شادی و نشاط مذموم در قرآن و روایات معصومین علیهم السلام
۱٫ شادمانی برای گناه
شادی همراه گناه مورد نهی خداوند است. با تاکید بر معنای لغوی فرح و مرح و نیز عوامل اصلی آن که پیش از این بیان شد، آیاتی در قرآن وجود دارد که با محوریت ماده «فرح» و «مرح» شادیهایی را مورد مذمت قرار میدهند که در جهت معصیت خدا هستند. قرآنکریم در داستان قارون که فردی خودخواه و مغرور بود و شادیهای مستانه داشت، میفرماید: «إن قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و اتیناه من الکنوز ما إن مفاتحه التنوا بالعصبه اولی القوه إذ قال له قومه لاتفرح إن الله لایحب الفرحین» (قصص: ۷۶).
شادمانی قارون از این جهت مذمت شده است که ناشی از تکبر و قرارگرفتن در مقابل حضرت موسی بوده است. همچنین در آیه ۱۲۰ سوره آل عمران[۱] منافقان از آن جهت مورد نکوش و شادی آنها مورد مذمت قرارگرفته که از رسیدن رنج و ناراحتی به رسول (خدا) و مسلمانان، شادمان و از رسیدن خوبی به رسول خدا صلی الله و علیه و آله و مسلمانان، محزون میشدند. در آیه ۸۱ سوره توبه[۲] نیز منافقان بدین خاطر مذمت شدهاند که از فرمان جهاد، سرپیچی و سپس خوشحالی میکردند. قرآنکریم در بیان عذابهای دوزخیان میفرماید: «ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون» (مؤمنون: ۷۵)؛ این عذاب بهدلیل آن است که به ناحق در زمین شادی میکردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی میپرداختید.
مذمت شادی برای گناه در روایات، دو چندان مورد توجه قرارگرفته است؛ زیرا کسی که با گناه شادی میکند، از دو نظر دچار معصیت است؛ یکی اینکه، مرتکب گناه و معصیت است و دیگری اینکه، بر گناه خود شادی میکند و این از خود گناه بدتر است. حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «التبجح بالمعاصی اقبح من رکوبها»؛ شادی کردن به گناه زشتتر از انجام دادن آن است (ریشهری، ۱۳۶۲ج۳: ۴۵)
۲٫ افراط در شادمانی
شادی مانند دیگر لذتها، مطلوب انسان است و همین که یک لحظه تحقق یافت، خواهش نفسانی ادامهی آن به صورت فزاینده است؛ بهحدی که سبب غفلت و کوتاهی در وظایف فردی و اجتماعی و مانع رسیدن به کمالات انسان میشود. از دیگر سوی، روی آوردن به چنین لذتهایی بهگونهای نیست که فرد به اندازهای از آن قناعت کند، بلکه بسان اعتیاد به مسکرات و مواد مخدر، رشد فزاینده و کنترلنکردنی دارد و سبب تعطیلی خرد انسانی و مانع انجام وظایف فردی و اجتماعی و رسیدن انسان به کمالات انسانی میشود. بنابراین، برخی عوامل شادیآفرین در اثر تزاحم با مصالح مهمتر، مانع رسیدن انسان به وظایف و تکالیف انسانی میشود. از اینرو، در برخی روایات به حکمت مذمت برخی عوامل شادی آفرین اشاره شده است؛ ازجمله این روایت که: حسن بن محبوب از حفص بن سالم[۳] روایت کرده که از امام صادق علیه السلام درباره یکی از اصحاب که فردی کثیرالصلاه است، اما فریفته لهو و غنا شده پرسیدم. حضرت علیه السلام فرمودند: آیا لهو و غنا او را از انجام تکالیفی چون نماز و روزه و عیادت مریض و تشییع جنازه باز میدارد؟ گفتیم: خیر؛ این کار او را از هیچ کار خیر باز نمیدارد. فرمودند: این عمل او از قدمگاههای شیطان بوده و انشاالله بخشیده میشود (مجلسی، ۱۴۰۳ج۸: ۱۴۲).
در این روایت، امام علیه السلام عدم جواز لهو و غنا را بهدلیل تزاحم آنها با مصالح مهمتر دانستهاند. با وجود اینکه غنا و مشابه آن، از گامهای شیطان شمرده شده، بر فرض که بتواند با سایر روایات که بهشکل مطلق از شنیدن غنا و علاقه به «لهو» منع میکند، معارضه کند. باز هم فرض جواز دو قید اساسی دارد:
الف. لهو و علاقه به شهوات از راه حلال باشد؛
ب. مانعی برای رسیدن به وظایف انسانی نشود که در حقیقت، بیان قضیه فرضیه است که شاید وجود خارجی نداشته باشد.
