اشتراک لفظی در نزد ادیب به این معنی است که یک لفظ بر چندین معنای مختلف وضع شده است مانند لفظ شیر که مشترک بین حیوان جنگلی درنده و شیر نوشیدنی و نیز شیر آب میباشد.و اشتراک معنوی عبارت است از این که یک لفظ بر یک معنای کلی و جامع وضع بشود که دارای مصادیق متعددّی است. مانند لفظ انسان که بر افراد مختلف انسان صدق میکند.
در فلسفه نیز اشتراک لفظی به معنای تعدّد و اختلاف مفاهیم، آمده است و اشتراک معنوی هم وحدت مفهوم را گویند. ذهن ما با دریافت مظاهر مختلف واقعیات مثل انسان، درخت و خورشید حکم به وجود و هستی برای همه آنها میکند. سؤال مطرح برای فیلسوف این است که آیا مفهوم وجود (هستی)که به این امور متعدّد در ذهن حمل میشود یک مفهوم و معنای واحد است یا متعدد و به اصطلاح آیا مشترک معنوی است یا لفظی؟
تفاوتهای اصطلاح فلسفی با ادبی:
۱٫اشتراک لفظی و معنوی در نظر فیلسوف وصف مفهوم است اما در نزد ادیب صفت لفظ.
۲٫این دو اصطلاح در نزد فیلسوف با اختلاف زبانها، تغییر پیدا نمیکند یعنی اشتراک لفظی یا معنوی یک مفهوم در نظر فیلسوف مخصوص به زبان خاصی (مانند فارسی) نیست و بحث او مربوط به تمامی زبانها است اما بحث ادیب در این دو اصطلاح مربوط به زبان خاصی است مثلاً واژۀ شیر در زبان فارسی مشترک لفظی اما در دیگر زبانها مشترک لفظی نیست.
۳٫دلیلی که فیلسوف بر اشتراک معنوی اقامه میکند،رجوع به ذهن و وجدانیات است اما دلیل ادیب رجوع به اهل لغت و تبادر و مانند آن میباشد.
دلیل اشتراک معنوی وجود:
با مراجعه به ذهن و وجدانیات روشن میشود که مفهوم واقعیت و هستی که به امور مختلف مانند زمین و آسمان و درخت و غیره حمل میشود از قبیل مشترک معنوی است نه از قبیل مشترک لفظی، یعنی هنگامی که ما در ذهن خود هستی را به هر یک از این اشیاء حمل میکنیم و حکم به هستی آنها مینمائیم یک معنا و مقصود را در همه موارد اراده میکنیم نه بیشتر.
صدرالمتألهین در این باره مینویسد: «مشترک بودن مفهوم وجود در بین ماهیات مختلف نزدیک به احکام بدیهی و اولی میباشد و نیازی به استدلال ندارد».
برخی از متکلمین مانند ابوالحسن اشعری در جهت انکار این حکم آمده و قول به اشتراک لفظی را پذیرفتهاند. اینان در حقیقت بین مصداق و مفهوم وجود خلط کردهاند. در نظر متکلمین این بوده که اگر قائل به اشتراک معنوی وجود بشویم. دیگر بین مصادیق مختلف وجود هیچ تفاوتی نخواهد بود در حالی که وجود اختلاف بین موجودات امری بس روشن و ضروری است. در حقیقت آنها توجه نداشتند که اختلاف و تفاوت بین موجودات در مصداق وجود است نه در مفهوم و معنای ذهنی، از نظر مفهومی، تمامی مصادیق وجود از ممکنات تا واجب الوجود، دارای یک مفهوم و معنای واحدی هستند.
منابع :
۱) طباطبائی، محمد حسین؛ نهایة الحکمة، تعلیقه غلام رضا فیاضی، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، ۱۳۷۸، چ ۱، ج ۱، ص ۳۵٫
۲) شیرازی، صدرالدین محمد؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیة، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۱۹ ه، چ ۵، ج ۱، ص ۳۵٫
۳) نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد؛ شرح الاشارات و التنبیهات، تحقیق حسن زاده آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳، چ ۱، ج ۲، ص ۵۷۳٫
ثبت دیدگاه