حدیث روز
امام علی (علیه السلام) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ 19 رمضان 1445 Thursday, 28 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 469 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 11 تعداد دیدگاهها : 2×
آباء کلیسا(۱)
۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۲۳:۵۳
شناسه : 1934
16

مفهوم‌شناسی آباء در عهد عتیق، برگزیدگانی مانند ابراهیم، اسحاق و یعقوب که قوم بنی‌اسرائیل از نسل آنان هستند؛ «آباء» (پدران) نامیده می‌شوند. به عنوان مثال در مورد حضرت ابراهیم می‌خوانیم: «اما اینک عهد من با توست و تو پدر امتهای بسیار خواهی بود. و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلکه نام تو […]

ارسال توسط : نویسنده : محسن گلپایگانی منبع : پژوهه
پ
پ

مفهوم‌شناسی آباء

در عهد عتیق، برگزیدگانی مانند ابراهیم، اسحاق و یعقوب که قوم بنی‌اسرائیل از نسل آنان هستند؛ «آباء» (پدران) نامیده می‌شوند. به عنوان مثال در مورد حضرت ابراهیم می‌خوانیم: «اما اینک عهد من با توست و تو پدر امتهای بسیار خواهی بود. و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلکه نام تو ابراهیم خواهد بود زیرا که تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم.»

در عهد جدید، عنوان “آباء” به کسانی اختصاص دارد که ایمان مسیحی را تعلیم داده‌اند. پولس می‌گوید: «زیرا هر چند هزاران استاد در مسیح داشته باشید، لیکن پدران بسیار ندارید زیرا که من شما را در مسیح، به انجیل تولید نمودم.»[۱] البته این جمله‌ی پولس در حالی است که حضرت عیسی توصیه کرده بود که پیروانش باهم برادر باشند و هیچ کس خود را “آقا”، “پدر” و “پیشوا” نخواند: «شما آقا خوانده مشوید زیرا استاد شما یکی است، یعنی مسیح و جمیع شما برادرانید. هیچ کس را بر زمین پدر مخوانید زیرا پدر شما یکی است که در آسمان است. و پیشوا خوانده مشوید زیرا پیشوای شما یکی است یعنی مسیح….»[۲]

واژه «اَبّا» که در زبان سریانی به معنای پدر است سه بار در عهد جدید آمده است. این عنوان تشریفی که به سابقه‌ی آن در کتاب مقدس اشاره شد؛ از اهمیت بسیاری در تاریخ مسیحیت برخوردار است.[۳]

مشخصات و ویژگی‌های آباء

 پدر کلیسا، نویسنده‌ای کلیسایی است که آثار و شخصیت او نمایانگر چهار ویژگی باشد: به لحاظ نظری راست‌کیش باشد، زندگی قدیس مآبانه‌ای داشته باشد، مورد تأیید کلیسا باشد و بالاخره آنکه در عصر طلایی باستان باشد.

البته علاوه بر این، لقب “نظریه‌پرداز طراز اول کلیسا” نیز به شماری از الاهی‌دانان دیگر در زمانها و مواقع مختلف به دلایلی مشابه داده شده است. برخلاف عنوان “پدر کلیسا”، لقب “نظریه‌پرداز”، نیازی به نشان عهد باستان ندارد. به عنوان مثال، “توماس آکویناس” عنوان پدر کلیسا را ندارد اما نظریه‌پرداز محسوب می‌شود در حالی که آگوستین هم پدر است و هم نظریه‌پرداز.

پدران اولیه کلیسا را «پدران رسولی»[۴] می‌نامند زیرا آنان ادعای شاگردی کسانی را داشتند که یا در زمره رسولان یا شاگردان بی‌واسطه آنان بوده‌اند. تعالیم آنان هم ادامه مواعظ رسولان بوده و پا را فراتر از آن ننهادند و در حقیقت، الاهیات و فلسفه مسیحی با “دفاعیه نویسان[۵]” آغاز می‌گردد.[۶] پدران کلیسای غرب، ادامه پدران رسولی هستند.[۷]

دوره آباء

 در مورد دوره آباء، اختلاف نظر وجود دارد قول مشهور این است که دوره آباء به دوره‌ای اطلاق می‌شود که آغاز آن، خاتمه‌یافتن نگارش نوشته‌های عهد جدید ۱۰۰م تا آخرین شورای نهایی کالسدون (۴۵۱م) است.[۸] هر چند شاخه ارتدوکس شرقی برخی از متکلمان قرون وسطا را هم پدران کلیسا می‌نامد. [9]

آبایى
 این اصطلاح معمولا به معناى شاخه‌اى از مطالعات الهیاتى است که به مطالعه درباره “آبا” مى‌پردازد.  
مسیحیان معتقدند که نوشته‌های پدران، آنها را به منابع ایمانشان به عیسی مسیح، راهنمایی می‌کند، زیرا آنها به مسیحیان متأخر از نظر زمانی نزدیک‌تر هستند. به عقیده‌ی مسیحیان، مراجعه به این منابع که امروزه در دست می‌باشد، بازگشت و ارتجاع نیست بلکه نوعی استفاده از سرچشمه‌های مسیحیت -قبل از آنکه دست‌خوش تأثیر زمان گردد- می‌باشد.


آباءشناسی
 این اصطلاح، گاهی در لغت به معنای “مطالعه درباره آباء” است و از این جهت، بسیار شبیه الهیات است که به معنای “مطالعه درباره خدا” است. امروزه عنوان آباء‌شناسی، ناظر به کتابهایی است که راهنمای مکتوبات آباء می‌باشد، مانند کتاب راهنمای محقق برجسته آلمانی “یوهان کوآستن” که براى خوانندگان خود این مجال را فراهم مى‌سازد که راهى آسان به اندیشه‌هاى اساسى نویسندگان آباء و همچنین به بعضى از مشکلات تفسیرى منسوب به آنان پیدا کنند.

