بسم الله الرحمن الرحیم
نام درس:سبک زندگی اسلامی
موضوع:انفاق از منظرآیات وروایات
نام استاد:استاد علی فتحی
چکیده
طبق آیات قرآن کسانی که در جامعه از مواهب و نعمت بیشتری برخوردارند باید از آن در راه خدا انفاق نمایند بنابراین مردم پرهیزگار آنهایی هستند که نه تنها از اموال خود بلکه از عقل و دانش و نیروی جسمانی خویش می بخشند .
با توجه به این که بشر تنها به عنوان نماینده در اموالی که مالک حقیقی آن پروردگار جهان است می تواند دخل و تصرف کند باز خداوند این بذل و بخشش را قرض حساب کرده است که هنگام دریافت پاداش چندین برابر آن را وعده داده است .روایات وارده اهمیت و عظمت انفاق را در حالات معصومین (ع) مشخص می سازد که چگونه از اموال و دارایی خود در راه خدا وند بهره مند شده و به وسیله آن چه خدمت هایی به اسلام ومسلمین نموده اند .
آیات و روایات زیادی در مورد انفاق آمده است که بیان کننده شرایط و آثار انفاق هستند از جمله شرط اساسی داشتن پاک و خالص است همچنین انفاق باید از مال حلال و مرغوب انتخاب شود و از هر گونه منت و اذیت در پی آن مبراباشد حد اعتدال در انفاق باید رعایت گردد زیرا دین اسلام در همه جا حد وسط را رعایت کرده و افراط و تفریط را مورد نکوهش قرار داده است .
ره آورد و آثار جاودانی وانفاق پر شدن جای انفاق به لطف خداوند مکارم دنیا و فضیلت آخرت توشه معاد می باشد ترک انفاق پیامد هایی در این دنیا وسرای آخرت به دنبال دارد که بدترین آن دوری از خدای متعال است.
یکی از مهم ترین مشکلات جامعه امروز، مساله فقر و فاصله طبقاتی زیاد است و با توجه به تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ فردگرایی و تجمل پرستی، پرداختن به بحث انفاق یکی از مهم ترین راه کارهای برون رفت از این مسائل است که با آگاهی دادن و فرهنگ سازی می توان از این مقوله بسیار مهم قرآنی استفاده کرد . گسترش فرهنگ انفاق و آشنایی با آثار فردی و اجتماعی آن می تواند از سویی ویران کننده بخل و اسراف باشد و از سویی دیگر شکاف طبقاتی اجتماعی را از بین برده و ارزش های اسلامی را در جامعه حاکم گرداند… انفاق علاوه بر اینکه یک فضیلت اخلاقی محسوب می شود، باعث تعادل اجتماع و پر کردن شکافهای اجتماعی است وعلاوه بر آثار مثبت در زندگی دنیوی و اخروی فرد ، در زندگی اجتماعی نیز تاثیر شگرفی دارد به گونه ای که حتی در ادیان دیگر نیز به این امر بسیار تاکید و توصیه شده است ، ارزش و اهمیت این موضوع به اندازه ای است که قرآن مجید درآیات متعددی به آن پرداخته و آن را توضیح و تبیین کرده است، لذا قرآن وقتی سیمای پرهیزکاران را معرفی می کند، یکی از اوصاف نیک آنان را انفاق کردن ذکر نموده تا آنجا که در اولین آیات قرآن، خداوند انفاق را از صفات بارز متقین بیان می کند: ﴿الذین یومنون بالغیب ویقیمون الصلاه ومما رزقناهم ینفقون﴾ (بقره/۳)، و حضور آن در کنار ایمان به غیب و اقامه نماز ، نشان از اهمیت بسیار والای این فریضه الهی است که باعث نزدیکی و تقرب به خدای متعال است . البته باید در نظر داشت که آنچه در انفاق مورد توجه است منحصر به جنبه های مادی و اقتصادی آن نمی شود، بلکه جنبه های اخلاقی و معنوی آن نیز مدنظر است.
مقدمه
حضرت علی علیه السلام به کمیل فرمود: «یا کمیل لاتأخذ إلاّ عنّا تکن منا؛[۱]ای کـمیل! جـز از مـا نگیر تا از ما باشی».
هر علمی جز علوم اهل بیت، اگرچه معرفتی در درون داشته باشد، بـه منزله آب شور است و بر تشنگی می افزاید و هیچ فایده ای جز هلاکت نـدارد. اگر امروزه علم ومـسیر آن، صـحیح بوده است، چرا جامعه روز به روز به قهقرا حرکت میکند؟! چرا اختلاف فراوان رفاهی و درآمدی طبقاتی با چنین فقر موحش، نه تنها در قارههای مختلف بلکه در داخل کشورها و شهرها با وجود ارائه آخرین روش و الگوی رشـد و برنامههای توسعه، همچنان گسترده است و نابرابریهای فزاینده ثروت رفع نشده است؟!
با اینکه که دانشمندان و مکتبهای اقتصادی جهان به فکر چاره و حل مشکل بزرگ اجتماعی، فاصلۀ طبقاتی بوده و هر کدام راهی را انـتخاب کـردهاند، کمونیسم از راه الغای مالکیت فردی و سرمایه داری از راه گرفتن مالیاتهای سنگین و تشکیل مؤسسات عام المنفعه (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتی) به گمان خود به مبارزه با آن بـرخاستهاند، ولی هـیچ کدام نتوانستهاند گام مؤثری در این راه بردارند؛ زیرا حل این مشکل با روح مادیگری که بر جهان حکومت میکند، ممکن نیست.
اسلام برای از بین بردن اختلاف طبقاتی غیر عادلانهای کـه در اثـر بیعدالتیهای اجتماعی در میان طبقه غنی و ضعیف پیدا شده، برنامۀ وسیعی در نظر گرفته است که تحریم رباخواری به طور مطلق، وجوب پرداخت مالیاتهای اسلامی از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنـها و تـشویق بـه انفاق، وقف و قرضالحسنه قسمتی از ایـن بـرنامه را تـشکیلمیدهد و از همه مهم تر زنده کردن روح ایمان و برادری در میان مسلمانان است.
در مقاله حاضر، به بررسی انفاق که مهمترین راه حل برای مـشکل فـاصله طـبقاتی است، میپردازیم.
قرآن کریم می فرماید :
(وَأَنفِقُواْ فـِی سـَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)[۲] «و در راه خدا، انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دسـت خـود، بـه هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد».
