حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

سه شنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۳ 2 جماد ثاني 1446 Tuesday, 3 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
اتوپیا (آرمانشهر)
۰۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۴
شناسه : 1823
24

«اتوپیا، واژه‌ای یونانی است که توماس مور[۱] آن را ساخته است. واژه «توپوس» (topos) یونانی به معنای مکان است، مور با افزودن حرف نفی «او» (ou)، از آن «یوتوپیا» (ou-topos) را ساخته است که به معنای «هیچستان» یا «لامکان» (یا به گفته حکیم ایرانی شهاب‌الدین سهروردی «ناکجاآباد»[۲]) می‌باشد که کنایه‌ای طنزآمیز از eu-topos به معنای «خوبستان» […]

ارسال توسط : نویسنده : مهدی عبداللهی منبع : پژوهه
پ
پ

«اتوپیا، واژه‌ای یونانی است که توماس مور[۱] آن را ساخته است. واژه «توپوس» (topos) یونانی به معنای مکان است، مور با افزودن حرف نفی «او» (ou)، از آن «یوتوپیا» (ou-topos) را ساخته است که به معنای «هیچستان» یا «لامکان» (یا به گفته حکیم ایرانی شهاب‌الدین سهروردی «ناکجاآباد»[۲]) می‌باشد که کنایه‌ای طنزآمیز از eu-topos به معنای «خوبستان» در آن است و مراد از آن، یک جامعه آرمانی است.

مدینه فاضله افلاطون، قدیمی‌ترین نمونه این جامعه یا شهر تخیلی است، ولی این اصطلاح بیشتر پس از انتشار کتاب توماس مور در سال ۱۵۱۶م فراگیر شد[۳] و در سده‌های بعد، آثار بسیاری درباره جامعه آرمانی در اروپا نگاشته شد، از جمله آنهاست: «شهر آفتاب» کامپانِلّا، «آتلانتیس جدید» فرانسیس بیکن، «دنیای صنعتی جدید» فوریه، «۱۹۸۴» جورج اورول، «سفر به ایکاری» اتین کابه و «دنیای قشنگ نو» هاکسلی.[۴]

اثر مور، در قرن شانزدهم در طرز تفکر رهبران نهضت‌های مذهبی با گرایش‌های سوسیالیستی آلمان هم‌چون لوتر و نیکلا اشتورک و توماس مونتزر تأثیر گذاشت. نوشته او در شکل‌گیری نظریه کمونیزم به خصوص در نیمه دوم قرن هجدهم تأثیر بسیار عمیقی داشت.[۵]

اتوپیا با نفی توپیا یعنی مکان، درصدد تغییر آن است. اتوپیاها نه تنها متنوع‌اند که در بسیاری جهات با یک‌دیگر متضاد نیز هستند. برخی از آنها ستایش‌گر پرهیزکاری‌اند و برخی دوست‌دار لذت‌جویی. از همین رو، انسا اتوپیاها را به چهار دسته تقسیم می‌کند:

۱٫ اتوپیای آزادی که به ترسیم وضعیت ایده‌آلی بودن می‌پردازد؛

۲٫ اتوپیا با سنت مردمی و انقلابی از سنخ همان اتوپیای توماس مور؛

۳٫ اتوپیای نظم که وضعیت دولت ایده‌آل را ترسیم می‌کند؛

۴٫ اتوپیای نهادینه و تمامیت‌ساز که خود را از پیروان سنت شهر خورشید کامپانلا می‌داند.[۶]

آرمان‌شهر یا اتوپیا، شهر، جامعه یا دولتی آرمانی و کامل است که اهل آن، تاریخ ندارند و به دور از هر گونه نگرانی و ترس و آسوده از اندیشه مرگ، در شهر خود به کار مشغول‌اند. اتوپیا شهری زمینی است که مردان آن، جایگاهی معین در شهر دارند و این انتظام را چیزی جز قانون آن شهر معین نکرده است که آن هم ساخته و پرداخته دست بشر است . . . آرمانشهر، رؤیای بازگشت به بهشتی است که آدم از آنجا رانده شد، اما در شکل‌بخشی آرمانشهر، اوصاف این بهشت به شهری زمینی نسبت داده می‌شود که در زندگی انسان متجلی است.[۷]

