هر يك از أئمّه معصوم(عليهمالسلام)در عين ولايت و عصمت، و در عين توحيد و طهارت، داراى اختلافاتى در روش و سلوك بودهاند؛ از جمله اختلافات مكانى و زمانى و طبعى و طبيعى كه جامع آنها فقط وصول به ولايت و توحيد و فناء مَحْض در ذات احديّت و تحقّق به حاقّ حقيقت بوده است.[۱] چنین تفاوتی در روش سلوک سالکان امری پذیرفتنی است: «روشها بر يك وجه نيست يعنى روش هر رونده بر نوعى ديگر باشد، و احوال سلوك و ترقّى او از ديگرى مغاير باشد: اهل سلوك را چندان مقامات و روش است كه ممكن نبود با حصر و عدّ آوردن».[۲]شناخت طریق صحیح برای سالک ضرورت دارد زیرا هر راهی انسان را به مقصد نخواهد رساند.[۳]
ویژگیهای سلوک علوی
از ویژگیهای سلوک امام توحید محوری، خردگرایی، شریعتمداری از عمدهترین ویژگیهایسلوک علوی میباشند:
یک: شریعتمحوری:
راه ورود به نهرها«شریعه» نامیده شده است، این کلمه در مورد ادیان الهی و شرایع آسمانی نیز به کار رفته است. زیرا راه روشن سلوک و سعادت و طریق وصول به آب حیات و زندگی حقیقی دین میباشد.[۴]
سیر و سلوک بدون التزام عملی به شریعت یعنی واجب و حرام نتیجه بخش نیست، در حقیقت«اگر عارفان در سیر و سلوک تابع شریعت و ولایت اهل بیت علیه السلام باشند و راه صحیح را طی کنند گوشهی از علم شهودی انبیاء و اولیا به آنها میرسد.»[۵] تهذیب و تزکیهای که بر اساس شرع نباشد باطل است. [۶]
در عرفان اصیل، شریعت اسلامی و سیره معصومین(علیهم السلام) میزان سنجش تمام باورها و رفتارهاست.
امام علی(علیه السلام)تنها راه مفید را راه دین و شریعت معرفی مینمایند:
«أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْ ءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْ ءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ»[۷] آگاه باشيد تباه شدن و از دست رفتن متاع دنيا به شما زيانى وارد نخواهد آورد در صورتيكه اساس و پايه دين را محكم كرده باشيد. آگاه باشيد بعد از تباه ساختن دين خود آنچه كه از دنيا نگاه داشته ايد بشما سود نمى رساند.
بر این اساس عرفان و سلوک غیر دینی بدون توجه به شریعت مورد تأیید آن حضرت قرار نمیگیرد. سالک اگر راه دین را برود به مقصد خواهد رسید.[۸]
همچنین در خطبه دیگری درباره بعثت حضرت رسول اعظم(صل الله علیه و آله و سلم) میفرمایند:
«أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَيَّنَ بِهِ الْأَحْكَامَ الْمَفْصُولَةَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دَيْناً تَتَحَقَّقْ شِقْوَتُهُ وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ وَ تَعْظُمْ كَبْوَتُهُ وَ يَكُنْ مَآبُهُ إِلَى الْحُزْنِ الطَّوِيلِ وَ الْعَذَابِ الْوَبِيلِ»[۹]
بوسيله آن حضرت احكام شرعيّه كه معلوم نبود آشكار و بدعتهاى نادرست (زمان جاهليّت) نابود و احكامى كه آنها را (در قرآن و سنّت) بيان نموده هويدا گردانيد، پس كسيكه دينى غير از اسلام بطلبد شقاوت و بد بختيش محقّق و بند (سعادت و نيكبختى) او گسيخته، و برو در افتادنش (به آتش) سخت است، و باز گشت او (در قيامت) به اندوه بسيار و عذاب دردناك مى باشد.
