با مراجعه به آیات قرآن میبینیم که خداوند برای اصل خلقت عالم و خلقت انسان، اهدافی را ذکر کرده است که در نظر ابتدایی با هم مختلف است. به عنوان مثال در چند آیه درباره خلقت همه آسمانها و زمین یا بخشی از آنها میفرماید: ما اینها را خلق کردیم تا شما را آزمایش کنیم که کدامیک نیکوکارترید؛ وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.[۱] خیلی عجیب است! این زمینی که ما در آن زندگی میکنیم نسبت به آسمانها مانند دانه ارزنی در بیابانی کرانناپیداست، و اصلاً چیزی حساب نمیشود. یکی از پدیده های کره زمین موجودی به نام انسان است که موجودی به نسبت بسیار کوچک است. اما خداوند میفرماید: خلق آسمان و زمین همه مقدمهای برای این بود که روزی در زمین شرایطی فراهم شود که انسانی آفریده شود و امتحان شود! در آیه دوم از سوره ملک میفرماید: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. در آیه هفت از سوره کهف نیز میفرماید: إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ این زمین که دارای زینتهایی است و جاذبههایی دارد که انسان را متوجه خودش میکند، برای آزمایش شما خلق شده است. همانگونه که ملاحظه میکنید این دسته از آیات هدف خلقت عالم محسوس را این قرار میدهد که انسانها آزمایش شوند.
در آیه دیگری هدف از خلقت انسان، عبادت ذکر شده است؛ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛[۲] ما جن و انس را نیافریدیم جز برای عبادت. در آیات ۱۱۸-۱۱۹ از سوره هود میفرماید: …وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ؛ انسانها همیشه دارای اختلافاتی خواهند بود و هیچگاه انسانها یکجور، یکسان، با یک روش و با یک خواسته نیستند. سپس میفرماید: إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ. مفسران «لِذَلِكَ» را دوگونه تفسیر کردهاند؛ برخی آن را اشاره به همین اختلاف دانستهاند به این معنا که این اختلاف منظور بوده است و جزو اهداف ماست. اما برخی «لذلک» را اشاره به رحمت دانستهاند؛ یعنی برای همین رحمت آنها را خلق کردهایم. بر اساس این فرض، هدف از خلقت این بوده است که خدا به بندگان خود رحمت دهد. شعر معروف مولوی نیز به همین معنا دلالت دارد؛ من نکردم خلق تا سودی کنم/ بلکه تا بر بندگان جودی کنم.
اهداف طولی در آفرینش جهان و انسان
هریک از این آیات ابهاماتی دارد که مفسران آنها را بیان کردهاند؛ ازجمله اینکه امتحان خداوند به چه معناست و خداوند چرا امتحان میکند؟ معمولا امتحان در جایی است که میخواهند چیزی معلوم شود؛ معلم نمیداند کدامیک از شاگردها درس خواندهاند، امتحان میکند تا ببیند کدام یک درس را آموخته و کدام یک نیاموخته است. خداوند که همه چیز را میداند چرا امتحان میکند؟ خود این یک بحث است. بعد از اینکه امتحان را به معنایی قبول کردیم و فهمیدیم که درباره انسان و خداوند نیز قابل طرح است، این سؤال پیش میآید که چرا خداوند عالم را با این عظمت خلق کرده تا یک موجود ریز کوچکی در یکی از این سیارهها –که نسبت به کل عالم چیزی حساب نمیشود— را امتحان کند؟!
هدف از خلقت عالم و خلقت انسان دو هدف طولی است؛ یعنی همه عالم آفریده شده تا زمینهای برای پیدایش موجودی کاملتر از آنها باشد. آسمان و زمین با همه وسعتی که دارد، جماد است. در زمین زندگی گیاهی و زندگی حیوانی نیز وجود دارد که نسبت به انسان خیلی پستتر است. خداوند میفرماید: ما عالم را خلق کردیم تا موجودات کاملتری در آن امکان وجود داشته باشند. سپس در میان آنها کاملترین آنها که همان انسان است را آفریدیم. آن انسان را برای این خلق کردیم که آزمایشش کنیم. یعنی هدفهای خلقت عالم طولی است و در این آیه شریفه هدفهای میانی آن حذف شده است؛ عالم را خلق کردیم تا زمینهای باشد برای مخلوقات کاملتر؛ آن مخلوقات کاملتر مقدمه هستند برای پیدایش انسان؛ و انسان خلق شده تا آزمایش شود.
ثبت دیدگاه