با توجه به آنچه در باب اتوپی گفتیم، روشن است که نباید اتوپیای غربی را با «ناکجاآباد» شیخ شهاب‌الدین سهروردی اشتباه کنیم، آن ناکجاآباد، سرزمین «پیران مجرد» است و «از آن اقلیم است که انگشت سبابه به آنجا راه نبرد»، ولی اتوپی مدینه زمینی است که اهل آن، مقام و جای معین در مدینه دارند و این را قانون مدینه که آن هم بشری و زمینی است، مقرر کرده است.[۸] اتوپی مدینه‌ای است صرفاً بشری که خدا در آن غایب است، اهل آن، به دیانت کاری ندارند و دین و احکام الهی یا اصلاً وجود ندارد یا اگر هست، منشأ اثر نیست. احکام و قواعدی که در اتوپی باید از آنها پیروی شود، قوانین و احکامی است که بشر وضع کرده است.[۹]

آرمان‌شهر وضعیتی خیالی و فراسوی واقعیت است. دورنمایی وسوسه‌انگیز از جهان آرزوهاست. گروهی آن را سرگرمی روشن‌فکرانه‌ای می‌دانند که دورنماهایی بس زیبا را فرادید آدمی می‌نهد، اما سرابی در برهوت یا خوابی بی‌تعبیر است. برخی نیز آن را نقابی فریبنده بر چهره جباریتی سرکوب‌گر می‌دانند.[۱۰] با این وجود، نباید تصاویر ارائه شده از سوی اندیشمندان در باب مدینه فاضله را خیال‌پردازی محض انگاشت، بلکه این آرمان‌شهرها بازتاب شرایط عینی جامعه‌اند. نویسنده یا طراح آرمان‌شهر ـ‌که از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه خویش یا از اوضاع حاکم بر جهان ناخرسند است و شرایط عینی را با تصورات ذهنی و آرمان‌های خویش ناساز می‌یابد، می‌کوشد با طرحی آرمانی وضع موجود را نفی و ارزش‌های آن را انکار کند. در این صورت، آرمان‌شهر تنها، وسیله گذار از عینیت به ذهنیت و پناه بردن به تخیل صرف نیست، بلکه بازآفرینی ذهنی جامعه است به قصد انتقاد از نظام مستقر و مَحکی است برای سنجش وضع موجود و آشکار ساختن نارسایی‌ها و ناروایی‌هایش.[۱۱]

بیشتر طراحان شهر آرمانی از عملی نبودن طرح خویش آگاه‌اند و آن را تصویری از جامعه کامل و معیاری برای سنجش وضع موجود می‌دانند. افلاطون شهر آرمانی را زاییده خیال خود می‌داند[۱۲] و در جایی دیگر، به صراحت می‌گوید: «گمان نمی‌کنم که یک چنین شهری در هیچ نقطه جهان وجود داشته باشد … شاید نمونه آن در آسمان موجود باشد تا هر کس بخواهد، بتواند آن را مشاهده کند و در استقرار حکومت نفس خود، از آن سرمشق گیرد».[۱۳]

توماس مور، در کتاب یکم از دو کتاب یوتوپیا جامعه روزگار خویش را به تصویر می‌کشد و از نظام ناعادلانه آن و بیدادهای بنیادین آن، سخن می‌گوید. یوتوپیا برای مور بهانه‌ای است برای خرده‌گیری از جامعه خویش. از این رو، او برای در امان ماندن از پیامدهای این همه انتقاد از جامعه، به زبان طنز متمسک شده است. راوی یوتوپیا، مردی جهان‌گرد به نام «هیئلودی» به معنای «یاوه‌سرا»[۱۴] است که به همراه دوستانش از جمله تریکیوس آپیناتوس، به معنای «آقای بازیگوش بی‌معنا»،[۱۵] از جزیره یوتوپیا و شهرهای آن از جمله اکوریا، به معنای «هیچ جا»[۱۶] و آمائوروت، شهر اصلی جزیره به معنای «خیالی و نامعلوم»[۱۷] که رودی به نام آنیدِر، به معنای «بی‌آب»[۱۸] در آن جریان دارد، دیدن می‌کند.

