ماهیت و چیستی شی را ذات آن شی گویند: توضیح اینکه وقتی سوال شود: « آیا در این باغ میوه هست؟ » سوال از هستی شده است؛ اما اگر بپرسد: « میوه این باغ چیست؟ » سوال از چیستی شده است، مثلاً اگر در جواب گفته شود: سیب یا پرتقال …، چیستی میوه باغ بیان شده است که نام دیگر این چیستی، ذات میباشد.
کلمه ذاتی اغلب به دو معنی اطلاق میشود که یکی را ذاتی باب ایساغوجی و دیگر را ذاتی باب برهان مینامند.
ذاتی باب ایساغوجی (باب کلیات خمس)
ذاتی عبارت است از حقیقی که داخل در چیستی افراد و مصادیق خود است به این معنی که قوام و تشکیل دهنده ماهیت افرادش باشد. به عنوان نمونه ماهیت انسان تشکیل یافته از حیوان و ناطق است. بنابراین این دو ذاتی برای انسان محسوب میشوند.
گاهی ذاتی به مفهومی اطلاق میشود که خارج از ذات و چیستی افرادش نباشد و طبق این اصطلاح به خود ذات نیز ذاتی گفته میشود زیرا ذات شی، همانند اجزائش خارج از خودش نیست، اما ذاتی بنابر اصطلاح اول فقط شامل اجزاء ذات (جنس و فصل) میشود.[۱]
اقسام ذاتی باب ایساغوجی
۱ـ نوع: مفهومی است کلی، که بیانگر تمام ذات یا چیستی شئ است. برای مثال وقتی میگوییم: «این شئ طلاست»، طلا تمام حقیقت آن شئ را بیان میکند و نوع آن شئ است.
۲ـ جنس: مفهومی است کلی که بیانگر بخشی از حقیقت شئ و اعم از آن است، مانند مفهوم کلی حیوان نسبت به انسان و اسب.
۳ـ فصل: کلی ذاتی است که یک نوع را از سایر انواع داخل در یک جنس متمیز میکند، مانند ناطق که موجب تمیز انسان از سیر انواع جنس حیوان است.
آثار و نشانههی ذاتی:
ذاتی باب ایساغوجی بهواسطه خواص و نشانههای زیر از غیر ذاتی باز شناخته میشود.
۱ـ ثبوت ذاتی بر ذات، بدیهی بوده و نیاز به استدلال ندارد، زیرا چنانکه گفته شد هر ذاتی از ذاتیات خود (جنس و فصل) تشکیل یافته و وجود اجزاء در ضمن کلّ بدیهی و روشن میباشد به عنوان نمونه اثبات حیوان بودن و یا ناطق بودن انسان، با تصور درست انسان حاصل میشود و نیازمند استدلال نیست.
۲ـ ذاتی برای بوجود آمدن به علتی غیر از علت بهوجود آورنده ذات، نیازمند نیست و همان علتی که ذات را بوجود آورده در حقیقت بوجود آورنده ذاتیات نیز هست زیرا هر ذاتی تشکیل یافته از ذاتیات خود است و حقیقتی غیر از ذاتیات ندارد.به عنوان نمونه، علت بوجود آورنده انسان همان علت حیوانیت و ناطقیت اوست.
۳ـ ذاتیات هر چیزی در تحلیل عقل مقدم بر آن ذات میباشند زیرا ذاتیات اجزاء تشکیلدهنده ذات بوده و هر جزئی بر کل خود مقدّم است. البته چنانکه گفته شد این تقدم تنها در تحلیل عقل است و در خارج از همان ابتدا یک مجموعه به هم پیوستهای بنام ذات بوجود میآید که هیچگونه تقدم و تأخری در آن مطرح نیست.
ذاتی باب برهان
ذاتی غیر از معنی گفتهشده، استعمال دیگری نیز دارد که معروف به ذاتی باب برهان است.
در کتاب برهان منطق، شروط متعدّدی بر استدلال برهانی گفته میشود یکی از مهمترین آن شروط این است که مقدمات برهان باید از قضایایی تشکیل شوند که محمولهای آن ذاتی برای موضوعهایشان باشند و مقصود از محمول ذاتی آن محمولی است که به خاطر ذات موضوع برآن حمل شود، یعنی خود ذات به تنهایی و با قطع نظر از هر چیز دیگر بری انتزاع و حمل آن محمول، کافی باشد. بهعنوان مثال، حمل امکان بر انسان به خاطر ذات انسان است و نه چیز دیگر و همین طور حمل ناطق بر انسان به خاطر ذات انسان است. بر خلاف حمل ضاحک بر انسان که بخاطر متعجب بودن حمل میشود و نیز بر خلاف تحرّک که بخاطر ماشی بودن بر انسان حمل میشود نه بخاطر ذات انسان.
بنابراین ذاتی باب برهان اعم از ذاتی باب ایساغوجی است زیرا هم شامل مقّومات (جنس و فصل) شئ میشود و هم شامل اعراض ذاتی شئ.
منابع :
۱ـ رازی، محمدبن محمد، شرح رساله شمسیة تصحیح محسن بیدار فر، قم، انتشارات بیدار، چ۳، ۱۳۸۴، ص۱۳۱٫
۲ـ منتظری مقدم، محمود، منطق۱، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چ۶، ۱۳۸۵، ص۷۹٫
۳ـ طباطبایی، محمد حسین، نهایة الحکمه، تعلبقه غلامرضا فیاضی، قم،موسسه امام خمینی، چ۱، ۱۳۷۸، ج۱، ص۲۸۶٫
۴ـ نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح اشارات و وتنبیهات، قم، نشر البلاغه، چ۱، ۱۳۸۳، ج۱، ص۵۸٫
[۱] این بحث چند قرن پس از ارسطو توسط «فرفوریوس» تالیف شد. وی این بحث را مقدمه باب مقولات قرار داد و به همین جهت نام «ایساغوجی» را، که در زبان یونانی به معنی مقدمه است برای آن انتخاب نمود.
ثبت دیدگاه