اهمیت دوره آباء کلیسا

 دوره آباء، یکى از پرشورترین و سازنده‌ترین دوره‌هاى تاریخ تفکر مسیحى است. همین ویژگى کافى است تا این دوره، همچنان یکى از موضوعات مطالعه در سال‌هاى بسیارى در آینده باشد. این دوره همچنین به دلایل الهیاتى، داراى اهمیت است.

هر یک از جریانهاى اصلى مجموعه مسیحیت (از جمله انگلیکان، ارتدوکس شرقى، لوترى، اصلاح‌شده و کاتولیک رم) دوره آباء را نقطه عطف مهمى در تحولات مربوط به تعالیم مسیحیت مى‌دانند.

هر یک از کلیساهاى یادشده خود را ادامه‌گر و بسط‌دهنده، و در موارد لزوم، منتقد دیدگاه‌هاى نویسندگان کلیساى اولیه مى‌دانند. از باب نمونه، “لنسلوت آندروز” (۱۶۲۶- ۱۵۵۵م)، نویسنده برجسته انگلیکان در قرن هفدهم، اعلام کرد که اساس مسیحیت ارتدوکس، عبارت است از عهدین، سه اعتقادنامه، چهار انجیل، و پنج قرن نخست تاریخ مسیحیت. این دوره اهمیت بسیارى در روشن ساختن شمارى از موضوعات دارد.   

تنظیم مناسبات میان مسیحیت و یهودیت

 یکى از وظایف اساسى در این دوره، تنظیم مناسبات میان مسیحیت و یهودیت بود. نامه‌هاى پولس در عهدجدید، شاهدى بر اهمیت این موضوع در نخستین قرن تاریخ مسیحیت است، همان گونه که در این دوره پاره‌اى از موضوعات اعتقادى و عملى مورد بحث قرار گرفت. آیا مسیحیان غیریهودى ناگزیر از عمل ختنه‌اند؟ چگونه مى‌توان عهد عتیق را به درستى تفسیر کرد؟

دفاعیه‌ها   
 یکى از موضوعاتی که در قرن دوم اهمیت ویژه‌اى داشت، موضوع دفاعیه‌ها، به معنای دفاع و توجیه عقلانی ایمان مسیحی در برابر منتقدان بود.[۱۰] نخستین دفاعیه‌ها به زبان یونانی بود. اولین دفاعیه را «آریستیدس» نوشت و دفاعیه قدیمی دوم معروف به دفاعیه «کوئادراتوس» است.[۱۱] در سراسر دوره نخست تاریخ مسیحی، دولت کلیسا را تحت آزار و شکنجه قرار داده بود. تمام هم‌و‌غم کلیسا، تلاش برای بقا بود. با توجه به اینکه اصل وجود کلیسای مسیحی مورد تهدید بود، دیگر مجال چندانی برای پرداختن به مباحثات الهیاتی وجود نداشت. به همین خاطر دفاعیه‌های کسانی چون ژوستین شهید (۱۰۰- ۱۶۵م) که در صدد توضیح و دفاع از عقاید و آیین‌های مسیحیت برای عامه دشمن و کافر بود، در کلیسای اولیه چه اهمیتی داشت. البته در همین دوره نخست، الهیدانان برجسته‌ای – مانند “ایرنئوس اهل لیون” (۱۳۰-۲۰۰م) در غرب و “اریگن” ( ۱۸۵-۲۵۴م) در شرق تربیت شدند؛ اما مباحثات الهیاتى تنها زمانى مى‌توانست با جدیت آغاز شود که کلیسا دیگر تحت تعقیب و آزار نباشد.    

رسمیت یافتن مسیحیت       
 چنین شرایطى در قرن چهارم و به هنگامى که امپراتور قسطنطین تغییر آیین داد، فراهم گشت. در سال ۳۱۱ میلادی، “گالریوس” امپراتور روم، به مقامات دولتى دستور داد تا آزار و اذیت مسیحیان را متوقف کنند. مسیحیت به عنوان یک دین رسمى پذیرفته شد و تحت حمایت کامل قانونى قرار گرفت و کلیسا دیگر ناگزیر نبود که براى بقاى خود بجنگد. با این حال، مسیحیت تنها یکى از آیینهاى بسیارى بود که در قلمرو امپراتورى روم براى نفوذ بیشتر در تکاپو بودند.

قسطنطین امپراتور با تغییر آیین، دگرگونى کاملى در وضعیت مسیحیت در سراسر امپراتورى پدید آورد. وى در دوران امپراتورى خود (۳۰۶ـ۳۳۷م) توانست کلیسا را با امپراتورى آشتى دهد و در نتیجه از این زمان به بعد کلیسا از نوعى نگرش بسته خارج شد.

او در سال ۳۲۱م، طی فرمانی یکشنبه‌ها را تعطیل عمومی اعلام کرد. با توجه به اقتدار قسطنطین در امپراتوری، بحث‌های سازنده الهیاتی به یکی از موضوعات همگانی تبدیل شد. از این رو، الهیات از جهان پنهان محافل سرى کلیسایى خارج، و در سراسر امپراتورى روم به موضوعى همگانى تبدیل شد. مباحثات اعتقادى روز به روز از اهمیت سیاسى و الهیاتى بیشترى برخوردار شد.[۱۲]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.