در برزخ، نوعی قطع ارتباط با بدن وجود دارد ولی باز تعلّقات فی الجمله هست؛ حتی تعلّق به دنیا.
تعلّق به دنیا که در برزخ هست برای خودش توضیحی دارد. منظور این تعلّق نیست.
◽️یک نحوه تعلّق به این زمین و این خانه و این دوست این همسایه و این همسر و این ها هست فی الجمله و تأثیر هم دارد.
شخص مرحوم به این دنیا میآید، توجّه هم میکند، نگاه هم میکند، مثل یک روحی است که سرش به این طرف است نگاه میکند ببینید آنجا چه خبر است.
امام صادق که دربارۀ برزخیان میگویند درست مثل مرغی که میآید بالای دیوار مینشیند، به خانه نگاه میکند، خانه را زیر نظر دارد.
ارواح هم چنین هستند و در مرحله برزخ، این گونه مثلِ یک مرغ به خانۀ خود نگاه میکنند؛ یعنی تعلّقات به این شکل هست.
حالا مؤمنین مثلاً به دارالسلام میروند، آن ها که بد هستند، میروند به برهوت،
این ها برای خودش توضیحی دارد؛
ولی یک نوع تعلّق هست.
اما روز قیامت که می شود تمامِ این تعلّقات برداشته میشود، مثل اینکه اصلاً هیچی وجود نداشت.
“هباءً مُنبَثاً” میشود.
◽️یعنی این ها هیچ کدام مثل اینکه نیستند، هیچ خبری از این ها نیست، این دنیا و این اوضاع کیهانی و …. همه به هم میریزد.
همه ی این ها با یک صیحة، با یک فریاد، که فریادِ حضرتِ اسرافیل است و در صور میدمد، رخ میدهد.
ثبت دیدگاه