در شرح این فراز از خطبه در کتاب«شرح نهجالبلاغه» آمده است: «شرائع مجهولة عبارت از طرق دين و قوانين شريعت إلهى است كه تا پيش از ظهور پيامبر اكرم (ص) دسترسى به آنها ممكن نبوده و بدع مدخوله آيينهاى اهل جاهليّت و گناهها و تبهكاريهايى است كه در روى زمين مرتكب مى شدند، أحكام مفصوله عبارت از احكام دين اسلام است كه در شرع تفصيل داده شده و بيان گرديده و اگر كسى دينى جز اينها خواهان شود، از راه راست منحرف شده، و بدبختى او در آخرت محقّق گرديده است، و تنفصم عروته يعنى رشته تمسّكى را كه براى نجات خود در دست داشته بريده، و لغزش و خطاى او براى سفر آخرت بس بزرگ گشته و در نتيجه بر اثر قصورى كه در قبال خداوند متعال مرتكب شده خود را دچار اندوهى دراز ساخته و به عذاب جانفرساى دوزخ گرفتار گردانيده است.»[۱۰] چنانچه در خطبه دیگریامام علی(علیه السلام) تأکید نمودهاند که هر که به آداب شریعت ملتزم باشد به مقصد خواهد رسید: أَلاَ وَإِنَّ شَرَائِعَ الدِّينِ وَاحِدَةٌ، وَسُبُلَهُ قَاصِدَةٌ، مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَغَنِمَ، وَمَنْ وَقَفَ عَنْهَا ضَلَّ وَنَدِمَ.[۱۱]
بدانید قوانین دین همه یکی و راههای آن هموار و مستقیم است، هر که در آن گام زند به مقصد رسد و غنیمت برد و هر که رهسپار آن نگردد، گمراه شود و پشیمانی برد.
ایشان رعایت آداب شریعت و پرهیز از حرام الهی را از ویژگیهای پرهیزکاران به شمار میآورند:« غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ[۱۲]»؛همچنین ایشان پرهیزکاران را تسلیم در برابر دستورات کتاب الهی که در حقیقت اساس شریعت است معرفی نمودهاند:«قَد أمكنَ الكتَابَ مِن زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ و امَامُهُ, يَحُلُّ حَيثُ حَلّ ثَقَلُهُ و يَنزِلُ حَيثُ كانَ مَنزِلُه»[۱۳] خود را در اختيار كتاب خدا نهاده و آن را راهبر و پيشواى خود قرار داده. هرجا كه گويد بارگشايد و هر جا كه فرمان دهد فرود آيد. در کتاب«شرح نهجالبلاغه» در شرح این فراز آمده است:« تمکین کتاب بودن، کنایه از فرمانبرداری در برابر اوامر و نواهی الهی است.»[۱۴][۱۵]
دو:ﺗﻮﺣﯿﺪﻣﺤﻮري:
در مباحث عرفان نظری توحیدمحوری آموزههای امام علی(علیه السلام) روشن گردید. از مهمترین ویژگیهای آموزههای ایشان توحیدمحوری میباشد:
اﻟﺤَﻤﺪﷲ اﻟﻌَﻠّﯽ ﻋَﻦ ﺷِﺒﻪ اﻟﻤَﺨﻠُﻮﻗﯿﻦ[۱۶]؛ ﺣﻤﺪ و ﺳﭙﺎس ﺧﺪاﯾﯽ را ﮐﻪ از ﺷﺒﺎﻫﺖ داﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺨﻠﻮﻗﯿﻦ واﻻﺗﺮ اﺳﺖ؛ ﻧﻔﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ از ﺧﺪاوﻧﺪ در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺷﺌﻮن از جمله ﺷﺒﺎﻫﺖ در وﺟﻮد، ﺧﻠﻖ، از اثبات ﻗﺪرت و ﺗﺴﻠّﻂ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺮ ﺗﻤﺎم ﻫﺴﺘﯽ حکایت دارد؛ لذا سالک موحد ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻓﻘﻂ او را ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺗﻔﮑّﺮ ﺗﻮﺣﯿﺪي مذکور سالک ﺗﻤﺎم اﻣﻮر ﺟﻬﺎن را در ﯾﺪ ﺣﮑﻤﺖ اﻟﻬﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ و ﻣﺎﻟﮏ ﺣﻘﯿﻘﯽ را ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﯽداﻧﺪ و ﻫﯿﭻ ﻗﺪرت و ﻣﺆﺛﺮي در ﺟﻬﺎن را ﺷﺮﯾﮏ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻧﻤﯽﭘﻨﺪارد، ﺣﺘّﯽ ﺧﻮدش را ﻣﺎﻟﮏ ﺧﻮدش ﻧﻤﯽداﻧﺪ؛ چنانچه اﻣﺎم ﻋﻠﯽ(علیه السلام) ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: اﻧّﺎ ﻻ ﻧﻤﻠﮏ ﻣﻊ اﷲ ﺷﯿﺌﺎً و ﻻ ﻧﻤﻠﮏ اﻻّ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻨﺎ، ﻓﻤﺘﯽ ﻣﻠّﮑﻨﺎ ﻣﺎ ﻫﻮ اﻣﻠﮏ ﺑﻪ ﻣﻨّﺎ ﮐﻠّﻔﻨﺎ و ﻣﺘﯽ اﺧﺬه ﻣﻨّﺎ وﺿﻊ ﺗﮑﻠﯿﻔﻪ ﻋﻨّﺎ؛[۱۷] ﻣﺎ ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﺪا ﻣﺎﻟﮏ ﭼﯿﺰي ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ و ﻣﺎﻟﮏ ﭼﯿﺰي ﻧﻤﯽﺷﻮﯾﻢ، ﺟﺰ آﻧﭽﻪ او ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪه اﺳﺖ. ﭘﺲ ﭼﻮن ﺧﺪا ﭼﯿﺰي ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺒﺨﺸﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﺳﺰاوارﺗﺮاﺳﺖ، وﻇﺎﯾﻔﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻋﻬﺪة ﻣﺎ ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﺳﺖ و ﭼﻮن آن را از ﻣﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺧﻮد را از ﻣﺎ ﺑﺮداﺷﺘﻪ اﺳﺖ.[۱۸]
در آموزههای امام علی(علیه السلام) عالم جلوه خداست و مخلوقات در حقیقت جلوهای از عظمت و قدرت خدای سبحان میباشند: الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه. سپاس و ستایش خدای را که به آفرینش مخلوقاتش بر آفریدگان خود نمودار است.[۱۹] با باور به عظمت و قدرت الهی، انسان صاحب معرفت در راه درست گام برمیدارد و به آرامش حقیقی دست مییابد:« وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ »[۲۰] اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگى نعمتهاى او مىانديشيدند، به راه راست باز مىگشتند.[۲۱]
چنانچه اشاره گردید حقیقت و گوهر عرفان، معرفت خدای یگانه است.
سه:عقلگرایی:
در عرفان اسلامی عقل و خرد دارای اصالت و اهمیت است و به عبارتی برهان و عرفان مانعه¬الجمع نیستند و «شهود» و «فهم» دو رکن اساسی در این زمینه است. در معرفت شناسی جامع قرآنی و حدیثی جایگاه هر کدام از «عقل و دل» و برهان و عرفان معلوم و حضور یکی عامل غیبت دیگری نیست.
