کاربردهای اخلاق
وقتی در محاورات عرفی واژه اخلاق را به کار میبریم، مفهوم خاصی به ذهنمان میآید که با مفهومی که در بعضی از کتابها یا روایات برای این واژه مطرح میشود، اندکی تفاوت دارد. توجه به این نکته ضروری است که واژه اخلاق همانند بسیاری از واژههای دیگر کاربردهای متفاوتی دارد. در همه زبانها و به خصوص در زبان عربی واژههای بسیاری وجود دارد که مفاهیم و کاربردهایش با هم متفاوت است. گاهی این اختلاف در حد ضعف و شدت است؛ مثلا مفهوم نور شامل شمع میشود، همانگونه که نور خورشید نیز نور است. این واژه درباره خدا نیز به کار رفته است؛ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.[۲] این اختلاف تشکیکی بین مصادیق است؛ یعنی مفهومی واحد است، اما مصادیق آن با هم خیلی تفاوت دارند. گاهی مفهوم یک واژه مفهومی عام است که قیود مختلفی به آن اضافه میشود و این مفهوم در یک علم با یک قید، و در علم دیگری با قید دیگری، اصطلاحات مختلفی را برای آن واژه پدید میآورد. گاهی اصطلاحات مختلف از یک واژه در علوم مختلف شبیه مشترک لفظی میشود. برای مثال، همه شما با کلمه «جبر» آشنا هستید. یکی از معانی جبر که همه ما آن را میفهمیم، وادار شدن انسان به کاری است. ولی این واژه در ریاضیات اصطلاحی دارد که هیچ ربطی به این معنا ندارد. جبر در ریاضیات در تقابل با اختیار نیست و یک نوع عملیات و محاسبه خاصی است که در ریاضیات مطرح است. اکنون شما این معنا را با اصطلاح جبر در علم کلام مقایسه کنید! در علم کلام جبر در مقابل اختیار به کار میرود. این اصطلاح با اصطلاح جبر در ریاضیات چه نسبتی دارد؟ همچنین جبر در لغت به معنای جبران نیز به کار رفته است. جبار یکی از اسمای الهی است که به معنای جبران کننده نقایص و کمبودهاست.
اخلاق نیز کاربردها و معانی لغوی و اصطلاحی مختلفی دارد. کلمه «اخلاق» جمع «خُلق» است. این واژه گاهی به معنای صفت نفسانی ثابتی (ملکه نفسانی) است که منشأ رفتار یکنواخت در ظروف و شرایط مشابه میشود. به این معنا، اخلاق هم شامل اخلاق فاضله میشود و هم شامل اخلاق رذیله. به اصطلاح منطقی، در این کاربرد، اخلاق یک جنس است که دو نوع دارد؛ یک نوع آن رذیله و نوع دیگر آن فاضله است. اما ما در محاوراتمان وقتی میگوییم رفتاری اخلاقی است، هیچ احتمال نمیدهیم که معنای آن اخلاق بد باشد، بلکه وقتی میگوییم کاری اخلاقی است آن را به این معنا به کار میبریم که مطلوب و ارزشمند است. بنابراین این کاربرد، غیر از کاربرد اول است.
همچنین در اصطلاحات فلسفی، سابقاً واژه اخلاق را فقط درباره صفات نفسانی بهکار میبردند و اصلا این واژه را بر رفتارها اطلاق نمیکردند، ولی مباحث اخلاقی در دین، اختصاص به صفات ندارد و شامل رفتارها نیز میشود. شاید بتوانیم بگوییم اکثر بحثهای روایات اخلاقی ما مربوط به افعال است. به عبارت دیگر اخلاق در عرف متدینین و در محاورات عرفی آنها قید «صفت ثابت» ندارد و شامل رفتارها نیز میشود، اما در علم اخلاق سنتی این واژه فقط شامل ملکات میشود. در این علم هیچ صحبتی از رفتارها نمیکنند و اگر از رفتار صحبت شود به عنوان ابزاری است که تکرار آن یکی از اسباب پیدایش اخلاق (یعنی صفات ثابت نفسانی) است، و یا علامت این است که چنین خلقی وجود دارد.
منظور از اخلاق در دعای مکارم الاخلاق
در این دعا نیز وقتی از مکارم الاخلاق بحث میشود، موارد کمی پیدا میکنیم که فقط به ملکات مربوط باشد. نام دعا مکارم الاخلاق است، اما غالبا مربوط به رفتارهاست. اکثر مطالبی که در این دعا از خداوند درخواست شده، رفتار است. از این بالاتر، گاهی چیزهایی از خدا خواسته شده است که حتی رفتار نیز نیست. برای مثال از خدا خواسته شده است که خدایا روزی وسیع به من بده! روشن است که روزی وسیع ربطی به اخلاق ندارد و این درخواست از آن جهت مطرح شده که روزی وسیع میتواند برای انسان فراغتی ایجاد کند که بیشتر سراغ معنویات، اصلاح اخلاق و مبارزه با مفاسد برود. اگر انسان صبح و شب برای پیدا کردن یک لقمه نان جان بکند، دیگر فرصت و حالی برای شناخت اخلاق فاضله و دوری از اخلاق رذیله پیدا نمیکند. شاید اینکه عنوان این دعا «کان دعائه فی مکارم الاخلاق ومرضی الافعال» است نیز به همین مناسبت باشد که این دعا درباره مکارم الاخلاق است و به اسباب، شرایط، معدّات و موانع آن میپردازد. از اینرو تکتک این مسایل از مکارم اخلاق نیست و وقتی ما درباره دعای مکارم الاخلاق بحث میکنیم، نباید توقع داشته باشیم که در هر جلسه یکی از اخلاق فاضله را مطرح کرده و درباره آن بحث کنیم. شاید اکثر چیزهایی که در این دعا، درخواست شده است، جزو اخلاق فاضله اصطلاحی نیست و بسیاری از آنها از مقدمات بعیدهای است که به انسان کمک میکند که دارای اخلاق فاضله باشد یا موانعی است که از خدا میخواهد آن را برطرف کند.
ثبت دیدگاه