در روایت مذکور، حکمت مجازنبودن شادیهای زودگذر، فوت مصلحت مهمتر شمرده شده، اما در کلام دیگری از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، حکمت عدم جواز شادیهای زودگذر، رفتار و حرکات سبک کودکانه بیان شده است که با اوصاف مؤمنان سازگاری ندارد.
۳٫ دروغ شادیآور
چنانچه شادی به قیمت متوسلشدن به دروغ باشد، بهشدت در روایات اسلامی از سوی ائمه علیهم السلام مورد سرزنش قرارگرفته است؛ پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله در این زمینه به ابوذر میفرمایند: «یا اباذر ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم ویل له ویل له ویل له؛ ای اباذر! وای بر کسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند؛ وای بر او، وای بر او، وای بر او» (حر عاملی، ۱۴۱۰، ۱۲، ۲۵۲).
۴٫ شادمانی کاذب
یک مربی مرشد در صورتی کامل و حقیقی است که تمام ابعاد تربیتی متربی را مورد توجه قراردهد وگرنه تربیت او ناقص خواهد بود. دستورات تربیتی و اخلاقی قرآن بهعنوان یگانه کتاب هدایت، کامل و جامع و همراه رشد است: «انا سمعنا قرانا عجبا یهدی الی الرشد» (جن: ۲-۱). بنابراین، روی آوردن به برخی شادیهای کاذب و زودگذر، اگرچه در قسمتی از زندگی همراه شادی و خوشگذرانی باشد، غفلت از وظایف انسانی، سبب ناراحتی و پریشانی در بخش دیگری از زندگی میشود. از اینرو، بیشتری مشکلات اقتصادی و اجتماعی برخی افراد که گاهی سربار دیگران و جامعه میشوند و نیز برخی نابهنجاریهای اجتماعی، ناشی از خوشگذرانیهای کاذب است. قرآن میخواهد انسانها در تمام ابعاد زندگی، در دنیا و آخرت، نشاط و شادی واقعی و پایدار داشته باشند، نه اینکه در بخشی از عمر، پیمانه شادی را لبریز و در بخشی دیگر، در رنج و محرومیت زندگی کنند. از اینروست که از شادیهای کاذب و زودگذر، تعبیر به «لهو» فرموده است.
معصومین علیهم السلام نیز با تأسی به قرآن، درباره خطرهای خوشگذرانیهای زودگذر بارها هشدار دادهاند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودهاند: «حلاوه المعصیه یفسدها الیم العقوبه» شیرینی معصیت را پیامدها و ناراحتیاش نابود میکند (امدی، ۱۳۶۶؛ ۱۸۷). همچنین فرمودند: «مَثَلُ اَلدُّنْیَا مَثَلُ اَلْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا فَأَعْرِضْ عَمَّا یُعْجِبُکَ فِیهَا؛ مظاهر دنیا مانند نرمی بدن مار است، فریبنده و زهر آن نیز همانند زهر مار، کشنده است» (نهجالبلاغه، خطبه ۶۸).
نشاط کاذب در ظاهر، نشاط و شادمانی است؛ اما در باطن، غم و اندوه است و چهره قیامتی این نشاط غبار غم و تاریکی چهره و پریشانی است. در قرآنکریم این نوع نشاط، هم با واژه «فرح» که مقید به «غیر الحق» شده است، میآید و هم با «مرح» و عموماً از این پدیده روانی نهی شده است. شاید صریحترین آیه در این مورد، آیه ۷۵ سوره غافر است که میفرماید: «اذ لکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون». تنها در این آیه شریفه است که «فرح» و «مرح» در کنار هم بیان شدهاند و این عظمت مسئله را میرساند. حاصل آیه یادآوریشده به نقل از علامه طباطبایی این است که کافران بهدلیل احیای باطل خود و از بین بردن حق و کوبیدن آن، فرح و مرح میکردند (طباطبایی، ۱۳۶۴، ج۱۷: ۳۵۲). از اینرو، عاقبت کار آنان به ضلالت (البته ضلالت کیفری) ختم میشود. درواقع، ضلالتی که خداوند بهعنوان عذاب برای آنان مقرر فرموده است، کیفر فراموشی وظیفه آنان از سوی خودشان است و بیتوجهی به نعمتهای الهی و نه ضلالت تکوینی.
