بسم الله الرحمن الرحیم
مقاله ترم ۴
صحیفه سجادیه ٢ خلاصه جلسات_ علی خاکپور
جلسه اول:
شرح)و عجزت عن نعته اوهام الواصفین(
واصف اسم فاعل است.
علی علیه السلام : الحمدلله الذی لا یبلغ مدحته القائلون
گویندگان هر چی بگویند به مدحت خداوند نمی رسند.
ما لفظی نداریم که کنه علم الهی را بیان کند، نداریم.
اول الدین معرفته، و کمال معرفته تصدیق به و کمال تصدیق به توحید و کمال توحید اخلاص و کمال اخلاص نفی صفات عنه
خداوند را نمی شود وصف کرد.
خدا با کسی انس نیاز ندارد و با نبودن کسی وحشت نمی کند.
نحن اقرب الیکم من حبل الورید
خدا از همسر و فرزند به ما نزدیکتر است. نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون
اذا سئلک عباد… فانی قریب
سه آیه بالا قرابت مادی و دنیایی است ولی آیه چهارم در همه ابعاد
ان الله یحول یحول بین المرء و قلبه: قلب به معنای روح و روان
اقم الصلوة لذکری:ذکر اینجا یعنی یاد خدا
آن کسی که به طمانینه رسیده است مأمور به تکلیف است نه نتیجه
آنهایی که به خدا رسیده اند می توانند خدا را وصف کنند:گوششان می شود اذن الله، چشمش می شود عین الله و… که اینها
مخلَصین هستند.
طهارت انسان را الهی می کند.
جلسه دوم:
ابتدع بقدرته الخلق ابتداع ا واخترعهم علی مشیة اختراع ا
حضرت زهرا سلام الله علیها هم در خطبه شان همین مضمون را دارند و علی علیه السلام هم در نهجالبلاغه هم همین مضمون
را آورده اند.
ابداع یعنی نوآوری)ما هم بدعت بد داریم و هم بدعت صحیح(
<br>در دعای ٢٢ صحیفه ابداع را آغاز معرفی کرده که بدون پیروی دیگری است.
<br>خداوند خلقت کرد بدون پیروی از دیگران.
<br>در لغت: ابداع، اختراع بدون مثال قبلی است.
<br>اختراع:مشتق از جای دیگر است.
<br>در اصطلاح: ایجاد بدون ماده قبلی )اذا اراد الله شیئ ا ان یقول له کن فیکون( را ابداع گویند.
<br>در اختراع، نقشه قبلی نبوده و در ابداع ماده قبلی نبوده.
<br>مبدعات، مخترعات، مکوّنات
<br>مهندسی معکوس یک قطعه مکونات است.
<br>در فلسفه: ایجاد بدون ماده و زمان را ابداع گویند. و ایجاد بدون ماده و دارای زمان را اختراع گویند.
<br>نوآوری های علمی امروز، ابداع نیست، اختراع هم نیست بلکه اکتشاف است.
<br>قدرت در لغت: توان و قوت بر انجام کاری را گویند.
<br>در اصطلاح متکلمین: صفتی که با اراده اش آن را انجام دهد یا ندهد قادر است.
<br>مجبور قادر نیست.
<br>در اصطلاح حکما، جبر با مشیت همراه نیست.
<br>جلسه سوم :
<br>ابتدع اخص از ابتد أَ است. ابتد أَ : هر نوع آغازی را گویند.
<br>اِبتَدَعَ آفرینشی است که قبل از آن آفرینشی نبوده است.
<br>ابداع در مقابل تکوین است. تکوین امور این دنیایی را گویند.
<br>یوم به معنی ظرف ظهور حقایق است.
<br>قدرت در لغت: توان و قوت بر انجام کاری است.
<br>در اصطلاح: قدرت به معنی صفتی است که بتواند انجام دهد یا ترک کند.
<br>مجبور توان انجام کار را دارد ولی توان ترک ندارد.
<br>قادر آن است که تهدید و تطمیع در آن تاثیر ندارد.
