_ زندگی نامه: در وسیجِ فاراب تولّد یافت و برای کسب علوم به بغداد مهاجرت نمود و پس از فراگیری علوم مختلف به ویژه منطق و فلسفه، به حلب هجرت کرد و با گرامی داشت سیف الدوله حمدانی، حاکم شیعی حلب، تا آخر عمر، در زیّ زاهدانه، درحلب زیست.
_ تأسیس فلسفهی اسلامی(حکمت مشاء)
فارابی، از برجستهترین فلاسفهی مسلمان و مؤسّس حکمت مشاء اسلامی است که میتوان گفت از دو جهت نقش بسیار مهمی در فلسفهی اسلامی داشته است: اوّل، انتقال صحیح فلسفهی یونان به جهان اسلام. به عبارتی، فارابی همچون پل ارتباطی بین فلسفهی یونانی و مسلمین است که مباحث فلسفی و منطقی را به نحو درست از استاد خویش، یوحنابن حیلان دریافت نمود و به عالم اسلام، انتقال داد. دوّم، رشد و شکوفایی فلسفه با ارائه آراء جدید و بخشیدن نظمی نو به نظام فلسفی و ایجاد حکمت مشاء اسلامی.
_ انتقال منطق یونان به جهان اسلام
نقش فارابی در علم منطق تا حدّی است که او را از این حیث که مدوّن منطق اسلامی است، «معلم ثانی» مینامند. وی علاوه بر اینکه با تبیینها و شرح مثلهای متناسب با فرهنگ اسلامی، به فهم بهتر و صحیح منطق یونانی کمک شایانی کرد، با ابتکارات و مباحث نوینِ منطقی، موجب تکمیل علم منطق شد. برای نمونه، اهمیّت تقسیم علم به تصوّر و تصدیق که از جمله ابتکارات منطقی فارابی است. به میزانی است که زمینهی تقسیم بندی و فالب جدید مباحث منطق را برای منطقدانان بزرگ بعدی همچون ابنسینا و خواجه نصیرالدین طوسی فراهم نمود.
_تلفیق دین و فلسفه در عرصههای گوناگون
چنانچه پیش از این گذشت، از مهمترین دغدغههای فیلسوف مسلمان، نشان دادن سازگاری و عدم تنافی میان آموزههای دین اسلام و علم فلسفه است. این مسأله، برای فارابی که مؤسّس فلسفهی اسلامی است که بسیار حائز اهمیت بوده و میتوان گفت وی نخستین فیلسوف مسلمانی است که دین اسلام را در عرصههای گوناگونش در قالب فلسفی ارائه داده و تلاشهای فلاسفهی پیشین به ویژه کندی را در این زمینه، به ثمر نشانده است.
فارابی، با دیدگاه جمع بین فلسفه و شریعت، فیلسوف کامل را در واقع امر، امام معصوم میداند.
_تلاش در سازش میان نحلههای فلسفی
در نگرش فارابی، فلسفه، حقیقت و احدی است. بنابراین، اختلافات موجود میان نظامها و مکاتب فلسفی، ظاهری است نه حقیقی. بر این اساس، وی تلاش میکند میان نحلههای مختلف فلسفی، هماهنگی و سازش برقرار کند و در همین راستا، کتاب« الجمع بین رائی الحکیمین» را با هدف سازش میان آراء فلسفی ارسطو و افلاطون به نگارش در میآورد؛
هرچند در این زمینه، در واقع امر، با استاد اشتباه «اثولوجیا»ی فلوطین به ارسطو و مقایسه و جمع آن با آراء افلاطون، به خطا رفته است.
_ ایجاز و صراحت در نگارش آثار
در کتب تاریخی، حدود۱۲۷ اثر به فارابی نسبت داده شده که اکثر آنها به دست ما نرسیده است. شیوهی نگارش وی در آثار باقی مانده، بسیار صریح، موجز و دقیق است. به طوری که میتوان گفت، وی با رعایت نهایت ایجاز در نگارش، ابتکارات فلسفیاش را بسط و تفصیل نداده و لوازم و فروعات آنها را بیان نکرده است. از جمله آثار وی میتوان به کتب احصاءالعلوم، الجمع بین رأیی الحکیمین، فصوص الحکم، تحصیل السعاده، سیاسات المدنیه و رساله فی اغراض ما بعد الطبیعه، اشاره نمود.
_ سیاست مبتنی بر فلسفهی الهی
فارابی در زمینهی سیاست نیز، آراء متعددی دارد و در این باب، آثاری به رشتهی تحریر درآورده است. به اعتقاد برخی، شاید بتوان تلاشهای فلسفی وی را نیز مقدمهی فلسفهی سیاسیاش دانست. البته سیاست وی در واقع مباحث نطری سیاسی است و به گفته برخی، وی در قالب مباحث فلسفهی سیاست، در واقع در صدد اثبات اصل «امامت» شیعی بوده و مدینهی فاضلهی وی نیز ناظر به حکومت آرمانی آخرالزمانی معصوم است.
_ شاگردان فارابی
فارابی، شاگردان مستقیم و بلاواسطهای که فلسفهی وی را ادامه و بسط دهند نداشته است اما میتوان به حق، فلاسفهی برجستهی بعدی همچون بوعلی، سهروردی و صدرا را شاگرد معنوی وی دانست.
_ ابتکارات فلسفی فارابی
ابداعات و ابتکارات فارابی در محتوای فلسفه و نیز در نحوهی نظام سازی، تأسیس فلسفهی اسلامی را درقالب مکتب مشاء اسلامی در پی داشت. از جمله مهمترین ابتکارات فلسفی فارابی، تقسیم موجود به واجب و ممکن است. این مبحث مهم، فروعات و لوازم بسیاری را در هستی شناسی و خدا شناسی به دنبال دارد که ابنسینا، به تفصیل به آنها پرداخته است. از دیگر نوآوریهای این فیلسوف بزرگ اسلامی، میتوان به تعریف جدید وی در باب عقل نظری و عقل عملی اشاره نمود که اکثر فیلسوفان پس از علامه طباطبائی(رحمه الله)، آن را تعریف اختیار نمود.
ثبت دیدگاه