بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام وصلوات براهل بیت وآل الله
ومحضر مبارک امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
درس عقاید فلسفی استاد حلوائیان
کاری از: معصومه صفایی
ارائه به موسسه آوای توحید
مقدمه :
به حمد وقوه الهی توفیق حاصل شد که بتوانم چند کلمه ای رادرپیاده سازی وارائه خلاصه ای ازدرس استاد حلوائیان رادرخدمت شما بزرگواران باشم.
باتوکل برخدا واستعانت ازامام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف.
با امید بهروزی وموفقیت برای شما بزرگواران.
تقدیم به ساحت مقدس حضرت خدیجه سلام الله علیها
ومن الله توفیق
وا فریادا زعشق وافریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گردادِ من شکسته دادا،دادا ورنه من وعشق هرچه بادا بادا
سالروزازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها وامیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام خدمت عزیزان تبریک وتهنیت عرض میکنم.
ازآنجایی که سبک زندگی توحیدی مد نظر ماست جادارد که یک توجهی هم به امروزداشته باشیم،شروع ماه ذی الحجه راهم داریم یادی ازحجاج بیت الله الحرام هم بکنیم با این اشعار شمس که ازاشعار بسیار طرب انگیزوزیبای مولوی است،وچقدر هم زیباست که غزلیات مستانه خودش را به نام غزلیات شمس نام گذاری کرده است،وحالا مرتبط بابحثمان هم هست که انسان درسلوکش به جایی میرسد که خودی نمی بیند،آن فنای ذاتی که حاصل شد آنوقت دیگر آن ولی خداست که دراوتجلی پیدا کرده.
شماسرسفره غزلیات شمس که یک دیوان قطور هم هست اشاره خیلی زیادی دارد ودست کمی ازمثنویات معنوی ندارد بلکه حقیقتا سرسفره شمس تبریزی نشستیم.شمس تبریزی که درملای رومی تجلی پیدا کرده،ظهور کرده اما حالا غزل راخدمتتان عرضه کنم بعد وارد بخث بشویم.
طواف حاجیان دارم به گرد یارمیگردم
نه اخلاق سگان دارم،نه برمردارمیگردم
آنهایی که گرد مرداردنیا میگردند اخلاق سگان دارند؛ما آمده ایم حاجی شویم حاجی کسی است که 🙁 حج یعنی قصد کردن ) قصد یاردارد وغیر یار چیز دیگری تمنا ندارد.
طواف حاجیان دارم به گرد یارمیگردم
نه اخلاق سگان دارم نه برمردار میگردم
مثال باغبانانم نهاده بیل برگردن
برای خوشه ای خرما بگرد خار میگردم
نه ان خرما که چون خوردی شود بلغم کند صفرا
ولیکن پربرویاند که چون طیار میگردم
حالا اگریک روزی بروید حج کنارخانه خدا ازخدا چه میخواهید؟
نخواهم خانه ای دردِه نه گاو وگله ای فربه
ولیکن مست سالارم پی سالارمیگردم
بهانه کرده ام نان را ولیکن مست خبازم
وقتی هم رفتیم حج بلاخره حاجت داریم،حاجت ها را که بیان میکنیم هدفمان چیست؟
رفتیم زیارت امام رضا علیه السلام،حاجت ها راکه گفتند:نمک غذایتان راهم ازما بخواهید؛!برای چیست؟
بهانه کرده ام نان را ولیکن مست خبازم
نه بردیندارمیگردم که بردیدارمیگردم
نیَم پروانه آتش که پروبال خودسوزم
منم پروانه سلطان که برانوارمیگردم
انشاالله خداتوفیق به همه امان بدهد درمحضرحضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام، خورشید ولایت؛ من وشما گرد نور ولایت میگردیم،پروانه سلطان بشویم نه پروانه آتش،تا وجودمان انشا الله نور شود،سبک زندگی توحیدی هم یعنی همین،انسان درحال شدن.
یکی ازاساتید بزرگواری که حالا انشاالله توفیق میشود تو ترمهای بعدی پای درسشان خواهید نشست،استاد آقاسید علی،آقای قاضی طباطبایی است. اسم قشنگ وزیبایی هم دارند این بزرگوار.یک کتاب خیلی قشنگ عرفانی دارند باعنوان انسان درحال شدن.
جایگاه این فضای قرآنی که وعلیه المصیر این صیرورت… روایتشان خیلی زیبا به آن پرداختند،که وقتی انسان به یک قلب وانقلابی دست پیدا میکند،سبحان الذی سخره لنا هذا …میدانید آیه ای که مستحب است سوارمرکب میشوید
بخوانید،(هرمرکبی که باشد) این آیه است.