چنانچه استاد مطهری در این زمینه فرمودهاند: «در اسلام اصالت با عقل و معرفت عقلی است که به واسطه آن و با چنین کلیدی، انسان به دامان معرفت شهودی و معارف قلبی وارد می شود»
ویژگی دیگری که سلوک علوی دارد خردگرایی است چنانچه میفرمایند: قد احيی، عقله و امات نفسه، حتی دق جليله و لطف غليظه و برق له لامع كثير البرق، فابان له الطريق و سلك به السبيل و تدافعته الابواب الی باب السلامه، و ثبتت رجلاه بطمانينه بدنه فی قرار الامن و الراحه بما استعمل قلبه و ارضی ربه[۲۲]
عقل خويش را زنده و نفس خويش را ميرانده است، تا آنجا كه ستبریهای بدن تبديل به نازكی و خشونتهای روح تبديل به نرمی شده است و برق پر نوری بر قلب او جهيده و راه را بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است، پيوسته از اين منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرين منزل كه منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسيده و پاهايش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسايش ، ثابت ايستاده است اين همه به موجب اينست كه دل و ضمير خود را به كار گرفته و پروردگار خويش را خوشنود ساخته است.
در اين عبارات به مجاهده و ميراندن نفس اماره برای احیای عقل اشاره شده است، چنانچه با رياضت بدن و روح و در نتیجهی مجاهده، عقل عملی و نظری سالك به تکامل میرسد. منازل و مراحلی كه يك روح مشتاق و سالك به ترتيب طی میكند او را تا به منزل مقصود كه آخرين حد سير و صعود معنوی بشر است میرساند.[۲۳]
[۱]. سيد محمدحسين تهرانى، امام شناسى، مشهد، انتشارات علامه طباطبايى، ۱۴۱۸ ق. ج۱۵ ؛ ص۲۷۶٫
[۲] عين القضات همدانى، تمهيدات، تهران، دانشگاه تهران،۱۳۴۱٫ ص ۳۵۱٫
[۳]. مطهره بصراوی، جاذبه و دافعه علوی در عرفان عملی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۹۴،ص ۷۲ .
[۴] ر.ک: محمد حسین، طباطبائی، تفسیرالمیزان، ج ۵، ص ۵۷۴، ج ۱۸، ص ۲۵۲٫
[۵]. دین شناسی، ص ۲۶۸٫
[۶]. ورمزیار
[۷] . شریف رضی، همان، خطبه ۱۷۲٫
[۸]. مطهره بصراوی، همان،ص ۷۲ تا ۷۹٫
[۹]. خطبه ۱۶۰ ص ۲۰۵
[۱۰].ر. ک: ، کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی،شرح نهجالبلاغه، مترجم:محمدصادق عارف، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۵، شرح خطبه ۱۶۰٫
[۱۱]. شریف رضی،همان،خطبه ۱۱۹٫
[۱۲] . همان، خطبه ۱۸۴٫
[۱۳].همان، خطبه ۸۶٫
[۱۴]. ابن میثم بحرانی، همان، ج ۲، ص ۶۲۴٫
[۱۵]. مطهره بصراوی، همان، ص 175 تا ۱۸۴ .
[۱۶]. شریف رضی، همان، ﺧﻄﺒﻪ۲۱۳٫
[۱۷]. شریف رضی، همان،ﺣﮑﻤﺖ۴۰۴٫
[۱۸]. زینب کبیری، «شاخصه های عرفان امام علی (علیه السلام) در نهجالبلاغه»، مدرسی معارف اسلامی، س اول، ش چهارم، پاییز ۸۸؛ ص ۱۸۲ تا ۱۸۵٫
[۱۹] . شریف رضی، همان، خطبه ۱۰۸٫
[۲۰]. شریف رضی، همان، خطبه ۱۸۵ .
[۲۱]. مضطفی دلشاد تهرانی، تفسیر موضوعی نهجالبلاغه، قم ،نشر معارف،۱۳۹۱، ص ۵۹٫
[۲۲]. شریف رضی، همان، خطبه ۲۱۰٫
[۲۳]. ابن میثم بحرانی، کمال الدین بن میثم بن علی، شرح نهج البلاغه این میثم، ج ۴، ص ۱۰۱
ثبت دیدگاه