راز ختم نبوّت
حكمت تعدّد پیامبران و پى در پى آمدن آنان این است كه از سویى در زمانهاى پیشین، تبلیغ رسالت الهى در همه اقطار زمین و در میان همه امتها بوسیله یك فرد، میسّر نبوده است؛ و از سوى دیگر، گسترش و پیچیده شدن روابط و پیدایش پدیده هاى اجتماعى نوین، وضع قوانین جدید، یا تغییر قوانین قبلى را مىطلبیده است؛ و از سوى دیگر، تحریفها و دگرگونیهایى كه به مرور زمان و در اثر دخالتهاى جاهلانه و مغرضانه افراد و گروههایى پدید مىآمده نیاز به تصحیح تعالیم الهى را به وسیله پیامبر دیگرى بوجود مىآورده است. بنابراین، در شرایطى كه تبلیغ رسالت الهى در همه جهان بوسیله یك پیامبر و به كمك یاران و جانشینان وى میسّر باشد؛ و احكام و قوانین یك شریعت، پاسخگوى نیازهاى حال و آینده جامعه باشد و پیش بینى هاى لازم براى مسائل نوظهور، در آن شریعت شده باشد؛ و نیز تضمینى براى بقاء و مصونیّت آن از تحریفات، وجود داشته باشد دیگر موجبى براى مبعوث شدن پیامبر دیگرى نخواهد بود. اما دانشهاى عادى انسانها توان تشخیص چنین شرایطى را ندارد و خداى متعال است كه با علم نامتناهى خود، زمان تحقق این شرایط را مىداند و اوست كه مىتواند ختم نبوّت را اعلام كند چنانكه این كار را در آخرین كتاب آسمانیش انجام داده است.
ولى ختم نبوّت به معناى قطع رابطه هدایت بین خدا و بندگان نیست بلكه هرگاه خداى متعال صلاح بداند مىتواند از علوم غیبى، به بندگان شایستهاش افاضه فرماید هر چند بصورت «وحى نبوّت» نباشد چنانكه به عقیده شیعه، چنین علومى را به امامان معصوم (علیهم الصلوة و السلام) عطا كرده است.
ثبت دیدگاه