اما مور در کتاب دوم، به شرح جامعه آرمانی خویش می‌پردازد که مهم‌ترین ویژگی آن کمونیسم آن، یعنی نبودن مالکیت خصوصی است و به همین جهت است که کارل کائوتسکی، مور را پیشرو اندیشه کمونیسم شمرده است. جزیره یوتوپیا پیش از آن که غایتی عملی باشد، مانند جمهوری افلاطون، رؤیایی است تأمل‌انگیز.[۱۹]

شهر آرمانی، جامعه‌ای خیالی است که اهالی آن در شرایط کامل می‌زیند. جایی دست‌نیافتنی است که تصور آن همواره در افق آرزوهای بشر، نمونه خیر برین و زیبایی و رستگاری بوده است.[۲۰]

حاصل آن که، برخی از ویژگی‌های اتوپیاها را می‌توان این گونه برشمرد:

۱٫ اتوپیاها طرح‌هایی ذهنی و تصویرهایی ایده‌آل از دنیای به نسبت بهتر می‌باشند.

۲٫ اتوپیاها دربرگیرنده تفسیرها و تعبیرهای تجربی و عقلانی اوضاع اجتماعی موجود نیستند، بلکه ایده‌آل‌های انتزاعی ذهنی هستند که هیچ‌گونه اقدام عملی را برای رسیدن به واقعیت ملموس تضمین نمی‌کنند.

۳٫ اتوپیاها از سویی از واقعیت‌های موجود انتقاد می‌کنند و از سوی دیگر، برای توصیف جامعه‌های مطلوب وضع شده‌اند که در واقعیت وجود ندارند.

۴٫ اتوپیاها از مرزهای زمان و مکان می‌گذرند. جایگاه آنها تخیلی است.

۵٫ جرقه پیدایش اتوپیاها در بحران‌ها زده می‌شود.

۶٫ بیشتر نویسندگاه اتوپیااندیش، افرادی گوشه‌گیر و ناسازگار بوده‌اند.[۲۱]

گفتنی است برخی مثل شاتله معتقدند که کتاب جمهوری افلاطون در زمره آرمان‌شهرها به حساب می‌آید، اما دیدگاه برخی دیگر، آن است که جمهوری را نمی‌توان به درستی کتابی آرمان‌شهری دانست، زیرا به رغم وجود همانندی‌های فراوان بین این کتاب و برخی آرمان‌شهرها (به ویژه آرمان‌شهر مور یا کامپانلا)، این شباهت، سطحی بوده، جمهوری تفاوتی عمیق با اندیشه آرمان‌شهر دارد. جمهوری افلاطون اگر چه آرمان‌شهر نیست، نیای بلافصل و تردیدناپذیر آن است، چرا که بیش‌تر آرمان‌شهرها، جز تعبیری نوین از دیدگاه‌های افلاطون نیستند.[۲۲]

در میان اندیشمندان اسلامی، پیش از همه حکیم شیعی مذهب قرن سوم، ابونصر فارابی (۲۵۷-۳۳۹ق) در کتاب آراء أهل المدینۀ الفاضلۀ و مضاداتها با طرح مدینه فاضله و مدینه جاهله، آرای فلسفی خود را در باب آرمان‌شهر بیان داشت. پس از وی نیز خواجه نصیرالدین طوسی فیلسوف و متکلم شهیر شیعی در کتاب اخلاق ناصری به پیروی از فارابی به بیان ویژگی‌ها و مختصات مدینه فاضله پرداخت،[۲۳] ولی برخی بر این اقدام خرده گرفته، معتقدند «با وجود احکام وسیع اجتماعی و اداری و اقتصادی و اخلاقی اسلامی، تقریباً بیان مدینه فاضله براساس و مبانی فلسفی کاری جالب و موجه نمی‌باشد.»[۲۴]

