حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

سه شنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۳ 2 جماد ثاني 1446 Tuesday, 3 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
نوآوری های فلسفی علامه طباطبایی ره (۱)
۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱:۵۵
شناسه : 1883
22

جداسازی بین ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی با جداسازی بین ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی مرز دقیقی توسط علامه طباطبایی مشخص شد؛ انسان ها برای اداره کردن زندگی دنیایی خود چیزهایی را قرارداد بسته و اعتبار می کنند که این اعتباریات در برابر حقایق قرار دارند و مرز آن در فضای اخلاق، سیاست و حقوق […]

ارسال توسط : منبع : رسا
پ
پ

جداسازی بین ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی

با جداسازی بین ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی مرز دقیقی توسط علامه طباطبایی مشخص شد؛ انسان ها برای اداره کردن زندگی دنیایی خود چیزهایی را قرارداد بسته و اعتبار می کنند که این اعتباریات در برابر حقایق قرار دارند و مرز آن در فضای اخلاق، سیاست و حقوق روشن می شود.

تعریف مطلق علم به حضور

علامه طباطبایی مطلق علم را به حضور معنا می کنند که ناظر به تقسیم علم به حضوری و حصولی است؛ به این صورت که خود معلوم در ذهن عالِم حاضر است اما در علم حصولی صورتی از علم در نزد عالِم حاضر است که علامه معتقد است علم حضور دارد که گاه به خودی خود بوده و گاه با صورتی حاضر است که این فرمایشات راه گشا است.

تقریر خاص از برهان صدیقین

اولین کسی که برهان صدیقین را در فلسفه و عرفان آورد شیخ الرئیس ابن سینا بود که شکل ابتدایی از این برهان بوده اما ملاصدرا دقیق تر آن را مبتنی بر «اصالت وجود» و «تشکیک وجود» آورد که از مسائل دقیق فلسفی است؛ علامه طباطبایی بیانی نو و ساده بدون تکیه به مسائل دقیق فلسفی در طرح برهان صدیقین ذکر کرده است که نوآوری مهمی حساب می شود.

برهان علامه با تأکید بر واقع گرایی و نفی سفسطه است؛ یعنی همان گونه که به واقعیت اطراف خود علم داریم و مطمئن هستیم که واقعیت و حقیقتی هست، این حقائق در وجود خود یا واجب هستند یا وجود آن ها ممکن است؛ مطلوب ما در برهان صدیقین اثبات واجب الوجود است که اگر با این بیان مطلوب ما ثابت شده و موجودات ممکن نیز احتیاج به واجب دارند.

اثبات صرف الوجودبودن خداوند

یکی از مسائل مهم فلسفه صدرایی «صرف الوجود» بودن حق است یعنی خداوند تحقق محض است که علامه طباطبایی آن را با آیات و روایات ثابت کرد و به جهانیان معرفی کرد؛ تکیه ایشان به آین « ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ» است که دیگران در توضیح این آیه هر چیزی غیر را خدا را باطل می دانند و فقط خدا حق است اما علامه مبتدا را در خبر حصر کرده که خدا چیزی جز حق و هستی نیست که بسیار زیبا از دل آیه این قاعده فلسفی را تبیین کرده اند.

تبیین عبارت الهه بر اساس صفت ربوبیت

ذیل آیه شریفه «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» بحث های زیادی شکل که هر کسی به گونه ای تقریر کرده است که گروهی در بیان این آیه گفتند اگر دو خدا وجود داشته باشد و یکی از این دو خدا وجود چیزی را اراده کرده و دیگری عدم آن را اراده کند تناقض پیش می آید چون خدا باید قادر باشد و نمی تواند یک چیز هم وجود داشته باشد هم عدم باشد.

بعضی بحث از وجود و عدم را در این آیه نمی دانند و منظور از «آلِهَةٌ» را معبود می گیرند چون دو معبود با یکدیگر نمی سازند که از فرمایش قبلی بهتر است اما بهترین بیان در ذیل این آیه بیان علامه طباطبایی است؛ تمرکز ایشان بر ربوبیت بوده که اگر در عالم دو رب باشد در برابر یک دیگر دو حقیقت و دو طرز اراده عالم است که اگر این دو طرز اداره یکی شود دیگر دوتا نیستند و اگر دو تا باشند در عالم فساد پیش می آید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.