حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ 20 جماد أول 1446 Thursday, 21 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
دیدگاه های مسلمانان درباره جایگاه اهل بیت علیهم السلام در سبک زندگی اسلامی(۱)
۲۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۲
شناسه : 1474
14

سه دیدگاه کلی درباره‌ی جایگاه اهل‌بیت پیامبر در سبک زندگی اسلامی وجود دارد: اول. نگرش غلو غلو به این معنا که اهل‌بیت پیامبر (ص) را درجایگاهی بالاتر از آنچه حق آنها است بنشانیم. واژه «غلو» در لغت به معنی فراتررفتن از اندازه و زیاده‌انگاری است، اما در اصطلاح به معنی فراتر‌رفتن از مراتب امامان معصوم […]

ارسال توسط : نویسنده : میثم امانی
پ
پ

سه دیدگاه کلی درباره‌ی جایگاه اهل‌بیت پیامبر در سبک زندگی اسلامی وجود دارد:

اول. نگرش غلو

غلو به این معنا که اهل‌بیت پیامبر (ص) را درجایگاهی بالاتر از آنچه حق آنها است بنشانیم. واژه «غلو» در لغت به معنی فراتررفتن از اندازه و زیاده‌انگاری است، اما در اصطلاح به معنی فراتر‌رفتن از مراتب امامان معصوم و قائل‌شدن درباره آنها به صفات ویژه الهی است (صابری، ۱۳۸۳، ۲: ۲۵۹). مفهوم غلو مفهومی تشکیکی است، از این‌رو مراتب دارد و مراتب آن با یکدیگر متفاوت‌اند. غالیان قائل به حلول و تجسم، حلول و تناسخ، مرگ ظاهری، نبوت مستمر، اباحی‌گری، تقدیس اعداد و تفویض‌اند (همان، ۲۷۰). نمونه مراتب بالای آن اهل حق‌اند که درباره امام علی (ع) غلو کرده‌اند و برای او مقام الوهیت قائل شده‌اند (برنجکار، ۱۳۹۰: ۱۶۵).

جریان «اخباری‌گری» نمونه غلوانگاری در تاریخ شیعه است، این جریان با عقل‌گرایی و نقد حدیث مخالفت می‌ورزد. (صابری، ۱۳۸۳، ۲: ۲۰۹) جریان اخباری‌گری یک نوع غلو در روش است که البته به غلو در فرد منجر خواهد شد. اخباریون به اصالت اخبار امامان معصوم و رجوع نکردن مستقیم به قرآن‌کریم باور داشته‌اند و می‌کوشند رجوع به حدیث را به‌جای رجوع به علم تثبیت کنند (الغراوی، ۱۴۱۳: ۵۶) اجتهاد و تقلید به نظر آنها بی‌معنی است (مطهری، بی‌تا: ۸۰).

غالیان شیعه با این طرز تفکر به یک نوع سبک زندگی دست یافته‌اند. برای نمونه، اهل حق که به گفته نورعلی الهی خود را علی‌اللهی نمی‌دانند، بلکه علی (ع) را مظهر خدا و مشیت الله دانسته (الهی، ۱۳۴۳: ۱۵۶) و معتقد به سرسپردگی‌اند. کسی که طالب ورود به مسلک اهل حق است باید اول سرسپرده شود (الهی، ۱۳۴۳: ۵۶) و تحت ارشاد پیر و دلیل دربیاید (الهی، ۱۳۴۳: ۶۱) و سپس در محل اجتماع اهل حق به عبادت، نذر و قربانی بپردازد. برای نمونه، دیگر اخباریون اگر بیمار می‌شدند نزد پزشک نمی‌رفتند، بلکه می‌کوشیدند با عمل به روایات طب‌الصادق (ع) یا طب‌الرضا (ع) یا طب‌النبی (ص) خود را مداوا کنند. در این نمونه‌ها شاهدیم که اهل‌بیت پیامبر (ص) حتی جایگاه پزشک پیدا کرده‌اند و به‌عنوان مشیت‌الله و تجسم الهی درآمده‌اند. در این سبک زندگی اخذ علوم دیگران معنی ندارد و اختصاص ساعاتی در شبانه روز به تفکر مگر تفکر در آیات و اخبار ائمه معصومین: بدون‌وجه است.

مخالفین شیعه خود شیعه‌گری را یک نوع غلوانگاری دانسته‌اند. مهدویت، رجعت، توسل، شفاعت، زیارت، جشن ولادت و مراسم شهادت، مسئله کرامت، علم امام، ولایت تکوینی و شاهد اعمال‌بودن، مثال‌هایی است که مخالفین شیعه به‌عنوان مصادیق غلوانگاری یاد کرده‌اند. بخشی از این مخالفت‌ها و ایرادها به‌واسطه نبود تفکیک بین شیعه راستین و شیعه غالی است. تشیع همچون هر مذهب دیگر درطول تاریخ دستخوش فراز و فرودها، انحراف‌ها، بدعت‌ها، تحریف‌ها، سوء فهم‌ها، جهالت‌ها و حب و بغض‌ها شده است. اعتقاد شیعه به محوریت عترت پیامبر به‌عنوان الگوهایی زنده از این‌روست که جلوی هرگونه انحراف و کج‌روی گرفته شود.