ایـن آیه بیانگر این حقیقت اجتماعی است که انفاق به طور کلی سبب نجات جامعه ها از مفاسد کشنده اسـت؛ زیـرا هـر گاه مسئلۀ انفاق به فراموشی سپرده و ثروتها در دست گروهی معدود جـمع شـود و در برابر آنها اکثریتی محروم و بینوا وجود داشته باشد، هرگز آن جامعه به سعادت واقعی نخواهد رسید و دیـری نـخواهد گـذشت که انفجار عظیمی در جامعه به وجود میآید که نفوس و اموال ثروتمندان هـم در آتـش آن خـواهد سوخت و از اینجا رابطه مسئله انفاق و پیشگیری از هلاکت روشن میشود. بنابراین انفاق، قبل از آنکه بـه حـال مـحرومان مفید باشد، به نفع ثروتمندان است؛ زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است. امیرمؤمنان عـلی علیه السلام فـرموده:
«حصّنوا أموالکم بالزّکاة؛[۳]اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید».
چیستی انفاق
انفاق از ریشه نفق در لغت به معنای اخراج مال از ملک (مجمعالبیان، ج ۲-۱، ص۱۲۱) و در فرهنگ و اصطلاح قرآنی، اعطای چیزی از مال و غیر مال و از واجب و غیرواجب است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه نفق) در قرآن این مفهوم افزون بر واژه «انفاق»، با واژههای دیگری چو «اعطی»، «ایتاء حق»، «ایتاء مال» و «صدقات» بیان شده است.
باید توجه داشت این واژه در اصل به معنای سوراخهایی است که جانورانی چون موش صحرایی حفر میکنند و با ایجاد تونلهای گوناگون راههای فرار و نیز حرکت خود را در جاهای گوناگون فراهم میآورند و خود را محدود به رفت و آمد از یک مسیر یا راه نمیکنند. چنین روشی به آنان امکان میدهد تا هر گونه که بخواهند در حرکت و آمد و شد باشند و از دست دشمنان بگریزند بیآنکه در دام آنها بیفتند. از همین رو به طور مجازی در قالب واژه نفاق در معنای خدعه و مکر و حیله و دورویی به کار رفته است؛ زیرا این روش، فرصت حرکت در جهات گوناگون و همچنین فرار را برای این دسته از افراد فراهم میکند.
پس واژه نفق و مشتقات آن در معانی مثبت و منفی به کار میرود؛ زیرا کسی که انفاق به معنای عطا و بخشش دارد، با دادن نفقه راهی را نه تنها برای دیگری برای عبور از مشکل فراهم میآورد، بلکه راهی برای خود نیز باز میکند تا در زمان مناسب از آن بهرهمند شود. در حقیقت شخص با انفاق مالی و غیرمالی، راههایی را برای عبور خود از بحران و مشکلات آینده بوجود میآورد تا به سادگی از هر راهی از مشکل برهد و در دام نیفتد.
در آیات قرآن نفاق به معنای منفی و انفاق به معنای مثبت مورد استفاده قرار گرفته است. در این کتاب آسمانی از منافقی سخن به میان آمده که با خدعه و نیرنگ، خود را مسلمان نشان میدهد تا از امکانات جامعه به ویژه امنیت و آرامش و آسایش آن بهره گیرد و در موارد نیاز در خدمت دشمن بیرونی و کافران باشد؛ از این روست که این دسته به عنوان دشمن سختتر از کافران در جایگاه پستتر در دوزخ قرار میگیرند. (نساء، آیه ۱۴۵)
ارزش انفاق
ارزش هـر چـیز، وابسته بـه سـودها و نـتیجههایی است که به دنبال میآورد. انـفاقی کـه با سازندگی و همبستگی و یگانگی همراه باشد، انفاق ارزشمندی است و اگر، فقط صـرف پر کـردن شکمها شود و یا نمایش دارائیها بـاشد، نه تنها ارزشی نـدارد، کـه ضد ارزش است.
ارزش انفاق بـر اسـاس هدفها و دیدهایی است که انفاق کننده به آن رسیده و با آن کار میکند. کسی کـه بـا انفاقش، بدنها و مغزها و دلها و روحـیهها را سـرشار و بـارور میکند و روشنفکریها، روشـندلیها، سـازندگیها، همبستگیها و یگانگیها را به ارمـغان مـیآورد، با دیگران برابر نیست. «آیا آنها که میدانند با آنها که نمیدانند، برابرند؟»[۴]
ارزش و اهمیت انـفاق بـه اندازهای است که در قرآن مجید ، در بـیش از هـشتاد آیه بـدان پرداخـته شـده است ازجمله آیه۹۲ سوره آل عمران(لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون
هرگز به مقام بر (نیکی) نمی رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید.)قرآن وقتی سـیمای پرهیزکاران را بیان میکند، یکی از اوصاف نیک آنان را انفاق کردن ذکر کرده؛ تا آنجا که در اولیـن آیـات قرآن ، خدواند انفاق را از صفات بارز مـتقین بـیان مـیکند : (وَمـِمَّا رَزَقـْنَاهُمْ یُنفِقُونَ.)[۵] در روایات اسـلامی ، بـر این مسئله تأکید بسیار شده و در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)وارد شده که :
«الصدقة تکسر ظهر الشیطان؛[۶]صدقه کـمر شـیطان را مـیشکند».
خداوند میفرماید چیزی را که شما انفاق مـیکنید، مـن عـوض آن را مـیدهم:
(وَمـَا أَنـفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ)[۷]« و هر چیزی را که در راه او انفاق کنید، عوض آن را میدهد و او بهترین روزی دهندگان است».
پرهیزکاران، انفاق کردن را کم شدن مال نمیدانند ، بلکه غنیمت مـیشمارند، ولی کسانی که از معارف قرآن بهرهای ندارند و از سویی به دنیا علاقهمند هستند، انفاق کردن را غرامت میدانند.
برای اینکه اهمیت مسئله انفاق روشن شود ، خدای سبحان برای تشویق انسانها فرمود که مـن شـخصاً صدقه را میگیرم؛ همچنان که در بخش زکات ، به رسولش امر کرد که از اموالشان صدقه بگیر تا مالشان پاک گردد و شخص نیز پاک شود؛[۸] چون تا زمانی که اشخاص پاک نشوند ، نمیتوانند از قرآن بـهره بـگیرند: «آیا نمی دانند که تنها خداوند ، توبه را از بندگانش میپذیرد و صدقات را میگیرد و خداوند ، توبه پذیر و مهربان است».[۹] وقتی که مؤمنصدقه میدهد، درمرحله اول بـه دسـت خدا میرسد و روایات در این زمـینه بـسیار است.
