فلسفه ابن سینا بر حکمت مشاء تکیه دارد و در تمام آثار و نوشته هایش، جدیت اسلوب قابل رویت است. بوعلی سینا تلاش نمود تا شعبههای مختلف علوم فلسفه را در سلسله محکم و استوار مقید کند و روابط ضروریه آنها را به یکدیگر نشان دهد.
بسیاری از اصول فلسفه ابن سینا با نظریات متکلمین اسلامی مطابقت دارد، او در باب قدمت عالم با حکما نیز موفق است و علم خداوند را بر تمامی اموری متعلق میداند. مسئله روح در فلسفه وی، دارای دقت خاصی است که ارواح بشری باقی است. وی بین روح آدمی و عقل اولیه ارتباط طبیعی برقرار نموده و روح را دارای علم و شناختی مجزا از عقل میداند.
تقسیم بندی علوم: ابن سینا در کتاب شفا، علوم را به سه قسمت میداند: علم اعلی (مابعد الطبیعه)، علم ادنی (طبیعیات)، علم اوسط (ریاضیات). این دسته بندی علوم به تبعیت از دیدگاه ارسطو بوده است. البته ارسطو در کتابش به صورت مبهم به این مسئله پرداخته است، اما ابن سینا آشکار دیدگاه خود را در این باب بیان میدارد.
فلسفه نظری ابن سینا شامل سه نوع دانش است: علوم سفلی یا پست شامل فیزیک، علوم متوسط شامل ریاضی، علم علیا یا عالی شامل حکمت الهی.
فلسفه عملی نیز شامل سه بخش میباشد: اخلاق که انسان چه باید باشد را مطالعه مینماید. اقتصاد که وظایف و سازمان خانه را مطالعه میکند. سیاست که سازمان شهر و کشور را در نظر دارد.
هر کدام از سه علم فلسفه نظری، به علوم خالص یا اولی و علوم عملی یا ثانی منقسم است.
مسئله عقل: ابن سینا، نظریه عقل الفارابی را تکمیل نموده است، از دید او: «عقل یا نفس عاقله به عقل عملی و عقل نظری تقسیم میشود. عقل عملی در حقیقت نیروی محرکهای است که قدرت اعمال را در دست دارد، در صورتی که عقل نظری همان عقل خالص و ذهنی است. عقل نظری سه نوع میباشد: عقل مادی، عقل ممکن و عقل ماخوذ.
ثبت دیدگاه