<br>حکما: مجبور به کسی می گویند که اختیاری نداشته و باید آن کار را انجام می داده مثلا دست و پای روزه دار را ببندند و به
<br>زور آب در حلقش بریزند.
<br>ابداع یعنی پیدایش آغازین.
<br>قدرت یعنی همان آغاز پیدایس با اراده الهی بوده.
<br>ریاض السالکین: قدرت درباره خداوند متعال رفع عجز است.
<br>خدا قادر است یعنی عاجز نیست.
<br>در ماجرای بیعت گرفتن از علی علیه السلام، زهرا سلام الله می خواست نفرین کند که سلمان می گوید دیدم ستون های مسجد می
<br>لرزد؛ اینجا زهرا س هم قدرتش را داشت و هم اراده اش را.
<br>جلسه چهارم:
<br>_ معنای خَلق در لغت: تقدیر و اندازه.
<br>_خلق به معنای آفرینش صحیح نیست.
<br>بطور مثال خیاط برای لباس سه مرحله دارد: اندازه، برش، دوخت که مقام خَلق، مقام اندازه است.
<br>_ مقصود از)ال( الخلق: خلق ذوی العقول است.
<br>_در قرآن: خَلق ذوی العقول و غیر ذوی العقول را شامل می شود:
<br>و ما من شیء الا یسبح بحمده
<br>همه خدا را تسبیح می کنند و تسبیح عالمانه دارند.
<br>همانطور که سنگریزه در دست پیامبر ص تسبیح می کردند.
<br>_سیدحیدرآملی: تسبیح مشتمل بر سه وجه است: حیات، نطق، معرفت
<br>چطور که نطق دونفر به زبان مثلا چینی را نمی فهمیم، نطق دیگر موجودات را نمی فهمیم.
<br>_برای طالب علم، هرچیزی)کل شیء( استغفار می کنند.
<br>_امتیاز انسان از سایر موجودات، وجه استکمالی انسان است. انسان رو به ترقی است اما سایر موجودات در ترقی نیستند.
<br>_جز مکلفین مأمور به تسبیح نیستند.
<br>ملاصدرا: همه اهل کشف و شهود اتفاق نظر دارند که جمیع موجودات، عاقل و عارف به پروردگارشان هستند.
<br>و تسبیح و تقدیس بدون معرفت متصور نیست. و فقط اهل عرفان می توانند تسبیح را بشنوند.
<br>مولوی هم این را به شعر در آورده :
<br>جمله ذرات عالم در نهان
<br>با تو می گویند روزان و شبان
<br>ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
<br>با شما نامحرمان ما خامشیم
<br>جلسه پنجم:
<br>مشیّت الهی: اراده معنا کرده اند که اراده هم به علم برمی گردد.
<br>اراده در مقام ذات، عین ذات است و در مقام فعل، زائد بر ذات است.
<br>ذات بی قدرت می شود عاجز.
<br>اراده در مقام ذات از مقوله علم فاعل است.
<br>اراده در مقان فعل از مقوله فعل فاعل است.
<br>اول تصور است و بعد تصدیق به فایده و بعد شوق و بعد اراده.
<br>إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون
<br>إذا شاء فعل و إذا لم یشأ لم یفعل
<br>مقام)خَلق( مقام ایجاد است.
<br>فرق بین اراده و مشیت:
<br>مشیت هم به ایجاد تعلق می گیرد و هم به اعدام.
<br>اراده تجلی اوست برای ایجاد معدوم.
<br>مشیت اعم از اراده است.
<br>در لغت، اراده و مشیت به یک معناست ولی در تتبع قرآنی اراده و مشیت با هن فرق دارند.
<br>جلسه ششم :
<br>در فرهنگ قرآن موجود بدون عقل نداریم. در ماجرای حضرت سلیمان ع می فرماید : و عُلّمنا منطق الطیر
<br>معلوم نی شود که پرنده هم نطق دارد.
<br>فرق غزوه و سریه: در غزوه خود پیامبر ص حاضر است ولی در سریه نیرو اعزام می کند.