انفاق مایه رشد آدمی است؛ همچنان که قرآن می فرماید: «مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری است که هـفت خـوشه برویاند و در هر خوشه ایـ یـکصد دانه باشد» که مجموعاً از یک دانه هفتصد دانه بر میخیزد. تازه پاداش آنها منحصر به این نیست، بلکه: «خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی در آنها و انفاق آنها را ازنظر نیت و اخلاص و کـیفیت و کـمیت ببیند)، دو یا چند برابر می کند» و این همه پاداش از سوی خدا عجیب نیست؛ «چرا که او (از نظر رحمت و قدرت) وسیع و از همه چیز آگاه است».[۱۰]
در روایتی از امام باقرعلیه السلام میخوانیم که به حـسین بـن ایمنی فـرمود: «ای حسین! بخشش کن و به عوض آن از جانب خدا یقین داشته باش. پس همانا زن و مردی به بخشش در راه رضای خـدا بخل نورزند، جز آنکه چند برابر آن را در راه غضب خدا صرف خواهد کـرد»[۱۱] و حـضرت صـادق علیه السلام به فرزند خود محمّد فرمود: «نمی دانی هر چیزی کلیدی دارد، کلید روزی صدقه است».[۱۲]
دربارۀ اینکه انفاق سـبب آمـرزش میشود، در روایتی آمده است: «هفت کس هستند که خداوند آنها را در سایه لطف خـود قـرار مـیدهد، در روزی که سایهای جز سایه او نیست: پیشوای دادگر، و جوانی که در بندگی پروردگار پرورش مییابد، و کسی که قـلب او با سجده پیوسته است، و کسانی که یکدیگر را برای خدا دوست دارند و با مـحبت گردهم آیند و متفرق شـوند، و کـسی که زن زیبای صاحب مقامی او را به گناه دعوت کند و او بگوید من از خدا میترسم، و کسی که انفاق نهانی میکند به طوری که دست راست او از انفاقی که دست چپ او کرده، آگاه نمیگردد، و کـسی که در تنهایی به یاد خدا میافتد و قطره اشکی از گوشه های چشم او سرازیر میشود».[۱۳]
با این دیدها و هدفها و دانشها و بینشهاست که انفاق ضریب میگیرد، بهرههایی زیاد، از کارهای کم، سر میکشد، که عـمل بـا این دیدها و این نیتها رقم میخورد.[۱۴]
این انفاق در این شکل و وسعت، نیازمند زیربنا و اساس و انگیزه نیرومندی است که بتواند این همه بار را تحمل کند و بر سر بگیرد.
آثار انفاق
برای اینکه اهمیت و ارزش انفاق به معنای اخراج مال از ملک خود و بخشش را بدانیم باید به آثاری اشاره کنیم که خداوند در قرآن برای انفاق مثبت و سازنده بیان کرده است.
از مهمترین آثاری که قرآن برای انفاق در امور خیر و نیک بیان کرده میتوان به۱.حصول امنیت اجتماعی با انفاق در راستای تقویت بنیه نظامی و دفاعی (انفال، آیه ۶۰؛ بقره، آیه ۱۹۵)،۲.رفع مشکلات اقتصادی مردم و جامعه (نور، آیه ۲۲)،۳.آرامش درونی و روانی (بقره، آیات ۲۶۷ و ۲۶۸؛ آل عمران، آیات ۱۳۴ و ۱۳۶؛ مائده آیه ۱۲؛ انفاق، آیات ۳ و ۴)، ۴.دستیابی به مقام صالحان (منافقون، آیه ۱۰)،۵.مقام محسنان و نیکوکاران (آلعمران، آیه ۱۳۴)، ۶.بهرهمندی از امدادهای خاص الهی (بقره، آیه ۲۷۰)،۷.برخورداری از سود (بقره، آیه ۲۷۲؛ محمد، آیه ۳۸؛ تغابن، آیه ۱۶)،۸.بهرهمندی از برکت الهی (بقره، آیات ۲۴۵ و ۲۶۱ و ۲۶۵)، ۹.تزکیه و خودسازی (لیل، آیات ۱۸ و ۲۰)،۱۰تجارت زوالناپذیر با خدا (فاطر، آیه ۲۹)،۱۱.بهرهمندی از شکر الهی در قالب ازدیاد هویت وجودی (فاطر، آیات ۲۹ و ۳۰؛ تغابن، آیه ۱۷)،۱۲.دستیابی به تقوای الهی (بقره، آیه ۱۷۷؛ لیل، آیات ۱۷ و ۱۸)، ۱۳.تکامل و رشد معنوی و هویتی (بقره، آیات ۲۶۱ و ۲۶۵)،۱۴.ره توشه سفر آخرت (بقره، آیه ۲۵۴؛ ابراهیم، آیه ۳۱؛ منافقون، آیه ۱۰)،۱۵.جبران ما انفاقی ازسوی خدا (سبا، آیه ۳۹)، ۱۶.جلب دعای خاص پیامبر (توبه، آیه ۹۹)، رحمت الهی (توبه، آیه ۹۹)، ۱۷.فلاح و رستگاری (بقره، آیات ۳ و ۵؛ تغابن، آیه ۱۶)،۱۸.صداقت (بقره، آیه ۱۷۷)،۱۹.فرجام نیک (رعد، آیه ۲۲)،۲۰.محبت خدا (بقره، آیه ۱۹۵؛ آل عمران، آیه ۱۳۴)، گ۲۱.مقام ابرار (آلعمران، آیه ۹۲)،۲۲.مقام مخبتین (حج، آیات ۳۴ و ۳۵)،۲۳.هدایت (بقره، آیه ۳ و ۵) و مانند آنها اشاره کرد.
در روایات نیز به آثار انفاق در زندگی دنیوی و اخروی و نیزمادی و معنوی بشر اشاره شده است. به عنوان نمونه رسول خدا(ص) فرموده است: ارض القیامه نار ما خلا ظلل المومن؛ فان صدقته تظله؛ زمین قیامت یک پارچه آتش است، مگر سایبان مومن، زیرا صدقه مومن او را در سایه خود میپوشاند. (کافی؛ ج ۴، ص ۳، باب فضل الصدقه، حدیث ۶؛ ثواب الاعمال: ص ۱۴۰؛ بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۹۱، باب ۱۵، حدیث ۲)
حضرت امام صادق(ع) درباره نقش رشد و نمو انفاق با آنکه ظاهر انفاق همان اخراج مال است، فرموده است: انفق و ایقن بالخلف؛ از مال خود را در راه خدا هزینه کن و یقین داشته باش که آنچه را هزینه کردهای جایگزین دارد. (جامعالاخبار، ص ۱۷۸، الفصل الحادی و الاربعون؛ بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۱۳۰، باب ۱۴، حدیث ۵۷).