نکته اخیر آن که، اندیشه آرمان‌شهر و طلب جامعه ناکجاآباد از نقادی اندیشمندان غربی نیز در امان نمانده است. از جمله کسانی که به انتقاد از این اندیشه پرداخته‌اند، کارل پوپر است. وی معتقد است که ناکجاآبادگرایی، نه تنها در مقام عمل ممکن نیست، بلکه خطرناک نیز می‌باشد. بر اساس شیوه ناکجاآبادی هر عمل عقلانی باید هدفی داشته باشد، از این رو، پیش از هر عملی، باید هدف نهایی خود را برگزینیم. حال به کارگیری این اصول در عرصه فعالیت سیاسی، اقتضاء می‌کند که پیش از دست زدن به هر گونه اقداما عملی، اول هدف سیاسی نهایی را که همان دولت آرمانی باشد، تعیین کنیم. تنها هنگامی می‌تون در عرصه سیاست عملی، به خصوص در زمینه مهندسی اجتماعی، دست به رفتارهای عقلانی زد که هدف نهایی تعیین شده، طرح جامعه‌ای که هدف ماست، در دست باشد. پس شیوه برخورد ناکجاآبادی مبتنی است بر اعتقاد افلاطون‌وار به آرمانی یگانه و دگرگون‌نشدنی، به اضافه دو فرض دیگر: الف) تعیین قطعی این آرمان، ب) تعیین قطعی وسایل تحقق آن. حال آن که به گفته پوپر، «حتی خود افلاطون و پرحرارت‌ترین افلاطونیان» نیز اذعان دارند که هیچ روش عقلی برای تعیین هدف نهایی وجود ندارد. در نتیجه شیوه تحصیل چنین هدفی نیز در هاله‌هایی از ابهام واقع است.

از منظر او اشکالات دیگری نیز بر اندیشه ناکجاآبادگرایی وارد است، از جمله این که، این اندیشه منجر به دیکتاتوری و رادیکالیسم افراطی می‌شود.[۲۵]

منابع :

[۱]. توماس مور (۱۴۷۷-۱۵۳۵م) یکی از چهره‌های برجسته دوران رنسانس انگلستان به شمار می‌رود که نامش را با کتاب معروفش یوتوپیا در تاریخ ادب و اندیشه ماندگار نمود. اراسموس از پیشروان نهضت رنسانس به او عنوان «مردی چهار فصل» داده، درباره وی گفته است: «روانش پاک‌تر از هر برفی بود، و چنان نبوغی داشت که انگلیس هرگز نه مانندش را آورده بود و نه خواهد توانست بیاورد.» کلیسای کاتولیک در سال ۱۹۳۶ او را در شمار قدیسان جای داد. (جهت اطلاع بیشتر از سرگذشت او ر.ک: تامس مور، آرمانشهر (یوتوپیا)، ترجمه: داریوش آشوری، نادر افشار نادری، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، اول، ۱۳۶۱ش، ص۷-۱۵؛ آنتونی کِنی، تامس مور، ترجمه: عبدالله کوثری، تهران، طرح نو، اول، ۱۳۷۴ش.)

[۲]. شهاب‌الدین سهروردی، آواز پر جبرئیل(در ضمن مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۳)، تصحیح، تحشیه و مقدمه: سید حسین نصر، مقدمه و تحلیل فرانسوی: هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سوم، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۱؛ همو، فی حقیقۀ العشق یا مونس العشاق (در ضمن مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۳)، ص۲۷۳٫

[۳]. تامس مور، آرمانشهر (یوتوپیا)، ص۱۶؛ حجت‌الله اصیل، آرمانشهر در اندیشه ایرانی، تهران، نشر نی، دوم، ۱۳۸۱ش، ص۱۹؛ محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، اول، تهران، نشر علم و انتشارات سخن، ۱۳۷۲ش، ص۲۶-۲۷٫

[۴]. سید محمدعارف حسینی، نیک‌شهر قدسی: نقادی چهار الگو از جامعه آرمانی اندیشمندان غرب و مقایسه آن‌ها با جامعه آرمانی حضرت مهدی (عج)، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، اول، ۱۳۸۲ش، ص۲۳٫

جهت اطلاع بیشتر از دیدگاه‌های اندیشمندانی که در این باب نظریه‌پردازی نموده‌اند، ر.ک:

فردریک روویون، آرمانشهر در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه: عباس باقری، تهران، نشر نی، اول، ۱۳۸۵ش.