نشاط کاذب و غیرحقیقی
۱٫ نشاط برای حیات دنیا
در آیات فراوانی، حقیقت دنیا تصویر شده است؛ تعبیراتی همچون: جیفه، لهو، لعب، حباب، سراب و … حکایت از کم ارزشی دنیا میکند. افزون بر این تعبیرها آیاتی هست که مستقیماً ناچیز بودن دنیا را بیان میفرماید؛ در آیه ۲۶ سوره رعد میفرماید: «الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر و فرحوا بالحیوه الدنیا و ما الحیوه الدنیا فی الاخره إلا متاع؛ خداوند روزی را برای هرکه بخواهد گشاده یا تنگ میگرداند؛ اما [آنان] به زندگی دنیا شاد شدهاند و زندگی دنیا در برابر آخرت، جز بهرهای [ناچیز] نیست». حضرت علی علیه السلام نیز تعبیری بسیار زیبا از بیارزشی دنیا و شادی برای آن را بیان فرمودهاند: «ما بالکم تفرحون بالیسر من الدنیا تدرکونه و لایحزنکم الکثیر من الاخره تحرمونه» شما را چه شده است که با بهدست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان میشوید و از متاع بسیار آخرت که از دست میدهید، اندوهگین نمیشوید (نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳). انسانهایی که به مال و حیات دنیا شاد میشوند، بهطبع هنگامیکه این نعمتها را نداشته باشند، غمگین میشوند و این با ویژگیهای انسان کامل سازگاری ندارد.
۲٫ نشاط برای باورهای نادرست خود
قرآنکریم در چند آیه، ضمن بیان تعبیر «کل حزب بما الدیهم فرحون» تقطیع و گروه گروه شدن و دل خوشداشتن به آنچه در حزب و گروه خودشان است را مذمت فرموده است. این ویژگی مربوط به مشرکان است. در سوره مؤمنون، خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله و علیه و آله میفرماید: «در حقیقت، این امت شما است که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم؛ پس از من پروا دارید. آنها کار دینشان را میان خود قطعه قطعه کردند و دسته دسته شدند. هر دستهای به آنچه نزدشان بود، دل خوش کردند. پس آنها را در ورطه گمراهیشان تا چندی واگذر» (مؤمنون: ۵۴- ۵۲).
۳٫ نشاط برای اعمال خود
بر اساس فرمایش قرآن، برخی افراد از رفتار و اعمال خود شاد و مسرور هستند. البته خطاب قرآن به اهل کتاب است، اما صفات مذکور در آیات، به دیگران هم منطبق میشود. در سوره آل عمران، از عهدشکنی اهل کتاب و کتمان کردن حقایق دینی آنها و معاملهای سخن گفته شده است که کردند و آنها را به بهایی ناچیز از دست دادند و سپس خداوند متعال میفرماید: البته گمان مبر کسانیکه به آنچه کردهاند، شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه نکردهاند مورد ستایش قرار گیرند، قطعاً گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است [که] عذابی دردناک خواهند داشت» (آل عمران: ۱۸۸). بنابراین، در درون این نشاط، عذاب الیم و دردناکی نهفته است که در قیامت گریبانگیر آنان خواهد شد. مؤمنان به آنچه خداوند عطا میکند و به اطاعت از او شادمانند و مشرکان و کافران به آنچه خود عمل میکنند.
۴٫ نشاط برای علم اندک
گاهی افراد گمان میکنند که به مسائل معنوی شادمانند؛ در حالیکه در این مورد سخت در اشتباهند. هنگامیکه پیامبر صلی الله و علیه و آله وحی را به مردم ابلاغ فرمود، برخی از آنان که علم بشری داشتن و ارزش وحی را درک نمیکردند، خوشحال شده، گمان کردند همان علم خودشان برای آنان کفایت میکند و طولی نکشید که غرور و خودپسندی به سراغشان آمد و آنها را در خود فرو برد و بهعلم ناقص و اندک خودشان پنداشتند که از دیگر عوامل شادی، حضور در مجالس شادی و جشن است. جشن و برپایی مجالس شادی به مناسبتهای مختلف در اسلام وجود دارد و تأیید شده است. حضور در مجالس شادی، مشروط بر اینکه معصیتآلود و توام با فسق و فجور نباشد، از دیدگاه شرع مانعی ندارد. اسلام همواره مسلمانان را به دوری از غصه و غم و ترشرویی و گرفتگی توصیه فرموده است؛ حال آنکه قرنهای متمادی به استناد برخی از روایات صوفیانه که نمیتواند هیچ ارتباط اصیلی با قرآنکریم و سیره پیشوایان اسلام داشته باشد، تفریح و داشتن نشاط در زندگی و امثال آن را برای مسلمانان ارزنده، نقطه ضعف معرفی میکردند (بهشتی، ۱۳۷۹).
شرایط و حدود شادی و نشاط در روایات
توجه جامع اسلام بهخواستههای فطری انسانها، علاوه بر عرضه راهکارهای شادیآفرین و عوامل آن، مقتضیات و شرایط آن را نیز بیان فرموده است تا شادی و نشاط در بستری سالم انجام شود. از اینرو، آگاهی از شرایط و آیین درست شادی ضرورت دارد. از آنچه در سایه آموزههای قرآن و روایات بیان شد، میتوان دریافت که بر اساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد؛ زیرا هر پدیدهای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور کند، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین، پدیده شادی و عوامل آن، بهعنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلیاش نشود.