ترک انفاق و بخل در این زمینه نیز آثار بدی دارد که از جمله آن پیامدی است که امام صادق(ع) در روایتی میفرماید: ملعون ملعون من وهبالله له مالا فلم یتصدق منه بشیء؛ از رحمت خدا دور است کسی که خدا مالی به او بخشیده و او چیزی از آن را صدقه نداده است. (وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۸۰، باب ۴۱، حدیث ۲۱۵۵۵).
انسان باید مالش را در امور خیر و نیک صرف کند تا از تبعات بد عدم انفاق در امان ماند. از جمله آثار بد ترک انفاق میتوان به این نکته اشاره کرد که رسول خدا(ص) فرموده است: من منع ماله من الاخیار اختیارا صرف الله ماله الی الاشرار اضطرارا؛ کسی که از هزینه کردن مالش به اختیار خود برای خوبان امتناع کند، خدا مالش را به ناچار مصرف بدان خواهد کرد.(هدایه العلم: ص ۷۰).
البته در انفاق باید از زیادهروی پرهیز کرد، چنانکه خداوند به پیامبرش میفرماید: و دستت را (در اثر بخل) به گردنت زنجیر مکن و بسیار ]هم[ گشادهدستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانی. (اسراء، آیه ۲۹)
حضرت سجاد(ع) نیز بر اساس این اصل قرآنی فرموده است: ان من اخلاق المومن الانفاق علی قدر الاقتار؛ بیتردید از خصلتهای مومن هزینه کردن مال در حد تنگدستی است. (کافی، ج۲، ص ۲۴۱، باب المومن و علاماته، حدیث ۳۶؛ تحف العقول، ص ۲۸۲).
← آثار فردی انفاق
آثار فردی انفاق:
«…وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأَنْفُسِکمْ…»،
«…منافع انفاق به خود شما بازگشت میکند…».[بقره۲۷۲]
به این وسیله انفاق کنندگان را تشویق به این عمل انسانی مینماید، مسلما انسان هنگامی که بداند نتیجه کار او به خود او باز میگردد بیشتر به آن کار علاقهمند خواهد شد. ممکن است در ابتدا چنین به نظر برسد که منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق کننده، همان پاداش و نتائج اخروی آن باشد؛ البته این معنی صحیح است ولی نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروی دارد، بلکه از نظر این دنیا نیز به سود آنها است هم از جنبه “معنوی” و هم از جنبه “مادی” از نظر معنوی، روح گذشت و بخشش و فداکاری و نوع دوستی و برادری را در انفاق کننده پرورش میدهد و در حقیقت وسیله مؤثری برای تکامل روحی و پرورش شخصیت اوست.[ ۲۳۴]
← آثار اجتماعی انفاق
جامعه انسانی به منزله تن واحد و دارای اعضای مختلف است، و اعضای آن هر چند اسامی و اشکال مختلف دارند، اما در مجموع، یک تن راتشکیل میدهند، و در غرض و هدف زندگی متحد هستند، از حیث اثر نیز همه مربوط به هم هستند، وقتی یکی از اعضا، نعمتی را از دست میدهد مثلا فاقد صحت و سلامتی شده و در عمل خود کند میگردد، همین عارضه هر چند که در نظر بدوی، متوجه یک عضو است، ولی در حقیقت تمام بدن در عملکرد خود کند و سست میگردد، و به خاطر نرسیدن به اغراض زندگی خسران و ضرر میبیند.
پس یک فرد از جامعه که عضوی از یک مجموعه است، اگر دچار فقر و احتیاج شد، و ما با انفاق خود وضع او را اصلاح کردیم، هم دل او را از رذائلی که فقر در او ایجاد میکند پاک کردهایم، و هم چراغ محبت را در دلش ایجاد نمودهایم، و هم زبانش را به گفتن خوبیها به راه انداختهایم، و هم او را در عملکردش نشاط بخشیدهایم، و این فوائد عاید همه جامعه میشود، چون همه افراد جامعه به هم مربوط هستند، پس انفاق یک نفر، اصلاح حال هزاران نفر از افراد جامعه است.[۱۳]
آیا انفاق اختصاص به مال دارد؟
انفاق مفهوم وسیعی دارد که منحصر به مال نیست بلکه علم و هدایت و آبروی اجتماعی و سرمایه های مادی و معنوی را نیز شامل می شود.(الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصَّلاةَ و ممّا رزقناهم ینفقون).[تفسیرنمونه، جلد۲،ص۷۴] در آیه فوق به صفات متقین اشاره شده است که آنها علاوه بر ارتباط نزدیک که با خداوند دارند از طریق انفاق ارتباط خود را با انسان های دیگر نیز تحکم می بخشند. با توجه به این نکته که قرآن نمی گوید «من اموالهم ینفقونم»، «از اموالشان انفاق می کنند» بلکه می گوید «ممّا رزقناهم» ، «از آنچه به آنها روزی دادیم» انفاق می کنند می توان به این نتیجه رسید که انفاق تمام مواهب مادی و معنوی را شامل می شود. بنابراین از صفات مردم پرهیزگار این است که از هر آنچه دارند از جمله علم، عقل، دانش، نیروهای جسمانی و مقام و موقعیت اجتماعی خویش بدون انتظار پاداشی انفاق می¬کنند. چنین انسانی مالک اصلی را خدا می داند و انفاق را یک قانون عمومی در جهان آفرینش تلقی می کند که در آن همه اجزاء آفرینش در حال ایثار به یکدیگر هستند در نتیجه با رضایت کامل مواهب و نعمت های خداوند را در اختیار بندگانی قرار می دهد و از این طریق رضایت و خشنودی خداوند را برای خویش مهیا می سازد. امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر جمله مما رزقناهم ینفقون فرمود: «ان معناه و مما علمناهم یبثتون»،(مفهوم آن این است که از علوم و دانش هایی که به آنها تعلیم داده ایم نشر می دهند و به نیازمندان می آموزند. مفهوم این سخن آن نیست که انفاق مخصوص علم است بلکه چون غالباً نظرها در مسأله انفاق متوجه انفاق مالی است امام با ذکر این موضوع می خواهد گستردگی مفهوم انفاق را روشن سازد.)