اگر منصفانه بنگریم به دو صورت عقلی و نقلی می‌توانیم نگرش غلو به جایگاه اهل‌بیت پیامبر (ص) را تصحیح کنیم. به‌صورت نقلی قرآن‌کریم اهل کتاب را باصراحت از غلوکردن بازداشته است (نساء: ۱۷۱ و مائده: ۷۷) محبت افراطی نسبت به اهل‌بیت پیامبر (ص) و نشناختن درست جایگاه آنها در اندیشه شیعی دو بستر شکل‌گیری پدیده‌ی غلو است. علی (ع) در نهج‌البلاغه فرموده‌اند: دو کس در حق من هلاک خواهند شد: دوست‌دار زیاده‌انگار و دشمن‌دار کم‌انگار (حکمت: ۱۱۷) غلو نشانه‌ی جهل است (حکمت: ۷۰).

ائمه معصومین: نخست، غلو را با اسلام ناسازگار دانسته‌اند و تلاش کرده‌اند با کفر و شرک دانستن غلوانگاری آن را از ایمان جدا کنند (فیاض، ۱۳۸۲: ۱۳۱)؛ دوم، وجود هرگونه رابطه عقیدتی بین خود و رهبران غلات را تکذیب کرده‌اند (فیاض، ۱۳۸۲: ۱۳۲)؛ سوم، کوشیده‌اند راه توطئه را بر غلات بسته و از وضع حدیث توسط آنها ممانعت به‌عمل آورند (فیاض، ۱۳۸۲: ۱۳۴).

به‌صورت عقلی تبیین درست معارف اسلامی به‌ویژه توحید و نبوت مانع از ظهور و بروز پدیده غلو خواهد شد. مخالفین شیعه هرچه را با عقل خویش نپسندند و در متون شیعه ببینند به غلو و مبالغه منسوب خواهند کرد، اما خداشناسی و انسان‌شناسی شیعه بر اساس دلایل فلسفی – کلامی استوار شده است و مستند به روش عقلی است. مسئله کرامت، علم امام و ولایت تکوینی ریشه‌اش در شناخت عقل نظری و عقل عملی انسان است. کسی که انسان را تک‌بعدی می‌داند و انسان‌ها را دارای مراتب – چه طولی و چه عرضی – نمی‌داند، صدالبته در فهم کرامت، علم امام و ولایت تکوینی با اشکال مواجه خواهد شد.

دوم. نگرش تقصیر

تقصیر به این‌معنا که اهل‌بیت پیامبر (ص) را در جایگاهی پایین‌تر از آنچه حق آنها است بنشانیم. خود تقصیر به معنی کوتاهی‌کردن است و اگر اهل‌بیت پیامبر (ص) را از حد انسان‌های کامل، اسوه‌های حسنه، مطهرون، راسخون در علم، قرآن‌های ناطق و اولیاءالله پایین‌تر بیاوریم، دچار تقصیر شده‌ایم. نمونه نگرش تقصیر در مذهب تسنن و وهابیت دیده می‌شود. از این‌رو، مذهب تسنن نصب امام را وظیفه مکلفان دانسته و معتقد به انتخاب شده‌اند (ربانی گلپایگانی، ۱۳۸۷: ۱۸۵) نزد متکلمان سنی – معتزله، اشاعره و ماتریدیه – امامت واجب است، اما وجوب آن علی‌الناس است، نه وجوب علی‌الله (ربانی گلپایگانی، ۱۳۸۷: ۱۹۴).

وهابیون، آداب شیعه نظیر: توسل، شفاعت، زیارت، تبرک، نذر، قسم، استغاثه برای اهل‌بیت پیامبر (ص) را مصداق شرک شمرده‌اند؛ زیرا مخالف توحید است و لازمه توحید نفی هر معبودی به‌جز خداوند و واسطه قرار‌ ندادن کسی بین خود و خدا است (برنجکار،۱۳۹۰: ۱۴۷) وگرنه مستلزم شرک خواهد بود (سنگلجی، ۱۸۷۳: ۳۷).

استاد مطهری از این پدیده به دافعه‌ی علی (ع) تعبیر کرده است. سخت‌گیری علی (ع) در امور دینی و پروای غیرخدا نداشتن، خود دشمن‌ساز بوده است و این دشمن‌سازی لازمه‌ی داشتن هدف‌های مقدس است. تکفیر که از عقاید خوارج است، شاهدی است که آنها دچار تقصیر در حق علی (ع) شده‌اند (مطهری، ۱۳۸۷: ۱۱۱).