<br>)ثم سَلَکَ بهم طریق ارادته(
<br>خداوند به موسی ع و هارون می گوید بروید یعنی برود و ماموریت را به انجام برسانید ولی وقتی می گوید بیایید یعنی خود من
<br>هم در این ماموریت با شما هستم.
<br>سَلَکَ بهم:یعنی آنها را به اراده خود با خود برد. یعنی اراده، اراده خدا بوده پس یعنی با من بیا
<br>هدایت در قرآن سه مرتبه دارد:
<br>١- هدایت تکوینی
<br>٢-هدایت تشریعی یعنی ارسال رسل که
<br>همان شکوفایی استعداد است.
<br>هدایت یا ارائه طریق است یا ایصال الی المطلوب که سَلَکَ بهم، ایصال به مطلوب است یعنی خودمان دستش را می گیریم و می
<br>بریم.
<br>٣-هدایت پاداشی
<br>امام جوادع: مومن به سه خصلت محتاج است :توفیق من الله، واعظ من نفسه، پذیرش نصیحت دیگران
<br>خداوند اگر هدایت کسی را بخواهد به او شرح صدر می دهد.
<br>شرح صدر نوعی انبساط قلب است که حرف حق را به راحتی می پذیرد و به صالحین می رساند.
<br>در آیه ٢۵ سوره یونس می فرماید:
<br>یهدی من یشاء الی صراط المستقیم
<br>یعنی هر کس را که بخواهد به صراط مستقیم می رساند که صراط مستقیم در خطبه غدیر یعنی علی علیه السلام و ائمه علیهم
<br>السلام یعنی ولایت.
<br>والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
<br>مجاهده فی سبیل الله غیر از مجاهده فی الله است که مجاهده فی الله در اسماء و صفات الهی است. فی سبیل الله سفر اول است و
<br>فی الله سفر دوم.
<br>رحمت دو قسم است: عام و خاص یا رحمت رحیمیه که شامل همه نیست.
<br>جلسه هفتم:
<br>هر موجودی در مرتبه موجودیت خود کامل است؛ سنگ در سنگ بودنش و گربه در گربه بودنش.
<br>در دعای سحر می خوانیم:” ک ل کلماتک تامّه”
<br>هرچقدر از گناه فاصله بگیری، حلالت در زندگی برایت دلنشین تر است.
<br>بی تفاوتی به حلال و حرام باعث می شود که به نماز و روزه و سایر عبادات بی تفاوت شده و سرانجام کافر بمیری.
<br>بعضی ها مثل کپسول آتش نشانی اند که آتش ها را خاموش می کنند و بعضی مثل جاروبرقی اند که هرچه ببینند به درون می
<br>مکند. سعی کن مثل کپسول آتش نشانی باشی نه جاروبرقی.
<br>هرچه نور است از جانب خداست و هرچه تاریکی از نافرمانی انسان ها ست.
<br>گفتیم که سه گروه داریم:گروهی مشمول هدایت تکوینی و گروهی مشمول هدایت تشریعی و گروهی مشمول هدایت پاداشی یا
<br>تشریفی
<br>که منظور امام سجاد علیه السلام از )سلک بهم طریق ارادته( گروه سوم هستند.
<br>کلاس اول سلوک، مراعات احکام خمسه فقهیه است. آنانی که به احکام عمل نمی کنند، راه نیفتاده اند.
<br>) آنان که گفتند “ربناالله” ) ١
<br>) و استقامت کردند، ) ٢
<br>ملائکه برآنها نازل می شوند و خوف و حزنی نخواهند داشت.
<br>سلوک الی الله، ترقی و تعالی انسان است. )ثم سلک بهم طریق ارادته(
<br>برخی از موجودات یک شرافت ویژه دارند، سعی کنید خودتان را به آن شرافت برسانید.
<br>ما هم می توانیم “لوجه الله” کارکنیم چطور که فضه هم در آن اطعام در کنار معصومین علیهم السلام حضور داشت.