انفاق برای رضای خدا
و در آیه ۲۷۲ همان سوره می فرمایند:
لَّیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَلَـکِنَّ اللَّـهَ یَهْدی مَن یَشَاءُ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنفُسِکُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّـهِ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ
هدایت آنها (بهطور اجبار،) بر تو نیست؛ (بنابراین، ترک انفاق به غیر مسلمانان، برای اجبار به اسلام، صحیح نیست؛) ولی خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت میکند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق میکنید، برای خودتان است؛ (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق میکنید، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده میشود؛ و به شما ستم نخواهد شد
و در این آیه سخن از جواز انفاق به غیر مسلمانان است، به این معنى که نباید انفاق بر بینوایان غیر مسلمان را ترک کنند به منظور اینکه تحت فشار قرار گیرند و اسلام را اختیار کنند و هدایت شوند.
جز براى خداوند انفاق نکنید. زیرا تمام فوائد و آثار این جهانى، دیر یا زود از میان مىرود، ولى اگر انفاق براى خدا باشد، تا ابد از برکات آن بهرهمند خواهید بود.
مقدار و نوع انفاق
مقدار و اندازه انفاق وابسته به مقدار شناخت و دید و عشقی است که زیـربنای آن است. هرچه شناختها و عشقها گستردهتر باشد، انفاق وسیعتر خواهد شد؛ تا حدی که اگر در نجد یا یمامه گرسنهای باشد، مولیالموحدین امیرمؤمنان علی علیه السلام نتواند آرام بگیرد و نتواند سیر بخوابد و نتواند بیتفاوت بـماند.
گـاهی انفاقها به همان اندازه واجب هستند و گاهی انفاق بیش از احتیاج است: (یسئلونک ماذا ینفقون ؟ قل العفو).
گاهی انفاق، انفاق رزق است: (انفقوا مما رزقناکم) و (مما رزقناهم ینفقون)که این مـرحله مـربوط به متقین است.
و گاهی انفاق، در تنگدستی و نداریها و سختیهاست. بعضی خیال میکنند که انفاق در هنگام دارایی مطرح میشود؛ در حالی که انفاق در نداریها و سختیها هـم بـیان شده است (آلعمران/۱۲۷ ؛ طلاق/۷).
گـاهی انـفاق، ایثارگرانه است. حضرت امیرمؤمنان علیه السلام میبیند گرچه خودش سه شب غذا نخورده، اما هنوز طاقت دارد و این فقیر شاید از ضعف بمیرد و یا در برابر فقر از پا درآید و بـه فـسادها و خود فروشیها گرفتار شـود و یـا بر اثر این ظرفیت کم، به بی دینیها و جاسوسگریها روی بیاوردا روی بیاورد و یا اینکه خودکشی کند. در اینجاست که ایثار میکند.
هر کدام از این مراحل، وابسته به مقدار شناخت و ظرفیت و قدرت روحی و وسـعت وجـودی افراد است. نمیتوان به زور بر خود تحمیل کرد. چه بسا کسی که قدرت روحی بالاتر را ندارد، اسراف کرده باشد، در حالی که باید در انفاق حد وسط را مراعات کرد، نه دست را بـاز گـذاشت و نه بـه گردن بست.[۱۵] همان طور که از آیات به دست میآید، انفاق تا
حدی است که زمینگیری و بیچارگی پیـش نیاید. به همین خاطر، هنگامی که میخواهیم کسی را به انفاق دعـوت کـنیم، بـاید ابتدا زمینه و زیربنای انفاق را در او فراهم سازیم. باید به او دیدی داد که اگر تمام هستی را با یکدست انفاق کـند، نـه او را غرور بگیرد و نه منّت و پشیمانی و بازگو کردنی پیش آید.
چگونه انفاق کنیم
انـفاق بـاید بـرای دهنده و گیرنده، رشد و حرکت بیاورد. این است که دهندۀ انفاق باید در زمینهای انفاق کند کـه به رشد و رضوان و نور برسد، نه اینکه گرفتار منت و عجب و ریا شود و بـاید به گونهای انفاق کـند کـه خلق را متملق و ذلیل بار نیاورد.
از آیه ۲۶۲ سوره بقره به خوبی استفاده میشود که انفاق در راه خدا در صورتی در پیشگاه پروردگار پذیرفته است که به دنبال آن منت و چیزی که موجب آزار و رنجش نیازمندان است، نـباشد.
کسی که چیزی به دیگری می دهد و منتی بر او می گذارد و یا با آزار خود او را شکسته دل می سازد، در حقیقت چیزی به او نداده است؛ زیرا اگر سرمایه ای به او داده، سرمایهای هم از او گرفته است و چـه بـسا آن تحقیرها و شکست های روحی به مراتب بیش از مالی باشد که به او بخشیده است. منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالی از منت باشد، بلکه در زمانهای بعد نـیز نـباید با یادآوری آن منتی بر گیرندۀ انفاق گذارده شود و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانی می رساند.
پیامبر اکرم(ص)میفرماید: «کسی که به فرد با ایمانی نیکی عطا کـند، سـپس او را با سخنی آزار دهد یا منتی بر او بگذارد، به یقین انفاق خود را باطل کرده است».[۱۶]
و در حدیث دیگری میفرمایند: «هنگامی که حاجتمندی از شما چیزی بخواهد، گفتار او را قطع نکنید تا تمام مـقصود خـویش را شـرح دهد، سپس با وقار و ادب و مـلایمت بـه او پاسـخ بگویید، یا در حد توان خود آنچه دارید، در اختیارش بگذارید و یا به طرز شایسته ای او را بازگردانید؛ زیرا ممکن است سؤال کننده فرشتهای بـاشد کـه مـأمور آزمایش شماست تا ببیند در برابر نعمتهایی که خـداوند بـه شما ارزانی داشته، چگونه عمل می کنید».[۱۷]
قرآن در آیه ۲۶۶ سوره بقره، مثال جالبی برای انفاقهای آلوده به ریا و منت بـیان داشـته و فـرموده: «آیا هیچ یک از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انـواع انگور داشته باشد که از زیر درختانش نهرها جاری و برای او در آن باغ از تمام انواع میوه ها موجود باشد و در حـالی کـه بـه سن پیری رسیده و فرزندانی (خردسال و) ضعیف دارد، ناگهان در این هنگام گردبادی شـدید کـه در آن آتش سوزانی است، به آن برسد و باغ شعلهور شود و بسوزد».
این آیه، ترسیمی است بسیار زیـبا از حـال ایـن گونه اشخاص که با ریا و منت و آزار، خط بطلان بر انفاق خویش مـی کـشند.
