در میان قصص قرآن کریم، داستانهایی بیان گردیده که در آن انبیای الهی و بندگان خدا به دلیل سختی و مشکلات، به استغاثه و زاری به درگاه خداوند پرداختند:
۱٫ حضرت ایوب(ع)
خدای متعال پس از بیان داستان حضرت ایوب نبی(ع)، وی را یکی از استغاثه کنندگان به درگاه خداوند معرفی کرده و میفرماید:
«وَ أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنىِّ مَسَّنىَِ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحمِِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ ءَاتَینَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ…»[۲۰]
«و ایوب را (به یاد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): بد حالى و مشکلات به من روى آورده و تو مهربانترین مهربانانى! ما دعاى او را مستجاب کردیم و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم و خاندانش را به او بازگرداندیم و همانندشان را بر آنها افزودیم…»
حضرت ایوب(ع) در زندگی به امتحانهای سختی مبتلا شد؛ بهطوریکه به بیماری سختی دچار شده و تمام اموال و فرزندانش از بین رفتند؛ در این حال دست استغاثه به سوی خداوند دراز کرده و از او طلب یاری و استمداد نمود که در پی این تضرع، خداوند ایوب نبی را از بیماری عافیت بخشید و اموال و فرزندانش را به وی بازگرداند.[۲۱]
۲٫ حضرت نوح(ع)
زندگی حضرت نوح نبی(ع) و ناسپاسی قوم او آیات زیادی را در قرآن کریم به خود اختصاص داده که حالات استغاثهی نوح نبی به پروردگار خویش، برای هلاکت قومش، بخشی از داستان را بازگو میکند:
«وَ لَقَدْ نَادَئنَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ وَ نجََّینَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ»[۲۲]
«و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت کردیم) و چه خوب اجابت کنندهاى هستیم! و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم.»
حضرت نوح(ع) مدت خیلی طولانی، یعنی نهصد و پنجاه سال[۲۳] به ارشاد و هدایت
قوم خود پرداخت؛ اما علیرغم تلاش فراوان جهت هدایت قوم به سوی توحید، نهتنها به او ایمان نیاوردند،[۲۴] بلکه به استهزاء، آزار و اذیت و تهدید نوح نبی پرداخته و مردم را از هدایت بازداشتند.[۲۵] بنابراین وقتی حضرت نوح در طول این سالهای طولانی با ایمان نیاوردن و کفر آنها مواجه شد و از هدایت این قوم ناامید گشت،[۲۶] با تضرع و زاری دست استغاثه به سوی خداوند دراز کرده و با درخواست نابودی کفار از روی زمین،[۲۷] هلاکت قوم بیایمان خویش را طلب نمود.[۲۸]
۳٫ حضرت یونس(ع)
حضرت یونس(ع) هنگامی که با نافرمانی قومش مواجه گردید، آنها را نفرین کرد؛ اما چون در این نفرین اذنی از ناحیهی خدای متعال نداشت، به اذن خداوند توسط ماهی بلعیده شد. یونس نبی در شکم ماهی دست به دعا برداشت و برای نجات خود، با ادب خاص و با عباراتی زیبا، با خداوند استغاثه نمود:[۲۹]
«وَ ذَاالنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیهِ فَنَادَى فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنّىِ کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»[۳۰]
«و ذاالنون [یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین مىپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (امّا موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم!»
در آیات دیگر بیان شده که در پی این استغاثه و اعتراف، حضرت یونس از شکم ماهی نجات پیدا کرد و با حالت بیماری و ضعف، به سرزمین خشک و بیآب و علف انداخته شد.[۳۱]
۴٫ مجاهدین
در جنگ بدر هنگامی که سپاه اسلام با کثرت نفرات دشمن و تجهیزات عظیم جنگی آنان مواجه شدند، با وحشت و اضطراب دست یاری به سوی خداوند دراز کردند؛ پیامبر اسلام نیز در این استغاثه با آنان همراه شده و با دعا از خداوند متعال ثبات دین اسلام را به همراه پیروزی مسلمین طلب نمودند:[۳۲]
«إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ»[۳۳]
«(به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک مىخواستید و او خواستهی شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود مىآیند، یارى مىکنم.»
این استغاثه به اندازهای طول کشید که عبا از روی دوش پیامبر عظیمالشأن اسلام افتاد؛ در این هنگام وحی الهی به او نازل شد که من شما را با هزار فرشته که فرشتگان دیگری را به دنبال دارند کمک میکنم.[۳۴]
همچنین خداوند در آیات دیگری متذکر شد که نزول فرشتگان فقط برای بشارت و اطمینان خاطر بوده و پیروزی مسلمانان بر کافران تنها به دست خدای متعال صورت میپذیرد.[۳۵]
ثبت دیدگاه