<br>نذرِ عبادت بالاترین نوع نذر است و بالاترین عبادت، روزه است که اخلاص شما را می آزماید.
<br>چرا “ابتدع” و”اخترع” و”سلک” و”بعث” را مفرد آورده است؟
<br>به دلیل اهمیت موضوع؛ وقتی مسأله دقیق شد، واسطه ها را از میان برداشت.
<br>جلسه هشتم:
<br>چرادر قرآن فعل مفرد می اید؟ تثبیت اصل قضیه،اهمیت موضوع
<br>در طول سال هرروز یک جزء قرآن بخوانیدو هر دوره یک موضوع رابررسی کنید.
<br>اسم )الله( جامع جمیع صفات و اسماء است ولی درهرمظهری به مقتضای آن مظهر،ظهور می کند بطورمثال مریض که یا الله
<br>می گوید یا الله در یاشافی بروز میکند یا کسی که در بیابان راه را گم کرده ویا الله می گوید در یاهادی بروز می کند.
<br>چرا ملائک جمع آمده؟ مگر مجردات هم جمع بسته می شوند؟
<br>حقیقت واحده دارای شئون کثیره است.
<br>)سَلَکَ بِهِم( یعنی خدا در مسیر اراده خود این خلق را با خود دارد.
<br>سِلْک به معنای باخود می بَرَد مثل سوزن که نخ را با خود می بَرَد و می دوزد.
<br>سلوک هم یعنی یک مدار حرکتی که انسان طی می کند و ادامه می دهد.
<br>امام صادق ع از ارسطو تجلیل می کند که مردم را از وحدت صُنع به وحدت صانع کشانید. یعنی این مجموعه عالم توسط یک
<br>صانع اداره می شود.
<br>در نزد پیامبر ص هم به ارسطو توهین شد که پیامبر ص فرمود: کانَ مِنَ الانبیاء
<br>جلسه نهم :
<br>در طریق اراده الهی صحبت می کردیم.
<br>خداوند مجموعه عالم را به اراده خود اداره می کند.
<br>لا اله الا الله یعنی لا موثر فی الوجود الا الله
<br>امام صادق ع در روایت توحید مفضل: در گذشته افرادی بودند که وجود اراده در نظام عالم را رد می کردند و اتفاقی و بدون
<br>حساب و کتاب نی دانستند که ارسطو این منکرین اراده در عالم را رد کرد.
<br>بحث جبر و اختیار:
<br>جواب معرفتی:
<br>اولا خداوند دارای اسماء و صفات کثیره است.
<br>ثانیا این اسماء ظهور دارند.
<br>ثالثا خداوند انسان را مستکمل آفریده است. و انسان مستکمل با اراده اش پیش می رود. و انسان در سیر کمالی دارای صفات
<br>متفاوت است و گاها متضاد مثل لطف و قهر، محبت و عداوت.
<br>قهر و خشم مان را با کرامت الهی استعمال کنیم نه اینکه به انتقام الهی مبتلا شویم.
<br>ما به اختیار خود، این صفات مان را زیر مجموعه کدام اسماء الهی می بریم.
<br>مثال: ان الله یغضب لغضب فاطمه
<br>مدار صفات فاطمه س، مدارِ صفات الهی است.
<br>جلسه دهم :
<br>به عنوان یک اصل کلی جبر در دو مقام بررسی می شود:
<br>١- در علم کلام و فقه: که بنیانگزار این جبر معاویه است. وقتی از اباذر در این باره سوال می شود می فرماید: خداوند آنچه
<br>برای ما مقدر کرده، می رسد به شرطی که کسانی مثل شما مزاحم نباشند.
<br>بهترین و کافی ترین جواب به این جبر: بحول الله و قوته اقوم و اقعد
<br>ایجاد ا به حول و قوه خدا و اسناد ا به خود
<br>٢- بحث معرفتی : سراسر هستی بر اساس محبت است.
<br>خداوند شما را مجبور ا مختار آفریده است یعنی نمی توانی مختار نباشی.
<br>)و بَعَثَهُم فی سبیل محبته(
<br>حب را در فارسی دوستی گویند.