از آنجا که انسان در انجام هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی میگیرد، سرور و نشاط بهعنوان یک رفتار، از این قاعده جدا نیست و هدف و انگیزهای در آن دنبال میشود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین میتوان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخی که از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بیشرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده میشود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته شود، آن را «هجو» میخوانند و این نیز در اسلام نهی شده است (کلینی، ۱۳۶۵، ۲، ۶۶۳). اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیادهروی بینجامد، باز از نظر اسلام، عملی ناپسند خواهد بود؛ امام صادق علیه السلام میفرمایند: «زیاد شوخی کردن، آبرو را میبرد» (همان، ۵۶۶).
خنده و تبسم که از دیگر عوامل نشاط و شادی است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکهدار نکند. خنده از نظر اسلام، وقتی مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نکند. خنده با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری نکوهیده است. قالبهای نشاط و شادی و عوامل آن باید در شأن مقام انسان و آرمانهای والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید در قالبی نامناسب، نتیجهای معکوس دارد و بههمین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی شده (همان، ۴۶۶) و تبسم، بهترین خنده دانسته شده است (مدی، ۱۳۶۶: ۲۲۲) زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذلهگویی در مراسم سوگواری و مکآنهای مقدس، شرعاً، عقلاً و عرفاً ناپسند است. بر این اساس، برخی از روایات که شادی و عوامل آن را نکوهش کردهاند، ناظر به نشاط و عواملی است که از حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده، به افراط و تفریط در غلتیدهاند وگرنه اسلام، اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده، بلکه آن را تأیید و توصیه کرده است. با این مقدمه، به برخی از روایاتی میپردازیم که به شرایط شادی و نشاط اشاره دارند.
۱٫ پرهیز از گناه
در مجالس شادی باید از گناه و معصیت پرهیز کرد، اما صادق علیه السلام میفرمایند: «لاینبعی للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصی الله فیه و لایقدر علی تغییره»؛ سزاوار نیست مؤمن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا میشود و او نمیتواند آن را تغییر دهد (حر عاملی، ۱۴۱۰، ج۱۱: ۴۲۲).
۲٫ پرهیز از آزار مؤمنان
از شرایط شادی و تفریح این است که با اذیت و آزار دیگران همراه نباشد. متاسفانه امروزه بسیاری از شادیها همراه با اذیت و آزار دیگران است؛ مانند بلند کردن صدای موسیقی، انفجارهای تفریحی و شبهای شادی و … پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله فرمودند: «من اذی مؤمنا فقد اذانی؛ کسی که مؤمنی را آزار دهد، مرا آزار داده است» (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۶۲: ۷۲). هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که میفرمود: خداوند میفرماید: «لیاذن بحرب منی من اذی عبدی المؤمن آنکس که بنده مؤمن مرا بیازارد، با من اعلان جنگ میدهد» (حر عاملی، ۱۴۱۰، ج۱۲: ۲۶۴).
۳٫ پرهیز از لهو
در آیین اسلام، سرگرمیهای زیانبار و غفلتزا ممنوع است. موسیقی مطرف و غنا، از سرگرمیهای زیانبار است که آدمی را از توجه بهخدا و آخرت باز میدارد؛ از اینرو، بایسته است که مؤمنان از آن پرهیز کنند. مراجعه به رسالهها و فتاوای مراجع، نمونههای زیادی از احکام مربوط به رعایت حریم شادی و تفریح را در اختیار مراجعهکنندگان قرار میدهد.
فهرست منابع
- قرآنکریم.
- نهج البلاغه.
- ابن ابی الحدید (۱۴۰۴ق) شرح نهج البلاغه، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی.
- شمسایی، مهدی (۱۳۹۲) شادی و نشاط، تهران: مؤسسه نشر شهر.
- محمدی ریشهری، محمد (۱۳۶۲) میزان الحکمة، قم:دفتر تبلیغات اسلامی.
- کلینی، محمدبن یعقوب (۱۳۶۵) اصول کافی، تهران: دارالکتب اسلامیه.
- كار، آلان (۱۳۸۵) روانشناسي مثبـت، علـم شـادماني و نيرومنديهـاي انسـان، حسـن پاشاشـريفي، جعفـر نجفي زند و باقر ثنائي، تهـران: انتشارات سخن.
پاورقی
۱ . إن تمسکم حسنه توهم و إن تصبکم سیئه یفرحوابها و ان تصبروا و تتقوا لایصرکم کیدهم شیئا ان الله بما یعملون محیط.
۲٫ فرح المخلقون بمقعدهم خلاف رسول الله و کرهوا ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و قالوا لا تنفروا فی الخر قل تار جهنم اشد خرا لو و کانوا یفقهون.
۳. هر دو ثقه، بلکه از اعیان هستند.
ثبت دیدگاه