نتیجه چنین اعتقاداتی در سبک زندگی این است که حکومت به یک منصب بشری تنزل خواهد یافت و جامعه اسلامی دچار هرج‌ و مرج و تفرق‌آرا خواهد شد و به چند دستگی خواهد انجامید. نوع نگرش سنی به حکومت اسلامی و قول به تعدد روش‌ها در ایصال، ریشه در تفکیک جنبه دینی و جنبه دنیوی حکومت دارد (واعظی، ۱۳۸۶: ۸۶ و معرفت، ۱۳۸۷: ۳۸) پیدایش سب و لعن علی (ع) توسط معارضین حضرت و راه‌یابی‌اش به منابر و خطبه‌ها و قول به صرف بشر‌بودن ائمه معصومین: منجر به نقل و قبول داستان‌ها، روایت‌ها و سنت‌هایی دروغین می‌شود و نشان می‌دهد که جایگاه اهل‌بیت پیامبر (ص) در نگرش تقصیر با نگرش شیعه امامیه تفاوت دارد. تقصیر نقطه مقابل غلو است. غلو یک رویکرد افراطی است و تقصیر یک رویکرد تفریطی و لازمه‌اش کوتاهی در اعمال برخی روایات نبوی نظیر: حدیث ثقلین، حدیث منزلت و حدیث یوم‌الدار است. چنانچه تفاسیر شیعه بیان می‌کند، نبود شناخت امامت حقیقی به‌منزله کفران نعمت است (طباطبایی، ۱۳۷۴: ۲۰، ۳۵۳) و سبب انحراف و گمراهی خواهد شد، تا آنجا که گفته‌اند هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است (شیخ صدوق، ۱۳۸۸، ۲: ۸۱). از این‌رو، کوتاهی در این باب سبب نقصان ایمان و نرسیدن به کمال حقیقی انسان خواهد شد.

سوم . نگرش شیعه

نگرش شیعه به این‌معنا که اهل‌بیت پیامبر (ص) را در جایگاهی که حق آنها است بنشانیم. نگرش شیعه راستین که یکسره منطبق با نگرش اهل‌بیت پیامبر (ص) است، یک جهت سلبی و یک جهت ایجابی دارد. درجهت سلبی با نگرش غلو و تقصیر مخالف است و به طرد و نفی آن می‌پردازد و به‌عنوان منتقد این دو نگرش ظاهر می‌شود. در جهت ایجابی شیعه خود در باب جایگاه اهل‌بیت پیامبر (ص) سخن دارد و یک نگرش مستقل به‌حساب می‌آید. در این نگرش و درنقطه مقابل دونگرش قبلی، دو معیار بنیادین به‌کار گرفته می‌شود و سایر باورها و رفتارها براین دو معیار سنجه می‌شوند:

نخست، عقلانیت: عقلانیت به معنی تشخیص حق و باطل، همچنین خیر و شر است (طباطبایی، ۱۳۷۴، ۱۵: ۵۹۲) و جزو پافشاری‌های مهم قرآن‌کریم است. عقل حجت درونی انسان است، از این‌رو، وجود و کاربرد آن به مقتضای حکمت الهی است. برخلاف آنچه اخباریون می‌اندیشند، عقل یک منبع از چهار منبع استنباط احکام دینی است و روشی است که امامان معصوم: بر استفاده از آن در حدیث‌شناسی، شناخت آیات قرآن‌کریم و در شناخت باورها و رفتارها به‌عنوان روشی مستقل تأکید کرده‌اند. روش مستقل البته نه به این‌معنا که عقل منفصل از وحی است، بلکه به این‌معنا که بین عقل و شرع ملازمت وجود دارد. عقل علت معده ایمان‌داری است و ایمان‌داری را از تقلید صرف، احساس‌نگری و تعصب بازخواهد داشت. عقل در متون دینی شیعه، همواره همراه با جنود خویش است. عقل و اخلاق، تعلیم و تزکیه همیشه کنار هم‌اند. معرفت عقلی در آن صورت معرفت‌بخش و یقین‌آور خواهد شد که ذهن و ضمیر آدمی آغشته به معاصی نشده باشد.