<br>محبت و اراده، دو معنای مغایر یکدیگرند، لازم و ملزوم یکدیگرند.
<br>محبت به معنای شوق موکّد است.
<br>جایی حب هست ولی اراده نیست مثل دلتنگی ما برای مادر و انصراف از دیدار به علت هزینه زیاد
<br>جایی هم اراده هست ولی حب نیست مثل خوردن داروی تلخی که دوستش نداریم.
<br>حب و اراده هر دو امری باطنی اند.
<br>در مقام ذات، حب و اراده عین هم اند.
<br>شوق که شدت بگیرد می شود حب،
<br>حب که شدت بگیرد می شود عشق،
<br>عشق که شدت بگیرد می شود هَیَمان،
<br>هیمان که شدت بگیرد می شود فناء فی الله
<br>جلسه یازدهم:
<br>)و بعثهم فی سبیل محبته(
<br>القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله
<br>قوه مدرکه را قلب گویند.
<br>انسان گاهی مصادیق زیبا را اشتباه می گیردمثلا مال را
<br>اتلاف عمر، اسمش دوستی نیست و اصلا زیبا نیست.
<br>همه زیبایی های عالم از آنجاست.
<br>عداوت ها خطای در تطبیق است.
<br>محور دیگر در جلب محبت : احسان و خدمت و نیکی محبت می آورد.
<br>ابن عربی: هیچکس غیر از خالقِ خود را دوست ندارد.
<br>١ زیبایی دوست داشتنی است ٢ احسان دوست داشتنی است. هردو از آنِ پروردگار عالم است جز این که ما گاهی خطای در
<br>تطبیق داریم.
<br>انسان ملحد هم خدا را دشمن نمی دارد بلکه توهم ذهنی خود را دشمن می دارد.
<br>تمام مشکل ما آن است که خدای راستین را نشناخته ایم.
<br>امام سجاد علیه السلام، سبیل را مفرد آورده یعنی راه مستقیم بیش از یکی نیست.
<br>بین دو نقطه فقط یک خط مستقیم می توان کشید که خط توحید است و خط های انحرافی زیادی می توان کشید که خط شیطان
<br>است.
<br>در روایات ما صراط مستقیم به اهل بیت علیهم السلام تطبیق شده است.
<br>* سبیل محبت، همان ولایت اهل بیت علیهم السلام است. *
<br>سوال:پس چرا گفته طرق الی الله بعدد نفوس خلائق؟
<br>هر کسی به حق راهی دارد نه راهها
<br>کثرت این سویی است و وحدت آن سویی
<br>پس سبیل محبت و بعث بر آن اعم از بعث تشریعی و تکوینی که مجموع آفرینش بر محبت الهی آفریده می شود.
<br>جلسه دوازدهم :
<br>-سراسر هستی بر اثر محبت است.
<br>-امام خمینی در کتاب مصباح الهدایه والولایه: بالعشق قامت السموات و الارض
<br>- جعل بینکم مودة و رحمة
<br>عاقد، در عقد باید قصد انشا داشته باشد و جعل می کند با خواندن خطبه
<br>-شن، آب را جذب نمی کند ولی خاک، آب را جذب می کند و مقدمه رویش فراهم می شود.
<br>-تنها خانه ای که زن و شوهرش معصوم بودند، علی ع و فاطمه س بود.
<br>-ملاصدرا :اگر عشق نباشد زمین و آسمان و برّ و بحر ایجاد نمی شد.
<br>-اگر شاگرد به استادش بدبین باشد، موفق نمی شود از استاد استفاده کند.
<br>-امام باقرع: وقتی خداوند عقل را آفرید، او را به حرف آورد، به او گفت به من رو کن. عقل به خدا رو آورد، گفت: پشت کن و
<br>عقل پشت کرد، خدا به عزت و جلال خود قسم خورد که من چیزی محبوبتر از تو خلق نکرده ام.
<br>-اعلا مرتبه حب الهی را عقل دارد.