بهترین مصارف و موارد انفاق
انفاق یعنی بخشش از چیزی که انسان در اختیاررد و میتواند به دیگران بدهد. این چیز میتواند علم باشد، یا مال و ثروت و یا حتی انفاق محبت و همدلی و همدردی با دیگران. اما آنچه در اینجا مراد اساد است همان انفاق مالی است. بهترین مصارفی که در آیات و روایات برای انفاق مالی بیان شده عبارتند از:
۱ ـ خویشاوندان: از مهمترین موارد مصرف انفاقات مالی، خویشاوندان است. هر چه شخص به انسان نزدیکتر باشد وظیفه و تکلیف، شدیدتر و سختتر خواهد بود. انسان باید اول به حکم وظیفه انفاقات مالی واجب را درباره خویشان واجب النفقه انجام دهد و سپس خویشان نیازمند. در آیات قرآن بر این مورد مصرف بسیار تاکید شده است. (بقره، آیه ۱۷۷؛ نساء، آیه ۸؛ اسراء، آیات ۲۶ و ۲۸)
۲ ـ فقیر و مسکین: فقیر کسی است که قدرت حرکت دارد ولی توان ایستادن روی پای خود را ندارد؛ زیرا همانند درخت تاک است که نیازمند پایهای است تا بدان تکیه کند و داربستی میخواهد که بر آن بیاویزد تا راست بماند. در حقیقت ستون فقراتی ندارد تا بر آن استوار گردد. فقیر از نظر اقتصادی درآمدی دارد ولی این درآمد نمیتواند او را سرپا نگه دارد؛ در حقیقت اقتصاد که قوام فرد و جامعه و ستون خیمه خانواده و جامعه است (نساء، آیه ۵)، در شخص فقیر ضعیف و سست است و درآمد، کفاف خرج و هزینههایش را نمیدهد و لذا نیازمند کمک و انفاقات مالی دیگران است تا سرپا بماند. اما مسکین کسی است که نشسته و توان حرکتی ندارد چه رسد که سرپا بماند. وضعیت او بدتر از فقیران است. بنابراین، اگر وضعیت فقیر همانند وضعیت کسی است که نیازمند نصرت است، وضعیت مسکین همانند وضعیت کسی است که نیازمند ولایت و سرپرستی است؛ یعنی او همانند کودک شیرخوار است که باید غذا را در دهانش گذاشت. پس مسکین، نیازمند سرپرستی دیگران است تا از عهده مخارج خود برآید؛ چرا که هیچ درآمدی ندارد و یا توان آن را ندارد تا در پی کسب و کاری برود و درآمدی داشته باشد. براین اساس باید گفت نخستین و برترین مورد انفاق آن است که انسان به چنین شخصی کمک کند و او را تحت ولایت انفاقی خود بگیرد. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ نور، آیه ۲۲؛ نساء، آیه ۸؛ روم، آیه ۳۸)
۳ ـ جهاد در راه خدا: حفظ امنیت جامعه، از امنیت فردی مهمتر و بنیادیتر است. از این رو، انفاق مالی برای تجهیز نفرات و ادوات بسیار مهم و اساسی است. خداوند در آیات قرآن، یکی از مصارف انفاقات مالی را جهاد دانسته و از آن به جهاد مال تعبیر کرده است. (انفاق، آیه۶۰؛ بقره؛ آیات ۲۴۴ و ۲۴۵ و ۱۹۳ و ۱۹۵).
۴ ـ درخواستکنندگان و سائلان: لزوم صرف مال، در راه رفع نیازمندی سائلان در آیه ۱۷۷ سوره بقره مورد تاکید قرار گرفته است. براساس همین آیه انفاق مال به درخواستکنندگان از نشانههای صداقت انسان است و خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره ذاریات آن را به عنوان حق برعهده افراد دارا دانسته است؛ به این معنا که سائلان در مال انسان شریک به شراکت مشاع هستند و باید این حق پرداخت شود.
۵ ـ در راهماندگان و ابنسبیل: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی است. خداوند انفاق مال را به در راه ماندگان از نشانههای تقوا و موجب رسیدن به مقام «برّ» دانسته است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ اسراء، آیات ۲۶ و ۲۸)
۶ ـ فقیران عفیف: فقیران خویشتندار و ناتوان از کسب، از مصارف انفاق است. (بقره، آیه ۲۷۳).
۷ ـ والدین: از نظر قرآن انفاق مالی نسبت به والدین فقیر، جزو واجبات است؛ یعنی در حکم واجب النفقه خواهند بود. از این رو، هم آنان در اولویت هستند و هم ضروری است که به آنان کمک شود. (بقره، آیه ۲۱۵)
۸ ـ یتیمان: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی، یتیمان ناتوان است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ نساء، آیه ۸)
۹ ـ مهاجران فقیر: لزوم توجه توانگران به مهاجران نیازمند و انفاق به آنها در آیات قرآنی به عنوان یکی از موارد مصرف انفاقات مالی مطرح شده است. (بقره، آیه ۲۷۳؛ نور، آیه ۲۲).
البته موارد دیگری نیز بیان شده است، ولی مهمترین و ضروریترین آنها، همین موارد پیش گفته است.
موانع انفاق:
قرآن کریم به موانع متعدرات و ادوات بسیار مهم و اساسی است. خداوند در آیات قرآن، یکی از مصارف انفاقات مالی را جهاد دانسته و از آن به جهاد مال تعبیر کرده است. (انفاق، آیه۶۰؛ بقره؛ آیات ۲۴۴ و ۲۴۵ و ۱۹۳ و ۱۹۵).
۴ ـ درخواستکنندگان و سائلان: لزوم صرف مال، در راه رفع نیازمندی سائلان در آیه ۱۷۷ سوره بقره مورد تاکید قرار گرفته است. براساس همین آیه انفاق مال به درخواستکنندگان از نشانههای صداقت انسان است و خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره ذاریات آن را به عنوان حق برعهده افراد دارا دانسته است؛ به این معنا که سائلان در مال انسان شریک به شراکت مشاع هستند و باید این حق پرداخت شود.
۵ ـ در راهماندگان و ابنسبیل: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی است. خداوند انفاق مال را به در راه ماندگان از نشانههای تقوا و موجب رسیدن به مقام «برّ» دانسته است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ اسراء، آیات ۲۶ و ۲۸)
۶ ـ فقیران عفیف: فقیران خویشتندار و ناتوان از کسب، از مصارف انفاق است. (بقره، آیه ۲۷۳).
۷ ـ والدین: از نظر قرآن انفاق مالی نسبت به والدین فقیر، جزو واجبات است؛ یعنی در حکم واجب النفقه خواهند بود. از این رو، هم آنان در اولویت هستند و هم ضروری است که به آنان کمک شود. (بقره، آیه ۲۱۵)
۸ ـ یتیمان: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی، یتیمان ناتوان است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ نساء، آیه ۸)
۹ ـ مهاجران فقیر: لزوم توجه توانگران به مهاجران نیازمند و انفاق به آنها در آیات قرآنی به عنوان یکی از موارد مصرف انفاقات مالی مطرح شده است. (بقره، آیه ۲۷۳؛ نور، آیه ۲۲).
