطر پیامبر اکرم بیش از مخارج خوراکی او بود» (کلینی، ۱۳۶۲، ج۶: ۵۱۲)؛
– عزّت و شخصیتیافتن: از آثار کار، عزّتیافتن فرد است. شخص با کارکردن نیاز خود را برطرف ساخته، نیازمند کار دیگران نمیشود؛ از دیگران درخواست نمیکند و هزینهی او بر عهدهی دیگری نیست. امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود که دیر به بازار رفته بود فرمود: اُغدُ إلی عزِّک. «پگاه صبح در پی عزت خود [= کار و کسب] برو» (عاملی، ۱۳۸۳ ، ج ۱۲: ۳)؛
– رشد عقلانی: کار، وسیلهی تجربه آموختن انسان است و بر رشد عقلانی و اجتماعی او افزوده میشود. امام صادق علیه السلام فرمود: ترک التجارة ینقص العقل «رهاکردن تجارت، عقل را کاهش میدهد» (کلینی، ۱۳۶۲، ج۵: ۱۴۸).
– کسب آرامش روحی: انسان با کسب درآمد از نظر روحی آرامش مییابد و فرد نیازمند از نظر روحی در اضطراب است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «انسان هرگاه نیازمندیهای خود را تأمین کرد، آرام میگیرد» (کلینی، ۱۳۶۲، ج ۵: ۸۹)؛
– سلامت جسم: از آثار کار، برخورداری شخص از سلامت و نشاط جسمی است. بیکاری و عاطلبودن، باعث استراحت بیش از حد و پدید آمدن روحیهی خمودی و افسردگی در شخص میشود. با کار، اعضای انسان توان خود را بروز میدهد. امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: من یعمل یزدد قوة «هرکس کار کند، توان او افزوده میشود» (حکیمی، ۱۴۰۸، ج۵: ۲۹۱). امام صادق علیه السلام به فضل فرمود: «اگر تمام نیازهای مردم تأمین شده بود، از زندگی لذت نمیبردند. اگر انسانی مدتی ساکن مکانی شود و همهی نیازهای او فراهم باشد، از بیکاری خسته میشود و مایل است خود را مشغول کند» (مجلسی، ۱۳۷۴، ج ۳: ۸۷)؛
– تأمین نیازهای اساسی اجتماع: افراد با کار میتوانند نیازهای افراد جامعه را برطرف سازند. فرد نمیتواند تمام نیازهای خود را برطرف سازد؛ بنابراین هرکس با انجام کار خاصی میتواند نیاز مردم را برطرف کند و درمجموع، نیازهای تمام افراد تأمین شود (عاملی، ۱۳۸۳، ج ۱۳: ۲۴۴)؛
– رفع فقر و تأمین اجتماعی نیازمندان: با کار و تلاش، فقر اجتماعی از بین میرود و فرد با کسب درآمد میتواند به دیگران کمک کند. مسؤولیت اجتماعی، شخص را بهکار فرامیخواند؛ حتی اگر به درآمد آن نیاز نداشته باشد. فرد باید در بُعد اجتماعی انسانی مفید و مؤثر باشد. حضرت امیرمؤمنان با کار در باغ، چاه و قنات حفر میکرد و آنان را برای مردم و کمک به نیازمندان وقف میکرد یا آنکه بردگان بسیاری را با کار و درآمد خویش رها ساخت (کلینی، ۱۳۶۲، ج ۵: ۷۴)؛
– گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد اجتماعی: از آثار کار و انگیزهی روی آوردن به کار، حفظ و سلامت روح انسانی و گسترش اخلاق در اجتماع است. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و ناتوانی و تنبلی همراه نیازمندی و فقر است و ثمرهی آن نابودی و بدبختی است. آنکه طلب و تلاش نکند، چیزی نمییابد و به فساد کشانده میشود» (ولایی، ۱۳۷۸: ۶۳)؛
– افزایش توان اقتصادی جامعه: هرگاه بخشهای اساسی مردم بهکار اشتغال داشته باشند، اقتصاد جامعه رشد خواهد داشت. تولید و درآمد ملی افرایش مییابد. درآمد دولت به جهت مالیاتها فزونی یافته و امکان ارائهی خدمات عمومی به مردم فراهم میشود (صدر، ۱۳۹۱: ۱۰۸). در دیدگاه دینی، انسان نهتنها در کار خود باید به فکر دیگر انسانها و جامعه باشد، بلکه اگر از ثمرهی کار او دیگر موجودات هم استفاده کنند، در نزد خداوند مطلوب است و برای او پاداش آخرتی خواهند نوشت. کمک به عمران و حیات طبیعت و محیط زیست ارزش والایی دارد. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: ما من مسلم یغرس غرساً أو یزرع زرعاً فیأکل منه انسان أو طیر أو بهیمة الاّ کانت له به صدقة «مسلمانی که نهالی بکارد یا زراعتی بهعمل آورد و ازآن انسان، پرنده، چهارپا استفاده کند، در نامهی اعمال او ثواب صدقه نوشته میشود» (نوری، ۱۴۰۷، ج۱۳: ۴۶۰)؛