<br>-خداوند:هرکه را بیشتر دوست داشته باشم بیشتر عقلش می دهم.
<br>-هر کس که عقل بیشتری داشته باشد محبوبتر است.
<br>-خداوند:امر و نهی من بر اساس عقل است.
<br>عقل آن است که شما را راهی بهشت کندو شما به عبادت الهی وا دارد.
<br>مدار ثواب و عقاب هم عقل است؛ بهشت جای عقلاست.
<br>کنت کنزا مخفیا احببت اعرف و خلقت الخلق
<br>-کمال فقط مختص معصومین علیهم السلام است.
<br>-زن و شوهر به کمالات موجود هم توجه کنند نه به نقایص شان.
<br>-حتی طواغیت و فرعون هم بر سبیل محبت او و در دایره محبت اند.
<br>جهنم هم بر اساس محبت است.
<br>جهنم هم نارِ، الله است، متعلق به الله است.
<br>-حرکت، مطلقا وقوع نمی یابد مگر از محبت.
<br>جلسه سیزدهم :
<br>_ بحثی در مناجات المحبین
<br>_الوجود کلّه خیر، هرموجودی در صنعش کامل است، کل یعمل علی شاکلته
<br>از خیر محض هر چه صادر شود بر اساس محبت است.
<br>جهنم هم خیر است، هم برای کافرین و هم برای مؤمنین. جهنم برای کافرین یَشفِ صَدرالمومنین است و کم نیستند کسانی که از
<br>ترس جهنم گناه نمی کنند که به بهشت بروند.
<br>_سراسر هستی ظهور حب ذات الهی است.
<br>_ما علاوه بر دین، دستوری الهی لازم داریم که توفیق الهی است.
<br>_)قل تعالوا(؛ رسول الله ص بالاست و می گوید بالا بیایید.
<br>_أحسن تقویم یعنی جامعیت اسماء و صفات الهی
<br>_مدافعین حرم کاری را می کنند که اگر پیامبر ص بود، آن کار را انجام می داد؛ یک عده مشغول علم اند و یک عده دارند رزق
<br>الهی را اشاعه می دهند.
<br>_محبت عام، انسان را به مقام خلیفة اللهی نمی رساند، محبت خاص لازم است.
<br>_انسانِ خوب به رحمتِ الله می رود و انسان بد به غضبِ الله.
<br>_در مناجات محبین منظور از محبت، محبت خاصه است.
<br>_شخصی از امام ع پرسید: آیا من از شیعیان علی ع هستم. ایشان فرمودند: ابراهیم خلیل ع از شیعیان ایشان بود. تو هم اگر قلب
<br>سلیم داری، شیعه علی ع هستی.
<br>_مقام هَیَمان بالاتر از محبت و عشق است.
<br>_مناجات محبین ما را به نهان خانه سرّ می برد.
<br>_محبت باید دو جانبه باشد.
<br>جلسه چهاردهم :
<br>_محبت الهی مانند رحمت الهی دو بخش عام و خاص دارد.
<br>)انا هدیناه السبیل اما شاکرا اما کفورا( برای همه است، اما کسی که راه می افتد می شود:)الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا( که
<br>هدایت تشریفی است.
<br>_آنهایی که در رحمت رحمانی اند درصدد هستند که خود را به رحمت رحیمی الهی برسانند.
<br>_برای کسی که راه افتاده )اللهم ارزقنا توفیق الطاعه( به اجابت رسیده است.
<br>_)و بعثم الی سبیل محبته( محبت عمومی است.
<br>_روایت:حقیقت ذکر، همنشینی محبوب است.
<br>_هر کسی با طهارت وارد حضن اهل بیت ع شود، اهل بیت ع او را از تیررس شغالها محافظت می کنند.
<br>_خداوند وقتی ما را به نماز راه داد یعنی ما را پذیرفت.
<br>_انما یخشی الله من عباده العلماء یعنی علم بیشتر برابر خشی
<br>جلسه پانزدهم :
<br>_ ادامه مناجات محبین در شرح سبیل محبت.