البته موارد دیگری نیز بیان شده است، ولی مهمترین و ضروریترین آنها، همین موارد پیش گفته است.
موانع انفاق:
قرآن کریم به موانع متعدیار مهم و اساسی است. خداوند در آیات قرآن، یکی از مصارف انفاقات مالی را جهاد دانسته و از آن به جهاد مال تعبیر کده است. (انفاق، آیه۶۰؛ بقره؛ آیات ۲۴۴ و ۲۴۵ و ۱۹۳ و ۱۹۵).
۴ ـ درخواستکنندگان و سائلان: لزوم صرف مال، در راه رفع نیازمندی سائلان در آیه ۱۷۷ سوره بقره مورد تاکید قرار گرفته است. براساس همین آیه انفاق مال به درخواستکنندگان از نشانههای صداقت انسان است و خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره ذاریات آن را به عنوان حق برعهده افراد دارا دانسته است؛ به این معنا که سائلان در مال انسان شریک به شراکت مشاع هستند و باید این حق پرداخت شود.
۵ ـ در راهماندگان و ابنسبیل: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی است. خداوند انفاق مال را به در راه ماندگان از نشانههای تقوا و موجب رسیدن به مقام «برّ» دانسته است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ اسراء، آیات ۲۶ و ۲۸)
۶ ـ فقیران عفیف: فقیران خویشتندار و ناتوان از کسب، از مصارف انفاق است. (بقره، آیه ۲۷۳).
۷ ـ والدین: از نظر قرآن انفاق مالی نسبت به والدین فقیر، جزو واجبات است؛ یعنی در حکم واجب النفقه خواهند بود. از این رو، هم آنان در اولویت هستند و هم ضروری است که به آنان کمک شود. (بقره، آیه ۲۱۵)
۸ ـ یتیمان: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی، یتیمان ناتوان است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ نساء، آیه ۸)
۹ ـ مهاجران فقیر: لزوم توجه توانگران به مهاجران نیازمند و انفاق به آنها در آیات قرآنی به عنوان یکی از موارد مصرف انفاقات مالی مطرح شده است. (بقره، آیه ۲۷۳؛ نور، آیه ۲۲).
البته موارد دیگری نیز بیان شده است، ولی مهمترین و ضروریترین آنها، همین موارد پیش گفته است.
موانع انفاق:
قرآن کریم به موانع متعدهم و اساسی است. خداوند در آیات قرآن، یکی از مصارف انفاقات مالی را جهاد دانسته و از آن به جهاد مال تعبیر کرده است. (انفاق، آیه۶۰؛ بقره؛ آیات ۲۴۴ و ۲۴۵ و ۱۹۳ و ۱۹۵).
۴ ـ درخواستکنندگان و سائلان: لزوم صرف مال، در راه رفع نیازمندی سائلان در آیه ۱۷۷ سوره بقره مورد تاکید قرار گرفته است. براساس همین آیه انفاق مال به درخواستکنندگان از نشانههای صداقت انسان است و خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۹ سوره ذاریات آن را به عنوان حق برعهده افراد دارا دانسته است؛ به این معنا که سائلان در مال انسان شریک به شراکت مشاع هستند و باید این حق پرداخت شود.
۵ ـ در راهماندگان و ابنسبیل: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی است. خداوند انفاق مال را به در راه ماندگان از نشانههای تقوا و موجب رسیدن به مقام «برّ» دانسته است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ اسراء، آیات ۲۶ و ۲۸)
۶ ـ فقیران عفیف: فقیران خویشتندار و ناتوان از کسب، از مصارف انفاق است. (بقره، آیه ۲۷۳).
۷ ـ والدین: از نظر قرآن انفاق مالی نسبت به والدین فقیر، جزو واجبات است؛ یعنی در حکم واجب النفقه خواهند بود. از این رو، هم آنان در اولویت هستند و هم ضروری است که به آنان کمک شود. (بقره، آیه ۲۱۵)
۸ ـ یتیمان: از دیگر موارد مصرف انفاقات مالی، یتیمان ناتوان است. (بقره، آیات ۲۱۵ و ۱۷۷؛ نساء، آیه ۸)
۹ ـ مهاجران فقیر: لزوم توجه توانگران به مهاجران نیازمند و انفاق به آنها در آیات قرآنی به عنوان یکی از موارد مصرف انفاقات مالی مطرح شده است. (بقره، آیه ۲۷۳؛ نور، آیه ۲۲).
البته موارد دیگری نیز بیان شده است، ولی مهمترین و ضروریترین آنها، همین موارد پیش گفته است.