عقل برای معرفت‌بخشی باید مقید به شرایط منطقی و اخلاقی باشد. در این صورت عقل هدایت‌بخش، آیت حق و وسلیه عبادت می‌شود. امیرالمومنین (ع) از‌جمله اهداف رسالت نبوی را استخراج گنج‌های عقلی از وجود انسان‌ها برشمرده‌اند (نهج‌البلاغه، خطبه ۱) روایت است، آنکس که عقل ندارد دین ندارد (بحرانی، ۱۴۰۰: ۵۳) و نیز روایت است که عقل راهنمای پرهیزگار است (همان، ۴۵) شیعه بر این باور است که که مصدر و منشاء عقلانیت در قرآن‌کریم، بیان‌های رسول‌الله (ص) و امامان معصوم: است. نهج‌البلاغه پر از تبیین‌ها و استدلال‌های فلسفی و عقلی است (طباطبایی، ۱۳۸۷: ۱۹۵) امامان معصوم : در پرورش قوه‌ی عقلیه شاگردان خویش سعی بلیغ داشته‌اند. از این‌رو، فلسفه و حکمت در بستر شیعی شکل می‌گیرد تا آنجا که آن را به نام فلسفه نبوی و عقل شیعی یاد کرده‌اند (کربن، ۱۳۸۹: ۴۰ و مطهری، ۱۳۸۷: ۴۴۷ و طباطبایی، ۱۳۷۹، ۵ : ۱۷).

عقلانیت به این‌معنا یک نوع انسان‌شناسی دارد که براساس آن به تبیین وجودی و کارکردی اهل‌بیت پیامبر (ص) می‌پردازد. ولایت در این نگرش براساس دلایل عقلی و هستی‌شناسانه است، امامان معصوم: واسطه‌های فیض‌ و مظاهر اسمای حسنای خداوند قلمداد می‌شوند. شیعه با رویکرد باطن‌گرایی هم به ظهر و بطن عالم هستی معتقد است و هم به ظهر و بطن قرآن‌کریم و هم به امامان معصوم: و سخنان آنها و معتقد است نوع ارتباط ویژه‌ی امامان معصوم: با خداوند چه در شکل علمی، عملی و نیز نوع صفات ویژه‌شان، علت اعتقاد شیعه به ولایت و امامت آنها است و سایر باورهای اعتقادی، اخلاقی و آداب شیعه ریشه در این باور بنیادین است.

دوم، اعتدال: اعتدال یعنی میانه‌روی. تندروی و کندروی هر دو مذموم است. لازمه‌ی اعتدال حرکت در صراط مستقیم و تشبه به اهل‌بیت پیامبر (ص) است وگرنه جلورفتن و عقب‌ماندن از این «میزان‌الاعمال» به منزله‌ی خروج از اعتدال است. چنانچه انسان عقلانیت داشته باشد به اعتدال خواهد رسید. عدالت که در متون دینی شیعه به قراردادن هر چیز در جای خود و حق همه چیز را اداکردن معنی شده است (دلشاد تهرانی، ۱۳۹۱: ۱۳۶) مبین اعتدال و میانه‌روی است. اگر بین قوای مختلف وجودی انسان، کنش‌ها و واکنش‌ها و بین وسایل و اهداف تناسب و تعادل پدید آید، اعتدال محقق خواهد شد. قرآن‌کریم به پرهیزگاران دستور داده که مبادا دشمنی‌ها شما را از مسیر عدالت بیرون برد، عدالت به تقوی نزدیک‌تر است (مائده: ۸) انسان‌کامل انسانی است که به تمام ابعاد، قوا و نیروهای خویش میدان دهد و همه را به شکوفایی رساند (مطهری، بی‌تا: ۲۷) امام علی (ع) فرموده است: راه ما میانه‌روی است (دلشاد تهرانی، ۱۳۹۱: ۱۳۳) و فرموده است: ما همان تکیه‌گاه میانه‌ایم، کندرو باید به آن بپیوندد و تندرو به‌سوی آن برگردد (نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹) چنانچه سیره علوی است رفتار با دوستان، رفتار با دشمنان، سیاست‌ورزی، اقتصاد، مصیبت‌ها، عبادت‌ها همه و همگی باید بر مبنای میانه‌روی باشد. امیرالمومنین (ع) خطاب به مالک اشتر نوشته‌اند: باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که در جهت حق از همه آنها میانه‌تر باشد (نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶).

نوع قضاوت‌ها، تفکرات، عواطف، رفتارها چنانچه اعتدالی و میانه‌رو باشد، مقبول اهل‌بیت پیامبر خواهد بود وگرنه مردود خواهد شد. بدین‌ترتیب، در نگرش شیعه راجع به اهل‌بیت پیامبر نه نگرش غلوآمیز است که افراطی بوده و نه نگرش تقصیرآمیز که تفریطی باشد. شیعه به علم امامان معصوم باور دارد، نه درحد خداوند و نه درحد بشر عادی و نیز به قدرت و توانایی امامان معصوم باور دارد نه درحد خداوند و نه درحد بشر عادی. کمالات امامان معصوم را باور دارد نه آن‌گونه که بگوید کامل مطلق‌اند و واجب بالذات، نه آن‌گونه که بگوید دچار سهو و نسیان و معصیت می‌شوند، مثل یک بشر عادی.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.