<br>_فؤاد مرتبه عالی توحید است که مقام شهود است.
<br>قلب جایگاه ایمان است. )زینة فی قلوبکم(
<br>_از پایین به بالا:صدر، قلب، لُبّ، فؤاد
<br>_مهابت همان دهشت الهی است نه وحشت.
<br>دهشت یعنی تعظیم و تکریم بزرگ ولی وحشت از یک ظالم می باشد.
<br>_ای کسی که انوار قدس تو چشمهای محبین را خیره کرده است.
<br>_قرآن می خوانیم چون حب الهی است، به مادرم خدمت می کنم چون حب الهی است، دامداری که به دام خود علوفه می دهد،
<br>حب الهی است.
<br>_گام اول سیر و سلوک رساله فقهی مرجع تقلید است.
<br>_دائم در نمازند یعنی دائم توجهشان به خداوند است.
<br>_چشم دلتان به وجهه الهی که باز شد، سراسر عالم وجه الله می شود و سراسر عمرتون وجه الله می شود و یکسره چشمتون
<br>الهی می شود.
<br>_بیانات امام سجاد علیه السلام، محبت را کانالیزه می کند یعنی جهت می دهد.
<br>_بیشترین محبت را چه کسی به ما دارد؟ خداوند
<br>_ما باید خودمان ولی الله شویم، رخت ولایت الهی به تن کنیم.
<br>علی ع فرمود: من قرآنم، قرآن ناطق
<br>_اسئلک حبک و حب من یحبک
<br>جلسه شانزدهم :
<br>_ادامه مناجات محبین در شرح محبت الهی
<br>_بغض و کینه، زمینه ی متلاشی شدن است.
<br>_حب الهی از نعمت های ویژه است.
<br>چه کنیم بتوانیم علی ع را دوست داشته باشیم؟مؤمن باش
<br>حدفاصل حب و بغض الهی، ایمان است.
<br>هر مقدار معرفت باشد ایمان می آید و هر چقدر ایمان باشد محب می شود.
<br>محبوبیت در مقام اعتقاد، ایمان باطنی است و در مقام عمل رویکرد به فقه است. ان کنتم تحبون الله یتبعونی یحببکم الله
<br>_اسئلک حبّک و حب من یحبک
<br>خدایا محبتت را در دلم ایجاد کن و حب تمام کسانی را که تو دوست داری و محبت هر عملی که ما را به تو می رساند.
<br>امام زمان عج: کاری کنید که به محبت ما نزدیک شوید.
<br>من به درجه ای از محبت برسم که خدا را با چیزی مقایسه نکنم.
<br>آثار محبت:
<br>من مات علی حب آل محمد مات شهیدا
<br>من مات علی حب آل محمد مات مغفور له)همه گناهانش بخشیده شده است(
<br>هرکس محبت پیامبر ص و آلش را داشته باشد مزارش زیارتگاه ملائکة الله می شود.
<br>اجر و مزد رسالت پیغمبر ص، محبت به آل پیغمبر است.
<br>محبت و مودت به انسان جهت می دهد.
<br>زهرا س: اگر می خواهید من شما را دوست داشته باشم، کارهایی را انجام دهید که من دوست دارم. یعنی آنچه را که آنها می
<br>گویند، عمل کنیم.
<br>)الا المودة فی القربی( زمینه ی هدایت ماست.
<br>آغاز سیر و سلوک، محبت الهی است.
<br>ساق عرش کجاست؟ قلب المومن، عرش الرحمان
<br>یعنی باطن خودت
<br>به آدم علیه السلام در شروع سیرش گفته شد که به عرش بنگرد و به محبت پنج تن قسم بدهد.
<br>کمالات اهل بیت ع را از درون خود بیابید.
<br>آثار محبت اهل بیت )محبوبین الهی(، رهبر ماست تا ما را به قرب الهی ببرد؛ می خواهد ما را در بهشت به همسایگی پیامبر ص
<br>ببرد)و هم جیرانی در دعای ندبه(
ثبت دیدگاه