حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ 20 جماد أول 1446 Thursday, 21 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
فطري بودن دين
۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۹
شناسه : 1657
21

كدامین بخش دین فطرى است؟ یكى از مشكلات در مورد واژه فطرت این است كه در روایات هم مقصود از فطرت به درستى تبیین نشده است. مثلا در روایت آمده است كه دین با فطرت موافق است، اما توضیح نمى‌دهد كه مقصود از این سخن كه فطرت الهى اقتضاى دین را دارد یا دین با […]

ارسال توسط : نویسنده : علامه مصباح یزدی ره منبع : پيش نيازهاي مديريت اسلامي
پ
پ

كدامین بخش دین فطرى است؟

یكى از مشكلات در مورد واژه فطرت این است كه در روایات هم مقصود از فطرت به درستى تبیین نشده است. مثلا در روایت آمده است كه دین با فطرت موافق است، اما توضیح نمى‌دهد كه مقصود از این سخن كه فطرت الهى اقتضاى دین را دارد یا دین با فطرت هماهنگ است یا دین با فطرت وحدت دارد؛ چیست؟ و اینكه خود فطرت چه چیزى را اقتضا مى‌كند؟ آیا فطرت معرفت خاصى است یا گرایش و كشش خاصى است یا رفتار خاصى است. روایات در این موارد توضیحى نمى‌دهند. از آنجا كه دین مجموعه‌اى است كه از بخشهاى مختلف تشكیل شده است، ابهام در این است كه كدامین بخش دین فطرى است آیا بخش مربوط به اعتقادات و «هست‌ها» فطرى است یا بخشهاى مربوط به بایدها و ارزشها یا بخش مربوط به رفتارهاى دینى، مقصود كدام یك است؟

   حقیقت این است كه فطرت همه موارد مذكور را شامل مى‌شود، زیرا در روایات هم در باب شناختها كلمه «فطرت» به كار رفته است و هم در مورد قوانین و احكام؛ مثلا در روایت آمده است: «فطرهم على معرفته انه ربهم»(۱)«خدا، انسانها را چنین آفرید كه او را بشناسند و بدانند جز او پروردگارى وجود ندارد» كه بر فطرى بودن شناخت خدا تصریح مى‌كند. در روایت دیگرى آمده است. (… فطرهم على التوحید …)(۲)خداى متعال همه انسانها را بر اساس توحید آفریده است. منظور از فطرتى كه در باب معرفت و شناخت به كار رفته است این است كه نوع آفرینش انسان به گونه‌اى است كه اقتضاى این‌گونه شناختها را دارد. اما باز هم احتیاج به بیان دارد كه چگونه انسان به‌طور فطرى داراى قوه شناخت است یا اینكه چگونه انسان به‌طور فطرى اقتضاى رفتار خاصى را دارد. علاوه بر استعمال فطرت در شناختها، در مورد بعضى از تمایلات انسان هم مى‌گوییم؛ مثلا، گرایش انسان به همسر امرى «فطرى» است و اگر قانونى از این كار «فطرى» جلوگیرى كند، آن قانون خلاف «فطرت» است و قابل اجرا نیست. اگر هم عمل شود، به نفع انسانیت نخواهد بود، زیرا قوانینى به نفع انسانیت است كه با «فطرت» او مخالفتى نداشته باشد.

موارد استعمال «فطرت» در منابع دینى

به‌طور كلى در منابع دینى «فطرت» در همین دو مورد استعمال شده است:

   1. در مورد شناختها و ادراكهایى كه به فطرت نسبت داده مى‌شوند (شناختهاى فطرى).

   2. در مورد تمایلات، كششها و غرایز كه منشأ رفتار خاصى در انسان هستند (تمایلات فطرى).

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.