– تقویت اعتقادات دینی: اعتقاد دینی، عامل بسیار مهم در ایجاد انگیزه است و چنانچه در کلام اولیای دینی، آثاری برای عملی خاص عنوان شده باشد، فرد پرهیزکار به جهت باورهای خود در جهت کسب آن میکوشد و فعالیت خود را در همان سو قرار میدهد. انسانهای معتقد به عالم ماورا، کارهای بسیاری را برای نتایج آخرتی انجام میدهند. از بذلِ جان جهادگران تا صرف مال دارایان در طول تاریخ، بسیار دیده شده است. هماکنون مکانهای وقف شده بهوسیلهی نیک مردان و نیک زنان در جهان به حدی است که نهادهای گوناگون در سرپرستی صحیح آن میکوشند (معیدفر، ۱۳۸۰: ۷۸)؛
– بخشش گناهان: کار اقتصادی، شخص را از آمرزش الهی بهرهمند میکند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من بات کالاً من طلب الحلال بات مغفوراًله «آن که در راه کسب حلال زندگی او میگذرد، مورد مغفرت الهی است» (کلینی، ۱۳۶۲، ج۵: ۷۸). إنّ من الذنوب ذنوباً لایکفّرها صلاة و لاصدقة قیل یا رسولاللَّه، فما یکفّرها. قال: الهموم فی طلب المعیشة «برخی از گناهان با نماز و صدقه پاک و جبران نمیشود. یاران گفتند چه چیز آن را پاک میکند؟ فرمود: تلاش در کسب روزی» (نوری، ۱۴۰۷، ج۱۳: ۱۳)؛
– حفظ و یاری دین فرد: انسان اگر بخواهد دیندار واقعی باشد و بتواند در معنویت پیشرفت کند نمیتواند از نعمتهای دنیا و نیازهای دنیایی چشم بپوشد. مؤمن بهدنبال خیر دنیا و آخرت است: آتنا فیالدنیا حسنة و فیالآخرة حسنة (بقره: ۱۹۷) و خیر دنیا همان برخورداری از معیشت است (کلینی، ۱۳۶۲، ج۵: ۷۱). از پیامبر گرامی نقل شده است که : «خداوندا! در نان برکت ده و بین ما و نان جدایی مینداز. اگر نان نداشتیم، توان نماز و روزه و انجام واجبات الهی را نداشتیم» (کلینی، ۱۳۶۲، ج۵: ۷۳).
در نظام اخلاقی اسلام به مواردی از خصوصیات مثبت اخلاقی پافشاری شده و گاه این موارد، منافی کار اقتصادی قلمداد میشود. برخی از این اخلاقیات عبارتند از:
– توکل: معنای توکل، تعطیلکردن قوا و اعتماد به خدا که او بهجای شخص عمل انجام دهد نیست. کار نکردن و سکون، تضمین الهی را در پی ندارد. در آیات قرآن، توکل در موردی مطرحشده که مسلمان امر خطیری را باید انجام دهد و خداوند دلهره و نگرانی او را با ایجاد اطمینان معنوی از بین میبرد. مؤمن، وکالت خدا را کافی میداند و اعتماد به او را بر اعتماد به دیگران ترجیح میدهد: «ومن يتوكل علي الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لكل شيءٍ قدراً» (طلاق: ۳). این آیه به مسلمان تذکر میدهد که باید در امر مربوط به خانواده، قوانین الهی را مراعات کند تا عاقبت خیر برای او پدید آورد (مطهری، ۱۳۸۹: ۱۱۲)؛
– زهد، قناعت و ترک دنیا: قناعت که از ویژگیهای مؤمنان و خردمندان بهشمار میرود، معنای درست مصرفکردن و جلوگیری از اسراف مال است، نه آنکه در بُعد تولید باید کمکاری کرد. زهد به معنای کم مصرفکردن برای بازده بیشتر است. دنیایی که زاهد آن را ترک میکند، سرگرمشدن به تنعم و تجمل و دورافتادن از کمال انسانی است. دعوت به زهد در دین، به معنای ترک تلاش و ساختن دنیای آباد و مستقل نیست. سرور زاهدان عالم بیش از همه کار و تلاش اقتصادی انجام میداد و استفاده از خانهی گسترده را در جهت خیررسانی به همنوعان و دستگیری بیچارگان امر آخرتی میدانست (مطهری، ۱۳۸۴: ۲۱۷-۲۱۶)؛
– صبر بر بلایا و رضا به قضای الهی: با توجه به آیات و روایات روشن میشود این سجیهی اخلاقی هم، مانند توکل برای کسی ستوده است که در صحنهی عمل و زندگی با همهی کوششی که دارد، گاه به نتیجهی دلخواه نمیرسد. از آنجا که انسان نمیتواند مجموع عوامل مؤثر بر طبیعت و دنیا و روحیات انسانها را در اختیار خود بگیرد، گاه با همهی زحمت، انتظار او برآورده نمیشود و خلاف خواستهی او رخ میدهد، در اینجا باید تن به این علل و اسباب بدهد (سادات، ۱۳۸۵: ۱۴۳).
ثبت دیدگاه