شرح منطق الطیر/ استاد حلواییان ( خلاصه اول)
<br>
<br>بندگان خوب خدا وقتی بر سر سفره ی حقایق قرآن مینشینند هر کدام در قالب و شکلی به بیان معارف الهی می پردازداز جمله عطار نیشابوری در کتاب منطق الطیر.
<br>کتاب منطق الطیر مبنای قرآنی دارد . نگاه به منطق الطیر حالت نفسی است . نام دیگر آن مقامات طیور است چرا که حالات انسان و سیر و سلوک را بیان می کند . رسالت اصلی منطق الطیر در سلوک رفع موانع است و مهمترین کار سالک شناخت موانع سیر و سلوک است.
<br>محور اصلی منطق الطیر هدهد ، بعنوان مرغ سلیمان است که رازها و رمزهایی دریافت کرده است و پیر طریقت است.
<br>به سایر پرندگان می گوید که هر شهری یک شهریاری دارد شهر ما هم شهریاری می خواهد. بعد برای آنان از سیمرغ نادیده می گوید بطوری که همه را عاشق آن می کند.همه حرکت میکنند برای دیدن سیمرغ. بعد از موانع زیاد، تازه باید هفت شهر عشق را پشت سر بگذارنند و….
<br>مثل سالک، مثل موسی کلیم الله است در ورود به وادی طور. وقتی موسی میخواست وارد وادی طور شود به او گفتند باید نعلت را از پا در بیاوری. یعنی سالک باید تعلقات دنیوی وآخروی و موانع سلوکی خود را از خود دور کند تا بتوانید حضور در محضر خدا پیدا کند.
<br>موانع سیر و سلوک دو تا هستند:
<br>۱- موانع دنیوی
<br>۲- موانع اخروی ( تمنای بهشت و حوریان بهشتی)
<br>از نظر یک از عرفا نعلینی که باید از پا در بیاوریم ( موانع سلوک) یکی نعل تن است ویکی نعل من .
<br>
<br>قصه های قرآن کریم( انبیا ء ، طواغیت و فراعنه) همهاش قصه انسان است. تک تک قصه های قرآن، قصه خود ماست با این منظر سراغ قرآن رفتن اولین قدم برای سیروسلوک است.
<br>در داستان قرآنی حضرت ابراهیم و درخواست از خداوند برای دیدن چگونه زنده شدن مردگان و دستور خداوند به گرفتن چهار پرنده و …..علامه حسن زاده می فرماید که آن چهار مرغ ، چهار صفت رذیله در جان انسان است که اگر این چهار صفت قربانی شوند و تخلی در آن اتفاق بیفتند ، انسان می تواند تجلیات هستی را شهود کند.
<br>اینکه قرآن می فرماید به غذایتان نگاه کنید که چه می خورید فقط مربوط به غذا نیست که باید طیب وپاک باشد بلکه مربوط به سایر امور زندگی نیز میشود ( مطالعات، شنیدنی ها، دیدنی ها و…..)
<br>غایت سلوک در منطق الطیر باید ما را به جایی برساند که تحییر و شگفتی ما را زیاد بکند. کاری که هدهد با مرغان کرد همین بود که باده جنون یعنی باده جمال را به جان مرغان ریخت تا آنها را مجنون کند.
<br>باب توحید، بخش ابتدایی کتاب منطق الطیر است .آنچه جان ما را سرشار از شراب توحیدی میکند این است که بفهمیم یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.حقیقت توحید این است که بفهمیم همه هستی از آن خداوند است. و وجود صمدی وبینهایت خدا عالم هستی و نیستی را فرا گرفته است.
<br>هدهدی که اهل سیر و سلوک بوده است و از طرفی هم کلام و هم نشین سلیمان ، خود باید از قبل ، هادی شده و هدایت یافته باشد. ما هم تا از خواب غفلت بیدار نشویم و به درجه ای از هدایت نرسیم و چند منزلی طی نکنیم نمی توانیم هادی شویم .
<br>بحث هدهد برای مرغان، بحث پیر طریقت است برای سالکان الی الله . وخود هدهد هم کسی است که استاد و پیر دیده است.
<br>حکایت سیمرغ ، حکایت خود سیمرغ نیست، داستان حضرت حق هم نیست بلکه حکایت خود ماست( خلقت انسان ، تجلی و وصف تجلیات ذات خداوند) است . ما در کلاس حقیقت نفس دنبال خودمان می گردیم .
ثبت دیدگاه