موانع انفاق:
قرآن کریم به موانع متعدد انفاق در راه خدا، اشاره کرده است که برخی از آنها درونی و برخاسته از شخصیت روانی و اخلاقی خود شخص و برخی هم برونی است. این موانع عبارت است از:
← شیطان
شیطان که همواره درصدد است تا انسان را از انجام هر کار خیری باز دارد، میکوشد با وعده دادن فقر به انسان وی را از کمک به نیازمندان باز دارد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم… الشَّیطـنُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ» [بقره۲۶۸]، حتی در کار کسانی که موفق به انفاق میشوند، دخالت کرده و تلاش میکند با آلوده کردن آن به ریا انفاق آنان را باطل سازد:«والَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم رِئاءَ النّاسِ… ومَن یَکُنِ الشَّیطـنُ لَهُ قَرینـًا فَساءَ قَرینا»[نساء۳۸]
← ضعف یا فقدان ایمان
از دیگر موانع انفاق در راه خدا بیایمانی و اعتقاد نداشتن به دین و قیامت و دیگر معارف دینی است: «اَرَءَیتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدّین… و لایَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین» [ماعون۱-۳] [توبه۶۷]، ازاینرو، منافقان چون در واقع اعتقادی به دین نداشتند انفاق در راه خدا را غرامت میشمردند [توبه۹۸] و هرگاه به آنان گفته میشد: در راه خدا انفاق کنید بهانه میآوردند که آیا به کسانیانی انفاق کنیم که اگر خدا بخواهد خود به آنان روزی میدهد[یاسین۴۷]
← عناد و دشمنی
گاه دشمنی انسان با افرادی باعث میشود که انسان از کمک کردن به آنان امتناع ورزد. در آیه ۲۲ سوره نور قرآن مسلمانان توانگر را از یاد کردن سوگند بر ترک انفاق به نیازمندان به سبب خطای آنان برحذر داشته و آنان را به عفو و گذشت توصیه کرده است: «ولا یَأتَلِ اولُوا الفَضلِ مِنکُم والسَّعَةِ اَن یُؤتوا اولِی القُربی والمَسـکینَ والمُهـجِرینَ فی سَبیلِ اللّهِ ولیَعفوا ولیَصفَحوا» [نور۲۲]
← دوستی مال و اولاد
از دیگر موانع انفاق حب شدید انسان به مال و فرزندان است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تُلهِکُم اَمولُکُم ولا اَولـدُکُم عَن ذِکرِ اللّهِ… و اَنفِقوا مِن ما رَزَقنـکُم مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ اَحَدَکُمُ المَوتُ» [منافقون۱۰۹]، ازاینرو، در آیاتی دیگر برخی از بستگان نزدیک انسان دشمن او خوانده شدهاند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّ مِن اَزوجِکُم واَولـدِکُم عَدُوًّا لَکُم فَاحذَروهُم» [تغابن۱۴] سرّ این نکته آن است که گاه علاقه شدید انسان به آنان باعث میشود که او از ایمان به خدا یا انجام دادن کارهای نیک همچون انفاق در راه خدا بازماند. [المیزان-ج۱۹-ص-۳۰۷]
← بخل
صفت ناپسند بخل از دیگر موانع انفاق است: «هـاَنتُم هـؤُلاءِ تُدعَونَ لِتُنفِقوا فی سَبیلِاللّهِ فَمِنکُم مَن یَبخَلُ و مَن یَبخَل فَاِنَّما یَبخَلُ عَن نَفسِهِ» [محمّد۳۸]، ازاینرو در برخی آیات مؤمنان را از بخل ورزیدن نسبت به دیگران برحذر داشته و نسبت به پیامدهای ناگوار آن هشدار داده است: «ولا یَحسَبَنَّ الَّذینَ یَبخَلونَ بِما ءاتـهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَیرًا لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَیُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ یَومَ القِیـمَةِ» [آل عمران۱۸۰] [تغابن۱۶]
← ترس از فقر
از دیگر موانعی که باعث میگردد عدهای از انفاق در راه خدا امتناع ورزند ترس آنان از فقیر شدن است: «قُل لَو اَنتُم تَملِکونَ خَزائِنَ رَحمَةِ رَبّی اِذًا لاَمسَکتُم خَشیَةَ الاِنفاقِ» [اسراء۱۰۰] مقصود از «خَشیَةَ الاِنفاقِ» در این آیه ترس از فقر است [جامع البیان،مج۹،ج۱۵،ص۲۱۲][کشف الاسرار،ج۵،ص۶۲۱][مجمع البیان،ج۶،ص۶۸۳] ، در حالی که این اندیشه و فکر، وسوسه و وعید شیطان است:«الشَّیطـنُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ ویَأمُرُکُم بِالفَحشاءِ» ولی در برابر،، خداوند به انفاقگران وعده آمرزش و فزونی اموال میدهد: «واللّهُ یَعِدُکُم مَغفِرَةً مِنهُ وفَضلاً واللّهُ وسِعٌ عَلیم»[بقره۲۶۸]
شرط قبول انفاق چیست؟
خداوند برای این که انفاق را قبول کند و در قبال آن سود بدهد شرط گذاشته است که بخشش مال بدون منت باشد. بنابراین کسانى که در راه خداوند بذل مال مىکنند ولى به دنبال آن منت مىگذارند یا کارى که موجب آزار و رنجش است مىکنند در حقیقت با این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین مىبرند. در آیه ۲۶۲ سوره بقره می خوانیم:
الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذیً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند سپس به دنبال انفاقی که کرده اند منت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند
خداوند تاکید فراوانی دارد که به دنبال انفاق خود هیچ منتی بر فرد نیازمند نگذاریم. حتی در آیه ۲۶۳ سوره بقره می فرماید:
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها أَذیً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلیمٌ
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از آنها) از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است
بنابراین اگر نیازمندی را با زبان خوش رد کنید یا برای او طلب مغفرت کنید بهتر از آن است که صدقه ای به او بدهید و سپس او را آزار دهید.
بهرهمند خواهید بود.
نتایج:
- انفاق مفهوم وسیعی دارد و تنها منحصر به مال نیست بلکه شامل سرمایه های مادی و معنوی نیز می باشد و انسان تنها واسطه¬ی فیض خداوند به بندگان است و مالک حقیقی خدا است.
- مسأله اختلاف طبقاتی یکی از مهمترین مشکلات بشر است که با انفاق های واجب و مستحب به کمترین حد خود خواهد رسید.
- انفاق یکامر بسیار مهم است که در قرآن کریم نیز بسیار به انجام آن سفارش شده است و اجر و پاداش بسیار عظیمی را برای فرد انفاق کننده در نظر گرفته است.
- از جمله پاداش هایی که برای انفاق بیان شده عبارتند از:
- انفاق سبب آمرزش است.
- انفاق مایه فزونی است نه کمبود.
- انفاق معامله پر سود با پروردگار است.
- انفاق آثار فردی و اجتماعی فراوانی دارد.
- انفاق نیکو و ارزشمند دارای شرایطی است که می توان از آن جمله به موارد زیر اشاره کرد:
از قسمت های پاک مال انتخاب شود، به صورت مخفیانه باشد، بدون منت و آزار باشد، توأم با اخلاص و خلوص نیت باشد، از اموال حلال باشد و…
یافته های حاصل از تحقیق تا حدود زیادی پاسخگوی سؤالات تحقیق بوده است.
پینوشتها
۱. تحف العقول، ص۱۷۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۹۵.
۲. بقره/ ۱۹۵.
۳. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶٫
۴. دخان/ ۲۵ – ۲۷٫
۵. بحارالانوار، ج۷۲، ص۵۶٫
۶. زمر/ ۹ .
۷. بقره/ ۲٫
۸. سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمی، ج۲، ص۲۴٫
۹. سباء / ۳۹٫
۱۰. توبه/۱۰۳٫
۱۱. توبه/۱۰۴٫
۱۲. بقره/۲۶۱.
۱۳. کافی، ج۴، ص۴۳٫
۱۴. همان، ص۱۰٫
۱۵. اسراء۲۹
۱۶.تفسیر برهان، ج۱، ص۲۵۳،ح۱
۱۷.مجمع البیان، ج۱ ـ۲، ص۳۷۵
ثبت دیدگاه