سبحانَ الذی سخرَلنا هذا وَماکُنا لَهُ مُقرِنین* وانا الی رَبُنا لَمنقَلبون
این آیه لطافتش به تعبیر آیت الله جوادی آملی ازآیه انا الیه راجعون بالاتره یا فقط صرف رجوع رامطرح میکند،اینجا دارد حقیقت انقلاب درونی صیرورت،انسان درحال شدن رامطرح میکند،همان تعبیر ملای رومی تو مثنوی که میفرماید: ازجمادی مُردم ونامی شدم وزنما مُردم به حیوان برزدم
مُردم ازحیوانی وآدم شدم پس چه ترسم کی زمردن کم شدم
درحال صیرورت قرارگرفتن لوازم خودش رامی طلبد این که باید انسان آن لوازم را پیدا کند که آن انقلاب درونی درش پیدا شود ؛یکی ازلوازم شدن ازدواج وسلوک باهمسراست،کمال انسان درازدواج است،کمال انسان درهمراهی باهمسر است چه خانمها درآئینه شوهرشان وجه آقایان درآئینه همسرشان.
فصل سوم رساله الولایت سفرنامه سیروسلوک علامه حسن زاده آملی :ایا شهود حضرت حق شدنی است یانشدنی؟ ایا آدم میتواند خدا راببیند آیا اصلا خدا دیدنی است یا دیدنی نیست؟
آیات وروایات متعدد رامطرح میکند مثل آیات شریفه :{ وجوهٌ یومئذٍ ناضره *الی ربها ناظره }
وجوهی که تو اوج بشاطت وشادمانی است وبه خدای خودشان دارند نظرمیکنند.
همه آیاتی که علامه درکتاب رسالة الولایة صفحه ۷۳ مطرح میکنند میخواهند بگویند: که همه اینها میگویند :رویت شدنیست،اما نه رویتی که باچشم دل انجام میشود.
اما سوال:آیا واقعا با چشم سرنمیشود خدارادید؟ فقط چشم دل است که میتواند خداراحس بکند وشهود کند؟
نه؛فقط به این معنانیست مادرتمام مظاهرهستی میتوانیم خدارا ببینیم.
*****************************************************************
تاصورت پیوند جهان بود علی بود تانقش زمین بودوزمان بود علی بود
این شاهی که ولی بودووصی بود علی بود سلطان سخا وکرم وجود علی بود
آیت الله جوادی آملی این حدیث را از کتاب حیات عارفانه امیرالمومنین نقل میکنند که پیامبر صلوات الله میفرمایند:مثل علی فی هذه الامة مثل قل هو الله احد است.
که حقیقتا مولا ابرمرد تاریخ است که قراراست ماهم ازولایت تاولایت سیر داشته باشیم،ازولایت علی علیه السلام تا این که خدمان جزء اولیاء الهی قرار بگیریم وبه ولایت برسیم وویژگی اولیاء الهی طی کردن مراتب توحیدی است واین که جزیک نمیبینند آنها یک هستی بی پایان می بینند وخودشان راهم در این هستی بی پایان غرق شده میدانند،فنا می دانند.
با این مقدمه من درشرح ذکرشریف :
یاهو یامن لاهوالا هو(ای هویت مطلقه عامه ،ای کسی که هویتی درعالم وجود ندارد جزهویت او) که درباب توحید ذاتی هست؛
ودرباب توحید افعالی میگویند ذکر شریف لا اله الاالله هوالعلی العظیم؛
توحید صفاتی ذکرشریف لا اله الاالله است.( سید الاذکار).
ودرباب توحید ذاتی یاهویامن لا هوکه میگویند اواخرعمرآقاسید علی قاضی طباطبایی اعلی الله مقامه این ذکرشریف رامرتبا برزبان داشتند.
من دربیان این غزلی راتقدیم میکنم.
مسجد وبتکده وکعبه ومیخانه که یک بلبل وباغ گل وسبزه وریحانه که یک
شَهِدَالله که این شاهدومشهود وشهید همه ازغیرت آن شاه ملوکانه که یک
دراحد صحبتی ازواژه وممکن نبود آمده اوبه تَعَیُن همان گونه که یک
صمدی بنگروازدور و تسلسل بگذر گربه دندانه رسیدی بنگرشانه که یک
راه رسیدن بهولایت چیست؟
مراتب متفاوت است وبه تعبیری میشود گفت:ولایت ذومراتب است،اما این که من
وشما این رادرنگاه موافق دید خودمان داشته باشیم که من وشماهم باید به یک مقامی ازامامت دست پیدا کنیم.استناد هم به آن آیه شریفه کنیم که دردعا وقنوت میخوانیم : ربنا هب لنا من ازواجنا وذُریاتنا قُرة اَعینُ واجعلنا للمتقینَ اماما
یعنی ما ازخدا این تمنا راداریم که جعل امامت هم که جاعلک لناس اماما *یا انی جاعل فی الارض خلیفه ؛آن جعل مقام امامت برای من وشما هم درمرتبه طهارت نفس خودمان وسعه وجودیمان وهمتی که میکنیم،دراین مسیر برای ماهم قرارداده شود .
