قرار دادن حمل رقیقت بر حقیقت در کنار حمل اولی و شایع صناعی.
؛برهان شبه لم
در وجود «لم» معنا نداشته و همچنین برهان «ان» نیز در فلسفه یقین آور نیست پس برهان «شبه لم» به معنای انتقال از یکی از متلازمین به متلازم دیگر در فلسفه یقین آور خواهد بود.
حدنداشتن خداوند در کلام ایشان
خداوند در کلام علامه طباطبایی حد ندارد نه اینکه محدود به نامحدودی باشد که نگاه زیبایی به این قضیه است؛ در مباحث تفسیری وقتی از اسم تفضیل برای خداوند استفاده می شود، این سؤال پیش می آید خداوند از چه کسی چنین برتری دارد؛ برای مثال در آیه « أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ» آمده که بعضی به اشتباه خدا را بهترین حاکم در کنار دیگر حاکمان می دانند اما علامه بیانی دیگر دارد.
علامه طباطبایی این «اَفعل» ها را تعیینی می داند نه اینکه تفضیل باشد، به این صورت که دیگران هم رازق باشند و او رازق تر یا دیگران حاکم باشند و او حاکم تر؛ بلکه به این صورت معنا می شود که رازق و حاکم تنها خداوند است.
رویکرد به تأویلات
علامه طباطبایی در تفسیر از تأویلات چندان استفاده نکرد، اما تأویل را امری عینی می دانست نه اینکه از مفاهیم باشد؛ مبحث نفس الامر نیز از مباحث فلسفی مهم است که در کلام علامه آمده و احتیاج به توضیح بیشتر دارد اما لازم است در شمارش نوآوری های آن مرحوم این مطلب ذکر شود.
نسبت فاعل بالجبر با فاعل بالقصد
فاعل بالجبر را در برابر فاعل بالقصد نمی دانست چرا که کسی که با جبر هم کاری می کند قصد هم می کند.
ثبت دیدگاه