اولا: شناخت انسان کامل سه راه اصلی دارد:
- بررسی حالات و اقوال وی و یافتن علائم انسان کامل در وی که تشخیص آن فنّی است و محتاج تسلّط بر کتاب و سنّت و علوم حکمی و عرفانی است.
- معرفی شخصی که خودش کمالش مسلم است.
- شهود قلبی که مختص شخص کامل است یا سالک راه رفته طاهر القلب چنانکه در شرح رساله سیر و سلوک علامه طهرانی آمده است.
ثاتیاً. اینکه افرادی غیر متخصص دور کسی را گرفتهاند نه چیزی را ثابت میکند و نه چیزی را نفی میکند زیرا چه بسا وی حق باشد و عدهای از ضعفا نیز دور او باشند که به واسطه صفای قلب یا مطامع دنیا یا … جذب او شده باشند؛ مانند کسانی که دور حضرت رسول یا اهلبیت علیهم الصلوة و السلام بودند و ممکن است که واقعاً آن شخص باطل باشد و افراد ساده توهّم نموده باشند.
ثالثاً. قبول کسی در راه خدا دلیل بر این نیست که وی تا آخر میماند و گاهی حکمتش اتمام حجت یا فوائد جنبی است و آنچه مسلم است اینکه فعل ولی خدا بیحکمت نیست ولی حکمتش چیست ما نمیدانیم چنانکه در خواص ائمه کسانی بودند که بعداً از بدترین دشمنان گشته و مورد لعن و نفرین و … قرار گرفتند مانند ابوالخطاب و بطائنی و شلمغانی و …
ثبت دیدگاه