درفصل چهارم،شروع جلد دوم ازرسالت الولایة که آیت الله جوادی آملی فرمودند، (در صفحه ۲۶) که درباره ی قیود عد می که یک اشاراتی درجلسه گذشته به آن کردیم چند تا نکته است که من می خواهم یک بخش ازآن را ازرو بخوانم وتوضیح بدهم.وازاین قیود عدمی بزنیم درباب معرفت نفس ایشان،درباب شماره ۱۰ میفرمایند اشخاص وتعینات انکاری چیزی جزحدود وقیود عدمی ونقصان حقیقت صرف هستی نیستند.وگرنه حقیقت صرف هستی هیچ تعدد وتکثری ندارد.این یعنی وحی؛ یعنی این که ما بود داریم وهزاران نمود یک هستی مطلق بی پایان داریم،اما این هستی بی نهایت بی پایان تعیُن ها وتشخص هایی پیدا کرده به مثالهایی که بتواند ذهن مخاطب را همراهی کند با من؛مثل دریا وموج دریا ست،ما یک دریا بیشتر نداریم موج دریا هم همان دریاست اما دریایی که تعیُن پیدا کرده،دریائی که تشخص پیدا کرده،والا موج دریا چیزی جز دریا نیست.
اشخاص وتعینات عددی چیزی جز قیود عدمی ونقصان صرف حقیقت یعنی اگرما ازتک تک انسانها قیودشان رابرداریم.
همه قرآن دریک کلمه خلاصه است هم میتوانیم آن راتوحید بگیریم وهممیتوانیم آنرا غیرت بگیریم.
نفی اغیارچیزی است که قرآن درتمام داستانها بیان کرده است،اگر توانستیم نفی اغیار کنیم ذولفقارعلی علیه السلام رادستمان میدهند.علامه حسن زاده می فرمایند: توبهشت وجهنم خویشی؛ما بی نهایت میتوانیم صعود کنیم وبینهایت میتوانیم سقوط کنیم.هرانسان میتواند خودش به بهشت تبدیل شود ویامیتواند خودش به جهنم تبدیل شود تنها راه رسیدن به معبود این است که چشم از قیود عدمی خود برداریم اول
این حقیقت رادرجان خودمان پیدا کنیم آنوقت راه رانشانمان میدهند.
از آنچه گذشت دانستیم که حقیقت هرکمالی مانند علم،حیات،قدرت،کمال،جمال..
وغیره،مطلق وصرف وثابت ودائم ورهاازقیود وحدودعدمی است؛وبه طبع نزدیک شدن هرکمالی به حقیقت کمال درگرو مقدارآن حقیقت صرف درگرو مقدارظهورآن حقیقت صرف درآن مظهراست.
اگرخدا راکمال مطلق دیدیم،علم مطلق دیدیم،قدرت مطلق دیدیم،حیات مطلق،وجود بی نهایت نظرکردیم به هرآن مقداری که درمن وشما یی که مظهرخدا هستیم درظرف وجودی ما حضرت حق تجلی بکند.به همان مقدارما قرب به حق پیدا کردیم.
حالا هرکسی یک ظرفی دارد،وما اول باید دنبال آن باشیم که سعه ی وجودی پیدا کنیم (رب اشرح لی صدری پروردگاراسینه ام راگشاده گردان سوره مبارکه طه آیه ۲۵) این که سینه ما گشاده شود برای درک حقایق تنها راه وسعت وجودی ما هم درک علمی وسیرعلمی است،وسیر علمی را جدای ازیک حقیقت نباید بدانیم وسیر علمی خودش یک عمل است والعلمُ وامام العمل،یک امام جماعت وامامی است. وظرف وجودی ما باعلم وسعت پیدا میکند به فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه السلام هرظرفی وقتی چیزی درآن ریخته شود محدود میشود الا ظرف انسان که باعلم همچنان گشاده تر میشود و وسیع تر.واین ظرف باعلم وسیعترو گشاده تر می شود تا بشکند واین که میگویند دل شکسته یعنی خودت را بشکنی وجودت لا یتناهی شود چون اصل وجود هر انسانی دل اوست.
وقتی دل شکسته میشود حد شکسته میشود و وقتی حد شکسته شد دیگر خودت را نمی بینی ودر پیشگاه محبوب یعنی غیرازاو چیزی ندیدن.
«با عرض ارادت خدمت حضرت صاحب الامرعجل الله
تعالی فرجه الشریف» ومن الله توفیق.
جشنواره امسال ۷۵ درصد مؤلفان از دانشجویان مرد و ۲۵ درصد از خانمها بودهاند. مقطع تحصیلی دانشجویان مؤلف به ترتیب ۶۴ درصد دکترا، ۲۵ درصد کارشناسی ارشد و ۱۱ درصد کارشناسی است.
بله دیدگاه شما کاملا درست است. آمار و ارقام کاملا واقعی هستند