[۵]. گانتانا موسکو، گاستون بوتو، تاریخ عقاید و مکتبهای سیاسی، ترجمه: دکتر حسین شهیدزاده، تهران، انتشارات مروارید، دوم، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۳-۱۶۴٫

[۶]. کریستیان گودن، آیا باید از اتوپیا اعاده حیثیت کرد؟، ترجمه سوسن شریعتی، تهران، قصیده‌سرا، اول، ۱۳۸۳ش، ص۳۴-۳۵٫

[۷]. شاه‌سنی، شهرزاد، «دادپرور دیار»، آرمانشهر نظامی گنجوی، کیهان فرهنگی، ش۱۴۸، آذر و دی ۱۳۷۷ش، ص۳۲٫

[۸]. داوری اردکانی، رضا، اتوپی و عصر جدید، تهران، نشر ساقی، اول (این ناشر)، ۱۳۷۹ش، ص۳۳٫

[۹]. همان، ص۴۲٫

[۱۰]. اصیل، حجت‌الله، آرمانشهر در اندیشه ایرانی، ص۱۷٫

[۱۱]. همان، ص۲۷٫

[۱۲]. افلاطون، جمهور، ترجمه فؤاد روحانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ششم، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۵، بند ۳۶۹؛ ص۳۱۴، بند ۴۷۲٫

[۱۳]. همان، ص۵۴۸٫

[۱۴]. تامس مور، آرمانشهر (یوتوپیا)، ترجمه داریوش آشوری، نادر افشار نادری، ص۲۹، بند ۳۶۹٫

[۱۵]. همان، ص۱۰۳٫

[۱۶]. همان، ص۵۲٫

[۱۷]. همان، ص۶۸٫

[۱۸]. همان، ص۷۰٫

[۱۹]. همان، مقدمه مترجم، ص۲۱-۲۲٫

[۲۰]. عارف حسینی، سید محمد، نیک‌شهر قدسی: نقادی چهار الگو از جامعه آرمانی اندیشمندان غرب و مقایسه آن‌ها با جامعه آرمانی حضرت مهدی (عج)، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، اول، ۱۳۸۲ش، ص۱۳٫

[۲۱]. عارف حسینی، سید محمد، نیک‌شهر قدسی: نقادی چهار الگو از جامعه آرمانی اندیشمندان غرب و مقایسه آن‌ها با جامعه آرمانی حضرت مهدی (عج)، ص۲۳-۲۸٫

[۲۲]. فردریک روویون، آرمانشهر در تاریخ اندیشه غرب، ص۸۹-۹۰٫ جهت اطلاع بیشتر از دیدگاه افلاطون و نقد آن ر.ک:

عارف حسینی، سید محمد، نیک‌شهر قدسی: نقادی چهار الگو از جامعه آرمانی اندیشمندان غرب و مقایسه آن‌ها با جامعه آرمانی حضرت مهدی (عج)، ص ۳۳-۴۶٫

[۲۳]. عارف حسینی، سید محمد، نیک‌شهر قدسی: نقادی چهار الگو از جامعه آرمانی اندیشمندان غرب و مقایسه آن‌ها با جامعه آرمانی حضرت مهدی (عج)، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، اول، ۱۳۸۲ش، ص۲۳٫

[۲۴]. فارابی، ابونصر محمد، اندیشه‌های اهل مدینه فاضله، ترجمه و تحشیه: سید جعفر سجادی، تهران، انتشارات طهوری، دوم، ۱۳۶۱ش، مقدمه مترجم، ص۴۴٫

جهت اطلاع از مختصات مدینه فاضله اسلامی ر.ک:

مکارم، محمدحسن، مدینه فاضله در متون اسلامی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۷۷ش.

عارف حسینی، سید محمد، نیک‌شهر قدسی: نقادی چهار الگو از جامعه آرمانی اندیشمندان غرب و مقایسه آن‌ها با جامعه آرمانی حضرت مهدی (عج)، ص۱۱۵-۱۸۰٫

[۲۵]. کارل پوپر، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزت‌الله فولادوند، تهران، شرکت سهامی انتشار خوارزمی، دوم، ۱۳۷۷ش، فصل نهم «زیباپرستی، کمال‌جویی، ناکجاآبادگرایی»، ص۳۵۴-۳۷۵٫

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.